مریم فردوسی؛ نعمت الله فاضلی
چکیده
چکیدهانسانها برای پیشبرد زندگی خود استراتژیهای زبانی متعددی را بهکارمیگیرند. این مسئله در جوامعی چون ایران که با توزیع نامتوازن قدرت روبهروست و ابزار قدرت در دسترس مردمانش به همین ابزار زبانی محدود میشود، بیشتر بهچشم میخورد. علاوهبر آن نیز گروه های خاص اجتماعی، مانند زنان، بهواسطۀ خاصتر بودن شرایط اجتماعی و ...
بیشتر
چکیدهانسانها برای پیشبرد زندگی خود استراتژیهای زبانی متعددی را بهکارمیگیرند. این مسئله در جوامعی چون ایران که با توزیع نامتوازن قدرت روبهروست و ابزار قدرت در دسترس مردمانش به همین ابزار زبانی محدود میشود، بیشتر بهچشم میخورد. علاوهبر آن نیز گروه های خاص اجتماعی، مانند زنان، بهواسطۀ خاصتر بودن شرایط اجتماعی و فرهنگی و سرمایه های اندکی که در دست دارند، بهطریق اولی به مکانیزم های زبانی مختلف متوسل میشوند تا بتوانند در میدانهایی که سهم آن ها از قدرت ناچیز است، مناسبات قدرت را بهنفع خود تغییر دهند. از همین روی هم دنیای زنانه با زبان تعریف میشود و این مقاله قرار است با بررسی کنشهای زبانی زنان در بستر زندگی روزمره به کنه زبان زنانه و البته استراتژیهای زبانی زنان پی ببرد و با روش کیفی و ترکیبی از مصاحبۀ گروهی در قالب گروه متمرکز[1]، تجربۀ زیسته و متونی مثل وبلاگها و رمانها (در حد منابع کمکی) به این پرسش پاسخ دهد که زنان ایرانی در زندگی روزمرهشان از چه استراتژیهایی برای اعمال قدرت در مقابل نابرابری ها و رسیدن به حداکثر منافع استفاده میکنند.
مهران سهراب زاده؛ اسماعیل حسام مقدم
چکیده
این مقاله درصدد صورتبندی تحلیل روانکاوانهای از سینمای ایران در دهة هشتاد شمسی است. فیلمهای شاخص این دوره در فضایی تولید شدهاند که نظرگاه خویش را در بازنمایی زندگی روزمره و اخلاقزیستی طبقة متوسط شهری برساختهاند. ازهمینرو، با انتخاب فیلم سینمایی به همین سادگی (به کارگردانی رضا میرکریمی/ 1386)، بهمثابة ...
بیشتر
این مقاله درصدد صورتبندی تحلیل روانکاوانهای از سینمای ایران در دهة هشتاد شمسی است. فیلمهای شاخص این دوره در فضایی تولید شدهاند که نظرگاه خویش را در بازنمایی زندگی روزمره و اخلاقزیستی طبقة متوسط شهری برساختهاند. ازهمینرو، با انتخاب فیلم سینمایی به همین سادگی (به کارگردانی رضا میرکریمی/ 1386)، بهمثابة نمونهای از این صورتبندی گفتمانی، به تحلیل گونهای از بازنمایی زیستروزمرة طبقة متوسط شهری پرداخته شده است که در این دهه به شکلی از پروبلماتیک فرهنگ ایرانی مبدل گشتهاند. این فیلم، از درون روایت خویش، اشاراتی دال بر توجه به ابژههای غایبی دارد که در گوشه و کنارهای زندگی روزمره رسوخ کردهاند و از درونشان دلالتهایی شکل گرفته که مسیر امر روزمره را در جهت امر ناخودآگاه سوژه رهنمون کرده است. این مقاله، با تحلیلی روانکاوانه، قصد آن دارد که به تفسیر و تأویلی از ابژههای غایبی بپردازد که زیستروزمرة این سوژهها را (که اغلب نیز زناند)، آنگونه که در این فیلمها بازنمایی شده، برساخت میکند؛ ابژههای غایبی که در برساختن سوژههای خطخورده و ازهمپاشیده نقشی اساسی در زندگی روزمرة امروزین بازی میکنند.