جامعه شناسی
سمیه عرب خراسانی؛ طاهره ملکی
چکیده
در راستای شناخت مؤلفههای مردانگی مرد ایرانی و بهعنوان حوزهای از مطالعات مردان، میتوان به فرهنگ شفاهی و مثلها پرداخت. مطالعات مردان یکی از حوزههای نوظهور مطالعات جامعهشناسی و جنسیت است که در جهت شناخت بیشتر مردان و بررسی رفتار، انتظارات، انتسابات و هویت ذاتی مردانه گام مؤثری برداشته است. بررسی مثلها از آن جهت اهمیت دارد ...
بیشتر
در راستای شناخت مؤلفههای مردانگی مرد ایرانی و بهعنوان حوزهای از مطالعات مردان، میتوان به فرهنگ شفاهی و مثلها پرداخت. مطالعات مردان یکی از حوزههای نوظهور مطالعات جامعهشناسی و جنسیت است که در جهت شناخت بیشتر مردان و بررسی رفتار، انتظارات، انتسابات و هویت ذاتی مردانه گام مؤثری برداشته است. بررسی مثلها از آن جهت اهمیت دارد که پل ارتباطی میان محقق و فرهنگ عامه و شناخت هرچه بیشتر عقاید اعضای یک جامعه است. این پژوهش به شیوۀ کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است. در این پژوهش 803 مثل با کلیدواژههای مرد، شوهر، برادر، دایی، عمو، پدر، پسر و داماد انتخاب و بررسی شدند. تحلیل محتوای مثلها به تعداد هفتادوهشت زیرمؤلفه از ده مؤلفۀ کلی منجر شد و در نهایت با محوریت مؤلفۀ کلی «مردانگی بهمثابۀ امر متناقض» به سرانجام رسید. امر متناقض مردانگی خصوصیاتی دارد که از جملۀ آن میتوان به آغاز آن از وضعیتی غیرروشن اشاره کرد. ناروشنی و ابهام مردانگی به آن معناست که مشخص نیست از چه زمانی مردان به این صفات متصف شدهاند و آیا زمانی بوده است که مردان رفتار مردانگی متفاوتی با زنان داشته باشند. وجه دوم مردانگی بهعنوان امر متناقض تقابل و تخالف با زنان است. این مهم از آن جهت محل بررسی است که به چه دلیل و در چه فرایندی متفاوتبودن به معنای دوری حداکثری فهم است و درنهایت آنچه تفاوت فهم شده به تقابل تبدیل شده و برای آن شواهد متعددی نیز ارائه شده است.
فرامرز خجسته؛ حسین پولادیان؛ زهرا انصاری
چکیده
در قصههای کوتاه عیاری فارسی، زنان نقش و حضوری برجسته، زنده، محوری و اثرگذار دارند که به انحاء و اشکال گوناگون در این متون انعکاس یافته است. گفتمان عیاری در تاریخ ایران، همواره در تقابل با نظم مسلط موجود شکل گرفته و درپی حقطلبی، برابریخواهی، رفع خودکامگی، تبعیض و ستم بوده است. زنان عیار در قصههای عیاری، نمایندة همین ...
بیشتر
در قصههای کوتاه عیاری فارسی، زنان نقش و حضوری برجسته، زنده، محوری و اثرگذار دارند که به انحاء و اشکال گوناگون در این متون انعکاس یافته است. گفتمان عیاری در تاریخ ایران، همواره در تقابل با نظم مسلط موجود شکل گرفته و درپی حقطلبی، برابریخواهی، رفع خودکامگی، تبعیض و ستم بوده است. زنان عیار در قصههای عیاری، نمایندة همین گفتماناند و بهنوعی خردهفرهنگ عیاری را در تقابل با نظام مردسرور ظالمانه و بیاخلاق نمایندگی میکنند. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است. در ابتدا قصههای عیاری زنانه گردآوری، سپس شیوة چارهاندیشیهای زنان دربرابر انواع ظلم و استبداد مردان، بهویژه در موضوع تبعیض جنسیتی، احصاء، تحلیل و تبیین شدهاند. براساس یافتههای پژوهش، بیشترین بسامد این چارهاندیشیها به تحقیر، فریب دادن، مبدلپوشی، استفاده از داروی بیهوشی و فرار مخفیانه اختصاص دارد. غالب مکرهایی که زنان بهکار میگیرند از نوع واکنشی هستند؛ یعنی در حکم پاسخهایی ازسوی زنان هستند که دربرابر تنوعطلبی جنسی مردان، بیعدالتی، نابرابری، ستم، زورگویی، خودکامگی، و اعمال قدرت جامعة مردسالار بهکار گرفته میشوند. در این بافت است که زنان مجال «مردانگی» مییابند.
جلیل کریمی؛ سیاوش قلی پور؛ مریم هوری
چکیده
با نزدیکتر شدن رویکردها و ایده های علمی و هنری به همدیگر و مطرحشدن نسبت بین جامعه و هنر، تصویر ارائهشده از گروههای مختلف، بهویژه گروههای فرودست جامعه، از جمله زنان، در رسانهها به موضوعی جدی برای پژوهش بدل شد. مقالة حاضر میکوشد با اتکای به ایدههای نظریة فمینیسم و رویکرد گفتمانکاوی، نحوة بازنمایی این تصویر ...
بیشتر
با نزدیکتر شدن رویکردها و ایده های علمی و هنری به همدیگر و مطرحشدن نسبت بین جامعه و هنر، تصویر ارائهشده از گروههای مختلف، بهویژه گروههای فرودست جامعه، از جمله زنان، در رسانهها به موضوعی جدی برای پژوهش بدل شد. مقالة حاضر میکوشد با اتکای به ایدههای نظریة فمینیسم و رویکرد گفتمانکاوی، نحوة بازنمایی این تصویر را در آثار سینمایی (ده فیلم) دهة 1380 در ایران توصیف و نسبت تصاویر برساختة آنها را با گفتمانهای سیاسی غالب در این دوره تحلیل کند. براساس یافتهها، در بیشتر فیلمها، بازنمایی زندگی زنان به سمت مدرنترشدن و متمایل به ایدههای غیرمردسالارانه میرود، اما این زنان مدرن هم هرگز در حالتی قطبی قرار نمیگیرند. آنان همزمان ویژگیهای اصلی هر دو گفتمان را با خود دارند. با توجه به کلیت تصاویر، بهرغم تأثیرپذیری این آثار از نگرش کارگردانان و تعلقات گفتمانی آنها، جلوههایی بازتابی از شرایط اجتماعی مسئلة «زنانگی و مردانگی» در این فیلمها دیده میشود. گویی بازتابی از شرایط گذار واقعی جامعه از مرحلة سنتیتر به مدرنتر در فیلمها نیز وجود دارد.