ادبیات
معصومه نعمتی قزوینی
چکیده
مردسالاری اصطلاحی است برای نظام و ساختاری که از راه نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود، زنان را زیر سلطه دارد. پدرسالاری نیز زیرمجموعة نظام مردسالار است که هدف اصلی آن سلطه بر زنان و به انقیاد کشاندن آنان است. از آنجا که بسیاری از منتقدان و روشنفکران عرب ریشة مشکلات و عقبماندگی زنان را سلطة نظام مردسالاری میدانند، راه پیشرفت ...
بیشتر
مردسالاری اصطلاحی است برای نظام و ساختاری که از راه نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود، زنان را زیر سلطه دارد. پدرسالاری نیز زیرمجموعة نظام مردسالار است که هدف اصلی آن سلطه بر زنان و به انقیاد کشاندن آنان است. از آنجا که بسیاری از منتقدان و روشنفکران عرب ریشة مشکلات و عقبماندگی زنان را سلطة نظام مردسالاری میدانند، راه پیشرفت و رهایی آنان از عقبماندگی را نیز در مبارزه با این نظام جستوجو میکنند. بر این اساس، همزمان با آغاز نهضتهای بیداری در جهان عرب، جنبشهای آزادیخواهانة زنان نیز شکل گرفت که مبارزه با نظام مردسالاری یکی از اهداف آن بود. محمد حسین هیکل، نویسنده، سیاستمدار، روزنامهنگار و حقوقدان مصری، از پیشگامان این عرصه در مصر بود. بخشی از آثار وی به طرح مشکلات و مسائل زنان و نقد نظام پدرسالاری در مصر اختصاص یافته است. از جملة این آثار، مجموعة داستانهای کوتاه وی با عنوان قصص مصریة است که در آن بسیاری از مسائل زنان در مصر در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم به تصویر کشیده شده است. تحلیلهای انجامشده در این مجموعه نشان میدهد فرهنگ مردسالاری مهمترین گفتمانی است که هیکل آن را نقد کرده و در سه حوزة فردی، خانوادگی و اجتماعی قابل بررسی است.
ادبیات
معصومه نعمتی قزوینی؛ نرگس انصاری
چکیده
امروزه، مسائل و معضلات مربوط به زنان، به دلیل جایگاه ویژه و محوری ایشان در خانواده و پرورش نسلهای آینده، به یکی از دغدغههای اصلی اندیشمندان و روشنفکران مبدل شده است. جلال آل احمد (1302ـ1348) و مصطفی لطفی منفلوطی (1876ـ1924)، دو تن از مصلحان اجتماعی و نویسندگان معاصر در عرصة ادبیات فارسی و عربی، نیز هریک بهمثابة شرایط جامعة خویش و دیدگاه ...
بیشتر
امروزه، مسائل و معضلات مربوط به زنان، به دلیل جایگاه ویژه و محوری ایشان در خانواده و پرورش نسلهای آینده، به یکی از دغدغههای اصلی اندیشمندان و روشنفکران مبدل شده است. جلال آل احمد (1302ـ1348) و مصطفی لطفی منفلوطی (1876ـ1924)، دو تن از مصلحان اجتماعی و نویسندگان معاصر در عرصة ادبیات فارسی و عربی، نیز هریک بهمثابة شرایط جامعة خویش و دیدگاه ویژهای که به مسائل اجتماعی و فرهنگی داشتهاند، به طرح مسئلة زنان پرداخته و ابعاد گوناگون آن را به نقد و نظر نشستهاند. نوشتار حاضر که با روش توصیفیـ تحلیلی به مقایسة آثار این دو نویسنده پرداخته، حاکی از وجود مشابهتهای بسیاری در نحوة نگرش ایشان به مسائل زنان است که در شش محور کلی غربزدگی، آزادی، نابرابریهای اجتماعی، حجاب، ازدواج و علمآموزی قابل بررسی بوده و در عین شباهت در مفاهیم، به فراخور شرایط، در سبکهای نوشتاری تقریباً متمایزی ارائه شده است.