کویستان شهابی؛ جمال محمدی
چکیده
هدف این نوشتار تحلیل نشانهشناختیِ بازنماییِ زنانگی در نقاشیهای زنان کُرد است. میدان مطالعه، نقاشانِ زن در شهر سنندج در دو دهۀ اخیر است که دو تن از و پرکارترینِ آنها، به شیوۀ نمونهگیری هدفمند، انتخاب شدهاند. تحلیل تابلوهای نگین وکیلی و اکرم کریمی، بر اساس مدل نشانهشناسیِ اجتماعی کرس و لیون، در سطوح سهگانۀ معانی بازنمودی ...
بیشتر
هدف این نوشتار تحلیل نشانهشناختیِ بازنماییِ زنانگی در نقاشیهای زنان کُرد است. میدان مطالعه، نقاشانِ زن در شهر سنندج در دو دهۀ اخیر است که دو تن از و پرکارترینِ آنها، به شیوۀ نمونهگیری هدفمند، انتخاب شدهاند. تحلیل تابلوهای نگین وکیلی و اکرم کریمی، بر اساس مدل نشانهشناسیِ اجتماعی کرس و لیون، در سطوح سهگانۀ معانی بازنمودی و تعاملی و ترکیبی، بیانگر آن است که دو نقاش، بهرغم اشتراک در مضمون و سبک بازنمایی، به دو نقطۀ متفاوت میرسند: زنانگیِ بازنموده در نقاشیهای وکیلی نوعی جنسیتگرایی بازاندیشانه است، اما در آثار کریمی نوعی جنسیتگرایی منفعلانه. در تابلوهای وکیلی چون الگوی پیوندِ عناصر، روایتی است، راه برای بازاندیشی در هویت زنانه باز میشود، اما در تابلوهای کریمی عناصرِ تصویر بر اساس الگویی مفهومی به هم پیوند خوردهاند و لذا ناخواسته نوعی جنسیتگرایی منفعلانه بازتولید میشود. وکیلی سوژه را در فضایی طبیعی و باز که یادآور جایگاه زن در تفکر اسطورهای است نمایش میدهد، اما کریمی سوژه را در فضای خانه که تداعیگر جایگاه او در جوامع سنتی است بازنمایی میکند. تابلوهای وکیلی مخاطب را فرامیخوانند تا به نقش عوامل بیرونی در شکلبخشیدن به هویت و سرنوشت زنان توجه کند، اما تابلوهای کریمی مخاطب را به همدلی و همذاتپنداری با زنی که محور اصلی زندگی خانوادگی است فرا میخوانند. سوژۀ بازنموده در آثار هر دو نقاش در متن عناصر نسبتاً مقدسِ جوامعِ سنتی (طبیعت و خانواده) به نمایش درمیآید، اما اولی ما را به تأمل انتقادی در آن وضعیت وادار میکند، و دومی ناخواسته ما را در نوستالژی آن وضعیت فرو میبرد.
الهه پنجه باشی
چکیده
در دوران معاصر، زنان نقش مهمی در هنر و فعالیتهای اجتماعی و هنری ایجاد کردهاند. یکی از هنرمندان نقاش معاصر امریکایی در این راه مری بت ادلسون است که آثار شاخص تاریخ هنر با چهرة زنان را بازسازی کرده است. او اینگونه اعتراض خود را به حضورنداشتن زنان در تاریخ هنر به این شکل مطرح میکند. آثار او بر بازسازی آثار شاخص هنر با تصویر زنان برمبنای ...
بیشتر
در دوران معاصر، زنان نقش مهمی در هنر و فعالیتهای اجتماعی و هنری ایجاد کردهاند. یکی از هنرمندان نقاش معاصر امریکایی در این راه مری بت ادلسون است که آثار شاخص تاریخ هنر با چهرة زنان را بازسازی کرده است. او اینگونه اعتراض خود را به حضورنداشتن زنان در تاریخ هنر به این شکل مطرح میکند. آثار او بر بازسازی آثار شاخص هنر با تصویر زنان برمبنای اعتراض به حضورنداشتن آنان در تاریخ هنر طی قرنها شکل گرفته است. یکی از این تابلوها، که در این پژوهش مطالعه شده، شام آخر است. برای بخش مبانی پژوهش از نظریات لوسی لیپارد، نظریهپرداز فعال حوزة زنان در دنیای معاصر، استفاده شده است که به این امر اشاره داشته است. پژوهش حاضر کیفی بوده و به روش تطبیقی شکل گرفته و گردآوری اطلاعات کتابخانهای است. سؤالات این پژوهش به این قرار است: دیدگاه ادلسون در استفاده از زنان در بازسازی تصویر شام آخر ادلسون چگونه است و قابلیت تطبیق آن با نظریة لوسی لیپارد به چه صورت است؟ نتایج این پژوهش نشان میدهد که در شام آخر ادلسون حضور پررنگ زنان اعتراضی به این نقاشی معروف تاریخ هنر است و بهعنوان اثری اعتراضی در مورد اتحاد و همبستگی زنان بازسازی شده است. معیارهای اصلی اثر حفظ شده، ولی با معنا و محتوای متفاوتی بازسازی شده است.
هنر
الهه پنجه باشی
چکیده
نقاشی در انتهای دورة قاجار تحت تأثیر ارتباط با اروپا و ظهور تکنولوژی دچار تغییرات شد. این مقاله با رویکرد بینامتنیت به مطالعۀ دو اثر نقاشی از زنان قاجار میپردازد که یکی از آنها کار هنرمندی گمنام و دیگری اثر اسماعیل جلایر دانشآموختۀ مدرسۀ دارالفنون است. مسئلۀ مورد پژوهش در این مقاله، مطالعۀ نشانهها و تحلیل آنها در نقاشی از ...
بیشتر
نقاشی در انتهای دورة قاجار تحت تأثیر ارتباط با اروپا و ظهور تکنولوژی دچار تغییرات شد. این مقاله با رویکرد بینامتنیت به مطالعۀ دو اثر نقاشی از زنان قاجار میپردازد که یکی از آنها کار هنرمندی گمنام و دیگری اثر اسماعیل جلایر دانشآموختۀ مدرسۀ دارالفنون است. مسئلۀ مورد پژوهش در این مقاله، مطالعۀ نشانهها و تحلیل آنها در نقاشی از زنان و تطبیق معنای نشانهها به صورت بینامتنی و لایهای است. نشانهها در هر تصویر سبب خوانش تصویر متفاوتی در متن آثار میشود. در این دو تصویر، موضوع هر دو متن زنان درباری است، ولی نشانهها مفاهیم متفاوتی دربردارند. این مقاله به این پرسشها پاسخ میدهد: آیا در نقاشیهای دورة قاجار ارزش نشانهای در آثار مطرح است؟ آیا نشانهها در تعامل با دیگر نشانهها معنای گفتمانی مییابند؟ روش این پژوهش تاریخیـ تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی است و با توجه به نظریههای نشانهشناسی بیان شده است. در این مقاله، نتیجه گرفته میشود: در خوانش نشانههای این تصاویر، نشانهها معنادارند و در این تصاویر از نشانههای تصویری مشابه و متفاوت برای زنان قاجار استفاده شده است.