نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه هنرهای نمایشی دانشگاه تهران
2 دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس
3 دانشجوی دکتری ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران
چکیده
کارل گوستاو یونگ روان ناخودآگاه انسان را متشکل از دو قطب متقابل مؤنث و مذکر آنیما و آنیموس میداند. کهنالگوی آنیما نیمة زنانه در روان مرد و آنیموس نیمة مردانه در روان زن است. برقراری هماهنگی و اتحاد میان این دو نیمه از روان، حفظ تعادل در روان انسان را سبب میشود و استیلای هریک از این قطبهای متقابل در فرد، سلسلهای از خصلتها و ویژگیها را پدید میآورد که از منظر اجتماعی و فرهنگی قابل مطالعه و بررسی است. مقالۀ حاضر، با رویکرد اسطورهشناختی، به چگونگی تجلییافتن کهنالگوی آنیموس در دو اثر نمایشی پردهخانه و ندبه از بهرام بیضایی میپردازد. بیضایی در این دو اثر، شخصیتهای زنی را به تصویر میکشد که بنا به موقعیت اجتماعیشان، آنیموس یا قطب مذکر پویا و فعال دارند. مطالعۀ خاستگاه و بازتاب اجتماعی و فرهنگیِ چیرگی آنیموس در شخصیتهای زن این آثار، تأثیرپذیری کنشهای روانی فرد از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی و همچنین ارتباط تنگاتنگ و متقابل میان این دو ساختار را آشکار میکند.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Social reflection of the animus archetype in female characters of two plays by Bahram Beyzayi (Case study of the plays Parde-Khane and Nodbe)
نویسندگان [English]
- Behrooz Mahmoudi Bakhtiari 1
- Fatemeh Ashkani 2
- Mahsa Manavi 3
1 Associate Professor, University of Tehran
2 MA Student, Tarbiat Modares University fa.ashkani@gmail.com
3 PhD Student, University of Tehran
چکیده [English]
Carl Gustav Jung believes that the unconscious soul of every human being consists of two masculine and feminine poles named Anima and Animus, respectively. The Anima archetype is the feminine half of every man's soul, and the animus archetype is the masculine half of every woman's soul, and the coordination and unity of these two halves of the soul results in a mental balance in human beings, and the domination of each of them over the other one, may result in some characteristics and mental features which research worthy in terms of social and cultural perspectives. The current article adopts a mythological approach to study the emergence of the Animus in the female characters of two Iranian plays by Bahram Beyzayi, named Parde-khane (The Inner side, 1993), and Nodbe (The Lament, 2006). In these two plays, Beyazyi portrays some female characters who have very active Animus feelings due to their specific social circumstances. The study of the origins and the social and cultural reflections of this active Animus in these women, reveals the mental effects caused by the social and cultural structures of their community, as well as the close interactions of these two in the lives of these women.
کلیدواژهها [English]
- Mythological Criticism
- Jung
- Animus
- Beyzayi
- Nodbe
- Parde-Khane