مقاله پژوهشی
هنر
غفران بریمو؛ مریم کشمیری
چکیده
مجلات کودک و نوجوان ازجمله رسانههای جمعی تاثیرگذار بر فرایند جامعهپذیری هستند؛ زیرا از طرق گوناگون، همچون انتخاب موضوعات خاص و تصویرسازیهای هدفمند میتوانند موجب القاء، تغییر و تعدیل ارزشها، رفتارها و الگوهای جنسیتی در میان کودکان شوند. مجلۀ أسامه در سوریه و مجلۀ رشد دانشآموز در ایران، هر دو از چنین جایگاهی برخوردار است. ...
بیشتر
مجلات کودک و نوجوان ازجمله رسانههای جمعی تاثیرگذار بر فرایند جامعهپذیری هستند؛ زیرا از طرق گوناگون، همچون انتخاب موضوعات خاص و تصویرسازیهای هدفمند میتوانند موجب القاء، تغییر و تعدیل ارزشها، رفتارها و الگوهای جنسیتی در میان کودکان شوند. مجلۀ أسامه در سوریه و مجلۀ رشد دانشآموز در ایران، هر دو از چنین جایگاهی برخوردار است. این دو مجله با داشتن مخاطبان گسترده و نیز تولید چند دههای میتوانند از طریق تصویر در ساخت فضای فکری مخاطبان خود نقش بسیار پررنگی داشته باشند. پژوهش حاضر با نگاه به جایگاه برجستۀ این مجلات، در پی مقایسه بازنمایی جنسیت در تصاویر مجلۀ أسامه در سوریه و مجلۀ رشد دانشآموز در ایران است. تجزیه و تحلیل نمونهها با استفاده از الگوی کرس و ونلیون در خوانش نشانهشناسی اجتماعی صورت پذیرفته است. در این الگو، تصاویر در سه سطح معنای بازنمودی، تعاملی و ترکیبی بررسی میشود. پژوهش حاضر با تحلیل در این سه سطح نشان میدهد تصاویر این دو مجله کلیشههای رایج جنسیتی را به کودکان ارائه مینمایند. نقشهای «زن-مادر»، «زن- مادربزرگ» و «دختر» درجایگاه نقشهای محورى یا فرعى در بیشتر تصاویر هر دو مجله بازنمایی شده و در هیچیک از آنها، نقشهای مهم اجتماعی، همانند آنچه در حقیقت این دو جامعۀ اسلامی رخ میدهد، نمود نیافته است. سه سطح ارائۀ تصویر نیز برپایۀ دیدگاه کرس و ونلیون به این شرح است: در سطح بازنمودی، تصویرها در این مجلات، مخاطبان را به دنیای خوب فرامیخوانند. حضور زنان، بیشتر در امور وابسته به درون منزل است و آنگاه که بیرون از خانه ظاهر میشوند، نقشهای عادی و سنتی را پذیرفتهاند؛ در سطح تعاملی، تصویرها فاقد تماس است و طراحان نماهای دور و متوسط را برگزیدهاند. حتی زاویه دید از روبهرو انتخاب شده است. در سطح ترکیبی، ارتباط میان معنای بازنمودی و تعاملی را میبینیم. بدین صورت که با بهرهگیری از الگوی مرکز ـ حاشیه، نقش زنان برجسته شده است، البته جایی که مردان نیز در تصویر حضور دارند، همچنان نقش زن، کمرنگ و حاشیهای میشود. این گروه از تصویرها، عموماً بدون قاببندی است و همین امر در گشایش فضای تصویر و موفقیت در برجستهسازی بصری نقش زنان تأثیر مثبت داشته است.
مقاله پژوهشی
ادبیات
اروی عاصی؛ مهسا رون
چکیده
نقد فمینیستی به بازتاب مسائل زنان و یا عقایدی که در متن درمورد زنان اظهار شدهاست، میپردازد. «زنانهنویسی»، با تمرکز بر تفاوتهای گفتار و نوشتار مردان و زنان، از نظریههای کاربردی در نقد ادبی فمینیستی است. در پژوهش حاضر، زبان و محتوای دو نشریه ویژه زنان در عهد مشروطه، دانش و شکوفه، از منظر رویکرد فمینستیِ «زنانهنویسی»، ...
بیشتر
نقد فمینیستی به بازتاب مسائل زنان و یا عقایدی که در متن درمورد زنان اظهار شدهاست، میپردازد. «زنانهنویسی»، با تمرکز بر تفاوتهای گفتار و نوشتار مردان و زنان، از نظریههای کاربردی در نقد ادبی فمینیستی است. در پژوهش حاضر، زبان و محتوای دو نشریه ویژه زنان در عهد مشروطه، دانش و شکوفه، از منظر رویکرد فمینستیِ «زنانهنویسی»، برپایة دیدگاه زبانشناسانی همچون میلز و لیکاف و به روش توصیفی ـ تحلیلی، بررسی شدهاست. نتایج پژوهش نشان میدهد گرچه قلم زنان روزنامهنویس، در اولین نشریات ویژه زنان، چندان رنگوبوی فمینیستی ندارد اما مؤلفههای سبک نوشتار زنانه همچون فراوانی واژگان مبهم، بهرهگیری از قسم، کاربرد تشدیدکنندهها و قیود تردیدنما و تعابیر عاطفی زنانه در سطح واژگانی و بهکارگیری جملات کوتاه، معترضه یا دعایی، آوردن جملات ناتمام و جملات پرسشی در سطح نحوی قابل توجه است. زنان روزنامهنویس در حوزة محتوایی نیز، با پرداختن به مضامینی متمایز با موضوعات بازتابیافته در نشریات مردان همچون لزوم سوادآموزی زنان، حفظالصّحه و بهداشت زنان، احترام به تمایلات آنان در انتخاب همسر و اصلاح رفتار مردان در تعامل با آنان در خانواده و اجتماع، و مقایسه وضعیت زنان ایرانی با زنان کشورهای پیشرفته، مطالبات فردی و اجتماعی خود را پی گرفتهاند.
مقاله پژوهشی
ادبیات
ابوالقاسم قوام؛ هما زنجانی زاده؛ فهیمه ملکی مارشک
چکیده
هدف این مقاله بررسی هویت اجتماعی زنان در بخش پهلوانی شاهنامه فردوسی با توجه به مفاهیم مطرح شده در نظریه اجرای نمایشی اروینگ گافمن میباشد. این نظریه بر این پایه استوار است که افراد در جامعه به منظور ارائه و حفظ تصویری دلخواه از خود به دیگران، برای مخاطبان خود نقش بازی میکنند. بنابراین صحنۀ جامعه، شبیه صحنۀ تئاتر است که در آن افراد ...
بیشتر
هدف این مقاله بررسی هویت اجتماعی زنان در بخش پهلوانی شاهنامه فردوسی با توجه به مفاهیم مطرح شده در نظریه اجرای نمایشی اروینگ گافمن میباشد. این نظریه بر این پایه استوار است که افراد در جامعه به منظور ارائه و حفظ تصویری دلخواه از خود به دیگران، برای مخاطبان خود نقش بازی میکنند. بنابراین صحنۀ جامعه، شبیه صحنۀ تئاتر است که در آن افراد در کنش متقابل با یکدیگر، به اجراهای نمایشی میپردازند. متن پژوهش، شاهنامۀ فردوسی تصحیح خالقی مطلق است. روش تحقیق، کیفی و فنّ مورد استفاده، تحلیل محتوا به صورت کمی و کیفی میباشد. چارچوب تحقیق، مدل مفهومی است. از مفاهیم اجرای نمایشی، جلوی صحنه ، محیط و نمای شخصی برای تحلیل هویت اجتماعی زنان استفاده شده است. این پژوهش نشان میدهد، زنان در بخش پهلوانی شاهنامه با اجرای نمایش در پی کسب هویت اجتماعی برتر برای خویش هستند. برای رسیدن به این هدف و ارائه تصویر دلخواه از خود به دیگران و کنترل کنش طرف مقابل از پوشش و زیورآلات، رفتارها، حرکات و سخنان استفاده میکنند. زنان در بخش پهلوانی شاهنامه برای کسب هویت اجتماعی و حفظ آن، سعی در همراهی، همکاری و همدلی با مردان نامدار و صاحب قدرت دارند و با ازدواج و پیوند با پهلوانان و شاهزادگان به دنبال دست یابی به هویت برتر اجتماعی، توسط اجرای کنشهایی نمایشی هستند.
مقاله پژوهشی
جامعه شناسی
حیران پورنجف؛ منصور حقیقتیان؛ اسماعیل جهانبخش
چکیده
در دنیای امروز رشد شگفتانگیز و خارج از حد تصور رسانهها، آنها را به ابزاری قدرتمند تبدیل ساخته است که نهتنها وظیفهی اطلاعرسانی نهفته در ماهیت خود را به خوبی انجام میدهند؛ بلکه پا را فراتر نهاده و به همه زوایای زندگی انسان وارد شده و تحت تأثیر خود قرار دادهاند. گوناگونی نقشهای اجتماعی زنان و مردان،بازگوکننده این واقعیت ...
بیشتر
در دنیای امروز رشد شگفتانگیز و خارج از حد تصور رسانهها، آنها را به ابزاری قدرتمند تبدیل ساخته است که نهتنها وظیفهی اطلاعرسانی نهفته در ماهیت خود را به خوبی انجام میدهند؛ بلکه پا را فراتر نهاده و به همه زوایای زندگی انسان وارد شده و تحت تأثیر خود قرار دادهاند. گوناگونی نقشهای اجتماعی زنان و مردان،بازگوکننده این واقعیت است که مفاهیم زنانگی و مردانگی (جنسیت) به شدت تحت تأثیر عوامل اجتماعی قرار دارند. زنان و مردان هریک بهگونهای در رسانهها بازتاب داده میشوند. تصویر زنان در رسانههای جمعی دارای وجههای ایدئولوژیک برای تداوم مناسبات مردسالارانه بوده است. در برابر سوژگی زن در گفتمان مردسالار؛ استراتژی مبارزه برای ساختارشکنی و در هم شکستن قالبهای کلیشهای، در مدرنیته متأخر جریان یافته است. هدف پژوهش حاضر تحلیل گفتمان سوژگی زن ایرانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام میباشد. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است. تکنیک مورد استفاده تحلیل گفتمان انتقادی و مشخصاً رویکرد تحلیل گفتمان فرکلاف میباشد. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش، صفحات مرتبط با طبقهی نظری گفتمانهای سوژگی در شبکهی اجتماعی اینستاگرام کاربران ایرانی میباشد که با ملاحظات نظری و تحلیل محتوای کیفی انتخاب شده است. مقولههای نهایی بهدستآمده در پژوهش شامل زن شیء واره، تجلیل نارسیسم، نظام طبقاتی جنسیتی، اهمیت زدایی از نقش، طبیعی شدگی مراتب بالاسری، سلب حقوق، دیگری سازی مضاعف میباشد که منطبق با گفتمان سوژگی زنان میباشد.
مقاله پژوهشی
ادبیات
عزت ملاابراهیمی؛ محمد مهدی کریمی
چکیده
تحلیل گفتمان انتقادی، شاخهای مهم و رویکردی نو از نظریه تحلیل گفتمان به شمار میرود. این رویکرد به عنوان گرایشی میان رشتهای، در بررسی متون از سطح جمله و کلام فراتر رفته و به بافت موقعیتی که متن در آن شکل گرفته است توجه میکند. نورمن فرکلاف یکی از نظریهپردازان این عرصه است که ارزیابی سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین مولفههای اصلی نظریه ...
بیشتر
تحلیل گفتمان انتقادی، شاخهای مهم و رویکردی نو از نظریه تحلیل گفتمان به شمار میرود. این رویکرد به عنوان گرایشی میان رشتهای، در بررسی متون از سطح جمله و کلام فراتر رفته و به بافت موقعیتی که متن در آن شکل گرفته است توجه میکند. نورمن فرکلاف یکی از نظریهپردازان این عرصه است که ارزیابی سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین مولفههای اصلی نظریه او را تشکیل میدهد. این پژوهش سعی دارد تا سطوح سهگانه گفتمان انتقادی را در رمان "لن أموت سدى" اثر خانم جهاد رجبی، از نویسندگان اسلامگرای فلسطینی تبار، مورد واکاوی قرار دهد و ایدئولوژی حاکم بر متن او را تبیین کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مؤلف با استفاده از کارکرد واژگان و روابط معنایی میان آنها و نیز بهرهگیری از استعارههای متعدد یا کاربست افعال خبری دیدگاه خود را نسبت به اوضاع فلسطین بیان میکند. وی همچنین با فراخوانی شخصیتهای قرآنی، الهام از مفاهیم اسلامی و کارکرد روابط بینامتنی، خوانشگران خود را در مواجهه با بافت موقعیتی جامعۀ اشغالی قرار میدهد و به بیان مسائل حاکم بر جامعه میپردازد. در واقع نویسنده از این رهگذر به دنبال کسب ایدئولوژی مد نظر خود و تحقق مفاهیمی چون هویتبخشی، آزادیخواهی و مبارزه با اشغالگران است.
مقاله پژوهشی
هنر
میترا علوی طلب
چکیده
چکیده
حضور شخصیتهای زن در نمایشنامههای دوران تکوین ادبیاتنمایشی ایران یعنی قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم، حالات و جلوههای متفاوتی یافته و به شکلی متناقضنما طرح شده است. دگرگونیهای جامعه-شناختی در سدۀ سیزدهم خورشیدی که حاصل رویارویی با جهان غرب بود، از یک سو رشد موقعیت زنان را ضروری میساخت و از دیگر سو، به ترس و اضطرابی ...
بیشتر
چکیده
حضور شخصیتهای زن در نمایشنامههای دوران تکوین ادبیاتنمایشی ایران یعنی قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم، حالات و جلوههای متفاوتی یافته و به شکلی متناقضنما طرح شده است. دگرگونیهای جامعه-شناختی در سدۀ سیزدهم خورشیدی که حاصل رویارویی با جهان غرب بود، از یک سو رشد موقعیت زنان را ضروری میساخت و از دیگر سو، به ترس و اضطرابی دامن زد که با برجسته شدن این جایگاه همراه و قرین بود. این دوران همزمان است با شکلگیری ادبیاتنمایشی و تئاتر در ایران به مثابۀ پدیدهای جدید که از سوی نویسندگان و کنشگران این عرصه بستر مناسبی برای طرح مسائل اجتماعی و سیاسی تلقی میشد. در پژوهش حاضر با ابتناء به رویکرد بازتاب در جامعهشناسی هنر، که آثار هنری را آینهای در برابر اجتماع تلقی میکند، به تحلیلگفتمانانتقادی نمایشنامههای شاخص این دوران از نویسندگانی همچون آخوندزاده، میرزاآقاتبریزی، کمالالوزاره محمودی، عبدالحسین نوشین، حسن مقدم و رفیع حالتی پرداختهایم. نمایشنامههای منتخب با روش توصیفی و تحلیلی و به شیوهای که نورمن فرکلاف پیشنهاد میدهد، در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین مورد بررسی قرار گرفتهاند. در سطح توصیف به پلات نمایشنامه به عنوان یکی از مهمترین جنبههای درام و کارکرد شخصیتهای زن در آن پرداختهایم. در سطح تفسیر با نگاهی به وقایع اجتماعی مربوط به زنان در این دوره کوشش شده بین کنشگری زنان در نمایشنامه و میزان و نقش آنان در جامعه مقایسهای صورت گیرد. سرانجام در مرحله تبیین، علت فاصله بین تغییر پارادایمهای اجتماعی و نقش زنان در نمایشنامهها بررسی شده است. از تحلیل نمایشنامهها در بستر گفتمانی دوران این نتیجه حاصل گردید که با اینکه در این دوران همواره بر نقش کلیدی زنان در اجتماع و ارتقاء آنان تا حد سوژۀ سخنگو به عنوان یکی از نمودهای پیشرفت تأکید می شود، اما همچنان حاکمیت گفتمان مردسالارانه و هراس از برکشیدن زنان، چنان با اقتدار بر نمایشنامههای این دوران صدساله سایه افکنده است که نقش زنان یا با مفاهیمی همچون مکر و فریبکاری و توطئه همراه است و یا شخصیت های نمایشیِ زن در حد ابژة نظربازیِ مردان و اغواگری باقی می مانند.
مقاله پژوهشی
الهیات
مهران رهبری؛ شهرام پازوکی؛ ابوالفضل محمودی
چکیده
جایگاه زن و نقش آن در عرصه اجتماعی و تأثیرگذاری عواملی چون فرهنگ و دین بر آن همواره مدنظر محققان حوزه زنان بوده است. در این تحقیق بر آن بودهایم که جایگاه زن و زنانگی در انجیل توماس را بررسی کنیم. انجیل توماس نوشتهای غیررسمی و یکی از متون یافت شده در کتابخانه نجع حمادی است و علیرغم حجم کم آن از بدو کشف شدن همواره مورد توجّه پژوهشگران ...
بیشتر
جایگاه زن و نقش آن در عرصه اجتماعی و تأثیرگذاری عواملی چون فرهنگ و دین بر آن همواره مدنظر محققان حوزه زنان بوده است. در این تحقیق بر آن بودهایم که جایگاه زن و زنانگی در انجیل توماس را بررسی کنیم. انجیل توماس نوشتهای غیررسمی و یکی از متون یافت شده در کتابخانه نجع حمادی است و علیرغم حجم کم آن از بدو کشف شدن همواره مورد توجّه پژوهشگران حوزه صدر مسیحیت بوده است. در ضمن این پژوهش تلاش کردهایم که مروری بر نگاه ادیان بهویژه مسیحیت رسمی و پدران کلیسا به زن داشته و گفتههای انجیل توماس در این خصوص را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. نتیجه این تحقیق نشان میدهد که این متن غیررسمی بر خلاف متون رسمی مسیحیت، جایگاه بالاتری را برای زنان رقم زده و نقش مؤثرتری برای ایشان مدنظر دارد و معتقد است برای رسیدن به رستگاری و ملکوت باید از زنانگی و مردانگی گذشت و به وحدت و تجرّد رسید چه آنکه دیدگاه معرفتی و الهیاتی این متن مقدّس ایجاب میکند که به روحانیت و معنویت فرد توجّه داشته باشد و نه جنسیت او.
مقاله پژوهشی
هنر
رضا افهمی؛ الهه شهراد؛ روح اله باقرزاده
چکیده
رنگ زبانی خاموش، اما قدرتمند است. با توجه به اهمیت نقش رنگ در برقراری ارتباط و جلبتوجه افراد، شناسایی ترجیح رنگی زنان و عوامل مؤثر بر آن میتواند ابزاری کارآمد در بسیاری از حوزههای جهان مدرن مانند ارتباطات، تجارت و تولید کالا و محتوا ایجاد نماید. این مقاله با هدف شناسایی تأثیر عامل گشودگی به تجربه (بهعنوان یکی از ابعاد شخصیت) ...
بیشتر
رنگ زبانی خاموش، اما قدرتمند است. با توجه به اهمیت نقش رنگ در برقراری ارتباط و جلبتوجه افراد، شناسایی ترجیح رنگی زنان و عوامل مؤثر بر آن میتواند ابزاری کارآمد در بسیاری از حوزههای جهان مدرن مانند ارتباطات، تجارت و تولید کالا و محتوا ایجاد نماید. این مقاله با هدف شناسایی تأثیر عامل گشودگی به تجربه (بهعنوان یکی از ابعاد شخصیت) بر تغییرات ترجیح رنگی زنان انجام یافته است. بهمنظور جمعآوری دادههای پژوهش از پرسشنامه جمعیت شناختی، ترجیح رنگی و آزمون دهگویهای شخصیت (TIPI) استفاده شده است. نمونه آماری شامل ۲۱۳ نفر از زنان ساکن تهران است که بهصورت تصادفی انتخاب شدند. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از روش واریانس یکطرفه در ارتباط با میزان ترجیح رنگی نشان میدهد که زنان با سطوح مختلف گشودگی به تجربه در ارتباط با میزان ترجیح رنگهای بنفش، قرمز و نارنجی دارای ترجیحات متفاوتی هستند به این صورت که با بالا رفتن سطح گشودگی به تجربه امتیاز به رنگهای قرمز و نارنجی افزایش و به رنگ بنفش کاهش مییابد. همچنین، تحلیل دادهها در بخش ترجیح رنگ منتخب بیانگر آن است که زنان با سطوح گشودگی به تجربه بالا رنگ قرمز را بهعنوان رنگ ترجیحی خود انتخاب مینمایند. تفسیر نتایج در ارتباط با رنگ تنفری حاکی از آن است که زنانی که از رنگ آبی و سفید متنفر هستند، دارای سطح گشودگی به تجربه پایینتری میباشند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره در ارتباط با ترجیح رنگهای گرم، سرد و خنثی نشان میدهد زنان با سطوح گشودگی به تجربه مختلف در ارتباط با رنگهای گرم و خنثی دارای ترجیحات متفاوتی هستند.براساس نمودار با بالارفتن سطح گشودگی به تجربه میانگین امتیاز به رنگهای گرم افزایش و به رنگهای خنثی کاهش مییابد. در نهایت نتایج لزوم توجه به عاملیت گشودگی به تجربه در پیشبینی ترجیحات رنگی را مورد تایید قرار میدهد .. یافتههای پژوهش حاضر میتواند در بسیاری از حوزه های کاربردی مانند روانشناسی، بازاریابی، ارتباطات، تبلیغات و طراحی مد مورداستفاده قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
جامعه شناسی
شیوا پروائی
چکیده
زنان و مصرف موسیقی؛ پژوهشی کیفی درباره ذائقه موسیقایی زنانمصرف موسیقی در تجربه زندگی روزمره زنان به عنوان یکی از مخاطبان فعال دارای نقش برجستهای است. در این پژوهش به این پرسش که ذائقه موسیقایی زنان چگونه شکل میگیرد، با روش پژوهش کیفی و مطالعه تجربه موسیقایی زنان پاسخ داده شده است. ابزار گردآوری دادهها مصاحبههای نیمهساختاریافته ...
بیشتر
زنان و مصرف موسیقی؛ پژوهشی کیفی درباره ذائقه موسیقایی زنانمصرف موسیقی در تجربه زندگی روزمره زنان به عنوان یکی از مخاطبان فعال دارای نقش برجستهای است. در این پژوهش به این پرسش که ذائقه موسیقایی زنان چگونه شکل میگیرد، با روش پژوهش کیفی و مطالعه تجربه موسیقایی زنان پاسخ داده شده است. ابزار گردآوری دادهها مصاحبههای نیمهساختاریافته با 28 نفر از زنان با تحصیلات، موقعیت اجتماعی و گروههای سنی متفاوت در شهر تهران است که به شیوه نمونهگیری هدفمند و نمونهگیری نظری رایج در پژوهشهای کیفی انتخاب شدهاند. دادههای مصاحبههای کیفی با روش تحلیل تماتیک کدگذاری شده است. یافتهها بیانگر آن است که ذائقه موسیقایی مخاطبان امر از پیش تعیینشدهای نیست بلکه محصول تعامل پسزمینه های فردی و خاستگاه اجتماعی مخاطبان است. این به معنای اجتماعی بودن ذائقه موسیقایی است. تجربه زیسته زنان نشان میدهد سرمایه فرهنگی (پیشینه فرهنگی خانوادگی، تحصیلات، دانش و مهارت موسیقایی)، سرمایه اقتصادی (موقعیت اقتصادی فردی و پیشینه اقتصادی خانوادگی)، منابع هویتی چندگانه (شبکه گروههای مرجع، هویت قومی، هویت دینی، هویت ملی، هویت نسلی)، و منابع رسانهای (مصرف رسانههای جمعی، مصرف رسانههای اجتماعی)، ذائقه موسیقایی آنها را شکل میدهد و بدان تمایز میبخشد.کلیدواژه ها: زنان، مصرف موسیقی، ذائقه موسیقایی، مطالعات زنان، زن در هنر.
مقاله پژوهشی
هنر
فاطمه سمیع پور؛ مصطفی پورعلی؛ مرضیه کاظم زاده
چکیده
رفتارهای قلمروی یکی از رفتارهای مهم و تأثیرگذار در ارتباط با محیط و استفاده از آن محسوب میشوند. لذا تطابق این رفتارها با فضا میتواند به افزایش کیفیت محیط و استفاده بهتر از آن منجر شود. پژوهش حاضر در راستای مطالعه رفتار قلمروی زنان در فضاهای عمومی، در پی شناسایی مفهومی با عنوان «قلمروهای شبهخصوصی» و دستیابی به ویژگیهای ...
بیشتر
رفتارهای قلمروی یکی از رفتارهای مهم و تأثیرگذار در ارتباط با محیط و استفاده از آن محسوب میشوند. لذا تطابق این رفتارها با فضا میتواند به افزایش کیفیت محیط و استفاده بهتر از آن منجر شود. پژوهش حاضر در راستای مطالعه رفتار قلمروی زنان در فضاهای عمومی، در پی شناسایی مفهومی با عنوان «قلمروهای شبهخصوصی» و دستیابی به ویژگیهای آن است که مطابق با پیشفرض پژوهش، سازگار با رفتار قلمروی زنان بوده و با ترجیحات فضایی آنان در عرصههای عمومی همراستاست. پس از مطالعات کتابخانهای و تبیین ادبیات تحقیق، از مطالعات میدانی به روش کیفی و ابزار مصاحبه و گفتوگوهای زمینهای برای رسیدن به اهداف تحقیق استفاده شدهاست. در واقع بهمنظور تبیین مفهوم قلمرو شبهخصوصی و شاخصهای آن، نظرات زنان با ویژگیهای مختلف در ارتباط با ترجیحات فضایی و رفتار قلمروی آنان در فضاهای عمومی جمعآوری شده و تحلیل کیفی یافتهها به صورت کدگذاری و در بستر نرمافزار Atlas.ti8 انجام گرفتهاست. بر این اساس، با شناخت رفتار قلمروی زنان، مفهوم «قلمرو شبهخصوصی» به صورت قلمرویی نه کاملاً خصوصی و نه عمومی تعریف شدهاست، که ضمن قرارگیری در یک عرصه عمومی، با داشتن ویژگیهایی نزدیک به قلمروهای خصوصی و شباهت بیشتر به آنان، عمومیت کمتری را دارد. این قلمروها ویژگیهایی دارند از قبیل خلوت و دنج بودن نسبی، جداسازی نسبی فضا با حد و مرزهای بصری و غیربصری، کاهش میزان دسترسی به فضا نسبت به قلمرو عمومی و غیره که در تطابق با رفتار قلمروی زنان در فضاهای عمومی است و شرایط مورد نیاز برای حضورشان را در فضا فراهم میکند.
مقاله پژوهشی
باستان شناسی
مطهره ذاکری؛ مریم محمدی؛ نفیسه اثنی عشری
چکیده
همجواری سیاسی و جغرافیایی دو استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان در ایجاد اشتراکات فرهنگی آنها موثر میباشد، از جمله این اشتراکات، شباهتهای موجود بین نقوش سفالینههای کلپورگان با نقوش لباس بانوان میناب است که خود مستلزم بررسی و پژوهشی مستقل است، لذا محور اصلی این پژوهش، بررسی پیش متنها و نیز وجوه اشتراک و افتراق نقوش به کار رفته ...
بیشتر
همجواری سیاسی و جغرافیایی دو استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان در ایجاد اشتراکات فرهنگی آنها موثر میباشد، از جمله این اشتراکات، شباهتهای موجود بین نقوش سفالینههای کلپورگان با نقوش لباس بانوان میناب است که خود مستلزم بررسی و پژوهشی مستقل است، لذا محور اصلی این پژوهش، بررسی پیش متنها و نیز وجوه اشتراک و افتراق نقوش به کار رفته در دو صنعت هنری مذکور میباشد. پرسشهای این مقاله عبارت است از اینکه پیشمتن نقوش لباس بانوان میناب و سفال کلپورگان چیست و نقاط تشابه و تمایز بین آنها چه میباشد؟ این تحقیق از نوع کیفی، به روش توصیفی - تحلیلی و دارای مبانی نظری مبتنی بر رویکرد بینامتنیت است. اطلاعات آن بر پایه مطالعات کتابخانهای و مشاهدات میدانی گردآوری شده است. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که کاربرد پیشمتنهای مشترک چون طبیعت، باورهای قومی و ذوق بانوان در ایجاد اشتراکاتی بین نقوش سفال کلپورگان و نقوش لباس بانوان میناب، نقشی کلیدی بر عهده داشته، این وجوه مشترک هم در کاربرد فنون بصری چون تکرار، تقارن و تعادل مشهود است و هم در ساختار طراحی نقوش که مشتمل بر سه نوع گیاهی، حیوانی و هندسی است، به ویژه کاربرد وسیع نقوش هندسی که در سفالینهها عمدتاً در قالب اشکال دایره و لوزی جلوهگر شده و در نقوش لباس بانوان در شکل مثلث دیده میشود. وجود این مشترکات در کنار اندک تمایزها منجر به پیدایش وجوه مشترک در فرهنگ و هنرهای دیگر مناطق مذکور شده و بالطبع در تقویت ارزشهای فرهنگی آنها موثر بوده است.
مقاله پژوهشی
تاریخی
فاطمه سمیعی؛ حسن زندیه
چکیده
با تشکیل سلسله پهلوی، آموزش نوین زنان ایران از ضرورتهای پروژهی نوسازی ایران تعریف شده بود. در نتیجه، آموزش زنان در فضای گفتمانی نوسازی و نوگرایی که حکومت پهلوی خود را منادی آن میدانست، قرار گرفت. با از میان رفتن انسداد سیاسی پس از خروج رضاشاه از ایران، آموزش نوین زنان دچار آشفتگی رویکردی و گفتمانی شد. با قدرتگیری گفتمانهای ...
بیشتر
با تشکیل سلسله پهلوی، آموزش نوین زنان ایران از ضرورتهای پروژهی نوسازی ایران تعریف شده بود. در نتیجه، آموزش زنان در فضای گفتمانی نوسازی و نوگرایی که حکومت پهلوی خود را منادی آن میدانست، قرار گرفت. با از میان رفتن انسداد سیاسی پس از خروج رضاشاه از ایران، آموزش نوین زنان دچار آشفتگی رویکردی و گفتمانی شد. با قدرتگیری گفتمانهای رقیب حکومت و امکان کنشگری آنها در عرصه قدرت، فضای گفتمانی مسلط بر نظام آموزشی زنان، یکپارچگی و انسجام خود را از دست داد و دال مرکزی نوگرایی که پیشتر در عصر رضاشاه، طرحها و برنامههای آموزشی زنان را حول خود شکل داده بود، از میان رفت؛ این مسئله منجر به شکلگیری، الگوی «زن مسلمان» در کنار «زن مدرن» شد. از طرفی، این برههی تاریخی، از حیث مسئلهی آموزش زنان، دورهی تکوین اولیهی سیاستها و برنامههای آموزشی است که نهایتاً منجر به انقلاب آموزشی در 1345 ش شد. این پژوهش با استفاده از مفهوم سنتی پیوستگاری در تاریخ و روش توصیفی ـ تحلیلی در پی بررسی رویکردها، طرحها و آهنگ تغییرات برنامههای آموزشی دختران در کتابهای درسی دبیرستان، برای تشریح چگونگی هویتیابی زنان، نقش و جایگاه آنان در فرایند مدرنیزاسیون ایران است.
مقاله پژوهشی
هنر
فاطمه شیرازی؛ نسترن نوروزی
چکیده
ترامتنیت ژنت یکی از رویکردهای مهم در خوانش و بررسی روابط میان متنها است که این روابط را در شکلهای گوناگون آن مورد بررسی قرار داده و به پنج دسته اصلی تقسیم میکند که عبارتند از: بینامتنیت، فرامتنیت، پیرامتنیت، سر متنیت و بیش متنیت. پژوهش پیش رو بر اساس ترامتنیت ژنت به خوانش یکی از لباسهای زنانه موجود در موزه پوشاک سلطنتی، پرداخته ...
بیشتر
ترامتنیت ژنت یکی از رویکردهای مهم در خوانش و بررسی روابط میان متنها است که این روابط را در شکلهای گوناگون آن مورد بررسی قرار داده و به پنج دسته اصلی تقسیم میکند که عبارتند از: بینامتنیت، فرامتنیت، پیرامتنیت، سر متنیت و بیش متنیت. پژوهش پیش رو بر اساس ترامتنیت ژنت به خوانش یکی از لباسهای زنانه موجود در موزه پوشاک سلطنتی، پرداخته است. این لباس بیشمتنی است که پیشمتن آن پوشاک سوزندوزی زنان منطقه بلوچستان است، از اینرو ارتباطی میان این متنها شکل گرفته که قابل بررسی است. هدف از این پژوهش، مطالعه و بررسی چگونگی ارتباط سوزندوزی لباس مذکور با پیش متنهای آن در سوزندوزیهای بلوچ است و به این پرسشها پاسخ میدهد: ارتباط این لباس سلطنتی - درباری با پیشمتنهای سوزندوزی بلوچ آن بر اساس ترامتنیت ژنت، چگونه تبیین میشود؟ و در فرآیند شکلگیری این ارتباط چه دگرگونیهایی صورت گرفته است؟ پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی- تطبیقی و توصیفی، براساس بیشمتنیت ژنت صورت گرفته، و تجزیه تحلیل دادهها در آن به صورت کیفی است. این پژوهش نشان داد که رابطه دو متن از گونه بیش متنیت تراگونگی است و گذار از پیش متن به بیش متن با دگرگونی هایی در ساختار صوری، محیط، گفتمان، کارکرد، کاربر و... همراه بوده است.
مقاله پژوهشی
جامعه شناسی
فارس باقری
چکیده
سینمای مسعود کیمیایی به دلیل رویکردِ قهرمانپرورِ مردانۀ آن، زنان را به مثابۀ جنسیتی واژگون به تصویر کشیده است. این مقاله بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا شخصیت زنان در آثار کیمیایی خالی از هرگونه وجه زنانه، و برعکس، دارای وجهی مردانه و ثانویه هستند. در چند دهۀ اخیر، مقوله جنسیت در مرکزیت مطالعات جنسیتی در جامعه، فرهنگ و هنر ...
بیشتر
سینمای مسعود کیمیایی به دلیل رویکردِ قهرمانپرورِ مردانۀ آن، زنان را به مثابۀ جنسیتی واژگون به تصویر کشیده است. این مقاله بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا شخصیت زنان در آثار کیمیایی خالی از هرگونه وجه زنانه، و برعکس، دارای وجهی مردانه و ثانویه هستند. در چند دهۀ اخیر، مقوله جنسیت در مرکزیت مطالعات جنسیتی در جامعه، فرهنگ و هنر قرار گرفته است. در این مطالعات، جنسیت، پدیدهای ساختاری و اجتماعی است که در طول زمان، در جامعه برساخته میشود. به عبارت دیگر، زنبودگی و مردبودگی، پدیدههایی برساختۀ تربیتِ تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. در آثار کیمیایی زنان به تبعِ مرد، نقشهای واحد و یکسانی و نوعی دارند و بیشتر به مثابۀ ابزاری برای تقویت جایگاه اجتماعی و سیاسی و ... قهرمانِ مرد مبدل شدهاند.نتایج بهدستآمده در این مقاله نشان از آن دارد که رویکرد کیمیایی نسبت به زنان، از منظر جنسیت شکلی از واژگونیِ جنسیت است. زنان در این فیلمها، به تبعِ مرد، نقشهای واحد و یکسانی و نوعی دارند و بیشتر به مثابه ابزاری برای تقویت جایگاه اجتماعی و سیاسی و... قهرمانِ مرد مبدل شدهاند.
این مقاله، به روش کیفی و به صورت توصیفی- تحلیلی و به یاری از منابع کتابخانهای و مشاهدۀ فیلم، انجام گرفته است، با تشریح مقوله جنسیت و نظریۀ جامعهشناسیِ جنسیت، رویکرد شخصیتپردازیِ زنان در سینمای کیمیایی را مورد واکاوی قرار میدهد.
مقاله پژوهشی
ادبیات
هدی رضایی؛ علیاکبر محسنی
چکیده
کلیشههای جنسیتی برخاسته از فرهنگ جوامع مردسالار، معرّف باورهای مشترک و محدودکننده در مورد چگونگی عمل افراد در خانواده و جامعه و طبقهبندی جامعه به مردانه و زنانه هستند. نوشتار پیش رو میکوشد تا با بررسی داستان کوتاه «جنیة البجع» غادة السمان برمبنای مهمترین مبانی نقد فرهنگی در حوزة جنسیت و بهچالشکشیدن گفتمان غالب ...
بیشتر
کلیشههای جنسیتی برخاسته از فرهنگ جوامع مردسالار، معرّف باورهای مشترک و محدودکننده در مورد چگونگی عمل افراد در خانواده و جامعه و طبقهبندی جامعه به مردانه و زنانه هستند. نوشتار پیش رو میکوشد تا با بررسی داستان کوتاه «جنیة البجع» غادة السمان برمبنای مهمترین مبانی نقد فرهنگی در حوزة جنسیت و بهچالشکشیدن گفتمان غالب مردسالار و با بهرهگیری از روش توصیفی – تحلیلی نشان دهد که السمان چگونه توانسته است با ترسیم رنجهای زنان در خانواده بهعنوان هویتی مطیع و منفعل در محیطی مردمحور، سیر دگرگونی این زنان و بازیافتن هویت مستقل آنها را در محیطی برابر در بافت داستان خود نشان دهد. مهمترین حوزة مورد انتقاد السمان، حیطة فرهنگ عامة جوامع عربی است که نتوانسته است خود را با مبادی جریان نواندیش معاصر هماهنگ کند. با این توضیح که السمان، آسیبشناسی کلیشههای جنسیتی در مردان را نیز ترسیم کرده و میزان خطای فرهنگ درمورد مردان بهعنوان قشر فرادست جامعة مردسالار را نیز نشان داده است. انتقاد از نابرابریهای جنسیتی، آسیبهای نظام مردسالار، خودباختگی زنان در محیط نابرابر جنسیتی، تعارض مبانی سنت و مدرنیته، و تقلیل زن به هویت جنسی از مهمترین مباحثی است که السمان در نقد فرهنگ جامعة عربی در داستانهای خود برجسته ساخته است.
مقاله پژوهشی
روانشناسی
سیده فاطمه موسوی؛ زهره خسروی؛ زهرا خاوری؛ مریم خاوری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی بینفرهنگی نگرش به نقشهای جنسیتی، ارزش های والدینی و فرسودگی والدینی در والدین ایرانی و مهاجران افغان انجام شد. جامعۀ آماری پژوهش دو گروه از والدین ایرانی ساکن تهران و والدین مهاجر افغان ساکن شهر تهران بودند که از آن میان، 398 والد شامل 199 والد (97 پدر و 102 مادر) مهاجر افغان ساکن شهر تهران و تعداد 199 والد (93 پدر و ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی بینفرهنگی نگرش به نقشهای جنسیتی، ارزش های والدینی و فرسودگی والدینی در والدین ایرانی و مهاجران افغان انجام شد. جامعۀ آماری پژوهش دو گروه از والدین ایرانی ساکن تهران و والدین مهاجر افغان ساکن شهر تهران بودند که از آن میان، 398 والد شامل 199 والد (97 پدر و 102 مادر) مهاجر افغان ساکن شهر تهران و تعداد 199 والد (93 پدر و 106 مادر) ایرانی ساکن شهر تهران به روش نمونهگیری دردسترس از مناطق مختلف شهر تهران انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس نگرش به نقشهای جنسیتی، مقیاس ارزشها در بزرگسالان و مقیاس فرسودگی والدینی بود. نتایج پژوهش نشان داد والدین دو گروه ایرانی و افغان در فرسودگی والدینی، نگرش به نقش جنسیتی سنتی، و از بین ارزشهای والدینی قدرت و پیشرفت، اثرگذاری و خودگردانی، سخاوتمندی و خیرخواهی با یکدیگر تفاوت دارند. در رابطه با اثر جنس نتایج نشان داد مادران و پدران در فرسودگی والدینی، نگرش به نقشهای جنسیتی و ارزشهای والدینی به جز اثرگذاری و خودگردانی تفاوت معنیداری با یکدیگر داشتند. در تعامل اثر غیربومیبودن و جنسیت، پدران ایرانی در نقشهای جنسیتی ویژه، پدران افغان در نقش سنتی جنسیتی و مادران ایرانی در نقش جنسیتی دوگانه نمرات بیشتری کسب کردند. از میان ارزشهای والدینی نیز پدران افغان به ارزشهای قدرت-پیشرفت و منحصربهفردبودن بیش از پدران ایرانی اهمیت بیشتری میدادند. قرابت فرهنگی منجر به مهاجرت خانوادههای افغان با حفظ سنتهای فرهنگی جامعۀ افغان همراه است، تا جایی که والدگری، نگرشهای جنسیتی سنتی و حس متفاوتبودن به عنوان ارزشهای مهم در خانواده تشویق میشود.
مقاله پژوهشی
ادبیات
بهرام رضایی ویشه سرایی؛ محمّدعلی خزانه دارلو؛ محمود رنجبر
چکیده
یکی از مهم ترین آثاری که در آن تصویر دیگری اعم از «دیگری درون فرهنگی» و «دیگری برون فرهنگی» انعکاس می یابد، سفرنامه است. در این نوع از نوشته ها تصاویر زنان، مردان، شهرها، مکان های خاص زیارتی، سیاحتی و ... می تواند سوژۀ تصویرپردازی قرار گیرد. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی با تلفیق سه رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی، بازنمایی ...
بیشتر
یکی از مهم ترین آثاری که در آن تصویر دیگری اعم از «دیگری درون فرهنگی» و «دیگری برون فرهنگی» انعکاس می یابد، سفرنامه است. در این نوع از نوشته ها تصاویر زنان، مردان، شهرها، مکان های خاص زیارتی، سیاحتی و ... می تواند سوژۀ تصویرپردازی قرار گیرد. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی با تلفیق سه رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی، بازنمایی و تصویرشناسی نوشته شده است. هدف از این پژوهش تحلیل بازنمایی انواع تصاویر زنان و پیش فرض هایی است که نویسنده در چارچوب آن به این نوع از بازنمایی اقدام کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در سفرنامۀ «از پاریز تا پاریس» زنان با ملّیّتت های شرقی و غربی به دو دسته تقسیم می شوند: زنان تاریخی و زنان معاصر؛ نویسنده تصاویر زنان تاریخی را به صورت غیر مستقیم و از طریق مطالعۀ متن ها (بینامتنی) بازنمایی می کند و بازنمایی تصاویر زنان معاصر را -که یا با تجربۀ حضوری به صورت مستقیم با آن ها در ارتباط بوده و یا به صورت غیر مستقیم از طریق ارتباط با دیگران (بیناشخصی) مطالبی دربارۀ آن ها شنیده- با تجربۀ ترکیبی (ترکیبی از تجربۀ حضوری و بیناشخصی) انجام می دهد.
دراین سفرنامه عنوان های مختلف نویسنده در سایۀ هویّت برساخت «استاد روشنفکر تاریخ» قرار می گیرد و با همین هویت تصویر زنان معاصر و زنان درباری و عامۀ تاریخی در شرق و غرب بازنمایی می شود.
مقاله پژوهشی
هنر
فرهاد کاروان
چکیده
.بررسی باور زیباشناختی و درک هنری از موضوعات مهم در رشتههای هنری محسوب میگردد. هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی رابطه باور زیباشناسی با سبک شناختی حل مسئله و نیاز به شناخت با نقش میانجی هوش فرهنگی در دانشجویان هنر بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر هنر دانشگاه های همدان در سال ...
بیشتر
.بررسی باور زیباشناختی و درک هنری از موضوعات مهم در رشتههای هنری محسوب میگردد. هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی رابطه باور زیباشناسی با سبک شناختی حل مسئله و نیاز به شناخت با نقش میانجی هوش فرهنگی در دانشجویان هنر بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر هنر دانشگاه های همدان در سال تحصیلی1400-1399بود. 377 دانشجو بهعنوان نمونه بهصورت هدفمند و در دسترس از بین دانشکده ها و گروههای آموزشی و با توجه به طرح پژوهش انتخاب شدند و به پرسشنامههای باور زیباشناسی تقیزاده و بابایی (1396) ، نیاز به شناخت (کاسیوپو،پتی و کائو1984(، سبکهای حل مسئله کسیدی و لانگ (2013) و هوش فرهنگی ارلی و آنگ (2003) پاسخ دادند. دادههای پژوهش با روش آمارتوصیفی (میانگین، انحراف معیار و آمارههای کجی و کشیدگی توزیع متغیرها) و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با محاسبهی پیش فرضهای آن) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد مدل مفهومی تدوین شده با دادهها برازش مناسبی داشت. نتایج روابط ساختاری مدل نشان داد که باور زیباشناسی با مهارت سازنده حل مسئله، نیاز به شناخت و هوش فرهنگی رابطه مثبت و معناداری دارد. مهارت سازنده حل مسئله و نیاز به شناخت با هوش فرهنگی رابطه مثبت و معناداری دارند. مهارت غیرسازنده حل مسئله با نیاز به شناخت و هوش فرهنگی رابطه منفی و معناداری دارد. باور زیباشناسی با مهارت غیرسازنده حل مسئله رابطه منفی و معناداری دارد.
مقاله پژوهشی
هنر
صالحه خدادادی؛ محسن بدره؛ فاطمه باجلانی
چکیده
این مقاله به مقایسه دو روایت عهد عتیق و قرآن از وسوسه آدم و ایوب (ع) از سوی همسرانشان و بازنمایی آن در هنرهای تجسمی مسیحی و اسلامی میپردازد. مقایسه نحوه فریب و وسوسه دو پیامبر یادشده توسط همسرانشان در منابع دست اول، یعنی عدم صبر بر حرمت تناول میوه ممنوعه توسط حوا و نیز عدم صبر بر ابتلائات الهی توسط رحمه و بازتاب آن در هنرهای تجسمی دو ...
بیشتر
این مقاله به مقایسه دو روایت عهد عتیق و قرآن از وسوسه آدم و ایوب (ع) از سوی همسرانشان و بازنمایی آن در هنرهای تجسمی مسیحی و اسلامی میپردازد. مقایسه نحوه فریب و وسوسه دو پیامبر یادشده توسط همسرانشان در منابع دست اول، یعنی عدم صبر بر حرمت تناول میوه ممنوعه توسط حوا و نیز عدم صبر بر ابتلائات الهی توسط رحمه و بازتاب آن در هنرهای تجسمی دو فرهنگ مسیحی و اسلامی از اهداف این پژوهش است. این مطالعه، تطبیقی است و گردآوری دادهها با کاوش در اسناد و آثار کتابخانهای و گنجینههای هنری صورت گرفته است. گرچه در متن قرآن کریم، نه تنها تقصیر وسوسه آدم و ایوب به گردن همسرانشان نیست، بلکه تعابیر بسیار روشنی وجود دارد که به صراحت تمام این اتهام را رد مینماید اما از سویی دیگر، برخی از داستانهای عهدینی در داستان حوا و همسر ایوب بعضا در منابع حدیثی و تفسیری اسلامی نیز دیده می شوند. اما مساله بازنمایی وسوسه آدم توسط حوا و شماتت ایوب توسط همسرش رحمه در هنر مسیحی به وضوح و با بسامد قابل توجهی مشهود است ولی در نقاشی های اسلامی مساله اینگونه نیست؛ در باب وسوسه آدم از سوی حوا و پیامدهای آن مانند اخراج شان از بهشت، نقاشی های اسلامی صراحت کمتری در مقصر دانستن حوا دارند و بعضا شانیت برابری با آدم به او بخشیده اند و در نگاره های مربوط به داستان ایوب نیز اثری حاکی از وسوسه این پیامبر از سوی زنش و یا شماتت شدن از سوی او یافت نشد.
مقاله پژوهشی
ارتباطات
عبدالله بیچرانلو؛ سیده راضیه یاسینی؛ بهناز جلالیپور
چکیده
در میان شبکههای اجتماعی، محتواهای تولیدشده در اینستاگرام که یک شبکة تصویرمحور است، بیشترین تمرکز را بر نمایش زندگی روزمره دارد اما با افزایش دانش و مهارتهای کاربران، این شبکة اجتماعی به عنوان یک رسانه برای انعکاس فعالیتهای حرفهای برخی کاربران نیز استفاده میشود که مجریان تلویزیونی از آن جمله هستند. این تحقیق با استفاده از روش ...
بیشتر
در میان شبکههای اجتماعی، محتواهای تولیدشده در اینستاگرام که یک شبکة تصویرمحور است، بیشترین تمرکز را بر نمایش زندگی روزمره دارد اما با افزایش دانش و مهارتهای کاربران، این شبکة اجتماعی به عنوان یک رسانه برای انعکاس فعالیتهای حرفهای برخی کاربران نیز استفاده میشود که مجریان تلویزیونی از آن جمله هستند. این تحقیق با استفاده از روش کیفی مردمنگاری مجازی، صفحات اینستاگرامی 7 زن مشهور محجبه که به گویندگی و اجرا در تلویزیون اشتغال و به همین دلیل شهرت یافتهاند، مطالعه کرده و به تحلیل چگونگی بازنمود پوشش این زنان مشهور محجبه در صفحات شخصی ایشان در اینستاگرام پرداخته است. در این تحقیق ضمن بهرهگیری از نظریات گافمن و گیدنز در خصوص هویت و خودابرازی و نیز رویکرد نایار به فرهنگ شهرت، تلاش شده است به این سوالها پاسخ داده شود که بازنمود پوشش این زنان مشهور در صفحات مذکور، چه تفاوت مشهودی با نمایش پوشش آنها در تلویزیون دارد؟ بدین منظور تصاویری از ایشان که در عرصههای مختلف زندگی شخصی و اجتماعی در اینستاگرام بوده، تحلیل شده است. نتایج نشان داد، بازنمود پوشش زنان در اینستاگرام، از نظر نوع پوشش، تنوع لباس و رنگبندی، تفاوت بارز و چشمگیری با پوشش آنها در تلویزیون و فضای عمومی دارد. حتی برخی از این گویندگان از صفحه اینستاگرام خود برای تبلیغ گونههای خاصی از حجاب، با اهداف فرهنگی- تجاری استفاده کرده اند.
مقاله پژوهشی
تاریخی
نورالدین نعمتی
چکیده
عملکرد نمایندگان زن در دوره ششم مجلس شورای اسلامی
(1383-1379ش)
چکیده
پارلمان در ساختار قدرت سیاسی مدرن، تجلی اراده عمومی مردم و دارای جایگاه ویژهای در جامعه میباشد. در این راستا، مسأله زنان نیز یکی از موضوعات مهم جریانهای سیاسی کشور در مجلس بوده است. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مسئولیت خطیر تصمیمگیری در گسترة ملی بر ...
بیشتر
عملکرد نمایندگان زن در دوره ششم مجلس شورای اسلامی
(1383-1379ش)
چکیده
پارلمان در ساختار قدرت سیاسی مدرن، تجلی اراده عمومی مردم و دارای جایگاه ویژهای در جامعه میباشد. در این راستا، مسأله زنان نیز یکی از موضوعات مهم جریانهای سیاسی کشور در مجلس بوده است. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مسئولیت خطیر تصمیمگیری در گسترة ملی بر عهده نمایندگان گذاشته شده و در اصول متعدد آن، بر اهمیت حقوق زنان، توانمندسازی آنان و ایجاد فرصتهای مناسب شغلی با رعایت موازین اسلامی، تأکید شده است. مجلس ششم (1379-1383ش) با اکثریت اصلاح طلب و مشارکت گسترده مردم تشکیل شد. در این دوره، زنان منتخب دارای تحصیلات عالی بودند. با تشکیل «فراکسیون زنان» و حمایت سایر نمایندگان با ارائه طرح، اصلاح و تصویب قوانینی در زمینههای اشتغال، تحصیل، تحکیم بنیاد خانواده، نظام هماهنگ حقوق وروند پیوستن به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان، به بهبود شرایط بانوان کمک شد. این پژوهش با بهرهگیری از روش پژوهش کیفی و رویکردی تحلیلی-توصیفی، در پی پاسخ دادن به این پرسش است که زنان نماینده مجلس ششم با بهرهمندی از چه تمهیداتی و چگونه موفق به انجام تغییرات یادشده شدند؟ فرضیه پژوهش نیز چنین است که نمایندگان زن در این دوره با تشکیل فراکسیون زنان و ارائه طرح و اصلاح و تصویب قوانین به بهبود شرایط زنان در زمینههایی چون اشتغال و تحصیل، کمک مؤثر و سودمندی کردند.
واژگان کلیدی: مجلس شورای اسلامی، مجلس ششم، زنان، فراکسیون زنان، قوانین
مقاله پژوهشی
هنر
پرستو زمانی؛ خشایار حجتی امامی؛ فریده حاجیانی
چکیده
از جمله عوامل مهم در تولید پوشاک، الگوسازی و نظام سایزبندی لباس است. لباس به مثابه یک اثر فرهنگیهنری باید تناسب لازم با بدن انسان را داشته باشد. الگوسازی بر اساس سایز بدن افراد اقدام مهمی در این زمینه است. سایزبندی کلی همواره نمیتواند پاسخگوی تمام افراد جامعه باشد، زیرا برخی افراد از لحاظ اندامی نامتناسب با استانداردهای جهانی هستند. ...
بیشتر
از جمله عوامل مهم در تولید پوشاک، الگوسازی و نظام سایزبندی لباس است. لباس به مثابه یک اثر فرهنگیهنری باید تناسب لازم با بدن انسان را داشته باشد. الگوسازی بر اساس سایز بدن افراد اقدام مهمی در این زمینه است. سایزبندی کلی همواره نمیتواند پاسخگوی تمام افراد جامعه باشد، زیرا برخی افراد از لحاظ اندامی نامتناسب با استانداردهای جهانی هستند. بنابراین جمعآوری دادههای ابعادی متناسب با آناتومی افراد جامعه و طراحی الگو برای اندام آنان میتواند به بهرهوری بیشتر از پوشاک بومی کمک کند. با وجود اختلاف در ابعاد بدنی ایرانیان با دیگر کشورها، همچنان از دادههای ابعادی آنان در ترسیم الگو استفاده میشود. هدف این پژوهش بررسی مغایرتهای اندازهای موجود در شیوههای متداول سایزبندی لباس و ارائه راهکار است. پرسش آن است که جمعآوری اطلاعات آنتروپومتری افراد تا چهاندازه میتواند به بهبود شیوه سایزبندی پوشاک کمک کند؟ این تحقیق کاربردی است و به روش بررسی منابع کتابخانهای و تحلیل دادههای اندازهگیریشده حاصل از پژوهش میدانی انجام شدهاســت، از اینرو ماهیتی کمی-کیفی دارد. برای اینمنظور با استفاده از شیوه نمونهگیری تصادفی، ابعاد بدنی 1290 نفر از بانوان 20 تا 44 ساله اندازهگیری و سایز آنها از 32 تا 58 دستهبندی شد. با بهرهگیری از نرمافزار SPSS به تحلیل دادهها پرداختهشد. در نهایت اندازههای دستهبندی شده بانوان با اندازههای سیستم مولر مقایسه گردید. باتوجه به یافتهها، در بسیاری از پارامترها تفاوت چشمگیری میان ابعاد اندامی ایرانیان و اندازههای ذکرشده در سیستم مولر وجود داشت، در نتیجه مجموعهای از اعداد جدید براساس اطلاعات آنتروپومتری بانوان ایرانی در نظام سایزبندی جایگزین گردید.
مقاله پژوهشی
هنر
ساحل عرفان منش
چکیده
در دوره قاجار تصاویر زنان بیشتر در قالب زنان اسطورهای یا غربی در قالیهای تصویری بافته شده است. از جمله قالیچههای این دوره که تحت تأثیر هر دو گفتمان قرار گرفته، قالیچه زن نشسته محفوظ در گالری احدزاده است. این قالیچه از نظر شکل ظاهری شباهت بسیار به قالیچه ملکه ارمنستان دارد و همچنین تحت تأثیر قالیچه دنیا بر پشت گاوماهی نیز است. ...
بیشتر
در دوره قاجار تصاویر زنان بیشتر در قالب زنان اسطورهای یا غربی در قالیهای تصویری بافته شده است. از جمله قالیچههای این دوره که تحت تأثیر هر دو گفتمان قرار گرفته، قالیچه زن نشسته محفوظ در گالری احدزاده است. این قالیچه از نظر شکل ظاهری شباهت بسیار به قالیچه ملکه ارمنستان دارد و همچنین تحت تأثیر قالیچه دنیا بر پشت گاوماهی نیز است. با توجه به آنکه این قالیچه برگرفته از یک قالیچه با مضمون اسطورهای و یک قالیچه از زن غربی است، لذا آنچه در این پژوهش به آن پرداخته میشود، ارتباط میان متنها با یکدیگر است. هدف از این پژوهش، بررسی و مطالعه چگونگی ارتباط قالیچه ملکه انگلستان و قالیچه دنیا، با قالی محفوظ در گالری احدزاده است و به این پرسش پاسخ میدهد: ارتباط این قالیچهها که بیانگر دیدگاه غربی و اسطورهای است با قالیچه احدزاده چگونه قابل تبیین است؟ چه دگرگونیهایی در فرایند شکلگیری این ارتباط رخ داده است؟ پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تطبیقی و بر اساس دیدگاه بیش متنیت ژنت شکل گرفته است. یافتههای پژوهش نشان داد هر دو شاخه تقلیدی و تغییری میان متنهای موجود واقع شده است. رابطه متن اول و سوم از نوع بیشمتنی و رابطه متن دوم و سوم از نوع بینامتنی است. همچنین رابطه متن اول و سوم از گونه تراگونگی است، تغییر هم در سبک و هم در مضمون رخ داده و متن جدید تنها به یک گفتمان نمیپردازد بلکه گفتگومندی میان دو گفتمان غربگرایی و باستانگرایی را بیان می-کند و قالیچه هویت جدید یافته است.