جامعه شناسی
معصومه تقی زادگان
چکیده
هدف این مقاله پرداختن به آثار هنرمندان معاصر زن ایرانی است که با الهام از دوختن و بافتن، در جستجوی زبان زنانه هستند. آنگونه که لوس ایریگاری شرح میدهد، زبان زنانه برای بیان تجربههای زنان و درک و دریافت زنان است. در این مقاله این پرسش دنبال شده است که هنرمندان زن هنرهای تجسمی، چگونه و با چه شیوه هایی بافتن و دوختن را به راهی برای جستجوی ...
بیشتر
هدف این مقاله پرداختن به آثار هنرمندان معاصر زن ایرانی است که با الهام از دوختن و بافتن، در جستجوی زبان زنانه هستند. آنگونه که لوس ایریگاری شرح میدهد، زبان زنانه برای بیان تجربههای زنان و درک و دریافت زنان است. در این مقاله این پرسش دنبال شده است که هنرمندان زن هنرهای تجسمی، چگونه و با چه شیوه هایی بافتن و دوختن را به راهی برای جستجوی زبان هویت زنانه تبدیل کردهاند؟
برای پاسخ به این پرسش با ترکیب روشهای «تحلیل روند» و «تحلیل رویداد»، پنج نمایشگاه هنری «تجلی احساس» (1371 تا 1388)، «سو+زن» (1395)، «زنان میسازند» (1398)، «نخش» (1398) و «پرسبوک» (دوره 1398 تا 1400) مطالعه و تحلیل شد. نتایج نشان دهنده تغییرات تجربه هنرمندان زن معاصر ایران طی دهه 1370 تا 1400 در استفاده از دوختن و بافتن است. دوختن و بافتن در آثار برخی نقاشان زن ایران نماد زنانگی مطلوب بوده است، به ویژه در رویداد هنری مخصوص زنان با عنوان «تجلی احساس» طی دهه 1370 که هنرمندان، دوختن و بافتن را به عنوان زنانگی مادرانه و مهارت زن در چارچوب کار خانگی و گاه سنتی و روستایی تصویر کردند؛ اما در پی تغییرات اجتماعی- فرهنگی دهه 1380 در رویدادهای هنری همچون نمایشگاه «سو+زن» و «زنان میسازند» و «پرسبوک» شاهد به کارگیری دوختن و بافتن همچون کنشی انتقادی و زبانی برای بازاندیشی هویتی زنان توسط هنرمندان زن در دهه 1380 و 1390 هستیم.