حبیب احمدی؛ حمیرا بذرافکن؛ علی عربی
چکیده
پژوهش حاضر مسئل? شکل خانوادههای شاهنامه، توزیع قدرت در آنها و همچنین هویت نهاد خانواده را در شاهنامه بررسی میکند. بدین منظور با بررسی پیشین? نظری مرتبط با موضوع تحقیق، نظریههای مرتبط با موضوع مطرح شده و چهارچوب نظری تحقیق با توجه به زمین? تحقیق نگاشته شد. برای بررسی موضوع، روش محاکات مورد استفاده قرار گرفت و سعی شد با استفاده ...
بیشتر
پژوهش حاضر مسئل? شکل خانوادههای شاهنامه، توزیع قدرت در آنها و همچنین هویت نهاد خانواده را در شاهنامه بررسی میکند. بدین منظور با بررسی پیشین? نظری مرتبط با موضوع تحقیق، نظریههای مرتبط با موضوع مطرح شده و چهارچوب نظری تحقیق با توجه به زمین? تحقیق نگاشته شد. برای بررسی موضوع، روش محاکات مورد استفاده قرار گرفت و سعی شد با استفاده از بازنمایی اجتماعی به شیو? جامعهشناختی فضای درون ذهنی سراینده استخراج شود و بدین منظور متن شاهنامه به عنوان داده مورد کاوش قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشانگر این واقعیت بودند که انواع شکلهای خانواده مطرح شده در نظریههای جامعه-شناسی مدرن در شاهنامه یافت میشود، از سوی دیگر خانواده نقش اساسی در حفظ هویت افراد و در واقع عاملی برای تمایز اجتماعی و در سطحی بالاتر نمادی از هویت فرد بوده است و هویتیابی افراد بر اساس خانواده صورت میگرفته است. خانواده همچنین نقش مهمی در حفظ میراث فرهنگی، انتقال فرهنگ و آداب و رسوم و همچنین پیوند نسلها داشته است. ازدواج خانوادگی بین دو جامع? مختلف، تقابل فرهنگی، تنوع فرهنگی، انتقال فرهنگی، شناخت اشتراکات فرهنگی و سرانجام تولید و باز تولید فرهنگی از جمله مواردی هستند که میتوان نقش و هویت خانوادگی ایرانیان را در آنها جستجو کرد. با اینکه زنان بسیار محترم بوده و جایگاه خاصی در خانواده داشتهاند ولی مردان نقش تصمیمگیر اصلی را در خانواده داشته و در بعضی موارد با زنان خانواده نیز مشورت میکردند
محمدعلی ایازی؛ محمد ناصحی
دوره 2، دوره 2،شماره 1 ، دی 1389
چکیده
ساختار نظام خانواده بر اساس روابط اعضاء و حقوق و تکالیف متقابل آن ها شکل گرفته و استوار میشود. تمایز نقشهای پدری، مادری و فرزندی و نیز زن و شوهری تمایز حقوق و تکالیف را به دنبال میآورد. بدین ترتیب حقوق و وظایف نقشها متقابل امّا متفاوت است. علی رغم تقابل دوسویه حق و تکلیف در روابط اعضاء خانواده، عوامل و شاخصهای ویژهای زمینه ...
بیشتر
ساختار نظام خانواده بر اساس روابط اعضاء و حقوق و تکالیف متقابل آن ها شکل گرفته و استوار میشود. تمایز نقشهای پدری، مادری و فرزندی و نیز زن و شوهری تمایز حقوق و تکالیف را به دنبال میآورد. بدین ترتیب حقوق و وظایف نقشها متقابل امّا متفاوت است. علی رغم تقابل دوسویه حق و تکلیف در روابط اعضاء خانواده، عوامل و شاخصهای ویژهای زمینه ی بروز قدرت را برای یک نقش و توزیع قدرت در ساختار خانواده اسلامی فراهم میکند. تبیین ساخت قدرت در روابط اعضاء خانواده، بر اساس ترکیبی از دو شاخص تواناییهای ذاتی و طبیعی و شاخص اقتصادی (انفاق) صورت میگیرد. مرد در نقش شوهر دارای جایگاه و قدرت نسبی برتر در خانواده اسلامی است، امّا از قدرت مطلق برخوردار نیست، قدرت او در خانواده به معنای اطلاق نفوذ امر او نمیباشد، بلکه تنها در دایره ی «عدل» و «معروف» و در گستره محدود حقوق شوهر نافذ و مشروع است. بر این اساس خانواده اسلامی دارای نظام «شوهرمحور» با گرایش «دوسویه» است. قدرت شوهر، در حق تصمیمگیری در مصالح کلی خانواده و شوؤن زوجیت از جمله در مورد مسکن، یا چگونگی بهرهمندی جنسی یا توابع حق استمتاع شوهر معنا میشود. بدین ترتیب که خروج زن از منزل در صورت منافات با حق جنسی شوهر کنترل میشود. هم چنین قدرت زن، در صورت برآورده نشدن حقوق مالی او مانند مهر، نفقه و مسکن مناسب، یا حقوق غیرمالی مانند معاشرت بالمعروف، برخورد محترمانه و همراه با عدالت و احسان شوهر معنا میشود و بروز مییابد.