فرشاد مومنی؛ سمیه ارضرومچیلر؛ عطیه هنردوست
چکیده
دستیابی به توسعه و بهبود کیفیت زندگی از آرمانهایی است که همواره ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. یکی از مقولات بسیار مهم در امر توسعه، که مدتها مورد غفلت نظریهپردازان و سیاستگذاران قرار گرفته بود، موضوع زنان است. ازاینرو، در این پژوهش، هدفْ بررسی وضعیت و موقعیت زنان در برنامههای توسعه پس از انقلاب است. روش استفادهشده، ...
بیشتر
دستیابی به توسعه و بهبود کیفیت زندگی از آرمانهایی است که همواره ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. یکی از مقولات بسیار مهم در امر توسعه، که مدتها مورد غفلت نظریهپردازان و سیاستگذاران قرار گرفته بود، موضوع زنان است. ازاینرو، در این پژوهش، هدفْ بررسی وضعیت و موقعیت زنان در برنامههای توسعه پس از انقلاب است. روش استفادهشده، توصیفیـ تحلیلی است و تحلیل یافتهها براساس الگوی نظری نهادگرایی، با تأکید ویژه بر دیدگاههای آمارتیا سن، انجام شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد، عمق اختلاف و تفاوت برنامة اول و دوم توسعه با نظریههای سن بسیار زیاد است و مهمترین عامل مؤثر در این تفاوت، رشدمحوربودن این برنامههاست. با توجه به رویکرد غالب در برنامة سوم، یعنی توانمندسازی زنان، با تأکید بر فراهمکردن زمینههای لازم برای افزایش مشارکت زنان، حرکتی همسو با دیدگاه سن صورت گرفته و توجه به آموزش، بهداشت، اشتغال، مشارکت سیاسی، و... بهمنزلۀ روشهایی برای افزایش توانمندیهای زنان در نظر گرفته شدهاند. روح حاکم بر برنامة چهارم توسعه، ایدة جنسیت، و توسعه و ارتقای سطح کیفیت زندگی افراد، از طریق تحول اساسی در متغیرهای اقتصادی، آموزشی، و بهداشتی مورد توجه قرار گرفته است. مروری بر شاخصهای توسعة انسانی، توسعة جنسیتی، و توانمندسازی زنان نشان میدهد که طی اجرای برنامههای اول تا چهارم، وضعیت زنان از لحاظ بهداشت و آموزش بهبود نسبی پیدا کرده است.