هنر
غفران بریمو؛ عفت السادات افضل طوسی
چکیده
تصویرسازی جلد کتابهای کودکان بهعنوان یک رسانه، نقش مهمی در انتقال مفاهیم فرهنگی ایفا میکند. تصاویری که میتوانند هویت فرهنگی کودک را بهصورت غیرمستقیم تقویت کنند.
پژوهش حاضر در پی پاسخ این سؤال است که هویت فرهنگی دختران و زنان در تصویرسازی جلد داستانهای کودکان کشورهای عربی چگونه نمایش داده شده است؟ لذا با هدف شناخت هویت فرهنگی ...
بیشتر
تصویرسازی جلد کتابهای کودکان بهعنوان یک رسانه، نقش مهمی در انتقال مفاهیم فرهنگی ایفا میکند. تصاویری که میتوانند هویت فرهنگی کودک را بهصورت غیرمستقیم تقویت کنند.
پژوهش حاضر در پی پاسخ این سؤال است که هویت فرهنگی دختران و زنان در تصویرسازی جلد داستانهای کودکان کشورهای عربی چگونه نمایش داده شده است؟ لذا با هدف شناخت هویت فرهنگی بهویژه هویت عربی دختران وزنان عرب زبان به بررسی جامعه آماری پرداخته است. در این راستا 249 جلد کتاب داستانی از شش کشور عربی شامل مصر، عراق، لبنان، سوریه، عربستان سعودی و امارات متحدۀ عربی، برای گروه سنی (ب) مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش، تحلیلی- تطبیقی است .
نتایج نشان داد که غنیترین کشور در زمینۀ نمادهای تصویری فرهنگی امارات متحدۀ عربی و ضعیفترین کشور در این زمینه سوریه است. چهره دختران و زنان عرب در بیشتر تصاویر به چشم میخورد. همچنین نخل بهعنوان نمادی از جغرافیای طبیعی بهویژه در انتشارات عراق نماد مهمی از هویت عربی است. تزیینات نیز نقش مهمی در نمایش هویت اسلامی این کشورها داشتهاند. زنان پیر در طرح جلد اغلب انواع داستان محجبه هستند و حجاب یکی از بارزترین نمادهای تصویری است؛ اما این نماد در کشورهای لبنان و سوریه، در تمام گروههای سنی کمرنگ است. به نظر میرسد میتوان به این نتیجه کلی دست یافت که؛ هویت دختران و زنان بر جلد کتابهای کودک کشورهای عربی جامعه آماری پژوهش حاضر آمیزهایی از نمادهای هویت عربی و اسلامی است؛ اما بیش از همه بر نمادهای جغرافیایی و طبیعی تاکید شده است.
هنر
مریم نیکروش؛ عباس نامجو
چکیده
پپوشاک زنان در نقش پدیدهای اجتماعی پس از انقلاب، تغییرات فراوانی را سپری کرده و سبک خیابانی پوشش روزمره نیز تنوع یافت. باتوجه به آنکه تیپ هنری یکی از سبکهای خیابانی رایجِ پوشش دهههای اخیر و از خردهفرهنگهای تشکیلدهندة فرهنگ ایرانی است، پژوهش حاضر، با هدف شناخت تیپ هنری به گِرَوِشِ پوشاک دختران و زنان شهر تهران، صورت گرفته ...
بیشتر
پپوشاک زنان در نقش پدیدهای اجتماعی پس از انقلاب، تغییرات فراوانی را سپری کرده و سبک خیابانی پوشش روزمره نیز تنوع یافت. باتوجه به آنکه تیپ هنری یکی از سبکهای خیابانی رایجِ پوشش دهههای اخیر و از خردهفرهنگهای تشکیلدهندة فرهنگ ایرانی است، پژوهش حاضر، با هدف شناخت تیپ هنری به گِرَوِشِ پوشاک دختران و زنان شهر تهران، صورت گرفته و در صدد پاسخ به نسبت تیپ هنری به گِرَوِش پوشاک و عوامل اثرگذار درآناست. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و جامعه آماری شامل دختران و زنان 20 تا 40 سال پوشندة تیپ هنری است. حجم نمونه 123 نفر، از بین گروههای هنری و غیرِهنری انتخاب و ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامهی محقق ساخت بوده است.
براساس یافتهها، رشته تحصیلی و مشاغل هنری در گروش به تیپ هنری ارتباط دارد. بین تنوع و آزادی در طرح و رنگ، اکسسوریها، جذابیت، بهکارگیری و تلفیق نقوش سنتی، مدرن و دستدوز، خلاقیت و جسارت، ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین گسترش تبلیغات در شبکههای اجتماعی، افزایش دانشکدههای هنر، افزایش هنرمندان دانشگاهی و غیرِدانشگاهی، تأسیس فرهنگسراها، آموزشگاههای هنری، برگزاری جشنوارههای سینما، تئاتر و کنسرتهای موسیقی، بازاندیشی هویت زنان در جامعه ایران، ارتباط وجود دارد.
نتایج میگوید تیپ هنری در بین هنرمندان فراوانی بیشتری دارد. خاستگاه خانوادگی تأثیری در گِروش به این سبک ندارد. گِروش رشتهها و مشاغل غیرِهنری نشان داد که تیپ هنری بهعنوان یکی از سبکهای خردهفرهنگ خاص بر سایر افراد جامعه تأثیرگذار است. تیپ هنری بهدلیل تنوع و دارا بودن طیف وسیع طرح، رنگ، مدل بیشترین تأثیر را در گِرَوِش به تیپ هنری نشان داد.
جابر افتخاری؛ حجت افتخاری؛ فهیمه مسلمی؛ عبدالوهاب سماوی
چکیده
آموزش فلسفه به دانشآموزان تا حد زیادی قدرت مواجه آنها با بحرانهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و انتخاب رشته، شغل، همسر و... را افزایش میدهد. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی مؤلفههای تفکر فلسفی در کتاب مدیریت خانواده و سبک زندگی (ویژه دختران) پایه دوازدهم دوره دوم متوسطه میباشد. روش این پژوهش توصیفی، تحلیل محتوا و جامعه اطلاعرسان ...
بیشتر
آموزش فلسفه به دانشآموزان تا حد زیادی قدرت مواجه آنها با بحرانهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و انتخاب رشته، شغل، همسر و... را افزایش میدهد. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی مؤلفههای تفکر فلسفی در کتاب مدیریت خانواده و سبک زندگی (ویژه دختران) پایه دوازدهم دوره دوم متوسطه میباشد. روش این پژوهش توصیفی، تحلیل محتوا و جامعه اطلاعرسان شامل یک جلد کتاب درسی دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 1399-1400 و ابزار پژوهش فرم تحلیل محتوا باتوجه به معیارهای تفکر فلسفی (شامل سه حیطه استدلال، قضاوت و مفهومسازی و دوازده مؤلفه) میباشد. به این صورت که پس از مشخص کردن واحد تحلیل و مؤلفههای مورد نظر به عنوان ملاکهای تحلیل، با استفاده از تکنیک ویلیام رومی به تحلیل کتاب مذکور اقدام شد. علاوه بر این از آزمون خی دو جهت مشخص کردن نحوه توزیع مؤلفهها در محتوای کتاب مزکور استفاده گردید. باتوجه به تحلیل ضریب درگیری (ISE=0/94) به دست آمده از محتوای کتاب مورد بررسی، میتوان اظهار داشت که میزان توجه کتاب مدیریت خانواده و سبک زندگی (ویژه دختران) پایه دوازدهم دوره دوم متوسطه به مؤلفههای تفکر فلسفی، در حد نسبتا مطلوب (ضریب درگیری پایینتر از 1) و به صورت نیمهفعال میباشد. همچنین نتیجه حاصل از آزمون خی دو (Sig: 0/006، Chi-Square: 26.316) نشان داد که میزان توزیع مؤلفهها در کتاب یادشده به طور معناداری نامتوازن میباشد. بهگونهای که مؤلفه شناخت با 36/5 درصد فراوانی، دارای بیشترین فراوانی و مؤلفه تمرکززدایی با 42/2 درصد فراوانی، کمترین فراوانی را در مؤلفههای تفکر فلسفی به خود اختصاص دادهاند.
روانشناسی
مریم فلاحی؛ سیدرضا فلاح چای؛ اقبال زارعی
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسۀ انتظارات و هدف از ازدواج زنان و دختران شهر شیراز بود. تعداد 180 شرکتکننده (90 زن و 90 دختر) به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش مصاحبۀ ساختاریافته و مقیاس نگرش و انتظار ازدواج (MAES) در نظر گرفته شد. آزمودنیها پرسشنامۀ جمعیتشناختی، مقیاس نگرش، و انتظار از ازدواج (36 سؤالی) ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر مقایسۀ انتظارات و هدف از ازدواج زنان و دختران شهر شیراز بود. تعداد 180 شرکتکننده (90 زن و 90 دختر) به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش مصاحبۀ ساختاریافته و مقیاس نگرش و انتظار ازدواج (MAES) در نظر گرفته شد. آزمودنیها پرسشنامۀ جمعیتشناختی، مقیاس نگرش، و انتظار از ازدواج (36 سؤالی) را کامل کردند. برای تحلیل داده از روش توصیفی (میانگین و انحراف معیار)، آزمونt و کای دو استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین انتظارات از ازدواج زنان و دختران وجود داشت (05/0P<). یافتهها تفاوت معناداری بین دو گروه در سه خردهمقیاس اصلی انتظارات، قصد ازدواج، نگرش کلی به ازدواج، و انتظار از ازدواج را نشان داد. در خردهمقیاسهای فرعی، تفاوت معناداری بین نگرش منفی به ازدواج، ترس/ شک و تردید و عشق در زنان و دختران وجود داشت. اما تفاوت معناداری در سایر خردهمقیاسها از قبیل احترام، اعتماد، مسائل مالی، معنا، و صمیمیت جسمانی مشاهده نشد. همچنین، از نظر هدف از ازدواج بین اهداف با انگیزۀ عاطفی، مذهبی، اجتماعیـ فرهنگی، اقتصادی، و ایدهآلگرایانه تفاوت معناداری (01/0P<) مشاهده شد، اما بین اهداف جنسی تفاوت معنادار نبود. نتیجۀ کلی این مطالعه بیانگر این است که زنان نسبت به دختران انتظارات بالاتری از ازدواج داشتند و هدف از ازدواج زنان و دختران متفاوت بود.