هنر
فروغ خبیری؛ علی شیخ مهدی
چکیده
یکی از نمودهای هویت زنان در جامعه، هویت جنسی آنان است که همواره در مطالعات زنان بازنگری شده است. پژوهش حاضر در نظر دارد هویت زنانه را با رویکرد روانکاوی لاکان، در ویدئوآرت بررسی کند. ویدئوآرت رسانة هنریای است که در کشاکش نظریههای زیباییشناسانهای که پس از جنگ جهانی دوم آغاز شده بود، با ابداع دوربین ویدئویی قابل حمل ...
بیشتر
یکی از نمودهای هویت زنان در جامعه، هویت جنسی آنان است که همواره در مطالعات زنان بازنگری شده است. پژوهش حاضر در نظر دارد هویت زنانه را با رویکرد روانکاوی لاکان، در ویدئوآرت بررسی کند. ویدئوآرت رسانة هنریای است که در کشاکش نظریههای زیباییشناسانهای که پس از جنگ جهانی دوم آغاز شده بود، با ابداع دوربین ویدئویی قابل حمل در دهۀ شصت میلادی متولد شد. ویدئو در تقابل با زبان نحوی و شیوۀ بیانی متعارف سینما و تلویزیون بوده و ازاینرو، رویکرد مسلط بر این رسانهها را به چالش کشیده است. با گسترش هنرهای اجرایی در دو دهة اخیر، در بسیاری از نمونههای ویدئوآرت مسئلۀ هویت جنسی با نگاهی زنمحور مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش، آثار ویدئویی مرتبط با این موضوع بررسی شده و از میان هنرمندان فعالِ این عرصه، آثار پیپیلوتی ریست تحلیل شده است. از خلال تحلیل و تفسیری که براساس نظریة لاکان انجام شد، این نتیجه به دست آمد که این هنرمند هنگام پرداختن به مسئلة هویت زنانه در جامعه با زبان زنانه سخن گفته و ساختارهای نمایش مسلط مردانه را فرو ریخته است.
مهران سهراب زاده؛ اسماعیل حسام مقدم
چکیده
این مقاله درصدد صورتبندی تحلیل روانکاوانهای از سینمای ایران در دهة هشتاد شمسی است. فیلمهای شاخص این دوره در فضایی تولید شدهاند که نظرگاه خویش را در بازنمایی زندگی روزمره و اخلاقزیستی طبقة متوسط شهری برساختهاند. ازهمینرو، با انتخاب فیلم سینمایی به همین سادگی (به کارگردانی رضا میرکریمی/ 1386)، بهمثابة ...
بیشتر
این مقاله درصدد صورتبندی تحلیل روانکاوانهای از سینمای ایران در دهة هشتاد شمسی است. فیلمهای شاخص این دوره در فضایی تولید شدهاند که نظرگاه خویش را در بازنمایی زندگی روزمره و اخلاقزیستی طبقة متوسط شهری برساختهاند. ازهمینرو، با انتخاب فیلم سینمایی به همین سادگی (به کارگردانی رضا میرکریمی/ 1386)، بهمثابة نمونهای از این صورتبندی گفتمانی، به تحلیل گونهای از بازنمایی زیستروزمرة طبقة متوسط شهری پرداخته شده است که در این دهه به شکلی از پروبلماتیک فرهنگ ایرانی مبدل گشتهاند. این فیلم، از درون روایت خویش، اشاراتی دال بر توجه به ابژههای غایبی دارد که در گوشه و کنارهای زندگی روزمره رسوخ کردهاند و از درونشان دلالتهایی شکل گرفته که مسیر امر روزمره را در جهت امر ناخودآگاه سوژه رهنمون کرده است. این مقاله، با تحلیلی روانکاوانه، قصد آن دارد که به تفسیر و تأویلی از ابژههای غایبی بپردازد که زیستروزمرة این سوژهها را (که اغلب نیز زناند)، آنگونه که در این فیلمها بازنمایی شده، برساخت میکند؛ ابژههای غایبی که در برساختن سوژههای خطخورده و ازهمپاشیده نقشی اساسی در زندگی روزمرة امروزین بازی میکنند.