روحالّه کاظمی؛ رضا ستاری
چکیده
چکیدهمعشوق در ادبیّات غنایی بهویژه غزل، تجلّیگاه آنیماست؛ تصویر زمینی آن، نمودی از عنصرِ دگرجنس انسانِ دوجنسی است و نمود آسمانی آن بر ایزدان و ایزدبانوان مطابقت مییابد. تصویری اشباعشده از موجودی غریب؛ فرازمانی، ازلی و ابدی، خداگونه، با زیبایی بیحد، مهربان و پرستار و مجموعۀ همۀ خوبیها، که بهگونهای ناهشیار بر آمیزهای ...
بیشتر
چکیدهمعشوق در ادبیّات غنایی بهویژه غزل، تجلّیگاه آنیماست؛ تصویر زمینی آن، نمودی از عنصرِ دگرجنس انسانِ دوجنسی است و نمود آسمانی آن بر ایزدان و ایزدبانوان مطابقت مییابد. تصویری اشباعشده از موجودی غریب؛ فرازمانی، ازلی و ابدی، خداگونه، با زیبایی بیحد، مهربان و پرستار و مجموعۀ همۀ خوبیها، که بهگونهای ناهشیار بر آمیزهای از معیارهای زیباییشناختی تمام دورانها و تمام اقوام بشری تطبیق دارد. آنیما از اساسیترین کهنالگوهای ناخودآگاهِ جمعی یونگ است که در تکوین شخصیّت مرد، کارکردی اساسی دارد؛ نیمۀ زنانه در مردان، که بهخاطر ملاحظات نظام مردسالاری، عموماً با سرکوب، مانعِ ابراز وجود او میشویم، غافل که هرچیزی را که سرکوب میکنیم، خاموش نمیشود، بلکه با انرژی بیشتری در زمان و شکلی نامناسب از ناخودآگاه فوران میکند. برای پیشگیری از طغیان آنیما، مرد لازم است یاد بگیرد که چگونه در ارتباط با نیمۀ زنانه بکوشد و او را در زیستِ خودآگاهی شرکت دهد، تا از موهبتهای آن برای شکوفایی و تعالی خود بهرهمند شود. پژوهش پیشِ رو بهشیوۀ توصیفی ـ تحلیلی و آماری، مطالعه و مطابقت کهنالگوی «آنیما» بر غزلهایی از هوشنگ ابتهاج است که همخوانی و قابلیّت تفسیر آنیمایی داشتند؛ میزان کامیابی «سایه» با کوشش او در شناسایی عنصر زنانۀ روان، رابطهای مستقیم دارد، امّا بهنظر میرسد شاعر در ارتباط پایدار با عنصر زنانه کامیاب نبوده و در بخش قابل توجهی از غزلهای او غلبه با آنیمای منفی باشد، ولی در برخی از غزلهایش ناهمواریهای تفرّد را کموبیش پیموده است.
غزل کریمی سنگدهی؛ رضا ستاری؛ سید قاسم حسنی
چکیده
در میان همة ژانرهای ادبی، رمان بیشترین ارتباط را با جامعه و زندگی واقعی دارد. همچنین نویسندگان زن، برای نوشتن از جنبههای گوناگون زندگی و جنسیت خویش، از آغاز گونة ادبی رمان را برگزیدهاند. این مقاله با روش تحلیل محتوایی به بررسی مسائل مربوط به زنان در رمانهای نویسندگان زن سه دهة 1370، 1380 و 1390 ایران میپردازد و تأثیر تحولات اجتماعی ...
بیشتر
در میان همة ژانرهای ادبی، رمان بیشترین ارتباط را با جامعه و زندگی واقعی دارد. همچنین نویسندگان زن، برای نوشتن از جنبههای گوناگون زندگی و جنسیت خویش، از آغاز گونة ادبی رمان را برگزیدهاند. این مقاله با روش تحلیل محتوایی به بررسی مسائل مربوط به زنان در رمانهای نویسندگان زن سه دهة 1370، 1380 و 1390 ایران میپردازد و تأثیر تحولات اجتماعی و فرهنگی هر دهه را بر محتوای رمانها نشان میدهد. به همین منظور، از هر دهه دو رمان برای بررسی انتخاب شده و نتیجه حاکی از آن است که دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی تأثیر بسیاری بر دیدگاه نویسندگان زن در پرداخت شخصیتها و مسائل زنانه دارد و تحول محتوای رمانها منطبق با تحولات جامعه و متأثر از آن است. در رمانهای دهة 1370، سلطة مردانه و خشونت پررنگتر است و زنان قدرت و جایگاهی ندارند. شخصیتهای زن رمانهای دهة 1380 نیز شرایط تقریباً مشابهی با دهة قبل دارند و بحث هویتیابی در این دهه بسیار پررنگ و مهم است. زنان رمانهای دهة 1390 اما به استقلال و آزادی عمل دست یافتهاند، فعالانه در جامعه حضور مییابند و دغدغهها و مطالبات متفاوتی دارند.