هنر
معینه السادات حجازی؛ پریسا شاد قزوینی
چکیده
نقشمایههای ترکیبی انسان-پرنده مفاهیم گسترده و گاه متضادی در تمدن بشری دارند. در دوران اسلامی با وجود تحریم صورتگری، همچنان نقوش انسانی و حیوانی، دستمایۀ تزئینات آثار هنر اسلامی بوده و در آثاری چون انگشتری به صورتهای مختلف بهکار رفته است. انگشتر در فرهنگ اسلامی اعتباری خاص دارد و بازتابدهندۀ خصایص فرهنگی و باوری مستور در آن ...
بیشتر
نقشمایههای ترکیبی انسان-پرنده مفاهیم گسترده و گاه متضادی در تمدن بشری دارند. در دوران اسلامی با وجود تحریم صورتگری، همچنان نقوش انسانی و حیوانی، دستمایۀ تزئینات آثار هنر اسلامی بوده و در آثاری چون انگشتری به صورتهای مختلف بهکار رفته است. انگشتر در فرهنگ اسلامی اعتباری خاص دارد و بازتابدهندۀ خصایص فرهنگی و باوری مستور در آن است. در میان حکومتهای مسلمان در ایران، سلجوقیان از جمله اولین حکومتهایی هستند که با گستردگی جغرافیایی خود به شکوفایی فرهنگی رسیدند و در سپهر نشانهای آنان، نقشمایۀ پرنده با سر زن در انگشتریها هویتی قابلاعتنا داشت. این مقاله در ارتباطات درونفرهنگی سپهر نشانهای سلجوقیان، پدیداری نقشمایۀ پرنده با سر زن در انگشتری این دوره را مطالعه میکند و به این پرسش پاسخ میدهد که در بازنمود این نقشینه چه معنای باورمداری از منظر سپهر نشانهای مستتر است. در این مجال، از روش تحلیل نشانهشناسی فرهنگی مکتب تارتو با استفاده از نظریۀ سپهر نشانهای یوری لوتمان استفاده شده است. رهیافت بحث بدین معنا منتج شد که محیط چندفرهنگی تمدن سلجوقیان ایران در درون خود متشکل از سه سپهر نشانهای اسلامی، ترکی و ایرانی است. گفتوگوی درونفرهنگی موجب پدیداری نقشینۀ پرنده با سر زن با دو ترکیب بصری شد. نقوش همنشین با این نقشمایه به مفاهیم باروری، قدرت، رشد و نیکخواهی اشاره دارد که ارتباط اینگونه انگشتری را با خاستگاههای زنانه قوت میبخشد. ارتباطات درهمتنیدۀ اشتراکات فرهنگی مستتر در باورهای مذهبی اسلامی، تفکرات قومی ترکی و اندیشههای ایرانی موجب ایجاد هویتی یکپارچه در انگشترهای سلجوقیان ایران شده است.