اکرم ارجح؛ شهرام پازوکی؛ طاهره حاج ابراهیمی
چکیده
چکیدهسدههای چهارم تا هشتم هجری دورانی که تصوف و مراکز وابسته به آن در تمام سرزمینهای جهان اسلام گسترش یافته بود، بستر مناسبی برای رشد و کنشگری زنان در این زمینه فراهم آمد. در این دوران، تجربۀ زیستۀ زنان در طریق سیر و سلوک عرفانی، نقش کلیشهای آنان را که تنها در قالب مادر، همسر، فرزندآور و موجودی وابسته به مرد، بازنمایی شده ...
بیشتر
چکیدهسدههای چهارم تا هشتم هجری دورانی که تصوف و مراکز وابسته به آن در تمام سرزمینهای جهان اسلام گسترش یافته بود، بستر مناسبی برای رشد و کنشگری زنان در این زمینه فراهم آمد. در این دوران، تجربۀ زیستۀ زنان در طریق سیر و سلوک عرفانی، نقش کلیشهای آنان را که تنها در قالب مادر، همسر، فرزندآور و موجودی وابسته به مرد، بازنمایی شده بود؛ دگرگون ساخت. در این سدهها، زنان صوفی مجلس درس داشتند و سالک میپروردند، و برخلاف انتظار خانقاهداری میکردند و برداشت مردانه پنداشتن این طریق را به چالش میکشیدند. تمرکزاصلی این مقاله بر شناخت مکانهای عبادت و زهد ورزی و خانقاهها و کانونهای زنانِ اهل تصوف، به روش توصیفی-تحلیلی، است. براساس دادههای موجود زنان پیش از شکلگیری خانقاهها، بیشتر در خانهها سیر و سلوک میکردند و در دورۀ شکلگیری طریقتها، در مجالس و برخی خانقاههای اهل تصوف، آموزش میدیدند و از سدۀ پنجم به بعد شهرهای مکّه و قدس به سبب فضای زیارتی و مجاور شدن زائران و صوفیان، کانونِ گونهای خانقاه زنان بود که جنبۀ نگهداری و دستگیری از زنان نیازمند را نیز داشت. به نظر میرسد این خانقاهها زمینه ساز کانونهای دیگری به نام رباط در شرق سرزمینهای اسلامی مانند دمشق، قاهره و حلب و حتی آناتولی بوده باشد. در طریقتهایِ تسامحمدار ـ مانند مولویه و بکتاشیه ـ نیز زنان افزون بر حضور در مجالس آموزشیِ اهلِ تصوف، خانقاهداری میکردند. به این ترتیب زنان با مدیریت خانقاهها و آموزش تعالیم صوفیانه و عرفانی به مرتبهای از استقلال و رهبری جمعی و مرشدیت دست یافتند.
مریم السادات سیاهپوش؛ طاهره حاج ابرهیمی؛ لیلا هوشنگی
چکیده
در مطالعات معاصر، در بحث از نقش زنان در جوامع دینی و تأثیر دین بر چگونگی حضور اجتماعی زنان، دیدگاههای مختلفی را میتوان سراغ گرفت. برخی پژوهشگرانْ دین را بهمنزلة ابزاری جهت سرکوبی زنان دانستهاند و در مقابل برخی دیگر با لحاظ جمعیت درخور توجه زنان مؤمن، دین را به نوعی عامل احیای جایگاه زنان به شمار آوردهاند. در رویکرد فمنیستی، ...
بیشتر
در مطالعات معاصر، در بحث از نقش زنان در جوامع دینی و تأثیر دین بر چگونگی حضور اجتماعی زنان، دیدگاههای مختلفی را میتوان سراغ گرفت. برخی پژوهشگرانْ دین را بهمنزلة ابزاری جهت سرکوبی زنان دانستهاند و در مقابل برخی دیگر با لحاظ جمعیت درخور توجه زنان مؤمن، دین را به نوعی عامل احیای جایگاه زنان به شمار آوردهاند. در رویکرد فمنیستی، با بهکارگیری روشهای مطالعاتی نوین به بازخوانی، فهم و تحلیل متون مقدس دینی، بهویژه متون مسیحی، پرداخته شده تا تأثیر دین بر جایگاه زنان در پرتو نگاهی نو واکاوی شود. در این پژوهش، کوشش شده نخست به بحث دربارة نقش رسولانهای پرداخته شود که زنان همراه با عیسی مسیح در عهد جدید برعهده داشتهاند. سپس بر آنیم با بررسی گزارش اناجیل چهارگانه دربارة مریم اهل بیتعنیا و مریم مجدلیه، که در سفرها با عیسی همراهی میکردند و در عرصههای دینی مختلف، چه عملی و چه نظری، در فعالیتهای گوناگون اجتماعی نقش پویایی برعهده داشتهاند، در مقام الگویی برای حضور زنان مؤمن به یافتههای مبتنی بر رویکرد زنانهنگر دست یابیم. همچنین، در این پژوهش کوشش میشود که به شیوة توصیفیـ تحلیلی به بررسی مؤلفههای ایمان زنانه پرداخته شود.