ادبیات
اروی عاصی؛ مهسا رون
چکیده
نقد فمینیستی به بازتاب مسائل زنان یا عقایدی میپردازد که در متن درمورد زنان اظهار شده است. «زنانهنویسی» با تمرکز بر تفاوتهای گفتار و نوشتار مردان و زنان، از نظریههای کاربردی در نقد ادبی فمینیستی است. در پژوهش حاضر، زبان و محتوای دو نشریۀ ویژۀ زنان در عهد مشروطه، دانش و شکوفه، از منظر رویکرد فمینیستی زنانهنویسی، بر پایۀ ...
بیشتر
نقد فمینیستی به بازتاب مسائل زنان یا عقایدی میپردازد که در متن درمورد زنان اظهار شده است. «زنانهنویسی» با تمرکز بر تفاوتهای گفتار و نوشتار مردان و زنان، از نظریههای کاربردی در نقد ادبی فمینیستی است. در پژوهش حاضر، زبان و محتوای دو نشریۀ ویژۀ زنان در عهد مشروطه، دانش و شکوفه، از منظر رویکرد فمینیستی زنانهنویسی، بر پایۀ دیدگاه زبانشناسانی همچون میلز و لیکاف و به روش توصیفی-تحلیلی بررسی میشود. نتایج پژوهش نشان میدهد اگرچه قلم زنان روزنامهنویس در اولین نشریات ویژۀ زنان، چندان رنگوبوی فمینیستی ندارد، مؤلفههای سبک نوشتار زنانه همچون فراوانی واژههای مبهم، بهرهگیری از قسم، کاربرد تشدیدکنندهها، قیود تردیدنما و تعابیر عاطفی زنانه در سطح واژگانی و بهکارگیری جملات کوتاه، معترضه یا دعایی، آوردن جملات ناتمام و جملات پرسشی در سطح نحوی قابلتوجه است. زنان روزنامهنویس در حوزۀ محتوایی نیز به مضامینی متمایز با موضوعات بازتابیافته در نشریات مردان پرداختهاند، همچون: لزوم سوادآموزی زنان، حفظالصحه و بهداشت زنان، احترام به تمایلات آنان در انتخاب همسر و اصلاح رفتار مردان در تعامل با آنان در خانواده و اجتماع، مقایسۀ وضعیت زنان ایرانی با زنان کشورهای پیشرفته و مطالبات فردی و اجتماعی خود.
غلامرضا معروف؛ نادر شایگان فر
چکیده
چکیدهمقارن مشروطه، در فضای آزادیخواهانۀ نشریات ایران، مفهومی بیسابقه موسوم به «زن بهمثابۀ شهروند» شکل گرفت که با مختصات زن سنتی ذیل سایه ی مرد تعریف شده بود، در تضاد بود، این پژوهش که در حوزۀ مطالعات زنان جای میگیرد، با رویکردی انتقادی و با تکیه بر اندیشههای تبارشناسانۀ میشل فوکو بر این پرسش تمرکز دارد که در گسل سنت ...
بیشتر
چکیدهمقارن مشروطه، در فضای آزادیخواهانۀ نشریات ایران، مفهومی بیسابقه موسوم به «زن بهمثابۀ شهروند» شکل گرفت که با مختصات زن سنتی ذیل سایه ی مرد تعریف شده بود، در تضاد بود، این پژوهش که در حوزۀ مطالعات زنان جای میگیرد، با رویکردی انتقادی و با تکیه بر اندیشههای تبارشناسانۀ میشل فوکو بر این پرسش تمرکز دارد که در گسل سنت ـ مدرنیته چگونه هویتی موسوم به «زن ـ ضعیفه» که اغلب ابژۀ جهان مردان بود، در مقام «زن ـ شهروند» همدوش مردان ظاهر شد. در این مسیر به کمک بایگانیپژوهی و تمرکز بر اسناد آرشیوی، تأثیر پیوستن ایران به معاهدۀ منع بردهداری بروکسل 1890م/ 1308هـ.ق بر شکلگیری سوژۀ زن آزادیخواه، مدّ نظر است. بر این مبنا براساس اسناد آرشیوی پروندۀ «ابوالقاسم نیلفروش» مطالعه شد سپس با بهرهگیری از تبارشناسی فوکویی طی ده گام این دگردیسی مورد تأمل قرار گرفت. حاصل جستوجو اینکه پذیرش ممنوعیت نگهداری کنیز و برده در ایران، نخستین سنگر سنت بود که مدرنیته فتح کرد و اگرچه بهدشواری، اما توانست زمینههای شکلگیری آزادی زنان و سوژۀ زن ـ شهروند را مهیا کند، از این منظر عصر مشروطه عصر استقرار و پذیرش همگانی منع بردهداری و پیروزی اخلاق مدرن بر احکام سنتی است.
الهه پنجه باشی؛ آنیتا صانعی
چکیده
نقاشی قهوهخانهای سبکی از نقاشی است که از سوی نقاشان مکتبندیده آغاز شد. از ویژگیهای شاخص هنرهای نقاشی قهوهخانهای حضور زنان در این تصاویر است که کمتر به آن پرداخته شده است. زنان در این نقاشی جایگاه کمتری داشته و تاکنون مورد پژوهش قرار نگرفتهاند. هدف از این پژوهش مطالعه ویژگی نقش زنان و حضور آنان در نقاشیهای قهوهخانهای ...
بیشتر
نقاشی قهوهخانهای سبکی از نقاشی است که از سوی نقاشان مکتبندیده آغاز شد. از ویژگیهای شاخص هنرهای نقاشی قهوهخانهای حضور زنان در این تصاویر است که کمتر به آن پرداخته شده است. زنان در این نقاشی جایگاه کمتری داشته و تاکنون مورد پژوهش قرار نگرفتهاند. هدف از این پژوهش مطالعه ویژگی نقش زنان و حضور آنان در نقاشیهای قهوهخانهای در آثار حسین قوللرآقاسی است. در این زمینه، پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤالات است: ویژگیهای بصری زنان در این تصاویر چگونه است ؟ روش این تحقیق از نوع تحلیلی بوده و روش جمعآوری اطلاعات از نوع کتابخانهای است. نتایج یافتهها حاکی از آن است که زنان بهمثابة عنصری پویا در نقاشیهای قوللرآقاسی حضور داشته و با پوشش اسلامیـ ایرانی در ترکیببندی آثار از جایگاه والایی برخوردار بودهاند. در آثار قوللرآقاسی، زن بیشتر در گونههای حماسی مورد توجه قرار گرفته است. زنان در آثار او به شکل پهلوانی و مردانه و با حفظ هویت زنانه به تصویر کشیده شدهاند. زنان در داستانهای شاهنامه کمتر نقشهای اصلی را برعهده دارند و بیشتر نقش مکمل مردان را ایفا میکنند، اما این بدینمعنا نیست که آنها هیچگاه تأثیری اساسی بر روند داستانها نمیگذارند. درواقع، آنها در تکمیل قهرمانپروری نقش مردان به کار رفتهاند. مهمترین ویژگیهای این زنان خردمندی، فرزانگی و حکمت است. در این مقاله، نتیجه گرفته میشود که قوللرآقاسی با استفاده از نشانههای تصویری برای اثرگذاری بیشتر بر مخاطب در آثاری که شخصیت اصلی آن را زنان تشکیل دادهاند تلاش کرده است با استفاده از این نشانهها نگاه گفتمانی متفاوتی را در معنای تصویری آثار خود در نقش این زنان به تصور بکشد.