محمدرضا مریدی؛ سهیلا عبادی فر
چکیده
هنرمندان زنِ برخاسته از جوامع مسلمان و جغرافیای خاورمیانه با کلیشههای بصری از «زنبودن»، «مسلمانبودن» و «خاورمیانهایبودن» مواجهاند. نمایشگاهها و رویدادهای هنری از آثاری استقبال میکنند که به بازتولید کلیشههای بازشرقیسازی و نوشرقیگرایی تصویری میپردازند. پس از حادثة یازده سپتامبر 2001، ...
بیشتر
هنرمندان زنِ برخاسته از جوامع مسلمان و جغرافیای خاورمیانه با کلیشههای بصری از «زنبودن»، «مسلمانبودن» و «خاورمیانهایبودن» مواجهاند. نمایشگاهها و رویدادهای هنری از آثاری استقبال میکنند که به بازتولید کلیشههای بازشرقیسازی و نوشرقیگرایی تصویری میپردازند. پس از حادثة یازده سپتامبر 2001، تعداد نمایشگاههای هنری با محوریت زنان خاورمیانه افزایش یافت. این فرصتی برای زنان هنرمند بود تا مسائلشان را در کانون توجه رسانههای جهان قرار دهند؛ اما از سوی دیگر آنها با انتظارات و کلیشههای پنهانی مواجه شدند که رویدادهای هنری غرب تمایل دارند تجربههای هنری آنها را جهت دهند و با کلیشههای غرب همسو کنند. در مقالة حاضر با درپیشگرفتن رویکرد و روششناسی «مطالعات رویداد» بهمرور برخی از رویدادهای مهم هنر خاورمیانه میپردازیم و بر دو نمایشگاه «شکستن حجاب» (2002، یونان) و «زنان روایتگر» (2013، امریکا) تمرکز خواهیم کرد که با هدف بازاندیشی در کلیشههای فرهنگی و رد مفهوم ناتوانی زنان خاورمیانه برپا شدند. نتایج پژوهش نشان داد آثار زنان هنرمند خاورمیانه در طیفی دوقطبی قرار میگیرند؛ تصویر زنان رنجور از جنگ و زیبایی پسراندهشدة سرزمینهای شرق و مظلومیتی ترحمبرانگیز از زنان تا تصویر زنان مقاوم و قدرتمند. در این دو سر طیف از زنان منفعل و قربانی تا آشوبگران و ستیزهجویان در برابر سنتها، آثار متنوعی قرار دارند که مضامین زیادی را دربرمیگیرند. هنرمندان زن در جستوجوی راهی هستند که هم محدودیتهای فرهنگ مردسالار را نقد کنند و هم بر انتظارات تقلیلگرایانه و اگزوتیک از هنر زنان غلبه یابند. این راه دشوار باید در برابر انتظارات بازار هنر و انتظارات سیاسی از نمایشگاههای هنری قرار گیرد.