محمدعلی ایازی؛ محمد ناصحی
دوره 2، دوره 2،شماره 1 ، دی 1389
چکیده
ساختار نظام خانواده بر اساس روابط اعضاء و حقوق و تکالیف متقابل آن ها شکل گرفته و استوار میشود. تمایز نقشهای پدری، مادری و فرزندی و نیز زن و شوهری تمایز حقوق و تکالیف را به دنبال میآورد. بدین ترتیب حقوق و وظایف نقشها متقابل امّا متفاوت است. علی رغم تقابل دوسویه حق و تکلیف در روابط اعضاء خانواده، عوامل و شاخصهای ویژهای زمینه ...
بیشتر
ساختار نظام خانواده بر اساس روابط اعضاء و حقوق و تکالیف متقابل آن ها شکل گرفته و استوار میشود. تمایز نقشهای پدری، مادری و فرزندی و نیز زن و شوهری تمایز حقوق و تکالیف را به دنبال میآورد. بدین ترتیب حقوق و وظایف نقشها متقابل امّا متفاوت است. علی رغم تقابل دوسویه حق و تکلیف در روابط اعضاء خانواده، عوامل و شاخصهای ویژهای زمینه ی بروز قدرت را برای یک نقش و توزیع قدرت در ساختار خانواده اسلامی فراهم میکند. تبیین ساخت قدرت در روابط اعضاء خانواده، بر اساس ترکیبی از دو شاخص تواناییهای ذاتی و طبیعی و شاخص اقتصادی (انفاق) صورت میگیرد. مرد در نقش شوهر دارای جایگاه و قدرت نسبی برتر در خانواده اسلامی است، امّا از قدرت مطلق برخوردار نیست، قدرت او در خانواده به معنای اطلاق نفوذ امر او نمیباشد، بلکه تنها در دایره ی «عدل» و «معروف» و در گستره محدود حقوق شوهر نافذ و مشروع است. بر این اساس خانواده اسلامی دارای نظام «شوهرمحور» با گرایش «دوسویه» است. قدرت شوهر، در حق تصمیمگیری در مصالح کلی خانواده و شوؤن زوجیت از جمله در مورد مسکن، یا چگونگی بهرهمندی جنسی یا توابع حق استمتاع شوهر معنا میشود. بدین ترتیب که خروج زن از منزل در صورت منافات با حق جنسی شوهر کنترل میشود. هم چنین قدرت زن، در صورت برآورده نشدن حقوق مالی او مانند مهر، نفقه و مسکن مناسب، یا حقوق غیرمالی مانند معاشرت بالمعروف، برخورد محترمانه و همراه با عدالت و احسان شوهر معنا میشود و بروز مییابد.