هنر
ثمره رضائی؛ عطیه یوزباشی
چکیده
سقانفارها بناهایی مربوط به دورهی قاجاراند که برخاسته از معماری بومی و آیینی مازندران هستند. در نقوش تصویری دیوارنگارههای سقانفار کیجاتکیه بابل، مضامین تصویری با محوریت زن به وفور دیده میشود. این پژوهش با هدف شناخت مضامین تصویری دیوارنگارههای سقانفار کیجا تکیه بابل و علل اهمیت نقشمایه زن و تحلیل بار معنایی این نقوش بر اساس ...
بیشتر
سقانفارها بناهایی مربوط به دورهی قاجاراند که برخاسته از معماری بومی و آیینی مازندران هستند. در نقوش تصویری دیوارنگارههای سقانفار کیجاتکیه بابل، مضامین تصویری با محوریت زن به وفور دیده میشود. این پژوهش با هدف شناخت مضامین تصویری دیوارنگارههای سقانفار کیجا تکیه بابل و علل اهمیت نقشمایه زن و تحلیل بار معنایی این نقوش بر اساس رویکرد شمایلشناسی صورت گرفته است. سؤالات پژوهش: 1- چه مضامینی در دیوارنگارههای سقانفار کیجاتکیه بابل قابل مشاهده شده است؟ 2- دلایل ظهور و وفور نقشمایه زنانه در دیوارنگارههای سقانفار کیجاتکیه بابل چیست؟ 3- بار معنایی لایههای نقشمایه زن در سقانفار کیجاتکیه بابل بر اساس رویکرد شمایلشناسی چیست؟
این پژوهش از نظر هدف بنیادی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است. از هر تقسیمبندی نقوش سقانفارها به شیوهی غیرتصادفی (حماسی، ماورایی، نمادین و فعالیت روزمره) یک تصویر شاخص با رویکرد شمایلشناسی تشریح شده است. مسألهی باز تعریف نقش زن در جامعه، خانواده و عرصهی هنر در دوران قاجار اوج گرفت. از سویی دیگر، تأثیر منطقهی جغرافیایی و شیوهی امرار معاش مفهوم جنسیت را در مناطق شمالی ایران متحول نمود. در ظهور نقشمایه زنان، عوامل تاریخی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حائز اهمیت میباشند. همزمانی برههی تاریخی بنای تکیه با دورهی قاجار، تغییرات بنیادین در روابط اجتماعی، سبک پوشش، جایگاه سیاسی و تعدد تصاویر زنان در دوره قاجار گویای پیوند مستقیم این نقوش با تحولات سیاسی-اجتماعی حاکم بر جامعهی زمان خود است و تأثیرپذیری هنرمندان بومی در انعکاس از شرایط سیاسی و اجتماعی را در یک بافت تاریخی خاص روایت میکند.
هنر
مینا محمدی وکیل؛ نیلوفر شفیعی
چکیده
یکی از عمده شاخصههای شناختی انسان، خصوصاً در عصر مدرن و پس از آن، مسئلة هویت جنسیتی است که از طریق آن مرز میان خود و دیگری قابل ادراک شده و قلمرو تعریف و تحدید ماهوی شخص معین میگردد. بازتاب این مسئله در آثار هنرمندان معاصر، به ویژه هنرمندان زن مسلمان، به عنوان یک دغدغه جدی قابل مطالعه و تحلیل است. پژوهش حاضر با مبنا قرار دادن آثار ...
بیشتر
یکی از عمده شاخصههای شناختی انسان، خصوصاً در عصر مدرن و پس از آن، مسئلة هویت جنسیتی است که از طریق آن مرز میان خود و دیگری قابل ادراک شده و قلمرو تعریف و تحدید ماهوی شخص معین میگردد. بازتاب این مسئله در آثار هنرمندان معاصر، به ویژه هنرمندان زن مسلمان، به عنوان یک دغدغه جدی قابل مطالعه و تحلیل است. پژوهش حاضر با مبنا قرار دادن آثار سه هنرمند زن معاصر در جهان اسلام، یعنی مونا حاتوم (هنرمند فلسطینی تبار، متولد 1952) ، للا السعیدی (هنرمند مراکشی، متولد 1956) و بشری المتوکل (هنرمند یمنی، متولد 1969)، در صدد پاسخ به این پرسش است که کدام عوامل باعث بازتاب هویت جنسیتی در آثار این سه هنرمند شده و هر کدام، چگونه آن را در آثار خود انعکاس دادهاند؟ در پژوهش حاضر، روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات از طریق اسناد کتابخانهای صورت گرفته است. شیوهی تجزیه و تحلیل، به صورت کیفی و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده، از روش استقرایی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که بحث هویت جنسیتی زنان، وضعیت افراط گراییهای مذهبی در کنار هویتهای قومی و دلالتهای زبانی، محور اصلی آثار مورد مطالعه را تشکیل می-دهند. سیالیت هویت، نمایش روابط خلاقانه و دگرگون شده زنان گاه در قیاس با مردان و گاه به صورت مستقل، نمودی از دغدغههای هویت جنسیتی نزد این هنرمندان است. و آنان از طریق عکاسی، ویدئو و بهرهگیری از عنصر نوشتار این عوامل را در آثار خود انعکاس دادهاند.
هنر
غفران بریمو؛ عفت السادات افضل طوسی
چکیده
تصویرسازی جلد کتابهای کودکان بهعنوان یک رسانه، نقش مهمی در انتقال مفاهیم فرهنگی ایفا میکند. تصاویری که میتوانند هویت فرهنگی کودک را بهصورت غیرمستقیم تقویت کنند.
پژوهش حاضر در پی پاسخ این سؤال است که هویت فرهنگی دختران و زنان در تصویرسازی جلد داستانهای کودکان کشورهای عربی چگونه نمایش داده شده است؟ لذا با هدف شناخت هویت فرهنگی ...
بیشتر
تصویرسازی جلد کتابهای کودکان بهعنوان یک رسانه، نقش مهمی در انتقال مفاهیم فرهنگی ایفا میکند. تصاویری که میتوانند هویت فرهنگی کودک را بهصورت غیرمستقیم تقویت کنند.
پژوهش حاضر در پی پاسخ این سؤال است که هویت فرهنگی دختران و زنان در تصویرسازی جلد داستانهای کودکان کشورهای عربی چگونه نمایش داده شده است؟ لذا با هدف شناخت هویت فرهنگی بهویژه هویت عربی دختران وزنان عرب زبان به بررسی جامعه آماری پرداخته است. در این راستا 249 جلد کتاب داستانی از شش کشور عربی شامل مصر، عراق، لبنان، سوریه، عربستان سعودی و امارات متحدۀ عربی، برای گروه سنی (ب) مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش، تحلیلی- تطبیقی است .
نتایج نشان داد که غنیترین کشور در زمینۀ نمادهای تصویری فرهنگی امارات متحدۀ عربی و ضعیفترین کشور در این زمینه سوریه است. چهره دختران و زنان عرب در بیشتر تصاویر به چشم میخورد. همچنین نخل بهعنوان نمادی از جغرافیای طبیعی بهویژه در انتشارات عراق نماد مهمی از هویت عربی است. تزیینات نیز نقش مهمی در نمایش هویت اسلامی این کشورها داشتهاند. زنان پیر در طرح جلد اغلب انواع داستان محجبه هستند و حجاب یکی از بارزترین نمادهای تصویری است؛ اما این نماد در کشورهای لبنان و سوریه، در تمام گروههای سنی کمرنگ است. به نظر میرسد میتوان به این نتیجه کلی دست یافت که؛ هویت دختران و زنان بر جلد کتابهای کودک کشورهای عربی جامعه آماری پژوهش حاضر آمیزهایی از نمادهای هویت عربی و اسلامی است؛ اما بیش از همه بر نمادهای جغرافیایی و طبیعی تاکید شده است.
هنر
یعقوب آژند؛ شاهرخ امیریان دوست
چکیده
داستان بلند مار و مرد (57-1355) اثری از سیمین دانشور است که بر اساس روایتهای اسطورهای، متون مقدّس و روایتهای مذهبی به رشتهی تحریر درآمده است. مبنای نظری این نوشتار در مطالعه و بررسی سهم بینامتنی روایات مذکور در ساخت و پرداخت آن اثر ادبی، تعریف نظری لوران ژنی از مفهوم بینامتنیت در مقالهی "راهبرد اشکال" است که در ...
بیشتر
داستان بلند مار و مرد (57-1355) اثری از سیمین دانشور است که بر اساس روایتهای اسطورهای، متون مقدّس و روایتهای مذهبی به رشتهی تحریر درآمده است. مبنای نظری این نوشتار در مطالعه و بررسی سهم بینامتنی روایات مذکور در ساخت و پرداخت آن اثر ادبی، تعریف نظری لوران ژنی از مفهوم بینامتنیت در مقالهی "راهبرد اشکال" است که در آن، در تفاوت دریافت خود از بینامتنیت (معروف به بینامتنیت نرم) و بینامتنیت یولیا کریستوا (معروف به بینامتنیت سخت)، پیشنهاد میکند؛ زمانی باید از بینامتنیت سخن به میان آورد که بتوان عناصری فراتر از واحد لغوی از متن پیشین را در متن جدید بازیابی کرد. به عبارت دیگر ارتباط متنهای مورد نظر، فراتر از ارتباط واژگانی و روابط صوری است؛ ژنی، ارتباط بینامتنی دو متن بایکدیگر را نه با جمع مبهم و مرموز تأثیرات یکی بر دیگری، بلکه با میزان ارتباط درونی دو متن با یکدیگر و چگونگی نفوذ و تأثیرگذاری یکی بر دیگری مرتبط دانسته و بر دو نوع بینامتنیت "قوی" و"ضعیف" تأکید میکند. از نظر او، زمانی که دو متن، دست کم از دو جنبهی صوری و مضمونی باهم ارتباط داشته باشند، "بینامتنیت قوی" و زمانی که ارتباط متون بایکدیگر، در یکی از این دو سطح متوقف شود "بینامتنیت ضعیف"برقرار میشود. پژوهش حاضر از حیث نوع، مطالعه کیفی محسوب میشود. دادههای مطالعاتی جستار از منابع کتابخانهای مهیا شده است. پردازش تحلیل دادهها با روش توصیفی_تحلیلی انجام میشود. جستار در نتیجه با رابطهجویی کاربست شخصیت زن و بینامتنیت، متن مار و مرد را از دیدگاه خوانش مخاطب بارت، تبیین میکند.
هنر
طوبی مظفری نژاد؛ اسماعیل نجار
چکیده
پژوهش حاضر با استفاده از نظریات گایاتری چاکراوارتی اسپیواک در حوزه «مطالعات فرودستان» به بررسی تطبیقی دو نمونه از آثار ادبیات نمایشی معاصر، نه بخش از میل اثر هیدر رافو و مستانه، تاریخ فراموشان اثر نغمه ثمینی، خواهد پرداخت. اسپیواک معتقد است مطالعات تطبیقی غرب در حوزه ادبیات جهان، که امروزه عمدتا همگام با منطق جهانی سازی در ...
بیشتر
پژوهش حاضر با استفاده از نظریات گایاتری چاکراوارتی اسپیواک در حوزه «مطالعات فرودستان» به بررسی تطبیقی دو نمونه از آثار ادبیات نمایشی معاصر، نه بخش از میل اثر هیدر رافو و مستانه، تاریخ فراموشان اثر نغمه ثمینی، خواهد پرداخت. اسپیواک معتقد است مطالعات تطبیقی غرب در حوزه ادبیات جهان، که امروزه عمدتا همگام با منطق جهانی سازی در عصر سرمایه داری انجام میگیرد و تحت سلطه قدرتهای جهانی قرار دارد، پژواکی درست از تاریخ و تجربیات جهان شمول نیست و مختص به تفکرات غرب است. بالاخص هنگام پرداختن به سوژههای فرودست، به خصوص جنسیت زنانه، صرفا ظاهری از آن را در جهت اهداف خود ارائه میدهد و به یک سیاست آرمانی و ذاتگرایانه محدود میرسد. حال آنکه سوژه فرودست هنگامی که در مقام یک زن سخن میگوید و عمل میکند میداند که جنسیت در حال رشد و فراگیری، بهترین حالت ممکن برای اوست. در سایه این بازی بداقبال است که تاریخ فرودستی که مورد بی اعتنایی قرار گرفته است، باید توسط خود فرودستان و افراد در حاشیه آشکار گردد. در پژوهش پیش رو، با تمرکز بر دادههای نظری اسپیواک در مرگ یک رشته، «آیا فرودست میتواند سخن بگوید؟» و «بازاندیشی بر تطبیق گرایی»، نشان داده خواهد شد که فرودست میتواند از خلال ادبیات، خود و تجربیات نابش را بدون کمک، اصلاح و قدرتهای جهانی به بیان و نمایش درآورد.
هنر
مریم مونسی سرخه
چکیده
با ورود انسان به زندگی مدنی، توسعه فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و شکلگیری عقاید دینی، بدن، پوشاک و فرهنگها شکل گرفتند. مدیریت بدن و رابطه آن با قلمروهای اجتماعی و فرهنگی (جامعهشناسی بدن)، انسان را عامل جسممند تعریف میکند. به عبارتی، بودن در جهان و آگاهی انسان توسط بدن معین میشود. لباس یک تمهید دلالتگرایانه و متأثر از رخدادهای ...
بیشتر
با ورود انسان به زندگی مدنی، توسعه فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و شکلگیری عقاید دینی، بدن، پوشاک و فرهنگها شکل گرفتند. مدیریت بدن و رابطه آن با قلمروهای اجتماعی و فرهنگی (جامعهشناسی بدن)، انسان را عامل جسممند تعریف میکند. به عبارتی، بودن در جهان و آگاهی انسان توسط بدن معین میشود. لباس یک تمهید دلالتگرایانه و متأثر از رخدادهای اجتماعی است که روی بدن قرار میگیرد. با اجتماعی شدن انسان، بدن او به عنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی تعریف میشود و برخی کردارهای بدنی اهمیت مییابند. مدیریت بدن به معنای نظارت و دستکاری مستمر ویژگیهای ظاهری، رابطه مستقیمی با انتخاب نوع لباس دارد. سؤال: عوامل مؤثر بر انتخاب انواع لباس اجتماع بانوان، با رویکرد مدیریت بدن فوکو و گیدنز چیست؟ هدف پژوهش، شناخت عوامل انتخاب لباس اجتماع بانوان برای نمایشِ اندام مطابق با رویکرد مدیریت بدن است. روش پژوهش، تحلیلی، همبستگی و پیمایشی و جمعآوری اطلاعات، کتابخانهای و میدانی است. جامعه آماری بانوان 20 تا 30 ساله تهرانی و تعداد نمونه، 384 نفر میباشد که دادهها با پرسشنامۀ محققساخت به روش تصادفی ساده جمعآوری شد. یافتهها نشان داد که مدیریت بدن، در ساختارهای اجتماعی، متغیّر است. گاه انتخاب لباس اجتماع برای متناسبسازی با تفکر سایران در جامعه بوده و به عنوان ابزار قدرت است؛ گاه جهت دستیابی به پذیرشهای مثبت و همسو با فعالیتهای اجتماعی است.
هنر
الهه پنجه باشی؛ مطهره سیفی
چکیده
شاه طهماسب صفوی در نیمة دوم حکومتش راه افراطیگری را پیش گرفت؛ در این راستا زنان و به ویژه زنان درباری خانهنشین شدند. فالنامةطهماسبی (967_962 ه.ق) در همین دوره و به سفارش او نگاری شد. آروین پانوفسکی (1968_1892 م) از پژوهشگران تاریخ هنر است که رویکرد شمایلشناسی را روشمند کرد. او سه سطح معنایی برای خوانش اثر هنری قائل شد که در آن محقق به دنبال ...
بیشتر
شاه طهماسب صفوی در نیمة دوم حکومتش راه افراطیگری را پیش گرفت؛ در این راستا زنان و به ویژه زنان درباری خانهنشین شدند. فالنامةطهماسبی (967_962 ه.ق) در همین دوره و به سفارش او نگاری شد. آروین پانوفسکی (1968_1892 م) از پژوهشگران تاریخ هنر است که رویکرد شمایلشناسی را روشمند کرد. او سه سطح معنایی برای خوانش اثر هنری قائل شد که در آن محقق به دنبال ارزشهای نمادین یک جامعه است که هنرمند ناخودآگاه در اثرش بازتاب می دهد. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که با توجه به آرای اروین پانوفسکی چه باور نهادینهشدهای دربارة زن در نگارة اخراج آدم و حوا از بهشت در فالنامة طهماسبی بازتاب یافته است؟ هدف پژوهش ریشهیابی باورهای دورة شاهطهماسب دربارة جایگاه زن و بازتاب آن در نگارة اخراج آدم وحوا از بهشت در فالنامة طهماسبی است.
پژوهش به شیوة کیفی و تطبیقی–تحلیلی انجام می گیرد و هدف آن بنیادی است. روش جمعآوری مطالب به شیوة کتابخانه ای و با رویکرد شمایلشناسانه صورت گرفته است. نمونة آماری نگارة اخراج آدموحوا از بهشت در فالنامة طهماسبی است. نتیجهگیری: نگاره متأثر از قرآن است اما عناصری در نگاره (حالت سرزنشگر آدم نسبت به حوا، طاووس، مار_اژدها) هستند که در قرآن نیامده است، پس نگارگر از متون دیگری الهام گرفته است که برگرفته از منابع باستانی اند. به نظر میرسد ریشة محدودیتهای زنان در این دوره را میتوان باورهای افراطی دانست که از استحالههای کهنی چون جنگ دو جنسیت نرینه و مادینه، انجام گناه نخستین توسط حوا و سرزنش جنس زن میآید؛ بنابراین نگاره به منزلة سندی است که بازتاب دهندة این باورها نسبت به زن در جامعة مردسالار عصر شاهطهماسب است.
هنر
مریم نیکروش؛ عباس نامجو
چکیده
پپوشاک زنان در نقش پدیدهای اجتماعی پس از انقلاب، تغییرات فراوانی را سپری کرده و سبک خیابانی پوشش روزمره نیز تنوع یافت. باتوجه به آنکه تیپ هنری یکی از سبکهای خیابانی رایجِ پوشش دهههای اخیر و از خردهفرهنگهای تشکیلدهندة فرهنگ ایرانی است، پژوهش حاضر، با هدف شناخت تیپ هنری به گِرَوِشِ پوشاک دختران و زنان شهر تهران، صورت گرفته ...
بیشتر
پپوشاک زنان در نقش پدیدهای اجتماعی پس از انقلاب، تغییرات فراوانی را سپری کرده و سبک خیابانی پوشش روزمره نیز تنوع یافت. باتوجه به آنکه تیپ هنری یکی از سبکهای خیابانی رایجِ پوشش دهههای اخیر و از خردهفرهنگهای تشکیلدهندة فرهنگ ایرانی است، پژوهش حاضر، با هدف شناخت تیپ هنری به گِرَوِشِ پوشاک دختران و زنان شهر تهران، صورت گرفته و در صدد پاسخ به نسبت تیپ هنری به گِرَوِش پوشاک و عوامل اثرگذار درآناست. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و جامعه آماری شامل دختران و زنان 20 تا 40 سال پوشندة تیپ هنری است. حجم نمونه 123 نفر، از بین گروههای هنری و غیرِهنری انتخاب و ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامهی محقق ساخت بوده است.
براساس یافتهها، رشته تحصیلی و مشاغل هنری در گروش به تیپ هنری ارتباط دارد. بین تنوع و آزادی در طرح و رنگ، اکسسوریها، جذابیت، بهکارگیری و تلفیق نقوش سنتی، مدرن و دستدوز، خلاقیت و جسارت، ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین گسترش تبلیغات در شبکههای اجتماعی، افزایش دانشکدههای هنر، افزایش هنرمندان دانشگاهی و غیرِدانشگاهی، تأسیس فرهنگسراها، آموزشگاههای هنری، برگزاری جشنوارههای سینما، تئاتر و کنسرتهای موسیقی، بازاندیشی هویت زنان در جامعه ایران، ارتباط وجود دارد.
نتایج میگوید تیپ هنری در بین هنرمندان فراوانی بیشتری دارد. خاستگاه خانوادگی تأثیری در گِروش به این سبک ندارد. گِروش رشتهها و مشاغل غیرِهنری نشان داد که تیپ هنری بهعنوان یکی از سبکهای خردهفرهنگ خاص بر سایر افراد جامعه تأثیرگذار است. تیپ هنری بهدلیل تنوع و دارا بودن طیف وسیع طرح، رنگ، مدل بیشترین تأثیر را در گِرَوِش به تیپ هنری نشان داد.
هنر
سیده فرشته احسانی اسکوئی؛ جمالالدین مهدینژاد
چکیده
زنان بهواسطه حضور پررنگتر در خانه، بیشتر تحت تأثیر شرایط نامطلوب سکونتی قرار میگیرند؛ لذا توجه به سبک زندگی، نیازها و ترجیحات این افراد در طراحی مسکن ضرورت دارد. در این راستا با رویکرد اکتشافی از روش تحقیق کیفی و مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده برای جمعآوری اطلاعات مدنظر استفاده شد. نمونه موردبررسی، بیست زن بین 20 تا 40 ساله ...
بیشتر
زنان بهواسطه حضور پررنگتر در خانه، بیشتر تحت تأثیر شرایط نامطلوب سکونتی قرار میگیرند؛ لذا توجه به سبک زندگی، نیازها و ترجیحات این افراد در طراحی مسکن ضرورت دارد. در این راستا با رویکرد اکتشافی از روش تحقیق کیفی و مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده برای جمعآوری اطلاعات مدنظر استفاده شد. نمونه موردبررسی، بیست زن بین 20 تا 40 ساله ساکن استان تهران میباشند که بهصورت هدفمند انتخاب شدند. جهت تجزیهوتحلیل دادهها، متن مصاحبهها در نرمافزار MAX QDA، کدگذاری گردید و دیاگرامهای رفتارمحور و فضامحوری بر اساس بررسیهای میدانی از واحدهای مسکونی، ترسیم گردید. یافتهها نشان داد که شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی معاصر جامعه ایرانی، منجر به سبک خاصی از زندگی در این گروه اجتماعی شده است که بر خواستهها و ترجیحات این افراد در مورد مسکن خود، اثرگذار بوده است. به ترتیب مشخصههای ادراک محیطی«کارایی و عملکرد، زیبایی و نظم، محرمیت، انعطافپذیری و تنوعپذیری، تمیزی و بهداشت» و مشخصههای فیزیکی«تعداد و اندازه کمد و انباری، نور، مساحت و تناسبات اتاقها، پیکرهبندی فضایی، آلودگی صوتی، مبلمان داخل اتاق و نحوه چینش آنها، بافت و رنگ مصالح و متریال، دید و منظر پنجرهها و میزان اشرافیت به آن، شرایط تهویه، گرمایش و سرمایش، تعداد اتاقخواب، فرم و هندسه و عناصر سازهای» از مهمترین مؤلفههای طراحی اتاقهای واحدهای مسکونی آپارتمانی مبتنی بر دیدگاههای زنان جوان است. در نظرگیری فضای مناسب برای خواب، کار و تفریح، تأمین خلوت شخصی، توجه به سلایق فردی و حساسیتهای فرهنگی در طراحی اتاقها، ازجمله راهکارهای تطبیق مسکن با سبک زندگی این افراد است.
هنر
آمنه مافی تبار
چکیده
در طول تاریخ حکومت قاجاریان، افزونبر یک صد و بیست سال، دو دورة هنری قابل بازیابی است که اولی با عصر فتحعلیشاه و دومی با عهد ناصرالدینشاه شناخته میشود؛ پیشتر بررسی هنر دوران، بیشتر با نظر به نقاشیهای بزرگاندازه انجام شده است. هدف این مقاله، مقایسة شیوة بازنمایی زنان در شش مرقع قاجاری است که سه نسخه از آنها به دورة اول و ...
بیشتر
در طول تاریخ حکومت قاجاریان، افزونبر یک صد و بیست سال، دو دورة هنری قابل بازیابی است که اولی با عصر فتحعلیشاه و دومی با عهد ناصرالدینشاه شناخته میشود؛ پیشتر بررسی هنر دوران، بیشتر با نظر به نقاشیهای بزرگاندازه انجام شده است. هدف این مقاله، مقایسة شیوة بازنمایی زنان در شش مرقع قاجاری است که سه نسخه از آنها به دورة اول و سه نسخة دیگر به دورة دوم تعلق پیدا میکند. با این نگاه، پرسش آن است: چگونه میتوان با مقایسة شیوة آرایش، پوشش، زیورآلات و پیکربندی زنان در شش مرقع قاجاری؛ شباهتها و تفاوتهای مربوط به نمایش ایشان را در قالب سبکهای نقاشی قاجاری تبیین نمود؟ نتیجة این پژوهش تاریخی به شیوة تحلیلی – تطبیقی و با نمونهگیری هدفمند دوازده نگاره از شش نسخه مرقع قاجاری نشان داد: آرایش، پوشش زیورآلات و به همین نسبت بازنمایی زنان در هریک از تصاویر، وامدار سبک و شیوة هنری زمانه است. به همین جهت در دورة اول، جنبة تصنعی بیشتری دارد اما در دورة دوم، کیفیت طبیعتگرایانه به خود گرفته است چنانکه ایشان حتی در فضای بیرونی تصویر شده و نمود زنان کوچه و بازار در سنین سالخوردگی را به خود گرفتهاند. دربارة پیکربندی نیز هرچند اندازة اندام بانوان در دورة دوم حقیقیتر مینماید اما فضاسازی در هر دو دورة متقدم و متأخر، همچنان عدم توجه نقاش به محیط پیرامون را نشان میدهد و حداکثر به تجسم چند ترنج، فرش و مخده خلاصه میشود بهطوریکه همانند مرقعات تصویری دورة اول، مخاطب فضای نامشخصی از اندرون یا بیرون را متصور خواهد شد.
هنر
فرهاد کاروان
چکیده
روند طراحی در معماری، یکی از برنامههای درسی رشتهی معماری است که در سطوح متفاوت آموزشی تدریس میشود. جهت برنامهریزی مطلوب آموزشی، شناسایی متغیرهای مرتبط با آن ضروری است. ازجمله متغیرهای مرتبط با روند و شیوهی طراحی، باورهای معرفتشناسی و بارشناختی فراگیران است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه باورهای معرفتشناختی علمی و بارشناختی ...
بیشتر
روند طراحی در معماری، یکی از برنامههای درسی رشتهی معماری است که در سطوح متفاوت آموزشی تدریس میشود. جهت برنامهریزی مطلوب آموزشی، شناسایی متغیرهای مرتبط با آن ضروری است. ازجمله متغیرهای مرتبط با روند و شیوهی طراحی، باورهای معرفتشناسی و بارشناختی فراگیران است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه باورهای معرفتشناختی علمی و بارشناختی با دستنگاره در روند طراحی دانشجویان معماری است. این پژوهش با رویکردی ترکیبی کمی (روش توصیفی-همبستگی) و کیفی (تحلیل نمونه دستنگارههای دانشجویان) انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر رشتهی معماری در دانشگاههای همدان است. نمونهی مورد نظر به تعداد 120 نفر به شیوهی دردسترس انتخاب شده است. از پرسشنامههای باور معرفتشناسی علمی، بارشناختی و مقیاس ارزیابی ایده در دستنگارهی طراحی استفاده شده است. دادههای پژوهش با روش آمارتوصیفی (میانگین، انحراف معیار و آمارههای کجی و کشیدگی توزیع متغیرها) و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با محاسبهی پیش فرضهای آن) تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که بین باورهای معرفتشناسی علمی و بارشناختی با ایده در روند طراحی دانشجویان معماری رابطه وجود دارد و چارچوبی را برای تشخیص و تشریح روابط نظری بین مؤلفههای باورهای معرفتشناختی علمی، بارشناختی و شاخصههای دستنگارهها فراهم کرده است. در نتیجه باور معرفتشناختی علمی و تعادل شناختی یا بارشناختی مطلوب تبیین و پیشبینی کننده خوبی برای سنجش ایده در دستنگاره دانشجو است.
هنر
ساحل عرفان منش
چکیده
در دوره قاجار تصاویر زنان بیشتر در قالب زنان اسطورهای یا غربی در قالیهای تصویری بافته شده است. از جمله قالیچههای این دوره که تحت تأثیر هر دو گفتمان قرار گرفته، قالیچه زن نشسته محفوظ در گالری احدزاده است. این قالیچه از نظر شکل ظاهری شباهت بسیار به قالیچه ملکه ارمنستان دارد و همچنین تحت تأثیر قالیچه دنیا بر پشت گاوماهی نیز است. ...
بیشتر
در دوره قاجار تصاویر زنان بیشتر در قالب زنان اسطورهای یا غربی در قالیهای تصویری بافته شده است. از جمله قالیچههای این دوره که تحت تأثیر هر دو گفتمان قرار گرفته، قالیچه زن نشسته محفوظ در گالری احدزاده است. این قالیچه از نظر شکل ظاهری شباهت بسیار به قالیچه ملکه ارمنستان دارد و همچنین تحت تأثیر قالیچه دنیا بر پشت گاوماهی نیز است. با توجه به آنکه این قالیچه برگرفته از یک قالیچه با مضمون اسطورهای و یک قالیچه از زن غربی است، لذا آنچه در این پژوهش به آن پرداخته میشود، ارتباط میان متنها با یکدیگر است. هدف از این پژوهش، بررسی و مطالعه چگونگی ارتباط قالیچه ملکه انگلستان و قالیچه دنیا، با قالی محفوظ در گالری احدزاده است و به این پرسش پاسخ میدهد: ارتباط این قالیچهها که بیانگر دیدگاه غربی و اسطورهای است با قالیچه احدزاده چگونه قابل تبیین است؟ چه دگرگونیهایی در فرایند شکلگیری این ارتباط رخ داده است؟ پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تطبیقی و بر اساس دیدگاه بیش متنیت ژنت شکل گرفته است. یافتههای پژوهش نشان داد هر دو شاخه تقلیدی و تغییری میان متنهای موجود واقع شده است. رابطه متن اول و سوم از نوع بیشمتنی و رابطه متن دوم و سوم از نوع بینامتنی است. همچنین رابطه متن اول و سوم از گونه تراگونگی است، تغییر هم در سبک و هم در مضمون رخ داده و متن جدید تنها به یک گفتمان نمیپردازد بلکه گفتگومندی میان دو گفتمان غربگرایی و باستانگرایی را بیان می-کند و قالیچه هویت جدید یافته است.
هنر
پرستو زمانی؛ خشایار حجتی امامی؛ فریده حاجیانی
چکیده
از جمله عوامل مهم در تولید پوشاک، الگوسازی و نظام سایزبندی لباس است. لباس به مثابه یک اثر فرهنگیهنری باید تناسب لازم با بدن انسان را داشته باشد. الگوسازی بر اساس سایز بدن افراد اقدام مهمی در این زمینه است. سایزبندی کلی همواره نمیتواند پاسخگوی تمام افراد جامعه باشد، زیرا برخی افراد از لحاظ اندامی نامتناسب با استانداردهای جهانی هستند. ...
بیشتر
از جمله عوامل مهم در تولید پوشاک، الگوسازی و نظام سایزبندی لباس است. لباس به مثابه یک اثر فرهنگیهنری باید تناسب لازم با بدن انسان را داشته باشد. الگوسازی بر اساس سایز بدن افراد اقدام مهمی در این زمینه است. سایزبندی کلی همواره نمیتواند پاسخگوی تمام افراد جامعه باشد، زیرا برخی افراد از لحاظ اندامی نامتناسب با استانداردهای جهانی هستند. بنابراین جمعآوری دادههای ابعادی متناسب با آناتومی افراد جامعه و طراحی الگو برای اندام آنان میتواند به بهرهوری بیشتر از پوشاک بومی کمک کند. با وجود اختلاف در ابعاد بدنی ایرانیان با دیگر کشورها، همچنان از دادههای ابعادی آنان در ترسیم الگو استفاده میشود. هدف این پژوهش بررسی مغایرتهای اندازهای موجود در شیوههای متداول سایزبندی لباس و ارائه راهکار است. پرسش آن است که جمعآوری اطلاعات آنتروپومتری افراد تا چهاندازه میتواند به بهبود شیوه سایزبندی پوشاک کمک کند؟ این تحقیق کاربردی است و به روش بررسی منابع کتابخانهای و تحلیل دادههای اندازهگیریشده حاصل از پژوهش میدانی انجام شدهاســت، از اینرو ماهیتی کمی-کیفی دارد. برای اینمنظور با استفاده از شیوه نمونهگیری تصادفی، ابعاد بدنی 1290 نفر از بانوان 20 تا 44 ساله اندازهگیری و سایز آنها از 32 تا 58 دستهبندی شد. با بهرهگیری از نرمافزار SPSS به تحلیل دادهها پرداختهشد. در نهایت اندازههای دستهبندی شده بانوان با اندازههای سیستم مولر مقایسه گردید. باتوجه به یافتهها، در بسیاری از پارامترها تفاوت چشمگیری میان ابعاد اندامی ایرانیان و اندازههای ذکرشده در سیستم مولر وجود داشت، در نتیجه مجموعهای از اعداد جدید براساس اطلاعات آنتروپومتری بانوان ایرانی در نظام سایزبندی جایگزین گردید.
هنر
الاء بصل؛ ابوالقاسم دادور؛ فاطمه کاتب؛ مریم مونسی سرخه
چکیده
اساطیر رومی به دلیل تجسم خدایان در قالب پیکرههایی انسانی با تواناییهای ماوراءطبیعی، دارای جایگاهی مقدس و جاودانه بودهاند و از ارزش هنری و تاریخی برخوردارند. اسطورهها شامل خدایان، نیمهخدایان و صحنههای حماسی و نمادین، در نقاشیهای دیواری رومی سوریه تصویر شدهاند. این نقاشیها به نمایش رسوم و اصول اخلاقی میپردازند و نحوۀ ...
بیشتر
اساطیر رومی به دلیل تجسم خدایان در قالب پیکرههایی انسانی با تواناییهای ماوراءطبیعی، دارای جایگاهی مقدس و جاودانه بودهاند و از ارزش هنری و تاریخی برخوردارند. اسطورهها شامل خدایان، نیمهخدایان و صحنههای حماسی و نمادین، در نقاشیهای دیواری رومی سوریه تصویر شدهاند. این نقاشیها به نمایش رسوم و اصول اخلاقی میپردازند و نحوۀ پیروی از مذهب و ارزش کارکردی و درونی جامعه را بیان میکنند. پوشش زن، بهعنوان مؤلفهای نشانگر تمدن، در بخش مهمی از جامعۀ سوری روم تجسم یافته است. هدف، شناسایی مضامین اسطورهای در نقوش انسانی و شناخت معانی آنهاست. در این راستا فرمهای ظاهری پوشش زن در پنج نقاشی دیواری بررسی و سپس با پوشش زن سوری در دورۀ روم تطبیق داده میشود که با مؤلفههای نیاز و نهاد مالینوفسکی تحلیل میشود. پرسش آنست که از منظر کارکردگرایی، وجوه اشتراک و افتراق پوشاک در نقاشیهای دیواری و زنان سوریۀ دورۀ روم با تأکید بر عناصر اسطورهای مالینوفسکی چیست؟ نتایج نشان داد که نوع پوشش زنان و رنگهای بهکاررفته در نقاشیها و لباس زنان سوریۀ دورۀ روم، علاوهبر پاسخگویی به نیاز به پوشش، در جهت پاسخگویی به نیازهای فرهنگی و انسجام روحی ازقبیل اخلاقمداری، باورهای اجتماعی و دینمداری نیز برآمده است. در جامعۀ سوریۀ دورۀ روم، نهادها در خدمت برآوردهکردن نیازهای زنان بودند و نقش مثبتی در بقای کلی جامعه داشتند. روش پژوهش، تطبیق تاریخی- تحلیلی و شیوۀ گردآوری اطلاعات، اسنادی است.
هنر
ثریا رادامین؛ منظر محمدی؛ فریده حاجیانی
چکیده
جین شینودا بولن (پیرو مکتب یونگ) با توجه به اسطورههای یونانی، هفت کهنالگو (آتنا، آرتمیس، هستیا، دیمیتر، پرسفون، هرا و آفرودیت) را در ناخودآگاه انسان متمایز کرد و به زنان امروزی تعمیم داد؛ چنانچه این کهنالگوها از حالت تعادل خارج شوند برخی ویژگیهای شخصیتی به سایه فرو میروند؛ جهت تعادل کهنالگوها علاوه بر روشهای روانکاوی میتوان ...
بیشتر
جین شینودا بولن (پیرو مکتب یونگ) با توجه به اسطورههای یونانی، هفت کهنالگو (آتنا، آرتمیس، هستیا، دیمیتر، پرسفون، هرا و آفرودیت) را در ناخودآگاه انسان متمایز کرد و به زنان امروزی تعمیم داد؛ چنانچه این کهنالگوها از حالت تعادل خارج شوند برخی ویژگیهای شخصیتی به سایه فرو میروند؛ جهت تعادل کهنالگوها علاوه بر روشهای روانکاوی میتوان از تغییر سبک پوشش بهعنوان یک راه بهبود تکمیلی استفاده کرد. پرسش این است که چگونه میتوان بر اساس دیدگاه کهنالگویی جین شینودا بولن، لباس اجتماعی را که در جهت رفع سایههای شخصیتی (بانوان) مؤثر باشد طراحی کرد؟ در این زمینه میتوان با شناخت سایههای شخصیتی، نقاط ضعف و قوت آنها، و با توجه به تأثیری که پوشش بر روان دارد، اقدام به طراحی سبک پوششی کرد که در جهت تکمیل درمان ثمربخش باشد. پژوهش حاضر از نوع کیفی و کمی است و ابزار مورد استفاده در جمعآوری دادهها پرسشنامه بوده است. جامعۀ آماری 254 نفر از بانوان 45-20 ساله شهر تهران است که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی انجام شده است. طبق آمارگیری انجام شده، حدود 40 درصد از بانوان تهرانی دارای سایة شخصیتی هستند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS در قالب آمار توصیفی به صورت فراوانی و درصد انجام شد. نتایج حاکی از آن است که چنانچه بتوان از طرح، نقش، فرم، رنگ، طراحی و... که شخص را درگیر ارتباط با خود کند در سبک پوششی استفاده کرد، میتوان از آن بهعنوان یک راه حل در کنار راه حلهای روانکاوانة دیگر بهره برد.
هنر
فاطمه شیرازی؛ نسترن نوروزی
چکیده
ترامتنیت ژنت از رویکردهای مهم در خوانش و بررسی روابط میان متنها است که این روابط را در شکلهای گوناگون آن مورد بررسی قرار داده و به پنج دستۀ اصلی تقسیم میکند که عبارتاند از: بینامتنیت، فرامتنیت، پیرامتنیت، سرمتنیت و بیشمتنیت. پژوهش پیشرو براساس ترامتنیت ژنت به خوانش یکی از لباسهای زنان موجود در موزۀ پوشاک سلطنتی میپردازد. ...
بیشتر
ترامتنیت ژنت از رویکردهای مهم در خوانش و بررسی روابط میان متنها است که این روابط را در شکلهای گوناگون آن مورد بررسی قرار داده و به پنج دستۀ اصلی تقسیم میکند که عبارتاند از: بینامتنیت، فرامتنیت، پیرامتنیت، سرمتنیت و بیشمتنیت. پژوهش پیشرو براساس ترامتنیت ژنت به خوانش یکی از لباسهای زنان موجود در موزۀ پوشاک سلطنتی میپردازد. این لباس بیشمتنی است که پیشمتن آن پوشاک سوزندوزی زنان منطقۀ بلوچستان است، از اینرو ارتباطی میان این متنها شکل گرفته که قابل بررسی است. هدف از این پژوهش، مطالعه و بررسی چگونگی ارتباط سوزندوزی لباس مذکور با پیشمتنهای آن در سوزندوزیهای بلوچ است و به این پرسشها پاسخ میدهد: ارتباط این لباس سلطنتی-درباری با پیشمتنهای سوزندوزی بلوچ آن براساس ترامتنیت ژنت، چگونه تبیین میشود؟ در فرایند شکلگیری این ارتباط چه دگرگونیهایی صورت گرفته است؟ پژوهش حاضر به شیوۀ تحلیلی- تطبیقی و توصیفی، براساس بیشمتنیت ژنت صورت گرفته، و تجزیه و تحلیل دادهها در آن بهصورت کیفی است. این پژوهش نشان داد که رابطۀ دو متن از گونۀ بیشمتنیت تراگونگی است و گذار از پیشمتن به بیشمتن با دگرگونیهایی در ساختار صوری، محیط، گفتمان، کارکرد، کاربرد و... همراه بوده است.
هنر
فرهاد کاروان
دوره 15، شماره 3 ، آذر 1402، ، صفحه 491-510
چکیده
بررسی باور زیباشناختی و درک هنری از موضوعات مهم در رشتههای هنری محسوب میشود. هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی رابطۀ باور زیباشناسی با سبکشناختی حل مسئله و نیاز به شناخت با نقش میانجی هوش فرهنگی در دانشجویان هنر بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل کلیۀ دانشجویان دختر هنر دانشگاههای همدان در سال ...
بیشتر
بررسی باور زیباشناختی و درک هنری از موضوعات مهم در رشتههای هنری محسوب میشود. هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی رابطۀ باور زیباشناسی با سبکشناختی حل مسئله و نیاز به شناخت با نقش میانجی هوش فرهنگی در دانشجویان هنر بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل کلیۀ دانشجویان دختر هنر دانشگاههای همدان در سال تحصیلی 1399-1400 بود. 377 دانشجو بهعنوان نمونه بهصورت هدفمند و در دسترس از بین دانشکدهها و گروههای آموزشی و با توجه به طرح پژوهش انتخاب شدند و به پرسشنامههای باور زیباشناسی تقی زاده و بابایی (1396)، نیاز به شناخت (کاسیوپو، پتی و کائو 1984(، سبکهای حل مسئلۀ کسیدی و لانگ (2013) و هوش فرهنگی ارلی و آنگ (2003) پاسخ دادند. داده های پژوهش با روش آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و آمارههای کجی و کشیدگی توزیع متغیرها) و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با محاسبۀ پیشفرض های آن) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد مدل مفهومی تدوینشده با داده ها برازش مناسبی داشت. نتایج روابط ساختاری مدل نشان داد که باور زیباشناسی با مهارت سازندۀ حل مسئله، نیاز به شناخت و هوش فرهنگی رابطۀ مثبت و معناداری دارد. مهارت سازندۀ حل مسئله و نیاز به شناخت با هوش فرهنگی رابطۀ مثبت و معناداری دارند. مهارت غیرسازندۀ حل مسئله با نیاز به شناخت و هوش فرهنگی رابطۀ منفی و معناداری دارد. باور زیباشناسی با مهارت غیرسازندۀ حل مسئله رابطۀ منفی و معناداری دارد
هنر
الهه شهراد؛ رضا افهمی؛ روح اله باقرزاده
چکیده
رنگ زبانی خاموش، اما قدرتمند است. با توجه به اهمیت نقش رنگ در برقراری ارتباط و جلبتوجه افراد، شناسایی ترجیح رنگی زنان و عوامل مؤثر بر آن میتواند ابزاری کارآمد در بسیاری از حوزههای جهان مدرن مانند ارتباطات، تجارت و تولید کالا و محتوا ایجاد نماید. این مقاله با هدف شناسایی تأثیر عامل گشودگی به تجربه (بهعنوان یکی از ابعاد شخصیت) ...
بیشتر
رنگ زبانی خاموش، اما قدرتمند است. با توجه به اهمیت نقش رنگ در برقراری ارتباط و جلبتوجه افراد، شناسایی ترجیح رنگی زنان و عوامل مؤثر بر آن میتواند ابزاری کارآمد در بسیاری از حوزههای جهان مدرن مانند ارتباطات، تجارت و تولید کالا و محتوا ایجاد نماید. این مقاله با هدف شناسایی تأثیر عامل گشودگی به تجربه (بهعنوان یکی از ابعاد شخصیت) بر تغییرات ترجیح رنگی زنان انجام یافته است. بهمنظور جمعآوری دادههای پژوهش از پرسشنامه جمعیت شناختی، ترجیح رنگی و آزمون دهگویهای شخصیت (TIPI) استفاده شده است. نمونه آماری شامل ۲۱۳ نفر از زنان ساکن تهران است که بهصورت تصادفی انتخاب شدند. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از روش واریانس یکطرفه در ارتباط با میزان ترجیح رنگی نشان میدهد که زنان با سطوح مختلف گشودگی به تجربه در ارتباط با میزان ترجیح رنگهای بنفش، قرمز و نارنجی دارای ترجیحات متفاوتی هستند به این صورت که با بالا رفتن سطح گشودگی به تجربه امتیاز به رنگهای قرمز و نارنجی افزایش و به رنگ بنفش کاهش مییابد. همچنین، تحلیل دادهها در بخش ترجیح رنگ منتخب بیانگر آن است که زنان با سطوح گشودگی به تجربه بالا رنگ قرمز را بهعنوان رنگ ترجیحی خود انتخاب مینمایند. تفسیر نتایج در ارتباط با رنگ تنفری حاکی از آن است که زنانی که از رنگ آبی و سفید متنفر هستند، دارای سطح گشودگی به تجربه پایینتری میباشند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره در ارتباط با ترجیح رنگهای گرم، سرد و خنثی نشان میدهد زنان با سطوح گشودگی به تجربه مختلف در ارتباط با رنگهای گرم و خنثی دارای ترجیحات متفاوتی هستند.براساس نمودار با بالارفتن سطح گشودگی به تجربه میانگین امتیاز به رنگهای گرم افزایش و به رنگهای خنثی کاهش مییابد. در نهایت نتایج لزوم توجه به عاملیت گشودگی به تجربه در پیشبینی ترجیحات رنگی را مورد تایید قرار میدهد .. یافتههای پژوهش حاضر میتواند در بسیاری از حوزه های کاربردی مانند روانشناسی، بازاریابی، ارتباطات، تبلیغات و طراحی مد مورداستفاده قرار گیرد.
هنر
فاطمه سمیع پور؛ مصطفی پورعلی؛ مرضیه کاظم زاده
چکیده
رفتارهای قلمروی یکی از رفتارهای مهم و تأثیرگذار در ارتباط با محیط و استفاده از آن محسوب میشوند. لذا تطابق این رفتارها با فضا میتواند به افزایش کیفیت محیط و استفاده بهتر از آن منجر شود. پژوهش حاضر در راستای مطالعه رفتار قلمروی زنان در فضاهای عمومی، در پی شناسایی مفهومی با عنوان «قلمروهای شبهخصوصی» و دستیابی به ویژگیهای ...
بیشتر
رفتارهای قلمروی یکی از رفتارهای مهم و تأثیرگذار در ارتباط با محیط و استفاده از آن محسوب میشوند. لذا تطابق این رفتارها با فضا میتواند به افزایش کیفیت محیط و استفاده بهتر از آن منجر شود. پژوهش حاضر در راستای مطالعه رفتار قلمروی زنان در فضاهای عمومی، در پی شناسایی مفهومی با عنوان «قلمروهای شبهخصوصی» و دستیابی به ویژگیهای آن است که مطابق با پیشفرض پژوهش، سازگار با رفتار قلمروی زنان بوده و با ترجیحات فضایی آنان در عرصههای عمومی همراستاست. پس از مطالعات کتابخانهای و تبیین ادبیات تحقیق، از مطالعات میدانی به روش کیفی و ابزار مصاحبه و گفتوگوهای زمینهای برای رسیدن به اهداف تحقیق استفاده شدهاست. در واقع بهمنظور تبیین مفهوم قلمرو شبهخصوصی و شاخصهای آن، نظرات زنان با ویژگیهای مختلف در ارتباط با ترجیحات فضایی و رفتار قلمروی آنان در فضاهای عمومی جمعآوری شده و تحلیل کیفی یافتهها به صورت کدگذاری و در بستر نرمافزار Atlas.ti8 انجام گرفتهاست. بر این اساس، با شناخت رفتار قلمروی زنان، مفهوم «قلمرو شبهخصوصی» به صورت قلمرویی نه کاملاً خصوصی و نه عمومی تعریف شدهاست، که ضمن قرارگیری در یک عرصه عمومی، با داشتن ویژگیهایی نزدیک به قلمروهای خصوصی و شباهت بیشتر به آنان، عمومیت کمتری را دارد. این قلمروها ویژگیهایی دارند از قبیل خلوت و دنج بودن نسبی، جداسازی نسبی فضا با حد و مرزهای بصری و غیربصری، کاهش میزان دسترسی به فضا نسبت به قلمرو عمومی و غیره که در تطابق با رفتار قلمروی زنان در فضاهای عمومی است و شرایط مورد نیاز برای حضورشان را در فضا فراهم میکند.
هنر
صالحه خدادادی؛ محسن بدره؛ فاطمه باجلانی
چکیده
این مقاله به مقایسه دو روایت عهد عتیق و قرآن از وسوسه آدم و ایوب (ع) از سوی همسرانشان و بازنمایی آن در هنرهای تجسمی مسیحی و اسلامی میپردازد. مقایسه نحوه فریب و وسوسه دو پیامبر یادشده توسط همسرانشان در منابع دست اول، یعنی عدم صبر بر حرمت تناول میوه ممنوعه توسط حوا و نیز عدم صبر بر ابتلائات الهی توسط رحمه و بازتاب آن در هنرهای تجسمی دو ...
بیشتر
این مقاله به مقایسه دو روایت عهد عتیق و قرآن از وسوسه آدم و ایوب (ع) از سوی همسرانشان و بازنمایی آن در هنرهای تجسمی مسیحی و اسلامی میپردازد. مقایسه نحوه فریب و وسوسه دو پیامبر یادشده توسط همسرانشان در منابع دست اول، یعنی عدم صبر بر حرمت تناول میوه ممنوعه توسط حوا و نیز عدم صبر بر ابتلائات الهی توسط رحمه و بازتاب آن در هنرهای تجسمی دو فرهنگ مسیحی و اسلامی از اهداف این پژوهش است. این مطالعه، تطبیقی است و گردآوری دادهها با کاوش در اسناد و آثار کتابخانهای و گنجینههای هنری صورت گرفته است. گرچه در متن قرآن کریم، نه تنها تقصیر وسوسه آدم و ایوب به گردن همسرانشان نیست، بلکه تعابیر بسیار روشنی وجود دارد که به صراحت تمام این اتهام را رد مینماید اما از سویی دیگر، برخی از داستانهای عهدینی در داستان حوا و همسر ایوب بعضا در منابع حدیثی و تفسیری اسلامی نیز دیده می شوند. اما مساله بازنمایی وسوسه آدم توسط حوا و شماتت ایوب توسط همسرش رحمه در هنر مسیحی به وضوح و با بسامد قابل توجهی مشهود است ولی در نقاشی های اسلامی مساله اینگونه نیست؛ در باب وسوسه آدم از سوی حوا و پیامدهای آن مانند اخراج شان از بهشت، نقاشی های اسلامی صراحت کمتری در مقصر دانستن حوا دارند و بعضا شانیت برابری با آدم به او بخشیده اند و در نگاره های مربوط به داستان ایوب نیز اثری حاکی از وسوسه این پیامبر از سوی زنش و یا شماتت شدن از سوی او یافت نشد.
هنر
غفران بریمو؛ مریم کشمیری
چکیده
مجلات کودک و نوجوان از جمله رسانههای جمعی تأثیرگذار بر فرایند جامعهپذیری هستند؛ زیرا به روشهای گوناگون مانند انتخاب موضوعات خاص و تصویرسازیهای هدفمند میتوانند موجب القا، تغییر و تعدیل ارزشها، رفتارها و الگوهای جنسیتی در میان کودکان شوند. مجلۀ أسامه در سوریه و مجلۀ رشد دانشآموز در ایران، هردو از چنین جایگاهی برخوردارند. ...
بیشتر
مجلات کودک و نوجوان از جمله رسانههای جمعی تأثیرگذار بر فرایند جامعهپذیری هستند؛ زیرا به روشهای گوناگون مانند انتخاب موضوعات خاص و تصویرسازیهای هدفمند میتوانند موجب القا، تغییر و تعدیل ارزشها، رفتارها و الگوهای جنسیتی در میان کودکان شوند. مجلۀ أسامه در سوریه و مجلۀ رشد دانشآموز در ایران، هردو از چنین جایگاهی برخوردارند. این دو مجله با داشتن مخاطبان گسترده و نیز تولید چنددههای میتوانند از طریق تصویر، در ساخت فضای فکری مخاطبان خود نقش بسیار پررنگی داشته باشند. پژوهش حاضر با نگاه به جایگاه برجستۀ این مجلات، در پی مقایسۀ بازنمایی جنسیت در تصاویر مجلۀ أسامه در سوریه و مجلۀ رشد دانشآموز در ایران است. تجزیه و تحلیل نمونهها با استفاده از الگوی کرس و ونلیوون در خوانش نشانهشناسی اجتماعی صورت پذیرفته است. در این الگو، تصاویر در سه سطح معنای بازنمودی، تعاملی و ترکیبی بررسی میشود. نتایج تحلیل در این سه سطح نشان میدهد تصاویر این دو مجله کلیشههای رایج جنسیتی را به کودکان ارائه میکنند. نقشهای «زن-مادر»، «زن-مادربزرگ» و «دختر» در جایگاه نقشهای محورى یا فرعى در بیشتر تصاویر هردو مجله بازنمایی شده و در هیچیک از آنها، نقشهای مهم اجتماعی، مانند آنچه در حقیقت این دو جامعۀ اسلامی رخ میدهد، نمود نیافته است. سه سطح ارائۀ تصویر نیز بر پایۀ دیدگاه کرس و ونلیوون به این شرح است: در سطح بازنمودی، تصویرها در این مجلات، مخاطبان را به دنیای خوب فرامیخوانند. حضور زنان، بیشتر در امور وابسته به درون منزل است و آنگاه که بیرون از خانه ظاهر میشوند، نقشهای عادی و سنتی را پذیرفتهاند؛ در سطح تعاملی، تصویرها فاقد تماس است و طراحان، نماهای دور و متوسط را برگزیدهاند. حتی زاویۀ دید از روبهرو انتخاب شده است. در سطح ترکیبی، ارتباط میان معنای بازنمودی و تعاملی را میبینیم. بدینصورت که با بهرهگیری از الگوی مرکز-حاشیه، نقش زنان برجسته شده است. البته جایی که مردان نیز در تصویر حضور دارند، همچنان نقش زن، کمرنگ و حاشیهای میشود. این گروه از تصویرها عموماً بدون قاببندی است و همین امر در گشایش فضای تصویر و موفقیت در برجستهسازی بصری نقش زنان تأثیر مثبت داشته است.
هنر
میترا علوی طلب
چکیده
حضور شخصیتهای زن در نمایشنامههای دوران تکوین ادبیات نمایشی ایران، یعنی قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم، حالات و جلوههای متفاوتی یافته و بهشکلی متناقضنما[1] طرح شده است. دگرگونیهای جامعهشناختی در سدۀ سیزدهم خورشیدی که حاصل رویارویی با جهان غرب بود، رشد موقعیت زنان را ضروری میکرد و به ترس و اضطرابی دامن میزد که با برجستهشدن ...
بیشتر
حضور شخصیتهای زن در نمایشنامههای دوران تکوین ادبیات نمایشی ایران، یعنی قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم، حالات و جلوههای متفاوتی یافته و بهشکلی متناقضنما[1] طرح شده است. دگرگونیهای جامعهشناختی در سدۀ سیزدهم خورشیدی که حاصل رویارویی با جهان غرب بود، رشد موقعیت زنان را ضروری میکرد و به ترس و اضطرابی دامن میزد که با برجستهشدن این جایگاه همراه بود. این دوران همزمان با شکلگیری ادبیات نمایشی و تئاتر در ایران بهمثابۀ پدیدهای جدید است که نویسندگان و کنشگران این عرصه آن را بستر مناسبی برای طرح مسائل اجتماعی و سیاسی تلقی میکردند. در پژوهش حاضر با ابتنا به رویکرد بازتاب در جامعهشناسی هنر که آثار هنری را آینهای در برابر اجتماع تلقی میکند، تحلیل گفتمان انتقادی نمایشنامههای شاخص این دوران از نویسندگانی مانند آخوندزاده، میرزاآقا تبریزی، کمالالوزاره محمودی، عبدالحسین نوشین، حسن مقدم و رفیع حالتی صورت گرفته است. نمایشنامههای منتخب به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوهای که نورمن فرکلاف پیشنهاد میدهد، در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شدهاند. در سطح توصیف به پلات نمایشنامه بهمنزلۀ یکی از مهمترین جنبههای درام و کارکرد شخصیتهای زن در آن پرداخته شده است. در سطح تفسیر با نگاهی به وقایع اجتماعی مربوط به زنان در این دوره، مقایسهای میان کنشگری زنان در نمایشنامه و میزان و نقش آنان در جامعه انجام شده است. درنهایت در مرحلۀ تبیین، علت فاصلۀ تغییر الگوهای اجتماعی و نقش زنان در نمایشنامهها بررسی شده است. نتیجۀ تحلیل نمایشنامهها در بستر گفتمانی دوران نشان میدهد با اینکه در این زمان همواره بر نقش کلیدی زنان در اجتماع و ارتقای آنان تا حد سوژۀ سخنگو بهعنوان یکی از نمودهای پیشرفت تأکید میشود، همچنان حاکمیت گفتمان مردسالارانه و هراس از برکشیدن زنان، با اقتدار بر نمایشنامههای این دوران صدساله سایه افکنده است؛ بهطوریکه نقش زنان یا با مفاهیمی مانند مکر، فریبکاری و توطئه همراه است یا شخصیتهای نمایشی زن در حد ابژۀ نظربازی مردان و اغواگری باقی میمانند.
هنر
معینه السادات حجازی؛ پریسا شاد قزوینی
چکیده
نقشمایههای ترکیبی انسان-پرنده مفاهیم گسترده و گاه متضادی در تمدن بشری دارند. در دوران اسلامی با وجود تحریم صورتگری، همچنان نقوش انسانی و حیوانی، دستمایۀ تزئینات آثار هنر اسلامی بوده و در آثاری چون انگشتری به صورتهای مختلف بهکار رفته است. انگشتر در فرهنگ اسلامی اعتباری خاص دارد و بازتابدهندۀ خصایص فرهنگی و باوری مستور در آن ...
بیشتر
نقشمایههای ترکیبی انسان-پرنده مفاهیم گسترده و گاه متضادی در تمدن بشری دارند. در دوران اسلامی با وجود تحریم صورتگری، همچنان نقوش انسانی و حیوانی، دستمایۀ تزئینات آثار هنر اسلامی بوده و در آثاری چون انگشتری به صورتهای مختلف بهکار رفته است. انگشتر در فرهنگ اسلامی اعتباری خاص دارد و بازتابدهندۀ خصایص فرهنگی و باوری مستور در آن است. در میان حکومتهای مسلمان در ایران، سلجوقیان از جمله اولین حکومتهایی هستند که با گستردگی جغرافیایی خود به شکوفایی فرهنگی رسیدند و در سپهر نشانهای آنان، نقشمایۀ پرنده با سر زن در انگشتریها هویتی قابلاعتنا داشت. این مقاله در ارتباطات درونفرهنگی سپهر نشانهای سلجوقیان، پدیداری نقشمایۀ پرنده با سر زن در انگشتری این دوره را مطالعه میکند و به این پرسش پاسخ میدهد که در بازنمود این نقشینه چه معنای باورمداری از منظر سپهر نشانهای مستتر است. در این مجال، از روش تحلیل نشانهشناسی فرهنگی مکتب تارتو با استفاده از نظریۀ سپهر نشانهای یوری لوتمان استفاده شده است. رهیافت بحث بدین معنا منتج شد که محیط چندفرهنگی تمدن سلجوقیان ایران در درون خود متشکل از سه سپهر نشانهای اسلامی، ترکی و ایرانی است. گفتوگوی درونفرهنگی موجب پدیداری نقشینۀ پرنده با سر زن با دو ترکیب بصری شد. نقوش همنشین با این نقشمایه به مفاهیم باروری، قدرت، رشد و نیکخواهی اشاره دارد که ارتباط اینگونه انگشتری را با خاستگاههای زنانه قوت میبخشد. ارتباطات درهمتنیدۀ اشتراکات فرهنگی مستتر در باورهای مذهبی اسلامی، تفکرات قومی ترکی و اندیشههای ایرانی موجب ایجاد هویتی یکپارچه در انگشترهای سلجوقیان ایران شده است.
هنر
زهرا طاهری
چکیده
مقالۀ حاضر بهبررسی مفهوم «میل» و تأثیر آن بر بازتعریف ساختارهای فرهنگ جنسیتی حاکم میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و با بهرهگیری از نظریات منتقدانی نظیر دلوز و گاتاری در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه مفهوم «میل» زنانه مولد است و میتواند با رقمزدن نوعی «شدگی» گفتمان دوانگارهمحور ...
بیشتر
مقالۀ حاضر بهبررسی مفهوم «میل» و تأثیر آن بر بازتعریف ساختارهای فرهنگ جنسیتی حاکم میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و با بهرهگیری از نظریات منتقدانی نظیر دلوز و گاتاری در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه مفهوم «میل» زنانه مولد است و میتواند با رقمزدن نوعی «شدگی» گفتمان دوانگارهمحور جنسیتی را بهچالش کشد؟ بدین منظور نمایشنامۀ یرما یکی از سهگانۀ لورکا بررسی میشود. این پژوهش که با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است بهچگونگی تأثیر مفهوم «زنشدگی» در شکلگیری فرهنگی متفاوت از گفتمان جنسیتی و سلسلهمراتبی حاکم میپردازد. چنین استدلال میشود که لورکا با تمرکز بر «میل زنانه» و درهمشکستن مدل تکصدا، «پیشروندۀ» و «پارانوئیدیِ» روایت رئالیسمی ادیپمحور، بهنوعی «قلمروزدایی» دست میزند که سوژگی را منوط به تسلیم در برابر قدرت مردانه نمیداند. لورکا با تمرکز بر «میل شیزوئیدی»، نه تنها در راستای چالش دوانگارههای حاکم گام برمیدارد، بلکه با بازقلمروسازی «هویت زنانه» میکوشد هنجارهای درونیشده را به منزلۀ نوعی «برساخت» معرفی کند که اصل واقعیت زنانگی را پنهان کردهاند. از اینرو، میتوان گفت که از منظر لورکا ظهور فرهنگی پویا ماحصل تقابلی آگاهانه با گفتمان حاکم و هنجارهای زنانگی از پیش تعیینشده است که ناگزیر از رستاخیز میل شیزوئیدی، «زنشدگی» و مقابله با گفتمان پارانوئید ادیپمحور است.
هنر
مرضیه جعفرپور؛ زهره طباطبایی جبلی
چکیده
آنچه در قاموس ما مرگ نام گرفته و به تلخی از آن یاد میکنیم، در نگاه انسان برزگر، پیوند درگذشتگان با زمین و انتظاری برای رستاخیز بود؛ همچون دانهای که به امید تجدید حیات در خاک دفن میکرد. شواهد برجای مانده از شیوههای سوگواری، گویا است که در این وادی، زنان نقش مهمتری ایفا میکردهاند؛ چنانکه نقش بهسزائی در آئینهای برزگری ...
بیشتر
آنچه در قاموس ما مرگ نام گرفته و به تلخی از آن یاد میکنیم، در نگاه انسان برزگر، پیوند درگذشتگان با زمین و انتظاری برای رستاخیز بود؛ همچون دانهای که به امید تجدید حیات در خاک دفن میکرد. شواهد برجای مانده از شیوههای سوگواری، گویا است که در این وادی، زنان نقش مهمتری ایفا میکردهاند؛ چنانکه نقش بهسزائی در آئینهای برزگری داشتهاند. بنابراین جستار حاضر، با هدف تبیین نقش زنان در آئینهای سوگواری و ارتباط آن با آئینهای کشاورزی، درصدد است به این پرسشها پاسخ دهد که چرا کنشگران آئینهای سوگ اغلب زنان هستند؟ و آیا ارتباطی بین آئینهای سوگواری و آئینهای کشاورزی وجود دارد؟ در همین راستا این پژوهش، هشت نگاره ایرانی با مضمون سوگ از دوره ایلخانی تا صفویه را به روشی تاریخی–تحلیلی با کاربست رویکرد آیکونوگرافی تحلیل کرد. نتایج نشان میدهد آئینهای سوگواری ذاتاً جهت فعالسازی قوای نباتات -که در قالب ایزدان گیاهی تجسد یافتهاند- صورت میپذیرفت. این پویه طی استحالهای کلی، از سوگواری برای خدای نباتی آغاز، سپس به سوگواری برای شخصیتهای اساطیری-حماسی و نهایتاً شخصیتهای تاریخی دگرسان شد. بر مبنای قرینهسازی سوگواری و کشاورزی، از آنجا که حضور زنان در زمینهای زراعی مبارک انگاشته میشد، حضور ایشان در سوگواریها توجیه میپذیرد.