جامعه شناسی
نریمان محمدی؛ مسعود کیانپور؛ احسان آقابابایی
چکیده
رشد و گسترش استفاده از فیسبوک فضایی را برای کنشگری زنان کُرد فراهم کرده است که به صورت تاریخی مجال چندانی برای کنشگری نداشتهاند. ما در این پژوهش به بررسی برساخت تعارضهای زنانگی در فیسبوک کُردی پرداختهایم. روش پژوهش مردمنگاری انتقادی مجازی است. دادههای پژوهش طیف گستردهای شامل مصاحبههای ساختنیافته، تصاویر، ...
بیشتر
رشد و گسترش استفاده از فیسبوک فضایی را برای کنشگری زنان کُرد فراهم کرده است که به صورت تاریخی مجال چندانی برای کنشگری نداشتهاند. ما در این پژوهش به بررسی برساخت تعارضهای زنانگی در فیسبوک کُردی پرداختهایم. روش پژوهش مردمنگاری انتقادی مجازی است. دادههای پژوهش طیف گستردهای شامل مصاحبههای ساختنیافته، تصاویر، مشاهدة مشارکتی و غیرمشارکتی، یادداشتهای میدانی و... است که با روش نظریة مبنایی برساختی تحلیل شدهاند. یافتههای پژوهش بیانگر این است که زنان در فیسبوک کردی دو بعد اصلی از زنانگی را برساخت میکنند: نقد بستر ساختار مردسالارانه و ستایش کنشگری زنانه. نقد بستر ساختار مردسالارانه شامل سیاستزدایی از زنانگی، مالکیتزدایی از تن زنانه و بسترزدایی فرهنگی از زنانگی است و ستایش کنشگری زنانه شامل مقاومت زنانه، نمایش بهمثابة کنش، تقدیس رنج زنانه، سلبیشدن کنش و ستایش فردگرایی زنانه است. اما در این میان لایههای مختلفی از تعارضهای زنانگی برساخت پیدا کرده است که عموماً دربرگیرندة نمایش وضعیت ستمدیدگی زنان کرد و نمایش این وضعیت است. در فیسبوک کردی شاهد نمایش وضعیت ستمدیدگی هستیم و تلاش چندانی برای تفسیر وضعیت ستمدیدگی و ارائة راهکارهای رهاییبخشی از این وضعیت وجود ندارد.
جامعه شناسی
زهرا مختاری؛ مسعود کیانپور؛ احسان آقابابایی
چکیده
وجود عشق بهمنزلۀ مبنایی برای ازدواج و انتخاب همسر در جامعۀ کنونی ایران اهمیت یافته است. از همینرو، این پژوهش با اتخاذ رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی به توصیف چیستی و چگونگی تجربة زیستة عشق ازدواجی در دوران آشنایی تا لحظة عقد از منظر کنشگران تازهازدواجکرده میپردازد. جامعۀ مطالعهشده شامل شهروندان متأهل شهر اصفهان است که ...
بیشتر
وجود عشق بهمنزلۀ مبنایی برای ازدواج و انتخاب همسر در جامعۀ کنونی ایران اهمیت یافته است. از همینرو، این پژوهش با اتخاذ رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی به توصیف چیستی و چگونگی تجربة زیستة عشق ازدواجی در دوران آشنایی تا لحظة عقد از منظر کنشگران تازهازدواجکرده میپردازد. جامعۀ مطالعهشده شامل شهروندان متأهل شهر اصفهان است که در سالهای ابتدایی زندگی مشترکاند. از طریق نمونهگیری هدفمند و با مصاحبة عمیق با 24 نفر، دادهها جمعآوری و با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسی هشتمرحلهای، مبتنی بر روش باتلرـ کیسبر، تحلیل شد. تحلیل دادهها نشان میدهد که تجربة زیستشدة عشق ازدواجی در دوران آشنایی تا لحظة عقد از طریق نوعی تقابل عقل و احساس در سه مرحلۀ زمانی برساخته میشود؛ تقابل میان «رمانتیکگرایی پیشین» و «واقعیتگرایی پیشین» قبل از مواجهه و میان «به دل نشستن»، «واقعیتگرایی پسین» و «رخدادهای جرقهای» بعد از مواجهه با طرف مقابل، که بهطورکلی با مضمون «سرگردانی میان بیم و امید» مشخص شد. لحظة عقد نیز در عین داشتن چنین تقابلی، بهعنوان لحظهای محوری در آگاهی کنشگران، با دربر داشتن مضمون اصلی «دوگانگی لحظۀ عقد»، از یکسو «اوج سرگردانی» را در خود دارد و از سوی دیگر به این سرگردانی خاتمه میدهد؛ به این معنا که پس از لحظۀ عقد، تردید کنشگران به صفر میرسد و آنها نوعی «تحول احساسی» را تجربه میکنند.
جامعه شناسی
احسان آقابابایی؛ مهوش خادم الفقرایی
چکیده
روابط اعضای خانوادة ایرانی، متناسب با شرایط جدید، در سالهای کنونی تغییر کرده و در حال شکلپذیری به گونهای جدید است. سینمای ایران با خلق کلیشههایی از روابط، شخصیتها و موقعیتها، نقش مهمی در برساخت ذهنی انسان ایرانی به روابط خانوادگی دارد. در همین زمینه، این مقاله به دنبال توصیف بازنمایی روابط عمودی و افقی اعضای خانواده در فیلمها، ...
بیشتر
روابط اعضای خانوادة ایرانی، متناسب با شرایط جدید، در سالهای کنونی تغییر کرده و در حال شکلپذیری به گونهای جدید است. سینمای ایران با خلق کلیشههایی از روابط، شخصیتها و موقعیتها، نقش مهمی در برساخت ذهنی انسان ایرانی به روابط خانوادگی دارد. در همین زمینه، این مقاله به دنبال توصیف بازنمایی روابط عمودی و افقی اعضای خانواده در فیلمها، تفسیر کنشهای اعضای خانواده در موقعیتهای بحران و حل مسئله و تفسیر پیوند وضعیت خانواده در فیلمها با شرایط اجتماعی و سیاسی دهة هشتاد است. روش استفادهشده، تحلیل روایت است که با کمک نظریة چتمن سامان یافته و حجم نمونه متشکل از پنج فیلم شام آخر (1380)، تب (1382)، رؤیای خیس (1384)، کنعان (1386) و هفت دقیقه تا پاییز (1388) از دهة هشتاد است. نتایج حاکی از آن است که خانوادۀ بازنماییشده، خانوادهای بحرانزده است. کنشهای خشونتآمیز و رخداد طلاق، این بحران را نمایندگی میکنند و فاصلهگیری از نقشهای سنتی و فردگرایی دلایل این بحراناند. در این بین، سینمای ایران در موقعیتهای بحران به جای حل مسئلۀ مورد نظر، یا با بازگشت به سنتها به شکل موقت، آن را به تأخیر میاندازند یا با ایجاد ابهام در روابط و نقشها به تشدید بحران منجر میشود.
جامعه شناسی
احسان آقابابایی؛ داود زهرانی
چکیده
امروزه، در گفتمان سینمایی، پوستر فیلم بخش مهمی از نمایش فیلم محسوب میشود. این پوسترها از گفتمان اجتماعی و سیاسی دوران ساخت فیلم متأثرند و هدف مقالۀ حاضر توصیف بازنمایی جنسیت در پوستر فیلمهای پرفروش تاریخ پنجاه سال اخیر سینمای ایران و تفسیر روند تغییرات محتوایی در ارتباط با شرایط گفتمانی دوران نمایش فیلمها و پوسترهاست. ...
بیشتر
امروزه، در گفتمان سینمایی، پوستر فیلم بخش مهمی از نمایش فیلم محسوب میشود. این پوسترها از گفتمان اجتماعی و سیاسی دوران ساخت فیلم متأثرند و هدف مقالۀ حاضر توصیف بازنمایی جنسیت در پوستر فیلمهای پرفروش تاریخ پنجاه سال اخیر سینمای ایران و تفسیر روند تغییرات محتوایی در ارتباط با شرایط گفتمانی دوران نمایش فیلمها و پوسترهاست. برای نیل به هدف یادشده، 47 پوستر از فیلمهای پرفروش تاریخ پنجاهسالۀ اخیر سینمای ایران انتخاب شدند. همچنین، برای تحلیل از روش نشانهشناسی «گیلیان دیر» بهمنزلۀ چارچوب مفهومی استفاده شده است. گزارشنویسی مقاله نیز براساس روند تغییرات انجام شده است. نتایج نشان میدهند که بهطورکلی پوسترهای فیلمها مردمحورند و از گفتمان اجتماعی و سیاسی دوران نمایش تأثیر پذیرفتهاند. بدین معنا که محتوای پوسترها از برنامۀ مدرنیزاسیون محمدرضا شاه، انقلاب اسلامی، جنگ هشتسالۀ ایران و عراق، نوسازی و مصرفگرایی تأثیر پذیرفته و در محتوای خود آن را بازنمایی کردهاند.
فرهنگی
یاسر رستگار؛ احسان آقابابایی
چکیده
امروزه نقش مخاطب در تفسیر کالاها و محصولات فرهنگی، از جمله فیلمهای سینمایی، بسیار اساسی است. ازاینرو، کشف شیوة معنادهی و خوانش مخاطبان میتواند ما را به جهان اجتماعی در پس این تفسیرها نزدیک کند. زنان از جمله مخاطبانیاند که با داشتن پیشینهها و تجربههای فرهنگی و نسلی مختلف میتوانند خوانش متفاوتی از فیلمها داشته باشند. ...
بیشتر
امروزه نقش مخاطب در تفسیر کالاها و محصولات فرهنگی، از جمله فیلمهای سینمایی، بسیار اساسی است. ازاینرو، کشف شیوة معنادهی و خوانش مخاطبان میتواند ما را به جهان اجتماعی در پس این تفسیرها نزدیک کند. زنان از جمله مخاطبانیاند که با داشتن پیشینهها و تجربههای فرهنگی و نسلی مختلف میتوانند خوانش متفاوتی از فیلمها داشته باشند. مقالة حاضر نیز، مبتنی بر پارادایم تفسیری، قصد دارد بدین سؤال پاسخ دهد که مخاطبان زن در دو نسل متفاوت به چه شیوهای فیلم دو زن را معنا میکنند. روششناسی بهکاررفته در این پژوهش با رویکرد تفسیری و مبتنی بر روش مصاحبۀ گروهی بوده است. برای اجرای این کار، دو گروه از زنان در دو نسل 20ـ30 ساله و 45ـ55 ساله به شیوهای هدفمند انتخاب شدند و با آنان در قالب دو گروه مجزا مصاحبه به عمل آمد. تحلیل تفسیری دادهها حکایت از خوانش متفاوت دو نسل زنان مطالعهشده دربارۀ ویژگیهای شخصیتی و سرنوشت شخصیتهای فیلم در سطح متنی و همچنین در باب مفاهیمی چون مردسالاری و همذاتپنداری در سطح فرامتنی داشته است.شباهت میان دو نسل مذکور نیز به معنادهی بر مبنای تقابل سنت و مدرنیته و فهم رخدادها بر اساس این دوگانه، مربوط میشود.