هنر
پرستو زمانی؛ خشایار حجتی امامی؛ فریده حاجیانی
چکیده
از جمله عوامل مهم در تولید پوشاک، الگوسازی و نظام سایزبندی لباس است. لباس به مثابه یک اثر فرهنگیهنری باید تناسب لازم با بدن انسان را داشته باشد. الگوسازی بر اساس سایز بدن افراد اقدام مهمی در این زمینه است. سایزبندی کلی همواره نمیتواند پاسخگوی تمام افراد جامعه باشد، زیرا برخی افراد از لحاظ اندامی نامتناسب با استانداردهای جهانی هستند. ...
بیشتر
از جمله عوامل مهم در تولید پوشاک، الگوسازی و نظام سایزبندی لباس است. لباس به مثابه یک اثر فرهنگیهنری باید تناسب لازم با بدن انسان را داشته باشد. الگوسازی بر اساس سایز بدن افراد اقدام مهمی در این زمینه است. سایزبندی کلی همواره نمیتواند پاسخگوی تمام افراد جامعه باشد، زیرا برخی افراد از لحاظ اندامی نامتناسب با استانداردهای جهانی هستند. بنابراین جمعآوری دادههای ابعادی متناسب با آناتومی افراد جامعه و طراحی الگو برای اندام آنان میتواند به بهرهوری بیشتر از پوشاک بومی کمک کند. با وجود اختلاف در ابعاد بدنی ایرانیان با دیگر کشورها، همچنان از دادههای ابعادی آنان در ترسیم الگو استفاده میشود. هدف این پژوهش بررسی مغایرتهای اندازهای موجود در شیوههای متداول سایزبندی لباس و ارائه راهکار است. پرسش آن است که جمعآوری اطلاعات آنتروپومتری افراد تا چهاندازه میتواند به بهبود شیوه سایزبندی پوشاک کمک کند؟ این تحقیق کاربردی است و به روش بررسی منابع کتابخانهای و تحلیل دادههای اندازهگیریشده حاصل از پژوهش میدانی انجام شدهاســت، از اینرو ماهیتی کمی-کیفی دارد. برای اینمنظور با استفاده از شیوه نمونهگیری تصادفی، ابعاد بدنی 1290 نفر از بانوان 20 تا 44 ساله اندازهگیری و سایز آنها از 32 تا 58 دستهبندی شد. با بهرهگیری از نرمافزار SPSS به تحلیل دادهها پرداختهشد. در نهایت اندازههای دستهبندی شده بانوان با اندازههای سیستم مولر مقایسه گردید. باتوجه به یافتهها، در بسیاری از پارامترها تفاوت چشمگیری میان ابعاد اندامی ایرانیان و اندازههای ذکرشده در سیستم مولر وجود داشت، در نتیجه مجموعهای از اعداد جدید براساس اطلاعات آنتروپومتری بانوان ایرانی در نظام سایزبندی جایگزین گردید.