الهیات
مهران رهبری؛ شهرام پازوکی؛ ابوالفضل محمودی
چکیده
جایگاه زن و نقش آن در عرصه اجتماعی و تأثیرگذاری عواملی چون فرهنگ و دین بر آن همواره مدنظر محققان حوزه زنان بوده است. در این تحقیق بر آن بودهایم که جایگاه زن و زنانگی در انجیل توماس را بررسی کنیم. انجیل توماس نوشتهای غیررسمی و یکی از متون یافت شده در کتابخانه نجع حمادی است و علیرغم حجم کم آن از بدو کشف شدن همواره مورد توجّه پژوهشگران ...
بیشتر
جایگاه زن و نقش آن در عرصه اجتماعی و تأثیرگذاری عواملی چون فرهنگ و دین بر آن همواره مدنظر محققان حوزه زنان بوده است. در این تحقیق بر آن بودهایم که جایگاه زن و زنانگی در انجیل توماس را بررسی کنیم. انجیل توماس نوشتهای غیررسمی و یکی از متون یافت شده در کتابخانه نجع حمادی است و علیرغم حجم کم آن از بدو کشف شدن همواره مورد توجّه پژوهشگران حوزه صدر مسیحیت بوده است. در ضمن این پژوهش تلاش کردهایم که مروری بر نگاه ادیان بهویژه مسیحیت رسمی و پدران کلیسا به زن داشته و گفتههای انجیل توماس در این خصوص را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. نتیجه این تحقیق نشان میدهد که این متن غیررسمی بر خلاف متون رسمی مسیحیت، جایگاه بالاتری را برای زنان رقم زده و نقش مؤثرتری برای ایشان مدنظر دارد و معتقد است برای رسیدن به رستگاری و ملکوت باید از زنانگی و مردانگی گذشت و به وحدت و تجرّد رسید چه آنکه دیدگاه معرفتی و الهیاتی این متن مقدّس ایجاب میکند که به روحانیت و معنویت فرد توجّه داشته باشد و نه جنسیت او.
اکرم ارجح؛ شهرام پازوکی؛ طاهره حاج ابراهیمی
چکیده
چکیدهسدههای چهارم تا هشتم هجری دورانی که تصوف و مراکز وابسته به آن در تمام سرزمینهای جهان اسلام گسترش یافته بود، بستر مناسبی برای رشد و کنشگری زنان در این زمینه فراهم آمد. در این دوران، تجربۀ زیستۀ زنان در طریق سیر و سلوک عرفانی، نقش کلیشهای آنان را که تنها در قالب مادر، همسر، فرزندآور و موجودی وابسته به مرد، بازنمایی شده ...
بیشتر
چکیدهسدههای چهارم تا هشتم هجری دورانی که تصوف و مراکز وابسته به آن در تمام سرزمینهای جهان اسلام گسترش یافته بود، بستر مناسبی برای رشد و کنشگری زنان در این زمینه فراهم آمد. در این دوران، تجربۀ زیستۀ زنان در طریق سیر و سلوک عرفانی، نقش کلیشهای آنان را که تنها در قالب مادر، همسر، فرزندآور و موجودی وابسته به مرد، بازنمایی شده بود؛ دگرگون ساخت. در این سدهها، زنان صوفی مجلس درس داشتند و سالک میپروردند، و برخلاف انتظار خانقاهداری میکردند و برداشت مردانه پنداشتن این طریق را به چالش میکشیدند. تمرکزاصلی این مقاله بر شناخت مکانهای عبادت و زهد ورزی و خانقاهها و کانونهای زنانِ اهل تصوف، به روش توصیفی-تحلیلی، است. براساس دادههای موجود زنان پیش از شکلگیری خانقاهها، بیشتر در خانهها سیر و سلوک میکردند و در دورۀ شکلگیری طریقتها، در مجالس و برخی خانقاههای اهل تصوف، آموزش میدیدند و از سدۀ پنجم به بعد شهرهای مکّه و قدس به سبب فضای زیارتی و مجاور شدن زائران و صوفیان، کانونِ گونهای خانقاه زنان بود که جنبۀ نگهداری و دستگیری از زنان نیازمند را نیز داشت. به نظر میرسد این خانقاهها زمینه ساز کانونهای دیگری به نام رباط در شرق سرزمینهای اسلامی مانند دمشق، قاهره و حلب و حتی آناتولی بوده باشد. در طریقتهایِ تسامحمدار ـ مانند مولویه و بکتاشیه ـ نیز زنان افزون بر حضور در مجالس آموزشیِ اهلِ تصوف، خانقاهداری میکردند. به این ترتیب زنان با مدیریت خانقاهها و آموزش تعالیم صوفیانه و عرفانی به مرتبهای از استقلال و رهبری جمعی و مرشدیت دست یافتند.