ادبیات
صیاد پناهی؛ حمید ولی زاده؛ مهین حاجی زاده
چکیده
امروزه ایدهها و انگارههای فمینیستی، ابزار مناسبی برای وارسی میزان تأثیر رویکرد فمینیستی در ساختاراثر ادبی است. در این میان، نظریه ابعاد چهارگانه «الینشوالتر» منتقد نامورآمریکایی سده بیستم، این فرصت را برای نقد نوشتار زنانه اثر فراهم میسازد و با اتکا بر آن میتوان جایگاه زنان را در آثار ادبی نویسندگان زن و مرد شناخت. ...
بیشتر
امروزه ایدهها و انگارههای فمینیستی، ابزار مناسبی برای وارسی میزان تأثیر رویکرد فمینیستی در ساختاراثر ادبی است. در این میان، نظریه ابعاد چهارگانه «الینشوالتر» منتقد نامورآمریکایی سده بیستم، این فرصت را برای نقد نوشتار زنانه اثر فراهم میسازد و با اتکا بر آن میتوان جایگاه زنان را در آثار ادبی نویسندگان زن و مرد شناخت. از اینرو پژوهش حاضر با رویکرد آمریکایی در ادبیات تطبیقی و روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر نظریه شوالتر سعی نموده تا رمان ذاکرة الجسد از احلام مستغانمی (الجزایری) و رمان هرس از نسیم مرعشی(ایرانی) را برای نقد نوشتار زنانه برگزیند و آن را بر پایه بعد زبانی از ابعاد چهارگانه الینشوالتر، مورد بحث قرار دهد تا میزان کاربرد مؤلفههای زبانی زنانه و تعلق هر کدام از آثار به سنتهای نوشتاری مشخص و شناخته گردد. مطابق با دستاوردهای تحقیق هر دو نویسنده در کاربرد مؤلفههای زبانی مطابق با قواعد نوشتار زنانه عمل کردهاند. و با اطمینان خاطر و با تکیه بر استقلال زنانه به نگارش اثر پرداخته و در نتیجه گفتمان زنانگی را تقویت نمودهاند. از جهت تفاوت، میزان کاربرد برخی از عناصر زنانه مانند پرداختن به رنگواژهها، جزئینگری در رمان مرعشی بیش از رمان مستغانمی است؛ زیرا با اینکه در رمان مستغانمی شخصیت اصلی زن است؛ اما شخصیتهای مرد داستان نیز حضور و نقش فعالی دارند لیکن رمان مرعشی رمان زنانه صرف است. در هر دو رمان نشانههای اندکی از تلاش زنان برای برون رفت از سنت فمنیسم و ورود به سنت مؤنث دیده میشود.
ادبیات
عزت ملاابراهیمی؛ علی صباغیان
چکیده
در نقد جامعهشناختی رمان، ارتباط ساختار و محتوای داستان با وضعیت و دگرگونیهای جامعه و محیطی که در آن متولد شده بررسی میشود و چگونگی انعکاس و بازنمایی هنرمندانۀ جامعه در جهان تخیلی اثر ادبی، نقد و تحلیل میشود. نویسندگان در این مقاله، بر پایۀ چارچوب نقد جامعهشناسی، به بررسی آثار نویسندۀ مشهور الجزایری، خانم احلام مستغانمی، ...
بیشتر
در نقد جامعهشناختی رمان، ارتباط ساختار و محتوای داستان با وضعیت و دگرگونیهای جامعه و محیطی که در آن متولد شده بررسی میشود و چگونگی انعکاس و بازنمایی هنرمندانۀ جامعه در جهان تخیلی اثر ادبی، نقد و تحلیل میشود. نویسندگان در این مقاله، بر پایۀ چارچوب نقد جامعهشناسی، به بررسی آثار نویسندۀ مشهور الجزایری، خانم احلام مستغانمی، پرداختهاند. با آنکه وی نویسندهای رمانتیک است، در قالب رمانتیسم جامعهگرا در آثار خود به تبیین اوضاع فرهنگی و اجتماعی کشورش میپردازد. او از مسائلی چون حقوق زنان، فقر فرهنگی، تقابل سنت و مدرنیته و نابسامانیهای اجتماعی سخن میگوید و زخمها و جراحتهایی را که از رهگذر استعمار بر پیکرۀ جامعه وارد شده، واکاوی و تشریح میکند. از یافتههای این پژوهش، که به روشی توصیفیـ تحلیلی تدوین شده، برمیآید که نویسنده توانسته است روزنهای جدید برای شناخت زوایای مختلف اشغال الجزایر، جنگهای آزادیبخش این کشور، پیامدهای استعمار و عقبماندگی جوامع عربی در برابر چشمان مخاطب بگشاید. اما ،درعینحال، تلاش دارد با کاربرد لحنی احساسی، پایبندی خود به مکتب رمانتیسم را حفظ کند. با وجود این، هرچند آثار وی رنگوبوی انتقادی به خود گرفته است، با رئالیسم اجتماعی تفاوت معناداری دارد.