مریم حسینی؛ فهیمه زارع زاده
دوره 1، شماره 2 ، بهمن 1388
چکیده
در مطالعات فرهنگی درباره ی زن کتاب هزارویک شب، مرجع نسبتاً مهمی بوده است. کتاب دربردارنده ی ده ها شخصیت زن است که نقش های کارکردی و اخلاقی گوناگونی را به عهده دارند. به نظر می رسد که کتاب تنها بازتاب دیدگاه های رایج یک عصر و منعکس کننده ی تجربیات فردی مؤلفانش در رابطه با زنان نیست؛ بلکه برآیند پیچیده ای از نگاه جامعه به این مقوله و تجربه ...
بیشتر
در مطالعات فرهنگی درباره ی زن کتاب هزارویک شب، مرجع نسبتاً مهمی بوده است. کتاب دربردارنده ی ده ها شخصیت زن است که نقش های کارکردی و اخلاقی گوناگونی را به عهده دارند. به نظر می رسد که کتاب تنها بازتاب دیدگاه های رایج یک عصر و منعکس کننده ی تجربیات فردی مؤلفانش در رابطه با زنان نیست؛ بلکه برآیند پیچیده ای از نگاه جامعه به این مقوله و تجربه های گوناگون مؤلفان آن است که در طول ازمنه، فرصت های موجود برای بیان یک ایده، و یا نحوه ی برخورد با اندیشه ای را فراهم کرده و ماندگاری یا فنای آن را رقم زده اند. حوزه ی مورد مطالعه در این مقاله، ترجمه ی فارسی داستان های هزارویک شب و تعدادی از نقاشی های صنیع الملک است. در این مقاله داستان هایی مورد مطالعه قرار گرفته اند که نقش محوری آن ها را زنان به عهده دارند. مطالعه ی سیمای زن در این داستان ها و مقایسه ی تطبیقی آن با نقاشی های صنیع الملک هدف مقاله ی حاضر است. شهرزاد هزارویک شب برترین نمونه ی زنان است که با به تصویر کشیدن موقعیت زنان و توصیف ایشان به عنوان زن مدبّر، شجاع و دلاور، عاشق پیشه، هنرمند و اهل قلم، همگرایی کلی ای را در داستان به وجود آورده؛ و سبب شده تا دیگر به نظر تخفیف به زن نگریسته نشود، بلکه خوانندگان داستان او (زن) را مکمّل، هم کار و یار و یاور مرد بدانند و برای حل معضلاتش گام بردارند. صنیع الملک نیز همگام با زبان راوی قصه ها و رعایت اصول داستان ها، فضایی دموکراتیک در باب زنان پدید آورده که حاکی از تأثیرگذاری عمیق شهرزاد و دیگر زنان داستان بر وی است.