ادبیات
خلیل بیگزاده؛ نازنین نامداری
چکیده
هوّیت فرآیند پاسخگویی آگاهانه فرد یا قوم یا ملت به «چیستی و کیستی» خود است و شناخت ارزشهای هوّیت تاریخی یک قوم یا ملت در تحقق اهداف مهمّ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنها کارگشاست. تصویرشناسی فرهنگی دانشی است که فرهنگ جوامع بشری و ویژگیهای آن را از رهگذر آثار ادبی و هنری بررسی میکند و موضوع آن بیشتر بررسی بازتاب ذهنیّت ...
بیشتر
هوّیت فرآیند پاسخگویی آگاهانه فرد یا قوم یا ملت به «چیستی و کیستی» خود است و شناخت ارزشهای هوّیت تاریخی یک قوم یا ملت در تحقق اهداف مهمّ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنها کارگشاست. تصویرشناسی فرهنگی دانشی است که فرهنگ جوامع بشری و ویژگیهای آن را از رهگذر آثار ادبی و هنری بررسی میکند و موضوع آن بیشتر بررسی بازتاب ذهنیّت یا استدلال یک فرد یا گروه یا ملت و تصویر آنها در سفرنامههاست. سیاحان مستشرق سیمای زنان ایرانی را در سفرنامههای خود آوردهاند، چنانکه جهانگردانی مانند تاورنیه و سانسون جایگاه، نقش و هویّت زنان ایرانی عصر صفوی را در سفرنامة خود توصیف و گاهی بر پایة کلیشههای ذهنی قضاوت کردهاند. این پژوهش با هدف تبیین جایگاه، نقش و هویّت زنان ایرانی عصر صفوی در سفرنامههای تاورنیه و سانسون بر پایة انگارۀ تصویرشناسی فرهنگی به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و نگاه واقعی و کلیشههای ذهنی آنها را به زنان ایرانی عصر صفوی بررسی کردهاست. دستاورد پژوهش حاکی است که زنان ایرانی در کانون نگاه واقعی و کلیشهای سفرنامهنویسان دورۀ صفوی بودهاند، چنانکه زیبایی، ازدواج، باروری و پسرآوری، بالاترین خواستۀ جامعة مردسالار این دوره از زنان بودهاست. البتّه چگونگی برخورد جامعۀ مردسالار با زنان افزون بر زیبایی، ازدواج، پذیرش چندهمسری و پسرآوری، متفاوت بودهاست، چنانکه زنان درباری منفعل نیستند، بلکه همواره برای کسب مهارت و حضور در عرصههای اجتماعی تلاش کرده و مهارتهایی مانند شکار، تیراندازی، اسبسواری، گلدوزی و ... کسب کردهاند و سفرنامهنویسان این عدم انفعال را در کلیشههای ذهنی به زنان عامه نیز نسبت دادهاند.
ادبیات
کوثر احسن مقدم؛ عبدالله رادمرد؛ مریم صالحی نیا
چکیده
استعاره بهمثابه زبانی نمادین و غیرمستقیم، حامل معناهای افزوده و پنهان است. ردّپای استعارهها و کلیشههای جنسیتی را در روایتهای تفسیری نیز میتوان پیگرفت. در این پژوهش داستانهای تفسیری سه تفسیر فارسی روض الجنان، جلاء الاذهان و منهج الصادقین، مبنای کار قرار گرفتهاند. در این مقاله ابتدا روایتهایی را که از استعارههای ...
بیشتر
استعاره بهمثابه زبانی نمادین و غیرمستقیم، حامل معناهای افزوده و پنهان است. ردّپای استعارهها و کلیشههای جنسیتی را در روایتهای تفسیری نیز میتوان پیگرفت. در این پژوهش داستانهای تفسیری سه تفسیر فارسی روض الجنان، جلاء الاذهان و منهج الصادقین، مبنای کار قرار گرفتهاند. در این مقاله ابتدا روایتهایی را که از استعارههای جنسیتی استفاده کردهاند یا مضمون آنها، یادآور استعارههای جنسیتی است، انتخاب شده است و سپس با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، بار ارزشی این استعارهها و ارتباط آنها با کلیشههای جنسیتی بررسی شده است. استعارههایی نظیر «عروس قرآن»؛ «امرأة کاعب»؛ «فراش»؛ «بیوت»؛ «عتبه» و «دنیا» نمونههایی از استعارههای جنسیتی در این روایتهاست که برخی بار ارزشی مثبت و برخی بار منفی دارند. مهمترین نتایج این تحقیق عبارتند از اینکه اغلب استعارههای منفی دربارۀ زن حول نقش زن بهمثابه همسر یا شریک جنسی و با تأکید بر بعد جسمانی وی شکل گرفته است. این استعارهها متأثر از کلیشههای جنسیتی رایجی است که بار منفی دارند. در نقطۀ مقابل، بیشتر استعارههای مثبت حول نقش مادری و صفاتی نظیر مهربانی، خلق، اصل و ابتدا در نقش مادری شکل گرفتهاند. همچنین این پژوهش نشان میدهد پیکر زن در دو وجه «پیکر بهشتی» و «پیکر دوزخی» نمود یافته است که پیکر بهشتی زن، نماد التذاذ کامل و بهرهمندی است و پیکر دوزخی زن، نماد فریبندگی، گناه، تمثل شیطان و زناکاری است. علیرغم تلاش شریعت در تقبیح نگرشهای زنستیزانه، رواج استعارههای جنسیتی دربارۀ زنان در دورههای تاریخی مختلف، در میان مفسران تفاوت چشمگیری نداشته است.
ادبیات
عزت ملاابراهیمی؛ ستاره نوبخت؛ محمد رضا کوهی
چکیده
پیر بوردیو، مردمشناس معاصر فرانسوی است که به قابلیتهای ادبیات و ترسیم اوضاع اجتماعی توجه ویژهای دارد. از نظر او قدرت یافتن یک فرد در میدانهای مختلف و میزان سهیم شدن او در مدیریت میدان قدرت به یک سرمایۀ خاص بستگی ندارد، بلکه به حجم و ترکیبی از انواع سرمایهها وابسته است. از آنجا که جامعهشناسی انتقادی بوردیو، افزون بر بُعد عینی ...
بیشتر
پیر بوردیو، مردمشناس معاصر فرانسوی است که به قابلیتهای ادبیات و ترسیم اوضاع اجتماعی توجه ویژهای دارد. از نظر او قدرت یافتن یک فرد در میدانهای مختلف و میزان سهیم شدن او در مدیریت میدان قدرت به یک سرمایۀ خاص بستگی ندارد، بلکه به حجم و ترکیبی از انواع سرمایهها وابسته است. از آنجا که جامعهشناسی انتقادی بوردیو، افزون بر بُعد عینی و ساختاری، بُعد ذهنی حیات اجتماعی را نیز مورد توجه قرار میدهد، میتواند ظرفیت لازم برای بازشناسی انواع سرمایههای اجتماعی در رمان کرنفال المدینه را در اختیار نویسندگان قرار دهد تا مخاطبان خود را به درک شرایط جامعه فلسطین رهنمون سازند. از این رو آنان در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریۀ پیر بوردیو، به ارزیابی این رمان پرداخته و آن را در چهار سطح سرمایه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نمادین مورد واکاوی قرار دادهاند. یافتههای تحقیق نشان میدهد که سرمایه اجتماعی مردم فلسطین، به شدت رنگ باخته و سبب ایجاد محدودیتها و کاستیهایی در سرمایههای اقتصادی و فرهنگی آنها شده است. اما حضور پررنگ عشق در انواع خانوادگی و ملی، به عنوان سرمایه نمادین بارزی در داستان محسوب میشود. مبارزه با اشغالگری و امیدواری برای رفع محدودیتهای ریشهای نیز، عامل نجاتدهنده و امیدبخشی دیگری در این داستان است. در حقیقت سرمایه نمادین را میتوان اهرم موثری برای مواجهه با مشکلات فردی و اجتماعی شخصیتهای داستان و به طور کل مردم فلسطین، در شرایط سخت و آشفته اجتماعی به شمار آورد.
ادبیات
چیمن محمدی بایتمبر؛ محمدنبی احمدی
چکیده
انتقاد به جایگاه زنان در جامعه لیبی یکی از مشخصههای رمان «نانی روی میز دایی میلاد »، رمان برگزیده بوکر عربی 2022 و نوشته محمّد النعاس نویسنده معاصر لیبیایی است. این رمان دربرگیرنده شخصیتهای زن و بیان شرایط و عقاید و افکار آنها در جامعهای با فرهنگ مردسالاری و نگاه جنسیتی به زن است و با توصیفات تلخی از زنان داستان و سرنوشت آنان، ...
بیشتر
انتقاد به جایگاه زنان در جامعه لیبی یکی از مشخصههای رمان «نانی روی میز دایی میلاد »، رمان برگزیده بوکر عربی 2022 و نوشته محمّد النعاس نویسنده معاصر لیبیایی است. این رمان دربرگیرنده شخصیتهای زن و بیان شرایط و عقاید و افکار آنها در جامعهای با فرهنگ مردسالاری و نگاه جنسیتی به زن است و با توصیفات تلخی از زنان داستان و سرنوشت آنان، ریشه درماندگیهایشان را حاکمیت مردسالاری میداند که مانع از بروز استعدادهای آنها میشود. به دلیل بازتاب دیدگاه انتقادی محمّد النعاس در بستر رمان مذکور و تطابق با دیدگاه زیباییشناسی انتقادی مکتب فرانکفورت نسبت به اینکه هنر و ادبیات باید با رویکرد سلبی و مخالف خوان به مبارزه با شرایط موجود برای رسیدن به شرایط مطلوب برآیند، بر آن شدیم تا رمان مذکور را بر اساس این نظریه با رویکرد تحقیق کیفی و با روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار دهیم. مقاله حاضر کوششی جهت تحلیل و بررسی این دیدگاه انتقادی است. یافتههای پژوهش بیانگر انطباق دیدگاه محمّد النعاس با رویکرد انتقادی مکتب فرانکفورت است و نشان میدهد وی با هدف آگاه کردن جامعه و بهبود جایگاه زنان، با دیدگاه مخالف خوان و سلبی به انتقاد از وضعیت آنان در جامعه پرداخته است. او با ایجاد تقابل میان زنان سنتی و مدرن به انتقاد از نظام مردسالاری حاکم و ستمهایی که بر زنان روا داشته شده، میپردازد و با کمک گرفتن از شخصیتهای مرد علیه نظام مردسالاری، سعی در آگاه کردن زنان و مردان جامعهاش نسب به جایگاه زن و نقش او در خانواده و اجتماع دارد.
ادبیات
نرجس قابلی؛ علیرضا اسدی؛ سید علی اصغر سلطانی
چکیده
رمان به مثابة محصول فرهنگی، نمایندۀ جامعهای با گفتمانهای گوناگون است. هرکدام از این گفتمانها با پیکربندیهای خاص خود، مدام در تلاش برای یافتن مطلوب خود هستند تا معانی خود را هژمونیک کنند. پژوهش حاضر، تلاشی جهت واکاوی نشانه شناسی گفتمانی جنسیت با تاکید بر نظریۀ لاکلائو و موفه در دو رمان « این خیابان سرعت گیر ندارد» و « ...
بیشتر
رمان به مثابة محصول فرهنگی، نمایندۀ جامعهای با گفتمانهای گوناگون است. هرکدام از این گفتمانها با پیکربندیهای خاص خود، مدام در تلاش برای یافتن مطلوب خود هستند تا معانی خود را هژمونیک کنند. پژوهش حاضر، تلاشی جهت واکاوی نشانه شناسی گفتمانی جنسیت با تاکید بر نظریۀ لاکلائو و موفه در دو رمان « این خیابان سرعت گیر ندارد» و « رهش» است. بر این اساس، مسالۀ اصلی در پژوهش حاضر این است که «جنسیت» در این رمانها چگونه بازنمایی شدهاست. همچنین تفکرات جنسیتی چگونه از طریق ذهنیت نویسنده در نگارش رمان بازتاب یافتهاند و نویسنده چه دیدگاهی نسبت به آنها دارد. پژوهش پیش رو از لحاظ روششناسی پژوهشی توصیفی و کیفی محسوب میشود که گردآوری دادههای آن به روش کتابخانهای انجام میگیرد. طبق این روش، تحلیل رمان شامل سه سطح است : تحلیل متنی، تحلیل بینامتنی و تحلیل بافتی. تحلیل متنی به نشانه شناسی شخصیّتهای رمان و پیداکردن نظمهای گفتمانی رمان اختصاص دارد؛ در تحلیل بینامتنی، هر رمان با رمانهای هم دوره مقایسه میشود و در تحلیل بافتی، رابطه رمان با فضای اجتماعی کلان تری بررسی میگردد. در نهایت تحلیل گزارهها مشخص گردید که اصلی ترین دغدغه و درون مایه رمانها؛ جدال آشکار بین سنت و مدرنیته در برساخت اجتماعی جنسیت نهفته است که به صورت ضمنی در لایههای درونی متن و بازتاب واژگانی گنجانده شده و شخصیت اصلی رمانها در تمامی مراحل در جدال بین دو برساخت زیستی جنسیت و برساخت اجتماعی آن قرار دارند.
ادبیات
محسن سیفی؛ سمانه دهقانی؛ علی نجفی ایوکی
چکیده
در نقد فمنیستی، مسأله زن و جایگاه او در جامعه مطرح میشود. رمان «التی تعد السلالم»، اثر هدی حمد نویسنده زن عمانی، رویکردی نقادانه نسبت به جایگاه زنان در جامعه دارد و دربردارندهی مفاهیمی چون اختلاف طبقاتی میان زنان، چالشهای فرهنگی آنان و سیطره نظام مردسالارانه است. پژوهش پیشرو در نظر دارد با رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی ...
بیشتر
در نقد فمنیستی، مسأله زن و جایگاه او در جامعه مطرح میشود. رمان «التی تعد السلالم»، اثر هدی حمد نویسنده زن عمانی، رویکردی نقادانه نسبت به جایگاه زنان در جامعه دارد و دربردارندهی مفاهیمی چون اختلاف طبقاتی میان زنان، چالشهای فرهنگی آنان و سیطره نظام مردسالارانه است. پژوهش پیشرو در نظر دارد با رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی رمان یادشده را در تطابق با رویکردهای چهارگانه نقد فمنیستی «الین شوالتر» شامل رویکردهای زیستشناختی، روانشناختی، زبانشناختی و فرهنگی مورد بررسی و تحلیل قرار دهد و در پی یافتن پاسخ این پرسش است که نویسنده چگونه مؤلفههای زنانه را در اثر خود بازتاب داده است. حمد در بعد زیستشناسی زنان به مسائلی چون زایمان، ختنه زنان و بارداری اشاره کرده است و در بعد روانی، مسائلی مانند وسواس فکری و عملی، خواب و دوگانگی رفتاری را مورد توجه قرار داده است. کاربرد ویژگیهای برجسته زبانی توسط نویسنده همچون واژگان و لهجه عامیانه عربی در انعکاس مسائل زنانه و مشکلات فرهنگی چون قاچاق زنان و آزار جسمی آنها، موجب خلق اثری تاثیرگذار و آگاهیبخش شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد، حمد با تکیه بر شگردهای زبان زنانه خود با توجه به مسائل اجتماعی و فرهنگی زنان در هویتبخشی به زنان موفق عمل کرده است و بسامد بالای مؤلفههای الگوی شوالتر، زنانه بودن اثر وی را اثبات میکند. نویسنده با زبان زنانۀ خود، دغدغههای مهم و عمیق پیرامون زنان را در قالب مسائل زیستی، روانی و فرهنگی مطرح کرده است.
ادبیات
شفیع الله سالک؛ مهسا رون
چکیده
رنگ، یکی از معیارهای سنجش شخصیت در روانشناسی جدید به شمار می رود؛ زیرا هر رنگی تأثیری خاص بر روان و جسم بیننده بر جای می گذارد و نمایانگر اوضاع و احوال روحی اوست. روانشناسی رنگ ماکس لوشر رویکردی است که انتخاب رنگ ها برمبنای آن به شناخت روان انسان ها کمک می کند. در این پژوهش شعر فروغ فرخزاد و خالده فروغ، از شاعران معاصر جریان رمانتیک ایران ...
بیشتر
رنگ، یکی از معیارهای سنجش شخصیت در روانشناسی جدید به شمار می رود؛ زیرا هر رنگی تأثیری خاص بر روان و جسم بیننده بر جای می گذارد و نمایانگر اوضاع و احوال روحی اوست. روانشناسی رنگ ماکس لوشر رویکردی است که انتخاب رنگ ها برمبنای آن به شناخت روان انسان ها کمک می کند. در این پژوهش شعر فروغ فرخزاد و خالده فروغ، از شاعران معاصر جریان رمانتیک ایران و افغانستان، براساس نظریه مذکور بررسی شده است. کیفیت و میزان کاربرد رنگ ها در اشعار آنها نشان می دهد که در شعر فروغ فرخزاد رنگ سیاه در انتخاب اول قرار دارد که بیانگر کشمکشهای درونی، ناخشنودی و انزجار او از محیط و بیان افسردگی و انزوای اوست. اما کاربرد پربسامد رنگ سبز در کنار سیاه حکایت از امیدواری او برای تغییر سرنوشت و تحول جامعه دارد. انتخاب نخست خالده فروغ اما رنگ سبز ـ نماد ایمان، آزادی و آرامش ـ است و سیاه در کنار آن بیانگر استبداد، خفقان و نابسامانی-های اجتماعی است. بررسی دفترهای اشعار این دو شاعر حاکی از آن است که اندک اندک طیف های آرام و امیدبخش جای رنگ های تیره را می گیرد و این بیانگر تمایل و امید آن ها به زندگی بهتر و علاقه به ایجاد تغییرات مناسب برای به تصویر کشیدن احساسات شان است.
ادبیات
زهرا محققیان
چکیده
بررسی ارتباط جنسیت و استعمار یکی از موضوعات مهم و قابل توجه در مطالعات انتقادی گفتمان استعمار است که شناخت کیفیت و چگونگی آن، علاوه بر آنکه میتواند به بسط مطالعات استعماری مدد رساند، به شناخت ابعاد گسترده موضوع جنسیت، بهویژه نقشهای مختلف زنان، در ضمن پدیدهای چون استعمار نیز کمک میکند. سارا میلز یکی از فمینیست های ادبی معاصر ...
بیشتر
بررسی ارتباط جنسیت و استعمار یکی از موضوعات مهم و قابل توجه در مطالعات انتقادی گفتمان استعمار است که شناخت کیفیت و چگونگی آن، علاوه بر آنکه میتواند به بسط مطالعات استعماری مدد رساند، به شناخت ابعاد گسترده موضوع جنسیت، بهویژه نقشهای مختلف زنان، در ضمن پدیدهای چون استعمار نیز کمک میکند. سارا میلز یکی از فمینیست های ادبی معاصر است که با نگاهی زنانه و منتقدانه نشان میدهد متون زننوشت برخلاف غفلت جریان استعمارپژوهی در بسط و توسعه استعمار نقش ایفا می کنند و میتوانند کنشگری فعالانه داشته باشند. با توجه به فقر ادبیات فارسی در این حوزه، نوشتار حاضر میکوشد نگاهی به نظریه میلز داشته و بعد از مروری بر دستاوردهای آن، با واکاوی یکی از نمونه های مورد تحلیل او زاویای مختلف این نظریه را بصورت عملی هم مورد توجه قرار دهد. در انتها نیز به برخی از زوایای قوت و ضعف این نظریه پرداخته میشود، آنهم با این امید که آغازگر بحثهای جدید در میان فارسیزبانان و فعالان حقوق زنان باشد. یافته های این تحقیق نشان میدهند میلز در حقیقت با استعمارزدایی از درون می کوشد گامی برای رهایی از استعمار بیرونی بردارد. بنابراین تلاش او بیش از آنکه در نقد زنان باشد، به عنوان یک فمینیست در جهت ارزش بخشیدن به متون زن نوشت و اثبات خلاقیت زنان در خلق آثار هنری است.
ادبیات
صیاد پناهی؛ حمید ولی زاده؛ مهین حاجی زاده
چکیده
امروزه ایدهها و انگارههای فمینیستی، ابزار مناسبی برای وارسی میزان تأثیر رویکرد فمینیستی در ساختاراثر ادبی است. در این میان، نظریه ابعاد چهارگانه «الینشوالتر» منتقد نامورآمریکایی سده بیستم، این فرصت را برای نقد نوشتار زنانه اثر فراهم میسازد و با اتکا بر آن میتوان جایگاه زنان را در آثار ادبی نویسندگان زن و مرد شناخت. ...
بیشتر
امروزه ایدهها و انگارههای فمینیستی، ابزار مناسبی برای وارسی میزان تأثیر رویکرد فمینیستی در ساختاراثر ادبی است. در این میان، نظریه ابعاد چهارگانه «الینشوالتر» منتقد نامورآمریکایی سده بیستم، این فرصت را برای نقد نوشتار زنانه اثر فراهم میسازد و با اتکا بر آن میتوان جایگاه زنان را در آثار ادبی نویسندگان زن و مرد شناخت. از اینرو پژوهش حاضر با رویکرد آمریکایی در ادبیات تطبیقی و روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر نظریه شوالتر سعی نموده تا رمان ذاکرة الجسد از احلام مستغانمی (الجزایری) و رمان هرس از نسیم مرعشی(ایرانی) را برای نقد نوشتار زنانه برگزیند و آن را بر پایه بعد زبانی از ابعاد چهارگانه الینشوالتر، مورد بحث قرار دهد تا میزان کاربرد مؤلفههای زبانی زنانه و تعلق هر کدام از آثار به سنتهای نوشتاری مشخص و شناخته گردد. مطابق با دستاوردهای تحقیق هر دو نویسنده در کاربرد مؤلفههای زبانی مطابق با قواعد نوشتار زنانه عمل کردهاند. و با اطمینان خاطر و با تکیه بر استقلال زنانه به نگارش اثر پرداخته و در نتیجه گفتمان زنانگی را تقویت نمودهاند. از جهت تفاوت، میزان کاربرد برخی از عناصر زنانه مانند پرداختن به رنگواژهها، جزئینگری در رمان مرعشی بیش از رمان مستغانمی است؛ زیرا با اینکه در رمان مستغانمی شخصیت اصلی زن است؛ اما شخصیتهای مرد داستان نیز حضور و نقش فعالی دارند لیکن رمان مرعشی رمان زنانه صرف است. در هر دو رمان نشانههای اندکی از تلاش زنان برای برون رفت از سنت فمنیسم و ورود به سنت مؤنث دیده میشود.
ادبیات
ایوب مرادی؛ منصوره شهریاری
چکیده
رویکرد شوالتر که به نقد وضعی یا سنت نوشتاری زنان مشهور است امکان بررسی نوشتار زنانه را از منظر تفاوتهای جنسیتی فراهم می آورد . شوالتر با بررسی زمینههای زیستی، زبانی، روانی و فرهنگی به تحلیل محتوا و ساختار نوشتار ادبی می پردازد. رمان «پیاده» ازجمله آثاری است که موضوع زن ایرانی و مشکلاتی که فرهنگ مردانه برای وی رقم زده را دستمایه ...
بیشتر
رویکرد شوالتر که به نقد وضعی یا سنت نوشتاری زنان مشهور است امکان بررسی نوشتار زنانه را از منظر تفاوتهای جنسیتی فراهم می آورد . شوالتر با بررسی زمینههای زیستی، زبانی، روانی و فرهنگی به تحلیل محتوا و ساختار نوشتار ادبی می پردازد. رمان «پیاده» ازجمله آثاری است که موضوع زن ایرانی و مشکلاتی که فرهنگ مردانه برای وی رقم زده را دستمایه داستانپردازی قرار داده است. قهرمان این داستان، زنی تنهاست که به دلیل تهمت ناروای همسرش از دیار خود رانده و آواره تهران میشود. در این رمان، شخصیتهای مرد در اتحادی نانوشته هریک بهنحوی در رقمخوردن عاقبت شوم قهرمان دست دارند و در نقطة مقابل شخصیتهای زن طی تلاشی بیثمر، هرکدام بهشکلی درصدد یاری قهرماناند. نویسنده با خلق مکانی خیالی به نام گوران، به بازنمایی ظلم تاریخی فرهنگ مردانه به زنان پرداخته و برای انجام این مهم از پرداخت دقیق خُلقیات روانی و ویژگیهای زیستی زنان بهره برده است. این پژوهش در پی آن است تا به شیوة توصیفی – تحلیلی ویژگیهای نوشتار زنانة ایرانی را در متن رمان پیاده براساس رویکردهای چهارگانة شوالتر بررسی نماید. نتایج نشان میدهد که مسائل مربوط به بارداری و زایمان از منظر زیستی، ارتباط با مردان، ویژگیهای مادرانه و ارتباط با زنان از نگاه روانی و توجه منتقدانه به تسلط تاریخی مردان بر زنان از منظر فرهنگی، تبلور خاصی در متن یافتهاند. در زمینة مسائل زبانی و ساختاری نیز انعکاس بالای واژگان خاص زنان، جملات کوتاه و مقطّع و جزئینگری در متن تشخصّ ویژهای دارند. مهمترین ویژگی سبکی متن نیز نوع خاصی از روایت بومی - ایرانی است که از تلفیق زاویه دید سومشخص و اولشخص با بهرهگیری از ظرفیت جملات عاطفی حاصل آمده است؛ ویژگیای که شباهت بالایی به شیوة داستانگویی در گعدههای زنان ایرانی دارد.
ادبیات
حمیده دهقانی؛ آرمان حیدری؛ رضا رضایی
چکیده
علیرغم اینکه تاکنون مطالعات زیادی پیرامون زنان و ابعاد زندگی آنان انجام گرفته است، مناسبات و تعاملات زنان، همان بُعد مهمِّ تجربهزیستۀ آنان است که همچنان در هالهای از ابهام، نوعی سردرگمی و بلاتکلیفی است. از آنجایی که پهنایِ گستردۀ رمانها این پتانسیل را دارند که خواننده را با شخصیتها، موقعیتها و مناسباتِ آنان همسان کنند؛ ...
بیشتر
علیرغم اینکه تاکنون مطالعات زیادی پیرامون زنان و ابعاد زندگی آنان انجام گرفته است، مناسبات و تعاملات زنان، همان بُعد مهمِّ تجربهزیستۀ آنان است که همچنان در هالهای از ابهام، نوعی سردرگمی و بلاتکلیفی است. از آنجایی که پهنایِ گستردۀ رمانها این پتانسیل را دارند که خواننده را با شخصیتها، موقعیتها و مناسباتِ آنان همسان کنند؛ یکی از خاستگاههای ِ مهمی هستند که میتوان نمود و نمادهایِ تعاملات و مناسبات زنان را در آنان جستوجو کرد. از اینرو مطالعۀ حاضر با منظری جامعهشناختی و با استفاده از رویکردِ نشانهشناسیِ اجتماعیِ کِرِس و وُنلیون، نحوۀ بازنماییِ تعاملات و مناسباتِ زنان را در رمانهایِ منتخبِ دورۀ پهلوی اول(سهگانۀ محمد حجازی) واکاوی میکند. تحلیل دادهها به شیوۀ تماتیک، واحد تحلیل "جمله" و تطبیق و بهرهگیری از پیشینۀ تحقیق، شیوۀ اعتباریابی پژوهش حاضر بوده است. برای تأیید تمها و مضمونها نیز مشورت با صاحبنظران در دستور کار بوده است. یافتههای پژوهش در سه بُعد فرانقش بازنموی، تعاملی و ترکیبی، گزارش شده که بر اساس آنها، زنان داستانهای حجازی حول دالِّ برتر "دین، سنت و مدرنیته"، در دستهبندیهای عمدتاً دوتایی قرار گرفتهاند. پیرو این امر، مناسبات و تعاملات زنان نیز در دستهبندیهایِ ضعیف/ قوی، رسمی/ غیررسمی، فعال/منفعل و فرادست و فرودست، قرار گرفته و زنان بر اساس موقعیتها و جایگاههایِ منتسببه، در هر کدام از این دستهبندیها قرار گرفتهاند. لذا نمیتوان و نباید یک الگویِ کلی ارتباطی برای همۀ زنانِ داستان ترسیم کرد.
ادبیات
سمیه السادات طباطبائی
چکیده
در هزارویک شب فقط شهرزاد برای رهایی از چنگال مرگ قصهسرایی نمیکند که "کنیزک" نیز به ریسمان قصه چنگ میزند تا از کام مرگ برهد. او در رقابت با هفت وزیر قصههایی را در باب نیرنگبازی مردان حکایت می-کند که قصۀ «چشمۀ افسون» یکی از آنهاست. این قصه گرچه از زبان کنیزک و در دفاع از زنان گفـــته می-شود ولی در آن "زنبودن" بدترین ...
بیشتر
در هزارویک شب فقط شهرزاد برای رهایی از چنگال مرگ قصهسرایی نمیکند که "کنیزک" نیز به ریسمان قصه چنگ میزند تا از کام مرگ برهد. او در رقابت با هفت وزیر قصههایی را در باب نیرنگبازی مردان حکایت می-کند که قصۀ «چشمۀ افسون» یکی از آنهاست. این قصه گرچه از زبان کنیزک و در دفاع از زنان گفـــته می-شود ولی در آن "زنبودن" بدترین مصیبت خانومانبراندازی است که ممکن است گریبانگیر مردی شود. زینرو منتقدان فمینیست مصری در کتاب قالت الراویة؛ حکایات من وجهة نظر المرأة من وحی نصوص شعبیة عربیة [(زن)راوی گفت؛ قصههای زنانه با الهام از داستانهای عامۀ عربی] بر آن انگشت گذاشته و کوشیدهاند از دیدگاهی زنمحور به بازآفرینیاش دست زنند. «حکایت فَهد در دنیای زنان» و «چشمۀ زندگی» ثمر این تلاش است. برای خوانش این روایتهای زنانه از دو رویکرد بهره گرفتهایم: رویکرد ساختارگرای تزوتان تودوروف و دیگری تحلیل فمینیستی. این انتخاب دو دلیل دارد: نخست آنکه تحلیل زنانهگر نشان میدهد چرا قصۀ یادشده زنستیز است و به بازنویسی زنانه نیاز دارد. همچنین روشن میکند منتقدان فمینیست در روایتهای نوآفریدۀ خود چگونه از «چشمۀ افسون» سویههای زنستیزانه را زدودهاند. دوم آنکه در بررسی ساختاری روایت در پی پاسخ بدین پرسشیم که چنین قرائتی آیا میتواند در دریافت سویههای ضد زن یک متن یا فهم نگاه زنانه در متن دیگر گرهگشا باشد؟
ادبیات
مهین حاجی زاده؛ عبدالاحد غیبی؛ قادر احمدی
چکیده
فیلیپ هامون نظریهپرداز معاصر فرانسوی از جمله صاحب نظرانی است که دیدگاهی دقیق و جامع نسبت به عنصر شخصیت دارد که با رویکرد وی به دلیل در برگرفتن آراء نظریهپردازان پیشین میتوان به شناخت جامعی از معانی و مفاهیم نهفته در شخصیتها رسید. در نظریه وی شخصیتها براساس چهار اصل از نظر انواع، سطوح شخصیت، دال و مدلول شخصیت پردازش میشوند. ...
بیشتر
فیلیپ هامون نظریهپرداز معاصر فرانسوی از جمله صاحب نظرانی است که دیدگاهی دقیق و جامع نسبت به عنصر شخصیت دارد که با رویکرد وی به دلیل در برگرفتن آراء نظریهپردازان پیشین میتوان به شناخت جامعی از معانی و مفاهیم نهفته در شخصیتها رسید. در نظریه وی شخصیتها براساس چهار اصل از نظر انواع، سطوح شخصیت، دال و مدلول شخصیت پردازش میشوند. با عنایت به اینکه عنصر زن در اشعار نزار قبانی نقش بسیار برجسته-ای ایفا میکند؛ پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی – تحلیلی زن را در اشعار نزار براساس نظریه شخصیت فیلیپ هامون مورد بررسی قرار داده است. نتایج حاصله گویای آن است که یگانگی شعر و زن در شعر او به زیبایی نمایان است و شخصیتهای زن موجود در عاشقانههای نزار عمدتا مجازی هستند که با محتوای کلی اشعار وی در جامعه آن زمان عرب که آغشته از فساد بود؛ سازگاری دارد و کاربست ضمیر مخاطب در بیان شخصیتهای زن بیانگر این است که نزار اعتقاد چندانی به خواننده محوری نداشته است. همچنین سطوح توصیف شخصیت زن غالباً در لایههای ظاهری و روانی نمود یافته و بررسی مدلول نشان میدهد که بیشتر اطلاعات در مورد شخصیت زنان از جانب خود شاعر است، امّا تحلیل دالها تناقض موجود میان شخصیتها و عملکرد آنها را تصویرسازی میکند.
ادبیات
نادیا احمدی نیک؛ غلامرضا پیروز
چکیده
بازتاب ایده و طرحهای فمینیستی در متون ادبیات داستانی موجب شد تا در برهههای مختلف، زنان تمایل زیادی به خلق متون زنمحورانه پیدا کنند. اکنون با نگاهی گذرا بر پژوهشهای پیشین در نقد رمان نفرین خاکستری (1381) اثر مهسا محبعلی، کاملاً مشخص میشود اکثر این پژوهشها در قالب مقاله و پایاننامه، این اثر را صرفاً متنی فمینیستی در نظر گرفتهاند ...
بیشتر
بازتاب ایده و طرحهای فمینیستی در متون ادبیات داستانی موجب شد تا در برهههای مختلف، زنان تمایل زیادی به خلق متون زنمحورانه پیدا کنند. اکنون با نگاهی گذرا بر پژوهشهای پیشین در نقد رمان نفرین خاکستری (1381) اثر مهسا محبعلی، کاملاً مشخص میشود اکثر این پژوهشها در قالب مقاله و پایاننامه، این اثر را صرفاً متنی فمینیستی در نظر گرفتهاند و به تحلیل عناصر این رویکرد اکتفا کردهاند، درحالیکه نویسندگان در جستار پیش رو سعی کردهاند موضوع مغفول ماندۀ پژوهشهای دیگر منتقدان در خصوص نقد فمینیستی رمان نفرین خاکستری را با پرسشی جدی روبهرو سازند. میتوان مهمترین پیشفرض این جستار را برطرفساختن ابهام رویکردی نویسنده با توجه به تلاش آرمانگرایانهاش در نظر گرفت. بدین منظور نویسندگان این مقاله درصدد نقد و بررسی رویکرد انتقادی و اعتراضی مهسا محبعلی نسبت به فمینیسم رادیکال در قالب رمان نفرین خاکستری هستند. این مقاله پژوهشی است به روش تحلیل محتوای کیفی، که با استفاده از منابع اسنادی، کتابخانهای، مصاحبه و سایتهای معتبر بر مبنای استنباط نویسندگان از تحلیل دادههای تحقیق فراهم آمده است. مهمترین دستاورد این پژوهش استخراج و تحلیل درونمتنی مؤلفههایی در حیطۀ فمینیسم رادیکالی همچون: بکرزایی- خودباروری، مردستیزی و تحقق فردیت زن است که محبعلی با استفاده از این موارد در میانۀ داستان با تغییر عقیده بر این حقیقت تأکید میکند که آموزههای شالودهشکنانۀ فمینیسم رادیکال در کاهش نابرابریها و ظلمهای جنسیتی به توفیقهای قابلاعتنایی دست نیافته است و اینگونه مبانی نظری فمینیستهای رادیکال را زیر سؤال برده است.
ادبیات
عزت ملاابراهیمی؛ محمد مهدی کریمی
چکیده
تحلیل گفتمان انتقادی، شاخهای مهم و رویکردی نو از نظریه تحلیل گفتمان به شمار میرود. این رویکرد به عنوان گرایشی میان رشتهای، در بررسی متون از سطح جمله و کلام فراتر رفته و به بافت موقعیتی که متن در آن شکل گرفته است توجه میکند. نورمن فرکلاف یکی از نظریهپردازان این عرصه است که ارزیابی سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین مولفههای اصلی نظریه ...
بیشتر
تحلیل گفتمان انتقادی، شاخهای مهم و رویکردی نو از نظریه تحلیل گفتمان به شمار میرود. این رویکرد به عنوان گرایشی میان رشتهای، در بررسی متون از سطح جمله و کلام فراتر رفته و به بافت موقعیتی که متن در آن شکل گرفته است توجه میکند. نورمن فرکلاف یکی از نظریهپردازان این عرصه است که ارزیابی سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین مولفههای اصلی نظریه او را تشکیل میدهد. این پژوهش سعی دارد تا سطوح سهگانه گفتمان انتقادی را در رمان "لن أموت سدى" اثر خانم جهاد رجبی، از نویسندگان اسلامگرای فلسطینی تبار، مورد واکاوی قرار دهد و ایدئولوژی حاکم بر متن او را تبیین کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مؤلف با استفاده از کارکرد واژگان و روابط معنایی میان آنها و نیز بهرهگیری از استعارههای متعدد یا کاربست افعال خبری دیدگاه خود را نسبت به اوضاع فلسطین بیان میکند. وی همچنین با فراخوانی شخصیتهای قرآنی، الهام از مفاهیم اسلامی و کارکرد روابط بینامتنی، خوانشگران خود را در مواجهه با بافت موقعیتی جامعۀ اشغالی قرار میدهد و به بیان مسائل حاکم بر جامعه میپردازد. در واقع نویسنده از این رهگذر به دنبال کسب ایدئولوژی مد نظر خود و تحقق مفاهیمی چون هویتبخشی، آزادیخواهی و مبارزه با اشغالگران است.
ادبیات
بهرام رضایی ویشه سرایی؛ محمّدعلی خزانه دارلو؛ محمود رنجبر
چکیده
یکی از مهمترین آثاری که در آن تصویر دیگری اعم از «دیگری درونفرهنگی» و «دیگری برونفرهنگی» انعکاس مییابد، سفرنامه است. در این نوع از نوشتهها تصاویر زنان، مردان، شهرها، مکانهای خاص زیارتی، سیاحتی و ... میتواند سوژۀ تصویرپردازی قرار گیرد. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی با تلفیق سه رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان، بازنمایی ...
بیشتر
یکی از مهمترین آثاری که در آن تصویر دیگری اعم از «دیگری درونفرهنگی» و «دیگری برونفرهنگی» انعکاس مییابد، سفرنامه است. در این نوع از نوشتهها تصاویر زنان، مردان، شهرها، مکانهای خاص زیارتی، سیاحتی و ... میتواند سوژۀ تصویرپردازی قرار گیرد. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی با تلفیق سه رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان، بازنمایی و تصویرشناسی نوشته شده است. هدف از این پژوهش تحلیل بازنمایی انواع تصاویر زنان و پیشفرضهایی است که نویسنده در چارچوب آن به این نوع از بازنمایی اقدام کرده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که در سفرنامۀ از پاریز تا پاریس زنان با ملیتهای شرقی و غربی به دو دسته تقسیم میشوند: زنان تاریخی و زنان معاصر؛ نویسنده تصاویر زنان تاریخی را بهصورت غیرمستقیم و از طریق مطالعۀ متنها (بینامتنی) بازنمایی میکند و بازنمایی تصاویر زنان معاصر را -که یا با تجربۀ حضوری بهصورت مستقیم با آنها در ارتباط بوده یا بهصورت غیرمستقیم از طریق ارتباط با دیگران (بیناشخصی) مطالبی دربارۀ آنها شنیده- با تجربۀ ترکیبی (ترکیبی از تجربۀ حضوری و بیناشخصی) انجام میدهد. دراین سفرنامه عنوانهای مختلف نویسنده در سایۀ هویت برساخت «استاد روشنفکر تاریخ» قرار میگیرد و با همین هویت تصویر زنان معاصر و زنان درباری و عامۀ تاریخی در شرق و غرب بازنمایی میشود..
ادبیات
اروی عاصی؛ مهسا رون
چکیده
نقد فمینیستی به بازتاب مسائل زنان یا عقایدی میپردازد که در متن درمورد زنان اظهار شده است. «زنانهنویسی» با تمرکز بر تفاوتهای گفتار و نوشتار مردان و زنان، از نظریههای کاربردی در نقد ادبی فمینیستی است. در پژوهش حاضر، زبان و محتوای دو نشریۀ ویژۀ زنان در عهد مشروطه، دانش و شکوفه، از منظر رویکرد فمینیستی زنانهنویسی، بر پایۀ ...
بیشتر
نقد فمینیستی به بازتاب مسائل زنان یا عقایدی میپردازد که در متن درمورد زنان اظهار شده است. «زنانهنویسی» با تمرکز بر تفاوتهای گفتار و نوشتار مردان و زنان، از نظریههای کاربردی در نقد ادبی فمینیستی است. در پژوهش حاضر، زبان و محتوای دو نشریۀ ویژۀ زنان در عهد مشروطه، دانش و شکوفه، از منظر رویکرد فمینیستی زنانهنویسی، بر پایۀ دیدگاه زبانشناسانی همچون میلز و لیکاف و به روش توصیفی-تحلیلی بررسی میشود. نتایج پژوهش نشان میدهد اگرچه قلم زنان روزنامهنویس در اولین نشریات ویژۀ زنان، چندان رنگوبوی فمینیستی ندارد، مؤلفههای سبک نوشتار زنانه همچون فراوانی واژههای مبهم، بهرهگیری از قسم، کاربرد تشدیدکنندهها، قیود تردیدنما و تعابیر عاطفی زنانه در سطح واژگانی و بهکارگیری جملات کوتاه، معترضه یا دعایی، آوردن جملات ناتمام و جملات پرسشی در سطح نحوی قابلتوجه است. زنان روزنامهنویس در حوزۀ محتوایی نیز به مضامینی متمایز با موضوعات بازتابیافته در نشریات مردان پرداختهاند، همچون: لزوم سوادآموزی زنان، حفظالصحه و بهداشت زنان، احترام به تمایلات آنان در انتخاب همسر و اصلاح رفتار مردان در تعامل با آنان در خانواده و اجتماع، مقایسۀ وضعیت زنان ایرانی با زنان کشورهای پیشرفته و مطالبات فردی و اجتماعی خود.
ادبیات
فهیمه ملکی مارشک؛ ابوالقاسم قوام؛ هما زنجانی زاده
چکیده
هدف این مقاله، بررسی هویت اجتماعی زنان در بخش پهلوانی شاهنامۀ فردوسی با توجه به مفهومهای مطرحشده در نظریۀ نمایشی اروینگ گافمن است. این نظریه بر این پایه استوار است که افراد در جامعه بهمنظور ارائه و حفظ تصویری دلخواه از خود به دیگران، برای مخاطبان خود نقش بازی میکنند؛ بنابراین جامعه، شبیه صحنۀ تئاتر است که در آن، افراد در کنش ...
بیشتر
هدف این مقاله، بررسی هویت اجتماعی زنان در بخش پهلوانی شاهنامۀ فردوسی با توجه به مفهومهای مطرحشده در نظریۀ نمایشی اروینگ گافمن است. این نظریه بر این پایه استوار است که افراد در جامعه بهمنظور ارائه و حفظ تصویری دلخواه از خود به دیگران، برای مخاطبان خود نقش بازی میکنند؛ بنابراین جامعه، شبیه صحنۀ تئاتر است که در آن، افراد در کنش متقابل با یکدیگر، به اجراهای نمایشی میپردازند. متن پژوهش، شاهنامۀ فردوسی تصحیح جلال خالقی مطلق است. روش تحقیق، کیفی و فن مورد استفاده، تحلیل محتوا است. چارچوب تحقیق، مدل مفهومی است. از مفهومهای اجرا، جلوی صحنه، محیط و نمای شخصی برای تحلیل هویت اجتماعی زنان استفاده شده است. این پژوهش نشان میدهد زنان در بخش پهلوانی شاهنامه با اجرای نمایش در پی کسب هویت اجتماعی برتر هستند و برای رسیدن به این هدف و نشاندادن تصویری دلخواه از خود به دیگران و کنترل کنش طرف مقابل، از پوشش و زیور، رفتارها، حرکتها و سخنان استفاده میکنند. خودی که با بررسی اجرای نمایشی زنان آشکار میشود، «خود» ممتاز و متفاوتی است که آنان میکوشند به نمایش بگذارند و بهوسیلۀ آن توسط دیگران شناخته شوند. این «خود» بخشی از هویت اجتماعی آنان را آشکار میکند.
ادبیات
علیاکبر محسنی؛ هدی رضایی
چکیده
کلیشههای جنسیتی برخاسته از فرهنگ جوامع مردسالار، معرّف باورهای مشترک و محدودکننده در مورد چگونگی عمل افراد در خانواده و جامعه و طبقهبندی جامعه به مردانه و زنانه هستند. نوشتار پیش رو میکوشد تا با بررسی داستان کوتاه «جنیة البجع» غادة السمان برمبنای مهمترین مبانی نقد فرهنگی در حوزة جنسیت و بهچالشکشیدن گفتمان غالب ...
بیشتر
کلیشههای جنسیتی برخاسته از فرهنگ جوامع مردسالار، معرّف باورهای مشترک و محدودکننده در مورد چگونگی عمل افراد در خانواده و جامعه و طبقهبندی جامعه به مردانه و زنانه هستند. نوشتار پیش رو میکوشد تا با بررسی داستان کوتاه «جنیة البجع» غادة السمان برمبنای مهمترین مبانی نقد فرهنگی در حوزة جنسیت و بهچالشکشیدن گفتمان غالب مردسالار و با بهرهگیری از روش توصیفی – تحلیلی نشان دهد که السمان چگونه توانسته است با ترسیم رنجهای زنان در خانواده بهعنوان هویتی مطیع و منفعل در محیطی مردمحور، سیر دگرگونی این زنان و بازیافتن هویت مستقل آنها را در محیطی برابر در بافت داستان خود نشان دهد. مهمترین حوزة مورد انتقاد السمان، حیطة فرهنگ عامة جوامع عربی است که نتوانسته است خود را با مبادی جریان نواندیش معاصر هماهنگ کند. با این توضیح که السمان، آسیبشناسی کلیشههای جنسیتی در مردان را نیز ترسیم کرده و میزان خطای فرهنگ درمورد مردان بهعنوان قشر فرادست جامعة مردسالار را نیز نشان داده است. انتقاد از نابرابریهای جنسیتی، آسیبهای نظام مردسالار، خودباختگی زنان در محیط نابرابر جنسیتی، تعارض مبانی سنت و مدرنیته، و تقلیل زن به هویت جنسی از مهمترین مباحثی است که السمان در نقد فرهنگ جامعة عربی در داستانهای خود برجسته ساخته است.
ادبیات
مرضیه ایمانی؛ رضا پیشقدم؛ شیما ابراهیمی
چکیده
رابطۀ سالم مدرس و دانشجو میتواند فرصتی برای رشد فردی و تحصیلی فراهم کند. آنچه میان رابطۀ سالم و ناسالم تفاوت ایجاد میکند، استفاده از زبان و رفتاری نوازشی یا سرکوبگر است که به آن نوازه میگویند. به طور معمول، زبان نوازهها معیار و غیرادبی است که نوع ادبی آن، با این پیشفرض که با ترکیب ادبیات و نوازه میتوان فرصتی برای کاربرد ...
بیشتر
رابطۀ سالم مدرس و دانشجو میتواند فرصتی برای رشد فردی و تحصیلی فراهم کند. آنچه میان رابطۀ سالم و ناسالم تفاوت ایجاد میکند، استفاده از زبان و رفتاری نوازشی یا سرکوبگر است که به آن نوازه میگویند. به طور معمول، زبان نوازهها معیار و غیرادبی است که نوع ادبی آن، با این پیشفرض که با ترکیب ادبیات و نوازه میتوان فرصتی برای کاربرد خلاقانۀ زبان و پیوند زبان، فرهنگ و ادبیات فراهم کرد، مطرح شده است. بدینمنظور، مطالعۀ حاضر با هدف بررسی ترجیحات نوازهگیری دانشجویان به دریافت نوازۀ ادبی و غیرادبی، به روش کمی انجام شد. هدف از بررسی جنسیت، آگاهی از تفاوت و تمایل زنان و مردان به نوازۀ ادبی و غیرادبی است؛ زیرا آنان با وجود رشد در بستر زیستی و فرهنگی مشابه، ممکن است نگرش متفاوتی داشته باشند. حجم نمونه 411 دانشجو (133 مرد، 278 زن) در مقاطع و رشتههای تحصیلی گوناگون بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامۀ محقق ساختۀ نوازههای ادبی و غیرادبی است. نتایج نشان داد که زنان به نوازۀ غیرادبی و مردان به نوازۀ ادبی تمایل بیشتری دارند. علت انتخاب نوازههای ادبی توسط مردان و نوازههای غیرادبی توسط زنان را میتوان با ویژگیهای شخصیتی آنها، آداب گفتگو میان زنان و مردان، جایگاه اجتماعی آنها که منجر به انتخاب زبان نوازهها میشود و عدم وجود رابطهای صمیمی میان مدرس و دانشجوی غیرهمجنس و ویژگیهای متفاوت زبان ادبی و غیرادبی توجیه کرد.
ادبیات
علی اصغر کلانتر؛ لاله ملا
چکیده
افسانههای محلی و داستانهای پریان با استفاده از نمادها و کهنالگوها سبب و توضیحدهندة کنش و واکنشهای فردی و گروهی در یک جامعهاند. این مقاله به روش توصیفی و تحلیل روایت و با رویکرد تطبیقی به دو افسانة مشابه «زشت و زیبا» از فرهنگ اروپایی و «شاهمار» از فرهنگ ایرانی میپردازد. سؤال پژوهش آن است که در دو روایت مطالعهشده، ...
بیشتر
افسانههای محلی و داستانهای پریان با استفاده از نمادها و کهنالگوها سبب و توضیحدهندة کنش و واکنشهای فردی و گروهی در یک جامعهاند. این مقاله به روش توصیفی و تحلیل روایت و با رویکرد تطبیقی به دو افسانة مشابه «زشت و زیبا» از فرهنگ اروپایی و «شاهمار» از فرهنگ ایرانی میپردازد. سؤال پژوهش آن است که در دو روایت مطالعهشده، چه چیزی بهمنزلة کمال مطلوبِ زن در عبور از گذر تکاملی دخترانگی به زنانگی بهواسطة ازدواج تبیین شده است؟ برای رسیدن به پاسخ، با استفاده از مضمون «گذر» در آرای جان هینلز و تبیین ازدواج بهمثابة «گذر تکامل زناشویی» براساس نظر جوزف کمبل دربارة سیر تکاملی قهرمانهای اسطورهای، وضعیت قهرمان زن دو افسانه در مرحلة گذر زناشویی مطالعه و تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد تکامل قهرمان داستان «دیو و دلبر» گذر از وضعیت دخترانگی به زنانگی بهواسطة عشق و وصال با موجودی دیوصورت است که زیباییِ حقیقی پنهانش پس از تجربة عاشقانه آشکار میشود و داستان به انتها میرسد. اما در داستان «شاهمار» عشق و وصال زمانی شکل میگیرد که ماهیت انسانیِ دیو آشکار میشود و این نقطه، آغاز فرایند تکامل نهایی زن یعنی پذیرش نقش مادری است و حفظ عشق و ازدواج اهمیت اصلی و کمال نهایی معرفی میشود.
ادبیات
محمد میرزایی رشنو؛ یوسف علی بیرانوند؛ علی سجادی
چکیده
از نگارههای اسطورهای روی مفرغهای لرستان زنی است که به نظر میرسد الهۀ باروری باشد. گاهی فقط چهرۀ این زن به همراه انار، ماهی و... حک شده است و گاهی به صورت برهنه و در حال زایمان و به همراه قوچ و گل هشتپر مصور شده است. هدف از پژوهش حاضر رازگشایی از تصویر این بانوی منقوش روی سرسنجاقهای برنزی محوطۀ سرخدم لرستان بود. بنابراین، ...
بیشتر
از نگارههای اسطورهای روی مفرغهای لرستان زنی است که به نظر میرسد الهۀ باروری باشد. گاهی فقط چهرۀ این زن به همراه انار، ماهی و... حک شده است و گاهی به صورت برهنه و در حال زایمان و به همراه قوچ و گل هشتپر مصور شده است. هدف از پژوهش حاضر رازگشایی از تصویر این بانوی منقوش روی سرسنجاقهای برنزی محوطۀ سرخدم لرستان بود. بنابراین، با روش توصیفیـ تحلیلی کوشیدیم نمادهای این سرسنجاقها را بررسی و تحلیل کنیم. سؤالات تحقیق عبارتاند از: 1. الهۀ مادر در سرسنجاقهای مفرغی لرستان چگونه تصویر شده است؟ 2. نمادهای مربوط به الهۀ سرسنجاقهای برنزی لرستان چگونه ارزیابی میشوند؟ نتایج تحقیقات صورتگرفته نشان داد که علاوه بر تصویر زن، نقشهای دیگری که همراه او هستند، همچون نقش ماهی، انار و حیواناتی مانند قوچ، نیز نشانه و نماد الهۀ باروریاند. گلهای هشتپر و نیز عدد هفت بر فراوانی دلالت میکند.
ادبیات
احسان قبول؛ عبدالله رادمرد؛ زهرا شریعت پناه
چکیده
متون ادبی و تاریخی را میتوان مهمترین ابزار شناخت سیمای زنان اقوام مختلف در ادوار گذشته دانست و یکی از کارکردهای دانش تصویرشناسی این است که میتواند تصاویر زنان را در این متون به صورت منظم و علمی طبقهبندی و تحلیل کند. از جمله متون ادبی که سیمای نسبتاً واقعی از زنان ارائه میکند سفرنامههاست و یکی از جامعترین این نوع ...
بیشتر
متون ادبی و تاریخی را میتوان مهمترین ابزار شناخت سیمای زنان اقوام مختلف در ادوار گذشته دانست و یکی از کارکردهای دانش تصویرشناسی این است که میتواند تصاویر زنان را در این متون به صورت منظم و علمی طبقهبندی و تحلیل کند. از جمله متون ادبی که سیمای نسبتاً واقعی از زنان ارائه میکند سفرنامههاست و یکی از جامعترین این نوع ادبی در قرن هشتم سفرنامة ابنبطوطه است. در این مقاله، برآنیم که انواع تصاویر زنان را در این سفرنامه شناسایی و طبقهبندی کنیم. بر این اساس، نخست تصویر زنان پنج قوم ترک، مغول، ایران، چین و هند از سه منظر اوصاف ظاهری و آداب پوشش، ازدواج و حضور در فعالیتهای اجتماعی دستهبندی و تحلیل شدهاند و پس از آن نگرش ارزشگذارانة ابنبطوطه به هر تصویر بررسی شده است. نتیجة این پژوهش ضمن معرفی تصاویری جدید از زنان اقوام مذکور در سفرنامة ابنبطوطه تأیید این فرضیه است که پیشفرضهای مذهبی ابنبطوطه در نگرش ارزشی وی نسبت به زنان اقوام مختلف تأثیرگذار بوده است که به ترتیب در اقوام ترک و مغول، ایران و هند و چین خود را نشان میدهد.
ادبیات
مریم حسینی؛ مریم نوری
چکیده
این پژوهش به بررسی پنج نمایشنامۀ منتخب از میان آثار مشهور نغمه ثمینی براساس اسطورهسنجی ژیلبر دوران میپردازد. این روش حدود سالهای 1370 برای نخستینبار از سوی دوران ارائه و وارد عرصة نقدهای نو شد. در این نظریه و روش بهطور همزمان متن و فرامتنهایی مانند زندگینامۀ نویسنده و محیط اجتماعی او اهمیت مییابند. اسطورهسنجی ...
بیشتر
این پژوهش به بررسی پنج نمایشنامۀ منتخب از میان آثار مشهور نغمه ثمینی براساس اسطورهسنجی ژیلبر دوران میپردازد. این روش حدود سالهای 1370 برای نخستینبار از سوی دوران ارائه و وارد عرصة نقدهای نو شد. در این نظریه و روش بهطور همزمان متن و فرامتنهایی مانند زندگینامۀ نویسنده و محیط اجتماعی او اهمیت مییابند. اسطورهسنجی نقدی بینارشتهای است و فرایند و روش آن را میتوان به سه مرحلة: نمادسنجی، روانسنجی و اسطورهسنجی تقسیم کرد. از دیدگاه ژیلبر دوران، بین همة آثار تألیفی یک نویسنده رابطهای وجود دارد که با بررسی آنها میتوان به اسطورۀ شخصی ذهن پدیدآورندۀ اثر دست یافت. نغمه ثمینی نمایشنامهنویس معاصر ایرانی است که نمایشنامههایش به سبب علاقۀ او به اسطوره، کهنالگو و تاریخ شایستگی بررسی و نقد از منظر فرایند اسطورهسنجی دوران را دارد. در این تحقیق، پنج نمایشنامه و دو کتاب پژوهشی ثمینی انتخاب، مطالعه و تحلیل شده است. در مرحلۀ نخست، یعنی مرحلۀ نمادسنجی که بر متن تکیه دارد، ابتدا آثارِ منتخب مطالعه شده سپس نمادها، شخصیتها و کنشهای کهنالگویی نقد و تحلیل شدهاند تا نخستین مرحلۀ اسطورهسنجیِ دوران انجام پذیرد. سپس با بررسی زندگینامۀ نویسنده به وسیلۀ طرح پرسشهایی از او و محیط اجتماعی که در آن زاده و بزرگ شده است مرحلۀ دوم، یعنی روانسنجی که بر فرامتن تکیه دارد، انجام میپذیرد. در پایان نیز، با تحلیل کلی دربارة مراحل قبلی و جمعبندی نتایج بهدستآمده مرحلۀ نهایی، یعنی اسطورهسنجی آثار، انجام میشود تا اسطورۀ شخصی ذهن نویسنده و سپس اسطورۀ جمعی اندیشۀ او بهدست آید. این پژوهش از طریق مطالعۀ کتابخانهای و با شیوۀ تحلیلیـ توصیفی آثار را بررسی میکند. نتیجه نشان میدهد دغدغههای ذهنی نغمه ثمینی بیشتر شامل مسائلی مربوط به زنان و جنگ است. اسطورة شخصی ایشان هم شهرزاد و روایتگری او برای نجاتبخشی است که در نگاهی جمعی به اسطورهسازی از دیگر زنان گسترش مییابد.
ادبیات
مهشاد شهبازی؛ مهبود فاضلی؛ مریم حسینی
چکیده
بنا بر نظریة الن شووالتر، منتقد فمنیست مطرح امریکایی، در مطالعة هر زیرفرهنگ ادبی، از جمله زیرفرهنگ ادبی زنان، میتوانیم گذر از سه برهة اساسی تقلید، اعتراض و خودیابی را مشاهده کنیم. شووالتر برای تبیین چگونگی این سیر یک الگوی سهمرحلهای را طراحی میکند و برهة تقلید از اسلوب و سنت مسلط مردانه را مرحلة فمینین، برهة اعتراض به ...
بیشتر
بنا بر نظریة الن شووالتر، منتقد فمنیست مطرح امریکایی، در مطالعة هر زیرفرهنگ ادبی، از جمله زیرفرهنگ ادبی زنان، میتوانیم گذر از سه برهة اساسی تقلید، اعتراض و خودیابی را مشاهده کنیم. شووالتر برای تبیین چگونگی این سیر یک الگوی سهمرحلهای را طراحی میکند و برهة تقلید از اسلوب و سنت مسلط مردانه را مرحلة فمینین، برهة اعتراض به ارزشها و معیارهای مسلط را مرحلة فمینیست و برهة خودیابی و کشف هویت فردی را مرحلة فیمیل مینامد. پژوهش حاضر، که حاصل مطالعة گستردة 33 اثر داستانی بلند از آثار داستاننویسان زن ایرانی از دهة 1340 تاکنون است، با نظر به نظریة فمینیستی شووالتر به سیر تغییر و تحول خودآگاهی داستاننویسان زن در ایران پرداخته و روند گذر از این برههها را نشان داده است. براساس یافتههای این پژوهش، میتوان اینگونه استدلال کرد که الگوی شووالتر در مورد زیرفرهنگ ادبی زنان ایرانی نیز صدق میکند؛ با این تفاوت که گذر از مرحلة دوم و ورود کامل به مرحلة سوم فقط از سوی شهرنوش پارسیپور و در رمان عقلآبی محقق شده است.