مهبود فاضلی؛ مهرناز عسگری
چکیده
چکیدهموضوع این پژوهش تحلیل انتقادی گفتمان آثار دورۀ پس از انقلاب اسلامی چهار طنزپرداز زن براساس الگوی ون لیوون است. این مطالعه برروی اشعار رباب تمدن در نشریۀ «آهنگر»؛ کتاب «آهنقراضه، نانخشک، دمپایی کهنه!» از آذردخت بهرامی؛ «هـ، مثل تفاهم» از رؤیا صدر و «نامه به دزد» از نسیم عربامیری انجام شده است. مسئلۀ ...
بیشتر
چکیدهموضوع این پژوهش تحلیل انتقادی گفتمان آثار دورۀ پس از انقلاب اسلامی چهار طنزپرداز زن براساس الگوی ون لیوون است. این مطالعه برروی اشعار رباب تمدن در نشریۀ «آهنگر»؛ کتاب «آهنقراضه، نانخشک، دمپایی کهنه!» از آذردخت بهرامی؛ «هـ، مثل تفاهم» از رؤیا صدر و «نامه به دزد» از نسیم عربامیری انجام شده است. مسئلۀ پژوهش این است که جریانهای سیاسی و اجتماعی، قدرتها و ایدئولوژیهای چهار دهۀ اخیر چه تأثیری بر گفتمان طنز زنانه و میزان صراحت و پوشیدگی کلامِ طنزپردازان زن داشته است؛ دیگر اینکه کنشگران «مرد» در آثار آنان چگونه بازنمایی شدهاند. غالباً در حوزۀ پژوهش به آثار طنزپردازان زن بیتوجهی شده است؛ این مقاله بر آن است تا با بررسی آثار شاخص طنزپردازان زن، این کوتاهی را جبران کند. در این پژوهش با کاربرد مؤلفههای الگوی ون لیوون شامل طبقهبندی، تشخصزدایی، نامدهی و...، ارتباط شیوههای بازنمایی کنشگران در آثار طنزآمیز با ایدئولوژیها و مناسبات قدرت تبیین و تحلیل شدهاند. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که طنزپردازان زن با محافظهکاری در حوزۀ طنز سیاسی به پوشیدهگویی تمایل دارند. «صدر» در بسیاری از نمونههای مؤلفۀ طبقهبندی، کنشگران را براساس جنسیت، بازنمایی و مردان سلطهجو را ارزشدهی منفی میکند. «بهرامی» با کاربرد مؤلفۀ طبقهبندی، نوع ارجاعی، پیوندزدن و تفکیککردن از نظام مردسالاری انتقاد مینماید. «عربامیری» از زیرمجموعۀ وارونگی برای تحقیر معشوق استفاده میکند. «تمدن» برخلاف سه طنزپرداز دیگر کمتر به دغدغههای زنان میپردازد.