فاطمه شاهرودی
چکیده
مقالة حاضر با هدف تحلیل کهنالگویی فیلم روبان قرمز به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا با تکیه بر شخصیت زن فیلم نگاشته شده است. داستان فیلم به زنی به نام محبوبه میپردازد که پس از پایان جنگ به خانة خود در جنوب بازمیگردد. او با دو مرد، به نامهای داوود و جمعه، که اولی مأمور پاکسازی مینها و دیگری مهاجری از کشور افغانستان است، مواجه ...
بیشتر
مقالة حاضر با هدف تحلیل کهنالگویی فیلم روبان قرمز به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا با تکیه بر شخصیت زن فیلم نگاشته شده است. داستان فیلم به زنی به نام محبوبه میپردازد که پس از پایان جنگ به خانة خود در جنوب بازمیگردد. او با دو مرد، به نامهای داوود و جمعه، که اولی مأمور پاکسازی مینها و دیگری مهاجری از کشور افغانستان است، مواجه میشود و حوادث فیلم در پی این آشنایی شکل میگیرد. چارچوب نظری مقاله بر مبنای دیدگاه جین شینودا بولن است که با ترکیب دستاوردهای روانشناسی یونگ و اساطیر به توضیح و تحلیل کهنالگوهای زنانه و مردانه همچون زئوس، هرمس، آتنا و آفرودیت میپردازد که به رفتار و افکار افراد شکل میدهند. اساس این کهنالگوها ملهم از ویژگیهای غالب خدایان و خدابانوان اساطیر یونان همچون قدرتطلبی، جنگجویی، سخنوری و حس مادری است. نتایج این پژوهش، که با روش توصیفیـ تحلیلی و همچنین شیوة کتابخانهای و میدانی انجام شده، نشان میدهد که در محبوبه، داوود و جمعه به ترتیب کهنالگوهای آفرودیت، هفایستوس و هرمس غالب است. اما تأثیر انرژی آفرودیتی محبوبه بر دو مرد دیگر به تحول جدیدی در آنها میانجامد.