الهه پنجه باشی؛ فاطمه دولاب
چکیده
«باغ ارم» و «خانة زینتالملوک» از بناهای مهم و تاریخی شهر شیراز در دورة قاجار است. موضوع اصلی این دو بنا با تزئینات اصلی نقش زن و تحلیل فرمی آن، برمبنای نظریة ریختشناسی ولادیمیر پراپ، مسئلة اصلی این پژوهش است. پژوهش حاضر براساس روش تاریخیـ تطبیقی بررسی شده و شیوة گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای (اسنادی) و با رویکرد ...
بیشتر
«باغ ارم» و «خانة زینتالملوک» از بناهای مهم و تاریخی شهر شیراز در دورة قاجار است. موضوع اصلی این دو بنا با تزئینات اصلی نقش زن و تحلیل فرمی آن، برمبنای نظریة ریختشناسی ولادیمیر پراپ، مسئلة اصلی این پژوهش است. پژوهش حاضر براساس روش تاریخیـ تطبیقی بررسی شده و شیوة گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای (اسنادی) و با رویکرد تاریخی براساس نظریة ریختشناسی صورت گرفته است. این پژوهش به این سؤالات پاسخ میدهد: ریختشناسی فرم زن در کاشیکاری این دو بنا چگونه کار شده است؟ چه شباهتها و تفاوتهایی دارد و چگونه با نظریة پراپ قابل تطبیق است؟ در انتهای این پژوهش نتیجه گرفته میشود که نقش زن در قالب شخصیتهای شیرین، بلقیس و زلیخا از نقشهای اصلی تزئینی در سردر باغ ارم و خانة زینتالملوک است. نقشهای اصلی تزئینی زنان در این بناها با لباس و آرایش قاجاری کار شده است. زن بهمنزلة عنصر اصلی تزئینی در کاشیکاری این سردرها بر خویشکاری نقش زنان تأکید دارد و قابل تطبیق با نظریة پراپ بوده است.
هنر
مهین سهرابی؛ بهمن نامورمطلق؛ فاطمه مهرابی
چکیده
سراسطورههای مسلط بر فرهنگ و هنر هر جامعه شکلدهندة گفتوگوهایی هستند که به جریانهای فرهنگی و خلق هنری در آن جامعه جهت میدهند. در دورة قاجار، ورود و ترویج سراسطورة فرنگ در ایران باعث بهوجودآمدن تحولاتی شایستة توجه در حوزة فرهنگ و هنر شد. یکی از نمودهای پربسامد و تأثیرگذار چنین تحولی در تصویرگری و بهخصوص تصویرگری ...
بیشتر
سراسطورههای مسلط بر فرهنگ و هنر هر جامعه شکلدهندة گفتوگوهایی هستند که به جریانهای فرهنگی و خلق هنری در آن جامعه جهت میدهند. در دورة قاجار، ورود و ترویج سراسطورة فرنگ در ایران باعث بهوجودآمدن تحولاتی شایستة توجه در حوزة فرهنگ و هنر شد. یکی از نمودهای پربسامد و تأثیرگذار چنین تحولی در تصویرگری و بهخصوص تصویرگری زنان مفهوم «دیگری» این دوره بود. ازاینرو، این پژوهش با انتخاب «شخصیت شیرین»، که شخصیتی با ظرفیت بالا برای «دیگری»شدن و «فرنگی»شدن در آن دوره بود، به مطالعة گفتوگومندی (باختینی) سراسطورههای مسلط بر هنر دورة قاجار پرداخت. این مطالعه در پی پاسخ به این پرسش شکل گرفت که در یک جامعه، که در یک زمان تحت تأثیر چند سراسطورة مختلف است، نحوة تأثیرگذاری سراسطورهها بر شکلگیری و تحولات یک ایکون اسطورهای کلان چگونه است؟ بدین منظور، بررسی تصاویر موجود از صحنة «آبتنی شیرین»ـ بهمنزلة پیکرة مطالعاتیـ با روش تحلیلهای بینامتنی و بیناگفتمانی بدین نتیجه رسید که در دورة قاجار بین سه سراسطورة فرنگی، ایرانی و اسلامی گفتوگویی شکل گرفته که سراسطورة اسلامی در آن نقش میانجی دو سراسطورة دیگر و فراهمکنندة مقدمات گفتوگو را برعهده داشته، اما درنهایت، باگذشت زمان و قوتگرفتن این گفتوگو، سراسطورة اسلامی از آن خارج شده است.