حبیب شهبازی شیران؛ سید مهدی حسینی نیا؛ اسماعیل معروفی اقدم؛ زهرا نصراللهی
چکیده
در زمان حکومت تیموریان، هنر نقاشی به چنان درجهای از تکوین و تکامل رسید که الگویی برای کل مکاتب آیندة نقاشی ایران شد. با توجه به رویکرد حکمرانان تیموری، شاهد بلوغ و کمال موسیقی در این دوره هستیم که با مطالعه در نگارههای موجود، میتوان به نکات بسیار پراهمیت و مطرح حیات موسیقیایی، از جمله جلوت و ملازمت زنان نوازنده و سازها و ابداعات ...
بیشتر
در زمان حکومت تیموریان، هنر نقاشی به چنان درجهای از تکوین و تکامل رسید که الگویی برای کل مکاتب آیندة نقاشی ایران شد. با توجه به رویکرد حکمرانان تیموری، شاهد بلوغ و کمال موسیقی در این دوره هستیم که با مطالعه در نگارههای موجود، میتوان به نکات بسیار پراهمیت و مطرح حیات موسیقیایی، از جمله جلوت و ملازمت زنان نوازنده و سازها و ابداعات این هنر، در این دوره پی برد. در تاریخ ایران پس از اسلام، عصر صفوی هم به لحاظ دگرگونیهای مهم سیاسیـ فرهنگی و اجتماعی نقطة عطفی محسوب میشود و نگارگری صفویه نیز، مانند سایر شاخههای هنری، از این قاعدۀ مستثنا نبوده است. نوشتۀ حاضر بر آن است تا با رویکرد تطبیقی و به روش توصیفیـ تحلیلی و تاریخی و با استناد به منابع کتابخانهای و اسناد موزهایِ برجایمانده از روزگار تیموریان و صفویان، هویت و جایگاه اجتماعی زنان نوازنده را به صورت تطبیقی بررسی و تبیین کند. سؤال اصلی این پژوهش بدین صورت مطرح میشود؛ نگاه دو سلسله به زنان نوازنده در آثار هنری چگونه تببین یافته است؟ مطالعات صورتگرفته نشان میدهد که بهرغم شباهت نقشهای این دو دوره با یکدیگر، معالوصف در عصر صفوی بزرگداری و احترام به مقام زن و نوازنده نسبت به دورۀ تیموریان بیشتر بوده است. در عصر تیموری، زنان نوازنده در مجالس آرام و بدون هیاهو همراه با پادشاه و معمولاً در ردة پایین مجلس به نمایش درآمدهاند. در اوایل دورة صفویه، زنان همراه مردان درباری و نزدیک شخص شاه و در اواخر این دوره نیز در صحنههای شلوغ به تصویر کشیده شدهاند؛ درحالیکه به جای نوازندگی بیشتر به رقص میپردازند و جایگاهشان تنزلی مقطعی به خود دیده است.
هنر
مرضیه رشیدی؛ علیرضا طاهری
چکیده
در دورة صفوی و قاجار، به سبب ارتباط با غرب، تمایل دربار به تجربة دنیای مدرن و اشتیاق جهان غرب به شناخت دنیای شرق نوعی دوگانگی سنتی و مدرن در بسیاری از مناسبات اجتماعی، فرهنگی و هنری جامعه نمایان شد که این روند بر وضعیت زنان و حضور آنها در عرصههای اجتماعی نیز تأثیرگذار بود. چهرهنگاری در نقاشی ایرانی براساس الگوی مشخصی بوده است. ...
بیشتر
در دورة صفوی و قاجار، به سبب ارتباط با غرب، تمایل دربار به تجربة دنیای مدرن و اشتیاق جهان غرب به شناخت دنیای شرق نوعی دوگانگی سنتی و مدرن در بسیاری از مناسبات اجتماعی، فرهنگی و هنری جامعه نمایان شد که این روند بر وضعیت زنان و حضور آنها در عرصههای اجتماعی نیز تأثیرگذار بود. چهرهنگاری در نقاشی ایرانی براساس الگوی مشخصی بوده است. آنچه در این پژوهش مطالعه شده، چهرة زن در نگارگریهای این دو دوره است. این مقاله در پی یافتن پاسخ این پرسشهاست: نمایش ویژگیهای زنانه در نقوش دورة صفوی و قاجار به چه صورت بوده است؟ چه تفاوتهای بین آنها در این دو دوره وجود داشته است؟ نتایج نشان میدهد که زن در آثار نگارگری پیش از قاجار، اغلب جایگاهی مثالی و اسطورهای داشته و از نظر نوع طراحی غیرواقعگرایانه ترسیم میشده و ارزش بصری آن همچون دیگر عناصر نگاره بوده است، ولی در اواخر دورة صفوی و دورة قاجار، بر اثر ارتباط با غرب، شاهد تغییر در نوع نگرش به نقاشی و درنتیجه توجه به واقعگرایی در ترسیم پیکرة زنان و همچنین شکلگیری آثار تکنگاره شده است؛ که این تغییرات به ارائة تصویری نو از زن در نقاشی ایرانی منجر شد. روش تحقیق توصیفیـ تحلیلی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانهای است.
هنر
مریم انصاری یکتا؛ رضوان احمدی پیام
چکیده
الگوی تصویرشدة پوشش زنان در دورة تیموری و صفوی از دیدگاه هنرمند آن زمان در تصاویر برجایمانده از شاهنامة بایسنقری و شاهطهماسبی انعکاس یافته است. مطالعة منابع مکتوب تاریخی و مقایسة تطبیقی نگارههای دو شاهنامة یادشده، نوشتاری به شیوة تحلیلیـ تطبیقی را ارائه میدهد که در مسیر خویش به ابهامات زیر پاسخ میگوید؛ پوشش زنان ...
بیشتر
الگوی تصویرشدة پوشش زنان در دورة تیموری و صفوی از دیدگاه هنرمند آن زمان در تصاویر برجایمانده از شاهنامة بایسنقری و شاهطهماسبی انعکاس یافته است. مطالعة منابع مکتوب تاریخی و مقایسة تطبیقی نگارههای دو شاهنامة یادشده، نوشتاری به شیوة تحلیلیـ تطبیقی را ارائه میدهد که در مسیر خویش به ابهامات زیر پاسخ میگوید؛ پوشش زنان تصویرشده در دو شاهنامة یادشده از چه وجوهی قابلیت انطباق دارند؟ تزیین در پوشاک زنان عهد تیموری و صفوی چه کارکردی داشته است؟ ساختار پوشاک زنان دورة تیموری و صفوی در قالب سه لایة اصلی سرپوش، تنپوش و پایپوش است؛ بهطورکلی کیفیت پوشاک زنان افته در نگارههای هر دو شاهنامه سه مقولة تزیین، شاخصهایی جهت تعیین جایگاه اجتماعی زنان و لزوم حجاب را برمیتاباندکه در آثار هر دوره، به فراخور اصول حاکم بر جامعه و سلیقة هنرمند نگارگر، لحاظ شده است. وجه اشتراکی که در هر دو عصر تاریخی بهچشم میخورد، جایگاه والایی است که برای زنان از هر طبقة اجتماعی در نگارهها بهواسطة حفظ وقار و مقام شامخ زنان جامعه در آنها لحاظ شده است.