امین مختاری؛ مجید سرسنگی
چکیده
«کهنالگوها» از عناصر مهم روانشناختی بوده و در جریان نقد ادبی معاصر، «نقد کهنالگویی» همواره بهعنوان یکی از گونههای مهم نقد ادبی موردتوجه بوده است. بحث کهنالگوها برپایۀ اندیشۀ کارل گوستاو یونگ، نظریهپرداز حوزۀ علوم روانشناختی، تکوین یافته است. در این نظریه، عناصر ساختاری اسطوره، که در روان ناخودآگاه جمعی ...
بیشتر
«کهنالگوها» از عناصر مهم روانشناختی بوده و در جریان نقد ادبی معاصر، «نقد کهنالگویی» همواره بهعنوان یکی از گونههای مهم نقد ادبی موردتوجه بوده است. بحث کهنالگوها برپایۀ اندیشۀ کارل گوستاو یونگ، نظریهپرداز حوزۀ علوم روانشناختی، تکوین یافته است. در این نظریه، عناصر ساختاری اسطوره، که در روان ناخودآگاه جمعی حضور دارند، مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد. از منظر یونگ، نوعی تجربۀ همگانی در این عناصر وجود دارد که در شکلهای متفاوت و در همۀ نسلها تکرار میشود. شینودا بولن، روانشناس و نظریهپرداز معاصر، نیز با تکمیل نظریات یونگ و تشریح دقیق نمود آن در افراد و زندگی روزمره، به شناخت هرچه بیشتر کهنالگوها کمک شایانی کرده است. در این پژوهش با استفاده از معیارهای اسطورهشناختی و روانشناسی در نظریات شینودا بولن، دو شخصیت نمایشی مشهور «زن»، یعنی «جولیا» از نمایشنامۀ دوشیزه جولیا اثر آگوست استریندبرگ و «انسیه» از نمایشنامۀ در مه بخوان اثر اکبر رادی دستمایۀ مطالعهای تطبیقی قرار گرفتهاند. این دو شخصیت علیرغم اینکه در دو زمان و قلمرو جغرافیایی و فرهنگی متفاوت خلق شدهاند، از منظر دیدگاههای شینودا بولن دارای مشابهتهای قابلتوجهی هستند. این مطالعه همچنین نشانگر این حقیقت است که استناد به عناصر اسطورهشناختی و روانشناختی در خلق شخصیتهای نمایشی میتواند به تولید الگویی مشابه در فرایند این آفرینش منجر شود؛ الگویی که مرزهای زمانی و مکانی را درنوردیده و بیش از هر عنصر دیگر بر کهنالگوهای بشر تکیه میکند. الگوهایی که میتواند در تعیین مسیر زندگی و تصمیمات شخصیتها نقشی جدی ایفا کند.
مهدی حامدسقایان؛ مینو صحاف مقدم
چکیده
کهن الگو بازتاب مفاهیم و تعابیر جهانشمول از یک موضوع واحد در ناخودآگاه جمعی است. یکی از مهمترین مفاهیم آن کهن الگوی مادر است که به لحاظ تنوع در معنا و فرم در افسانهها و داستانهای کهن حضور گستردهای داشته است. در این پژوهش بازتاب کهن الگوی مادر بر اساس نظریات کارل گوستاو یونگ در تصویرِ شخصیت زن در نمایشنامه ی «اسبهای آسمان ...
بیشتر
کهن الگو بازتاب مفاهیم و تعابیر جهانشمول از یک موضوع واحد در ناخودآگاه جمعی است. یکی از مهمترین مفاهیم آن کهن الگوی مادر است که به لحاظ تنوع در معنا و فرم در افسانهها و داستانهای کهن حضور گستردهای داشته است. در این پژوهش بازتاب کهن الگوی مادر بر اساس نظریات کارل گوستاو یونگ در تصویرِ شخصیت زن در نمایشنامه ی «اسبهای آسمان خاکستر میبارند» اثرِ نغمه ثمینی مورد مطالعه قرار گرفته است. پژوهشهای پیشین تاکنون در زمینه ی بررسی کهن الگوی مادر در آثار ادبی مانند شعر و داستان بوده است. در این پژوهش که به روش تحلیلی ـ توصیفی و با استناد به منابع کتابخانهای و اینترنتی صورت پذیرفته به این پرسشِ اساسی پرداخته می شود که: مؤلفه های کهن الگوی مادر در نمایشنامه ی «اسبهای آسمان خاکستر میبارند» چگونه بازتاب یافته است؟ از اینرو فرضیه ی مقاله نشان می دهد که کهن الگوی مادر در عناصری همچون شخصیت پردازی، رویدادها و نمادهای نمایشنامه بازتاب دارد. در نتیجه گیریِ مقاله تأکید می شود که کهن الگوی مادر در وجه حقیقی شامل: آفرینندگی، حمایتگری، پاکی، الوهیت، امیدبخشی، رهایی، بازتاب زندگی در ضمیر ناخودآگاه(تردید، عقده مادری، درد، رنج، تنهایی) و در صور مجازی در عناصر طبیعی شامل: تأثیر زندگی گذشته در ضمیر ناخودآگاه به شکل نمادینِ زهدان مادر، تولدی دوباره، نگهبانی و امنیت بخشی است.
مریم سادات میری؛ محمدصادق نصرالهی
چکیده
کتابهای خاطرهنگاری دفاع مقدس یکی از سندهای ماندگار در تاریخ ایران اسلامی است. روز 31 شهریور 1359 رژیم بعث عراق به ایران حملة نظامی کرد و جنگ تحمیلی آغاز شد. حضور زنان دوشادوش مردان از ابتدای جنگ و فعالیت آنها در قالب گروههای امدادی و پشتیبانی مسئولیتی بود که برعهده گرفته و تا پایان جنگ این وظیفه خطیر را انجام دادند. زنان رزمنده ...
بیشتر
کتابهای خاطرهنگاری دفاع مقدس یکی از سندهای ماندگار در تاریخ ایران اسلامی است. روز 31 شهریور 1359 رژیم بعث عراق به ایران حملة نظامی کرد و جنگ تحمیلی آغاز شد. حضور زنان دوشادوش مردان از ابتدای جنگ و فعالیت آنها در قالب گروههای امدادی و پشتیبانی مسئولیتی بود که برعهده گرفته و تا پایان جنگ این وظیفه خطیر را انجام دادند. زنان رزمنده پس از جنگ به ثبت خاطرات خود و دیگر زنان رزمنده در قالب رمان، خاطرهنگاری و تاریخ شفاهی از جنگ پرداختند. مقالة حاضر به بررسی چگونگی بازنمایی ابعاد شخصیتی زنان رزمندة دفاع مقدس در 4 کتاب خاطرهنگاری منتخب پرداخته است. این چهارکتاب تحت عنوان صباح، ساجی، چراغهای روشن شهر و زیباترین روزهای زندگی ضمن آنکه با محوریت شخصیت زن نگاشته شده، آثار بهروز و اثرگذار در این عرصهاند. یافتههای این مقاله با استفاده از روش تحلیل مضمونی نشان میدهد که بازنمایی شخصیت زنان در چهار حوزة معنایی بینش، گرایش، کنش و عوامل شخصیتساز قابل طبقهبندی است. در حوزة بینش مواردی همچون اعتقادات دینی، اخلاقی و انقلابی قابل طرح است و در حوزة گرایش مضامینی مانند روحیات خودساخته، مقتدر، منزجر از جنگ، کنجکاو و عفیفانه ذکر شده است. در حوزة کنش نیز مواردی همچون کمکرسانی، فعالیتهای مذهبی، انقلابی، نظامی، فرهنگی و مقید به انجامدادن فرایض دینی احصا شده و در پایان نیز عوامل شخصیتساز با محوریت خانواده مورد تأکید قرار گرفته است.
جامعه شناسی
ابوالحسن امین مقدسی؛ کلثوم تنها
چکیده
عزالدین مناصره از شعرای برجستۀ معاصر فلسطینی است که در حوزۀ شعر مقاومت و فلسطین با طرح مضامینی نو در حوزۀ نقد با ارائۀ آرای خود جایگاه خاصی در ادب معاصر یافته است. حضور شخصیتهای سنتی، بهویژه شخصیتهای مؤنث اسطوری و فولکلوریک، در شعر وی از بسامد بالایی برخوردار است و شاعر تحتتأثیر عوامل فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی، با هنرنمایی ...
بیشتر
عزالدین مناصره از شعرای برجستۀ معاصر فلسطینی است که در حوزۀ شعر مقاومت و فلسطین با طرح مضامینی نو در حوزۀ نقد با ارائۀ آرای خود جایگاه خاصی در ادب معاصر یافته است. حضور شخصیتهای سنتی، بهویژه شخصیتهای مؤنث اسطوری و فولکلوریک، در شعر وی از بسامد بالایی برخوردار است و شاعر تحتتأثیر عوامل فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی، با هنرنمایی خاص، در القای مفاهیم مورد نظر از آن الهام گرفته است. اسطورهها و نمادهای به کار گرفته شده در شعر مناصره، بیشتر ملی، عربی، و بومیاند و صبغۀ مذهبی کمرنگی در آنها دیده میشود. او بیشتر از اسطورههایی بهره میگیرد که بیانگر پایداری و هویت و میراث ملیاند؛ همانند: زرقاء یمامه، مریم، و جفرا. این مقاله، که به روش توصیفیـ تحلیلی است، به بیان مفهوم اسطوره و بررسی و تحلیل شخصیتهای اسطورهای زنانه، که منشأ بومی و ملی و نیز اسطورههایی که منشأ دینی و یونانی دارند، میپردازد. بنابراین، هدف از نگارش این مقاله بررسی و تحلیل شخصیتهای اسطورهای و نمادین زن و تنوع آن در شعر مناصره است.