مذهبی
محمد حسن صادقی مقدم؛ امین امیرحسینی
چکیده
یکی از مسائلی که ممکن است به اساس خانواده خلل وارد کند، اشتغال زن و شوهر به مشاغلی است که به بنیان و اساس خانواده آسیب میرساند. سؤال اصلی، محدودۀ اشتغال زوجه و اختیار زوج در ایجاد محدودیت برای حفظ اساس خانواده در حقوق ایران است. مقاله با روش کتابخانهای نگاشته شده و با تأکید بر حق اشتغال زوجه به حکم اولیه، در مواردی به شوهر اجازه ...
بیشتر
یکی از مسائلی که ممکن است به اساس خانواده خلل وارد کند، اشتغال زن و شوهر به مشاغلی است که به بنیان و اساس خانواده آسیب میرساند. سؤال اصلی، محدودۀ اشتغال زوجه و اختیار زوج در ایجاد محدودیت برای حفظ اساس خانواده در حقوق ایران است. مقاله با روش کتابخانهای نگاشته شده و با تأکید بر حق اشتغال زوجه به حکم اولیه، در مواردی به شوهر اجازه داده شده است که چنانچه اصل اشتغال زوجه یا نوع آن به اساس خانواده خللی وارد کند، بتواند زوجه را از آن نوع خاص شغل یا اصل اشتغال منع کند. این اختیار را میتوان در راستای اختیارات مرد، بهعنوان عنصر قوامبخش خانواده، تحلیل کرد. از موارد مجاز منع اشتغال زوجه، اموری است که به وظیفۀ زن در تشیید مبانی خانواده، مساعدت در تربیت فرزندان و انجام وظیفۀ تمکین خلل وارد کند یا حیثیت و شئون خانوادگی را خدشهدار نماید. نکتۀ درخور تأکید اینکه برای جلوگیری از سوء استفادۀ احتمالی شوهر از اعمال این حق، تقاضای زوج و اثبات تنافی شغل انتخابی با مصالح خانواده یا حیثیت مرد یا زن و صدور حکم قضایی، لازمۀ جلوگیری از اشتغال زن به حرفۀ مغایر با وظایف و شئون خانوادگی است.
مذهبی
محمد آهی
چکیده
حضور زنان در اجتماع از مسائل مهم و از موضوعات قابل بررسی و پژوهش است، زیرا حضور در اجتماع از یک نیاز فطری انسان سرچشمه میگیرد. از همین رو، قرآن کریم طی آیات مختلف این نیاز فطری را پاسخ داده و حضور اجتماعی زنان را به رسمیت شناخته و در این زمینه همۀ مسائل اجتماعی مربوط به آنها را با معرفی زنان الگو بیان کرده است؛ زنانی که تبیین عملکرد ...
بیشتر
حضور زنان در اجتماع از مسائل مهم و از موضوعات قابل بررسی و پژوهش است، زیرا حضور در اجتماع از یک نیاز فطری انسان سرچشمه میگیرد. از همین رو، قرآن کریم طی آیات مختلف این نیاز فطری را پاسخ داده و حضور اجتماعی زنان را به رسمیت شناخته و در این زمینه همۀ مسائل اجتماعی مربوط به آنها را با معرفی زنان الگو بیان کرده است؛ زنانی که تبیین عملکرد آنها بهخوبی میتواند مؤلفهها و آداب اجتماعی زنان را در ابعاد گوناگون بهطور دقیق و مطلوب مشخص کند. با وجود اهمیت فوقالعادۀ این مبحث، فعالیتهای علمی انجامگرفته در این زمینه (دیدگاه اسلام دربارۀ وجوب و چگونگی حضور زنان در ابعاد گوناگون اجتماع) اندک و انگشتشمار بوده و اغلب به منابع روایی تکیه داشتهاند. ازاینرو، این مقاله با استنادات قرآنی، تأییدات روایی و استدلالات عقلی به بررسی و تبیین حضور اجتماعی زن در سه محور وجوب حضور، ابعاد حضور (سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی) و شرایط حضور در اجتماع با روش توصیفیـ تحلیلی بر مبنای تعقلیـ منطقی میپردازد و نتیجه میگیرد که حضور در اصل مجاز است و در بعضی شرایط وجوب پیدا میکند و این حضور در همۀ ابعاد و البته با شرایط خاص خود است.
مذهبی
محسن بدره؛ عزت السادات میرخانی؛ طوبی شاکری گلپایگانی
چکیده
عنوان «فمنیسم اسلامی» را در اصل ناظران غربی به فعالیتهای فکری زنان مسلمان نسبت دادهاند. خوانش ادبیات پژوهشی نویسندگان جریان «فمنیسم اسلامی» (و منسوب به آن) نشان میدهد که این پژوهشگران برای ارائۀ رهیافتهای انتقادی و جایگزین به هندسۀ جنسیـ جنسیتی اسلامی و میراث معرفتی اسلام، موضوعات و ساحتهای گوناگونی را انتخاب ...
بیشتر
عنوان «فمنیسم اسلامی» را در اصل ناظران غربی به فعالیتهای فکری زنان مسلمان نسبت دادهاند. خوانش ادبیات پژوهشی نویسندگان جریان «فمنیسم اسلامی» (و منسوب به آن) نشان میدهد که این پژوهشگران برای ارائۀ رهیافتهای انتقادی و جایگزین به هندسۀ جنسیـ جنسیتی اسلامی و میراث معرفتی اسلام، موضوعات و ساحتهای گوناگونی را انتخاب کردهاند. در میان نویسندگان اصلی این جریان، عزیزه الحبری و پس از او کشیا علی تمرکز اصلی خود را بر بازنگری فقه اسلامی (سنّی) قرار دادهاند. آنها که از پژوهشگران مطرح این جریاناند، ضمن داشتنِ برخی اشتراکات، نمایندۀ دو دیدگاه متفاوت در «فمنیسم اسلامی» به فقهاند. درحالیکه عزیزه الحبری به دنبال فعالکردن ظرفیتهای فقه موجود برای استیفای حقوق زنان و پردازشی عدالتطلبانهتر از فقه در مسائل جنسیتی است، کشیا علی سراغ نقد ساختارهای کلان و ریشهایتر فقه میرود و به این نتیجه میرسد که فقه موجود، آنگونه که در دورۀ کلاسیک خود از سوی فقها تکوّن یافته و پردازش شده است، نمیتواند یک اخلاق عدالتطلبانۀ کاملاً برابر را تضمین کند و ازاینرو باید مورد نقّادی ریشهای و ساختاری قرار بگیرد. این مقاله، از رهگذر خوانش گسترده و تطبیقی آثار این دو نویسنده، به دنبال پژوهش چشمانداز جریان موسوم به «فمنیسم اسلامی» به فقه اسلامی (سنّی) است.