هنر
غفران بریمو؛ مریم کشمیری
چکیده
مجلات کودک و نوجوان ازجمله رسانههای جمعی تاثیرگذار بر فرایند جامعهپذیری هستند؛ زیرا از طرق گوناگون، همچون انتخاب موضوعات خاص و تصویرسازیهای هدفمند میتوانند موجب القاء، تغییر و تعدیل ارزشها، رفتارها و الگوهای جنسیتی در میان کودکان شوند. مجلۀ أسامه در سوریه و مجلۀ رشد دانشآموز در ایران، هر دو از چنین جایگاهی برخوردار است. ...
بیشتر
مجلات کودک و نوجوان ازجمله رسانههای جمعی تاثیرگذار بر فرایند جامعهپذیری هستند؛ زیرا از طرق گوناگون، همچون انتخاب موضوعات خاص و تصویرسازیهای هدفمند میتوانند موجب القاء، تغییر و تعدیل ارزشها، رفتارها و الگوهای جنسیتی در میان کودکان شوند. مجلۀ أسامه در سوریه و مجلۀ رشد دانشآموز در ایران، هر دو از چنین جایگاهی برخوردار است. این دو مجله با داشتن مخاطبان گسترده و نیز تولید چند دههای میتوانند از طریق تصویر در ساخت فضای فکری مخاطبان خود نقش بسیار پررنگی داشته باشند. پژوهش حاضر با نگاه به جایگاه برجستۀ این مجلات، در پی مقایسه بازنمایی جنسیت در تصاویر مجلۀ أسامه در سوریه و مجلۀ رشد دانشآموز در ایران است. تجزیه و تحلیل نمونهها با استفاده از الگوی کرس و ونلیون در خوانش نشانهشناسی اجتماعی صورت پذیرفته است. در این الگو، تصاویر در سه سطح معنای بازنمودی، تعاملی و ترکیبی بررسی میشود. پژوهش حاضر با تحلیل در این سه سطح نشان میدهد تصاویر این دو مجله کلیشههای رایج جنسیتی را به کودکان ارائه مینمایند. نقشهای «زن-مادر»، «زن- مادربزرگ» و «دختر» درجایگاه نقشهای محورى یا فرعى در بیشتر تصاویر هر دو مجله بازنمایی شده و در هیچیک از آنها، نقشهای مهم اجتماعی، همانند آنچه در حقیقت این دو جامعۀ اسلامی رخ میدهد، نمود نیافته است. سه سطح ارائۀ تصویر نیز برپایۀ دیدگاه کرس و ونلیون به این شرح است: در سطح بازنمودی، تصویرها در این مجلات، مخاطبان را به دنیای خوب فرامیخوانند. حضور زنان، بیشتر در امور وابسته به درون منزل است و آنگاه که بیرون از خانه ظاهر میشوند، نقشهای عادی و سنتی را پذیرفتهاند؛ در سطح تعاملی، تصویرها فاقد تماس است و طراحان نماهای دور و متوسط را برگزیدهاند. حتی زاویه دید از روبهرو انتخاب شده است. در سطح ترکیبی، ارتباط میان معنای بازنمودی و تعاملی را میبینیم. بدین صورت که با بهرهگیری از الگوی مرکز ـ حاشیه، نقش زنان برجسته شده است، البته جایی که مردان نیز در تصویر حضور دارند، همچنان نقش زن، کمرنگ و حاشیهای میشود. این گروه از تصویرها، عموماً بدون قاببندی است و همین امر در گشایش فضای تصویر و موفقیت در برجستهسازی بصری نقش زنان تأثیر مثبت داشته است.
جامعه شناسی
داریوش رضاپور؛ حسن چنانی نسب؛ رحمان باقری
چکیده
هدف تحقیق حاضر بررسی رابطۀ بین جامعهپذیری و هویت جنسیتی بین دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور دزفول بوده است. روش تحقیق این پژوهش پیمایشی و شیوة گردآوری دادهها استفاده از پرسشنامه بوده است. جامعة آماری همۀ دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور شهر دزفول بوده که با استفاده از جدول لین تعداد 384 نفر بهعنوان حجم نمونه تعیین شدند. نمونهگیری ...
بیشتر
هدف تحقیق حاضر بررسی رابطۀ بین جامعهپذیری و هویت جنسیتی بین دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور دزفول بوده است. روش تحقیق این پژوهش پیمایشی و شیوة گردآوری دادهها استفاده از پرسشنامه بوده است. جامعة آماری همۀ دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور شهر دزفول بوده که با استفاده از جدول لین تعداد 384 نفر بهعنوان حجم نمونه تعیین شدند. نمونهگیری به شیوة تصادفی طبقهای چندمرحلهای انجام شد. نتایج آزمون پیرسون نشان میدهد که بین متغیر وابستة این پژوهش (هویت جنسیتی) و برخی متغیرهای مستقل همبستگی وجود دارد. مقدار همبستگی پیرسون بین متغیر وابسته و متغیرهای آگاهی اجتماعی، شبکۀ روابط اجتماعی و قدرت تصمیمگیری، در مجموع 1/22درصد از تغییرات در متغیر وابسته هویت جنسیتی را تبیین میکنند. نتایج تحلیل رگرسیون گامبهگام نیز نشان داد که متغیرهای آگاهی اجتماعی، شبکۀ روابط اجتماعی و قدرت تصمیمگیری تأثیرگذارترین عوامل بر هویت جنسیتیاند.
محمدجواد جاوید
چکیده
فقه و حقوق اسلامی در روابط دختر و پسر مبتنی بر حوزههای محرم و نامحرم است. امروزه در ادبیات دینی، محرمیت یعنی نبود مرزی برای دوستی متعارف و عدم محرمیت یعنی بودن مرزی نسبتاً نامتعارف برای تعامل معمول دو جنس مخالف. از سویی نگاه فرهنگ اسلامی در این خصوص آن است که روابط دختر و پسر نامحرم، حتی در حد متعارف آن نیز به حداقل ممکن و در حد ضرورت ...
بیشتر
فقه و حقوق اسلامی در روابط دختر و پسر مبتنی بر حوزههای محرم و نامحرم است. امروزه در ادبیات دینی، محرمیت یعنی نبود مرزی برای دوستی متعارف و عدم محرمیت یعنی بودن مرزی نسبتاً نامتعارف برای تعامل معمول دو جنس مخالف. از سویی نگاه فرهنگ اسلامی در این خصوص آن است که روابط دختر و پسر نامحرم، حتی در حد متعارف آن نیز به حداقل ممکن و در حد ضرورت منتهی شود، از سوی دیگر تنها فرصت روابط آگاهان? دختر و پسر در اسلام، زمانی است که طرفین برنامهای جدی برای ازدواج در نظر داشته باشند. خارج از کانون خانواده و ازدواج شرعی، عملاً هر گونه تعامل احساسی، صمیمانه یا عاشقانه، مذموم و حرام یا زمینهساز گناه کبیره تلقی میشود. با این فروض که در گذشته امکان نوعی جامعهپذیری مبتنی بر معیارهای بومی و سنتی وجود داشته که عملاً منجر به ازدواج بهنگام در آغاز سن بلوغ دختر و پسر میشده است، سؤال اصلی نوشتار حاضر آنست که در شرایط فعلی با توسع? شبکههای ارتباطی، کاهش سن بلوغ و افزایش سن ازدواج، چگونه میتوان شکاف زمانی موجود بین زمان بلوغ تا زمان ازدواج دختر و پسر معاصر را قانونمند کرد؟ فرضی? کلان نوشتار حاضر، درصدد امکانسنجی مدیریت قانونمند دور? زمان بلوغ تا زمان ازدواج دائم دختر و پسر براساس نظری? دوستی اسلامی است.