هنر
فرهاد کاروان
چکیده
روند طراحی در معماری، یکی از برنامههای درسی رشتۀ معماری است که در سطوح متفاوت آموزشی تدریس میشود. برای برنامهریزی مطلوب آموزشی، شناسایی متغیرهای مرتبط با آن ضروری است. از جمله متغیرهای مرتبط با روند و شیوۀ طراحی، باورهای معرفتشناسی و بار شناختی فراگیران است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطۀ باورهای معرفتشناختی علمی و بار شناختی ...
بیشتر
روند طراحی در معماری، یکی از برنامههای درسی رشتۀ معماری است که در سطوح متفاوت آموزشی تدریس میشود. برای برنامهریزی مطلوب آموزشی، شناسایی متغیرهای مرتبط با آن ضروری است. از جمله متغیرهای مرتبط با روند و شیوۀ طراحی، باورهای معرفتشناسی و بار شناختی فراگیران است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطۀ باورهای معرفتشناختی علمی و بار شناختی با دستنگاره در روند طراحی دانشجویان معماری است. این پژوهش با رویکرد ترکیبی کمی (روش توصیفی-همبستگی) و کیفی (تحلیل نمونۀ دستنگارههای دانشجویان) انجام گرفت. جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانشجویان دختر رشتۀ معماری در دانشگاههای همدان است. نمونۀ مورد نظر به تعداد 120 نفر به شیوۀ دردسترس انتخاب شدند. از پرسشنامههای باور معرفتشناسی علمی، بار شناختی و مقیاس ارزیابی ایده در دستنگارۀ طراحی استفاده شد. دادههای پژوهش با روش آمارتوصیفی (میانگین، انحراف معیار و آمارههای کجی و کشیدگی توزیع متغیرها) و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با محاسبۀ پیش فرضهای آن) تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان میدهد بین باورهای معرفتشناسی علمی و بار شناختی با ایده در روند طراحی دانشجویان معماری رابطه وجود دارد و چارچوبی را برای تشخیص و تشریح روابط نظری بین مؤلفههای باورهای معرفتشناختی علمی، بار شناختی و شاخصههای دستنگارهها فراهم کرده است. درنتیجه باور معرفتشناختی علمی و تعادل شناختی یا بار شناختی مطلوب، تبیین و پیشبینیکنندۀ خوبی برای سنجش ایده در دستنگارۀ دانشجو است.
هنر
سیده فرشته احسانی اسکوئی؛ جمالالدین مهدینژاد
چکیده
زنان بهواسطۀ حضور پررنگتر در خانه، بیشتر تحت تأثیر شرایط نامطلوب سکونتی قرار میگیرند؛ بنابراین توجه به سبک زندگی، نیازها و ترجیحات این افراد در طراحی مسکن ضرورت دارد. با رویکرد اکتشافی از روش تحقیق کیفی و مصاحبۀ نیمهساختاریافته و مشاهده برای جمعآوری اطلاعات مدنظر استفاده شد. نمونۀ مورد بررسی، بیست زن بین 20 تا 40 سالۀ ساکن ...
بیشتر
زنان بهواسطۀ حضور پررنگتر در خانه، بیشتر تحت تأثیر شرایط نامطلوب سکونتی قرار میگیرند؛ بنابراین توجه به سبک زندگی، نیازها و ترجیحات این افراد در طراحی مسکن ضرورت دارد. با رویکرد اکتشافی از روش تحقیق کیفی و مصاحبۀ نیمهساختاریافته و مشاهده برای جمعآوری اطلاعات مدنظر استفاده شد. نمونۀ مورد بررسی، بیست زن بین 20 تا 40 سالۀ ساکن استان تهران هستند که بهصورت هدفمند انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها، متن مصاحبهها در نرمافزار مکس کیو دی ای کدگذاری شد و دیاگرامهای رفتارمحور و فضامحوری براساس بررسیهای میدانی از واحدهای مسکونی ترسیم شد. شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی معاصر جامعۀ ایرانی، سبک زندگی خاصی در این گروه اجتماعی ایجاد کرده است که بر خواستهها و ترجیحات این افراد درمورد مسکن اثرگذار بوده است. بهترتیب مشخصههای ادراک محیطی «کارایی و عملکرد، زیبایی و نظم، محرمیت، انعطافپذیری و تنوعپذیری، تمیزی و بهداشت» و مشخصههای فیزیکی «تعداد و اندازۀ کمد و انباری، نور، مساحت و تناسبات اتاقها، پیکرهبندی فضایی، آلودگی صوتی، مبلمان داخل اتاق و نحوۀ چینش آنها، بافت و رنگ مصالح و متریال، دید و منظر پنجرهها و میزان اشراف به آن، شرایط تهویه، گرمایش و سرمایش، تعداد اتاقهای خواب، فرم و هندسه، و عناصر سازهای» از مهمترین مؤلفههای طراحی اتاقهای واحدهای مسکونی آپارتمانی مبتنی بر دیدگاههای زنان جوان است. در نظرگیری فضای مناسب برای خواب، کار و تفریح، تأمین خلوت شخصی، توجه به سلایق فردی و حساسیتهای فرهنگی در طراحی اتاقها، از راهکارهای تطبیق مسکن با سبک زندگی این افراد است.
هنر
فاطمه سمیع پور؛ مصطفی پورعلی؛ مرضیه کاظم زاده
چکیده
رفتارهای قلمروی یکی از رفتارهای مهم و تأثیرگذار در ارتباط با محیط و استفاده از آن محسوب میشوند. لذا تطابق این رفتارها با فضا میتواند به افزایش کیفیت محیط و استفاده بهتر از آن منجر شود. پژوهش حاضر در راستای مطالعه رفتار قلمروی زنان در فضاهای عمومی، در پی شناسایی مفهومی با عنوان «قلمروهای شبهخصوصی» و دستیابی به ویژگیهای ...
بیشتر
رفتارهای قلمروی یکی از رفتارهای مهم و تأثیرگذار در ارتباط با محیط و استفاده از آن محسوب میشوند. لذا تطابق این رفتارها با فضا میتواند به افزایش کیفیت محیط و استفاده بهتر از آن منجر شود. پژوهش حاضر در راستای مطالعه رفتار قلمروی زنان در فضاهای عمومی، در پی شناسایی مفهومی با عنوان «قلمروهای شبهخصوصی» و دستیابی به ویژگیهای آن است که مطابق با پیشفرض پژوهش، سازگار با رفتار قلمروی زنان بوده و با ترجیحات فضایی آنان در عرصههای عمومی همراستاست. پس از مطالعات کتابخانهای و تبیین ادبیات تحقیق، از مطالعات میدانی به روش کیفی و ابزار مصاحبه و گفتوگوهای زمینهای برای رسیدن به اهداف تحقیق استفاده شدهاست. در واقع بهمنظور تبیین مفهوم قلمرو شبهخصوصی و شاخصهای آن، نظرات زنان با ویژگیهای مختلف در ارتباط با ترجیحات فضایی و رفتار قلمروی آنان در فضاهای عمومی جمعآوری شده و تحلیل کیفی یافتهها به صورت کدگذاری و در بستر نرمافزار Atlas.ti8 انجام گرفتهاست. بر این اساس، با شناخت رفتار قلمروی زنان، مفهوم «قلمرو شبهخصوصی» به صورت قلمرویی نه کاملاً خصوصی و نه عمومی تعریف شدهاست، که ضمن قرارگیری در یک عرصه عمومی، با داشتن ویژگیهایی نزدیک به قلمروهای خصوصی و شباهت بیشتر به آنان، عمومیت کمتری را دارد. این قلمروها ویژگیهایی دارند از قبیل خلوت و دنج بودن نسبی، جداسازی نسبی فضا با حد و مرزهای بصری و غیربصری، کاهش میزان دسترسی به فضا نسبت به قلمرو عمومی و غیره که در تطابق با رفتار قلمروی زنان در فضاهای عمومی است و شرایط مورد نیاز برای حضورشان را در فضا فراهم میکند.
هنر
مهدی حمزهنژاد؛ سولماز آقائی
چکیده
از آنجا که زنان نیمی از پیکرۀ جامعۀ اسلامی را تشکیل میدهند، پرداختن به حضور آنان در عرصههای عبادیـ سیاسی بسیار مهم است. اهمیت این موضوع با پیروزی انقلاب اسلامی و تأکیدات امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای بیش از گذشته به چشم میآید. از بخشهای مهم حضور عبادیـ سیاسی زنان، مساجد و مصلاهای کشور است. بررسیهای ...
بیشتر
از آنجا که زنان نیمی از پیکرۀ جامعۀ اسلامی را تشکیل میدهند، پرداختن به حضور آنان در عرصههای عبادیـ سیاسی بسیار مهم است. اهمیت این موضوع با پیروزی انقلاب اسلامی و تأکیدات امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای بیش از گذشته به چشم میآید. از بخشهای مهم حضور عبادیـ سیاسی زنان، مساجد و مصلاهای کشور است. بررسیهای انجامگرفته نشان میدهد امروزه الگوی نوظهوری از شبستانهای زنانه در مصلاها شکل گرفته است؛ الگویی که قدری با الگوهای اولیۀ مساجد و مصلاها متفاوت است. هدف از این پژوهش بررسی گونهشناسی مساجد و مصلاهای تاریخی و معاصر، سنجش میزان انطباق آنها با ارزشهای اسلامی و ارائۀ الگوی سازگارتر با مبانی نظری اسلامی و انقلابی است؛ تا بتوان راهکارهایی برای طراحیهای آتی شبستانهای زنانه ارائه کرد. روش تحقیق در ابتدا برای تنظیم مبانی نظری، استدلال منطقی، برای بررسی نمونههای تاریخی، تاریخپژوهشی و برای استنتاجهای نهایی، استدلال منطقی است. براساس نتایج بهدستآمده، در مساجد اولیه فضای شبستان زنانه ساده بوده و در بیشتر موارد فقط با حائلی از شبستان اصلی جدا میشد. در سیر تاریخی، تفکیک فضایی بیشتر شده و این تفکیک به حاشیهایشدن فضای زنانه و تجملیترشدن فضای مردانه انجامید. امروزه، سه الگوی کلی در بخش زنانۀ مصلا قابل تشخیص است. از میان این الگوها، شبستان زنانه به صورت بالکنی Uشکل شیوع بیشتری دارد. پژوهش پیش رو، با بررسی مزایا و معایب الگوی رایج معاصر، درصدد ارائۀ راهکارهای معمارانه برای ارتقای کیفی آن است.