هنر
سیده فرشته احسانی اسکوئی؛ جمالالدین مهدینژاد
چکیده
زنان بهواسطه حضور پررنگتر در خانه، بیشتر تحت تأثیر شرایط نامطلوب سکونتی قرار میگیرند؛ لذا توجه به سبک زندگی، نیازها و ترجیحات این افراد در طراحی مسکن ضرورت دارد. در این راستا با رویکرد اکتشافی از روش تحقیق کیفی و مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده برای جمعآوری اطلاعات مدنظر استفاده شد. نمونه موردبررسی، بیست زن بین 20 تا 40 ساله ...
بیشتر
زنان بهواسطه حضور پررنگتر در خانه، بیشتر تحت تأثیر شرایط نامطلوب سکونتی قرار میگیرند؛ لذا توجه به سبک زندگی، نیازها و ترجیحات این افراد در طراحی مسکن ضرورت دارد. در این راستا با رویکرد اکتشافی از روش تحقیق کیفی و مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده برای جمعآوری اطلاعات مدنظر استفاده شد. نمونه موردبررسی، بیست زن بین 20 تا 40 ساله ساکن استان تهران میباشند که بهصورت هدفمند انتخاب شدند. جهت تجزیهوتحلیل دادهها، متن مصاحبهها در نرمافزار MAX QDA، کدگذاری گردید و دیاگرامهای رفتارمحور و فضامحوری بر اساس بررسیهای میدانی از واحدهای مسکونی، ترسیم گردید. یافتهها نشان داد که شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی معاصر جامعه ایرانی، منجر به سبک خاصی از زندگی در این گروه اجتماعی شده است که بر خواستهها و ترجیحات این افراد در مورد مسکن خود، اثرگذار بوده است. به ترتیب مشخصههای ادراک محیطی«کارایی و عملکرد، زیبایی و نظم، محرمیت، انعطافپذیری و تنوعپذیری، تمیزی و بهداشت» و مشخصههای فیزیکی«تعداد و اندازه کمد و انباری، نور، مساحت و تناسبات اتاقها، پیکرهبندی فضایی، آلودگی صوتی، مبلمان داخل اتاق و نحوه چینش آنها، بافت و رنگ مصالح و متریال، دید و منظر پنجرهها و میزان اشرافیت به آن، شرایط تهویه، گرمایش و سرمایش، تعداد اتاقخواب، فرم و هندسه و عناصر سازهای» از مهمترین مؤلفههای طراحی اتاقهای واحدهای مسکونی آپارتمانی مبتنی بر دیدگاههای زنان جوان است. در نظرگیری فضای مناسب برای خواب، کار و تفریح، تأمین خلوت شخصی، توجه به سلایق فردی و حساسیتهای فرهنگی در طراحی اتاقها، ازجمله راهکارهای تطبیق مسکن با سبک زندگی این افراد است.
هنر
فرهاد کاروان
چکیده
روند طراحی در معماری، یکی از برنامههای درسی رشتهی معماری است که در سطوح متفاوت آموزشی تدریس میشود. جهت برنامهریزی مطلوب آموزشی، شناسایی متغیرهای مرتبط با آن ضروری است. ازجمله متغیرهای مرتبط با روند و شیوهی طراحی، باورهای معرفتشناسی و بارشناختی فراگیران است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه باورهای معرفتشناختی علمی و بارشناختی ...
بیشتر
روند طراحی در معماری، یکی از برنامههای درسی رشتهی معماری است که در سطوح متفاوت آموزشی تدریس میشود. جهت برنامهریزی مطلوب آموزشی، شناسایی متغیرهای مرتبط با آن ضروری است. ازجمله متغیرهای مرتبط با روند و شیوهی طراحی، باورهای معرفتشناسی و بارشناختی فراگیران است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه باورهای معرفتشناختی علمی و بارشناختی با دستنگاره در روند طراحی دانشجویان معماری است. این پژوهش با رویکردی ترکیبی کمی (روش توصیفی-همبستگی) و کیفی (تحلیل نمونه دستنگارههای دانشجویان) انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر رشتهی معماری در دانشگاههای همدان است. نمونهی مورد نظر به تعداد 120 نفر به شیوهی دردسترس انتخاب شده است. از پرسشنامههای باور معرفتشناسی علمی، بارشناختی و مقیاس ارزیابی ایده در دستنگارهی طراحی استفاده شده است. دادههای پژوهش با روش آمارتوصیفی (میانگین، انحراف معیار و آمارههای کجی و کشیدگی توزیع متغیرها) و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با محاسبهی پیش فرضهای آن) تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که بین باورهای معرفتشناسی علمی و بارشناختی با ایده در روند طراحی دانشجویان معماری رابطه وجود دارد و چارچوبی را برای تشخیص و تشریح روابط نظری بین مؤلفههای باورهای معرفتشناختی علمی، بارشناختی و شاخصههای دستنگارهها فراهم کرده است. در نتیجه باور معرفتشناختی علمی و تعادل شناختی یا بارشناختی مطلوب تبیین و پیشبینی کننده خوبی برای سنجش ایده در دستنگاره دانشجو است.
هنر
فاطمه سمیع پور؛ مصطفی پورعلی؛ مرضیه کاظم زاده
چکیده
رفتارهای قلمروی یکی از رفتارهای مهم و تأثیرگذار در ارتباط با محیط و استفاده از آن محسوب میشوند. لذا تطابق این رفتارها با فضا میتواند به افزایش کیفیت محیط و استفاده بهتر از آن منجر شود. پژوهش حاضر در راستای مطالعه رفتار قلمروی زنان در فضاهای عمومی، در پی شناسایی مفهومی با عنوان «قلمروهای شبهخصوصی» و دستیابی به ویژگیهای ...
بیشتر
رفتارهای قلمروی یکی از رفتارهای مهم و تأثیرگذار در ارتباط با محیط و استفاده از آن محسوب میشوند. لذا تطابق این رفتارها با فضا میتواند به افزایش کیفیت محیط و استفاده بهتر از آن منجر شود. پژوهش حاضر در راستای مطالعه رفتار قلمروی زنان در فضاهای عمومی، در پی شناسایی مفهومی با عنوان «قلمروهای شبهخصوصی» و دستیابی به ویژگیهای آن است که مطابق با پیشفرض پژوهش، سازگار با رفتار قلمروی زنان بوده و با ترجیحات فضایی آنان در عرصههای عمومی همراستاست. پس از مطالعات کتابخانهای و تبیین ادبیات تحقیق، از مطالعات میدانی به روش کیفی و ابزار مصاحبه و گفتوگوهای زمینهای برای رسیدن به اهداف تحقیق استفاده شدهاست. در واقع بهمنظور تبیین مفهوم قلمرو شبهخصوصی و شاخصهای آن، نظرات زنان با ویژگیهای مختلف در ارتباط با ترجیحات فضایی و رفتار قلمروی آنان در فضاهای عمومی جمعآوری شده و تحلیل کیفی یافتهها به صورت کدگذاری و در بستر نرمافزار Atlas.ti8 انجام گرفتهاست. بر این اساس، با شناخت رفتار قلمروی زنان، مفهوم «قلمرو شبهخصوصی» به صورت قلمرویی نه کاملاً خصوصی و نه عمومی تعریف شدهاست، که ضمن قرارگیری در یک عرصه عمومی، با داشتن ویژگیهایی نزدیک به قلمروهای خصوصی و شباهت بیشتر به آنان، عمومیت کمتری را دارد. این قلمروها ویژگیهایی دارند از قبیل خلوت و دنج بودن نسبی، جداسازی نسبی فضا با حد و مرزهای بصری و غیربصری، کاهش میزان دسترسی به فضا نسبت به قلمرو عمومی و غیره که در تطابق با رفتار قلمروی زنان در فضاهای عمومی است و شرایط مورد نیاز برای حضورشان را در فضا فراهم میکند.
هنر
مهدی حمزهنژاد؛ سولماز آقائی
چکیده
از آنجا که زنان نیمی از پیکرۀ جامعۀ اسلامی را تشکیل میدهند، پرداختن به حضور آنان در عرصههای عبادیـ سیاسی بسیار مهم است. اهمیت این موضوع با پیروزی انقلاب اسلامی و تأکیدات امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای بیش از گذشته به چشم میآید. از بخشهای مهم حضور عبادیـ سیاسی زنان، مساجد و مصلاهای کشور است. بررسیهای ...
بیشتر
از آنجا که زنان نیمی از پیکرۀ جامعۀ اسلامی را تشکیل میدهند، پرداختن به حضور آنان در عرصههای عبادیـ سیاسی بسیار مهم است. اهمیت این موضوع با پیروزی انقلاب اسلامی و تأکیدات امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای بیش از گذشته به چشم میآید. از بخشهای مهم حضور عبادیـ سیاسی زنان، مساجد و مصلاهای کشور است. بررسیهای انجامگرفته نشان میدهد امروزه الگوی نوظهوری از شبستانهای زنانه در مصلاها شکل گرفته است؛ الگویی که قدری با الگوهای اولیۀ مساجد و مصلاها متفاوت است. هدف از این پژوهش بررسی گونهشناسی مساجد و مصلاهای تاریخی و معاصر، سنجش میزان انطباق آنها با ارزشهای اسلامی و ارائۀ الگوی سازگارتر با مبانی نظری اسلامی و انقلابی است؛ تا بتوان راهکارهایی برای طراحیهای آتی شبستانهای زنانه ارائه کرد. روش تحقیق در ابتدا برای تنظیم مبانی نظری، استدلال منطقی، برای بررسی نمونههای تاریخی، تاریخپژوهشی و برای استنتاجهای نهایی، استدلال منطقی است. براساس نتایج بهدستآمده، در مساجد اولیه فضای شبستان زنانه ساده بوده و در بیشتر موارد فقط با حائلی از شبستان اصلی جدا میشد. در سیر تاریخی، تفکیک فضایی بیشتر شده و این تفکیک به حاشیهایشدن فضای زنانه و تجملیترشدن فضای مردانه انجامید. امروزه، سه الگوی کلی در بخش زنانۀ مصلا قابل تشخیص است. از میان این الگوها، شبستان زنانه به صورت بالکنی Uشکل شیوع بیشتری دارد. پژوهش پیش رو، با بررسی مزایا و معایب الگوی رایج معاصر، درصدد ارائۀ راهکارهای معمارانه برای ارتقای کیفی آن است.