ادبیات
ایوب مرادی؛ منصوره شهریاری
چکیده
رویکرد شوالتر که به نقد وضعی یا سنت نوشتاری زنان مشهور است امکان بررسی نوشتار زنانه را از منظر تفاوتهای جنسیتی فراهم می آورد . شوالتر با بررسی زمینههای زیستی، زبانی، روانی و فرهنگی به تحلیل محتوا و ساختار نوشتار ادبی می پردازد. رمان «پیاده» ازجمله آثاری است که موضوع زن ایرانی و مشکلاتی که فرهنگ مردانه برای وی رقم زده را دستمایه ...
بیشتر
رویکرد شوالتر که به نقد وضعی یا سنت نوشتاری زنان مشهور است امکان بررسی نوشتار زنانه را از منظر تفاوتهای جنسیتی فراهم می آورد . شوالتر با بررسی زمینههای زیستی، زبانی، روانی و فرهنگی به تحلیل محتوا و ساختار نوشتار ادبی می پردازد. رمان «پیاده» ازجمله آثاری است که موضوع زن ایرانی و مشکلاتی که فرهنگ مردانه برای وی رقم زده را دستمایه داستانپردازی قرار داده است. قهرمان این داستان، زنی تنهاست که به دلیل تهمت ناروای همسرش از دیار خود رانده و آواره تهران میشود. در این رمان، شخصیتهای مرد در اتحادی نانوشته هریک بهنحوی در رقمخوردن عاقبت شوم قهرمان دست دارند و در نقطة مقابل شخصیتهای زن طی تلاشی بیثمر، هرکدام بهشکلی درصدد یاری قهرماناند. نویسنده با خلق مکانی خیالی به نام گوران، به بازنمایی ظلم تاریخی فرهنگ مردانه به زنان پرداخته و برای انجام این مهم از پرداخت دقیق خُلقیات روانی و ویژگیهای زیستی زنان بهره برده است. این پژوهش در پی آن است تا به شیوة توصیفی – تحلیلی ویژگیهای نوشتار زنانة ایرانی را در متن رمان پیاده براساس رویکردهای چهارگانة شوالتر بررسی نماید. نتایج نشان میدهد که مسائل مربوط به بارداری و زایمان از منظر زیستی، ارتباط با مردان، ویژگیهای مادرانه و ارتباط با زنان از نگاه روانی و توجه منتقدانه به تسلط تاریخی مردان بر زنان از منظر فرهنگی، تبلور خاصی در متن یافتهاند. در زمینة مسائل زبانی و ساختاری نیز انعکاس بالای واژگان خاص زنان، جملات کوتاه و مقطّع و جزئینگری در متن تشخصّ ویژهای دارند. مهمترین ویژگی سبکی متن نیز نوع خاصی از روایت بومی - ایرانی است که از تلفیق زاویه دید سومشخص و اولشخص با بهرهگیری از ظرفیت جملات عاطفی حاصل آمده است؛ ویژگیای که شباهت بالایی به شیوة داستانگویی در گعدههای زنان ایرانی دارد.
ادبیات
سمیه السادات طباطبائی
چکیده
در هزارویک شب فقط شهرزاد برای رهایی از چنگال مرگ قصهسرایی نمیکند که "کنیزک" نیز به ریسمان قصه چنگ میزند تا از کام مرگ برهد. او در رقابت با هفت وزیر قصههایی را در باب نیرنگبازی مردان حکایت می-کند که قصۀ «چشمۀ افسون» یکی از آنهاست. این قصه گرچه از زبان کنیزک و در دفاع از زنان گفـــته می-شود ولی در آن "زنبودن" بدترین ...
بیشتر
در هزارویک شب فقط شهرزاد برای رهایی از چنگال مرگ قصهسرایی نمیکند که "کنیزک" نیز به ریسمان قصه چنگ میزند تا از کام مرگ برهد. او در رقابت با هفت وزیر قصههایی را در باب نیرنگبازی مردان حکایت می-کند که قصۀ «چشمۀ افسون» یکی از آنهاست. این قصه گرچه از زبان کنیزک و در دفاع از زنان گفـــته می-شود ولی در آن "زنبودن" بدترین مصیبت خانومانبراندازی است که ممکن است گریبانگیر مردی شود. زینرو منتقدان فمینیست مصری در کتاب قالت الراویة؛ حکایات من وجهة نظر المرأة من وحی نصوص شعبیة عربیة [(زن)راوی گفت؛ قصههای زنانه با الهام از داستانهای عامۀ عربی] بر آن انگشت گذاشته و کوشیدهاند از دیدگاهی زنمحور به بازآفرینیاش دست زنند. «حکایت فَهد در دنیای زنان» و «چشمۀ زندگی» ثمر این تلاش است. برای خوانش این روایتهای زنانه از دو رویکرد بهره گرفتهایم: رویکرد ساختارگرای تزوتان تودوروف و دیگری تحلیل فمینیستی. این انتخاب دو دلیل دارد: نخست آنکه تحلیل زنانهگر نشان میدهد چرا قصۀ یادشده زنستیز است و به بازنویسی زنانه نیاز دارد. همچنین روشن میکند منتقدان فمینیست در روایتهای نوآفریدۀ خود چگونه از «چشمۀ افسون» سویههای زنستیزانه را زدودهاند. دوم آنکه در بررسی ساختاری روایت در پی پاسخ بدین پرسشیم که چنین قرائتی آیا میتواند در دریافت سویههای ضد زن یک متن یا فهم نگاه زنانه در متن دیگر گرهگشا باشد؟
ادبیات
نادیا احمدی نیک؛ غلامرضا پیروز
چکیده
بازتاب ایده و طرحهای فمینیستی در متون ادبیات داستانی موجب شد تا در برهههای مختلف، زنان تمایل زیادی به خلق متون زنمحورانه پیدا کنند. اکنون با نگاهی گذرا بر پژوهشهای پیشین در نقد رمان نفرین خاکستری (1381) اثر مهسا محبعلی، کاملاً مشخص میشود اکثر این پژوهشها در قالب مقاله و پایاننامه، این اثر را صرفاً متنی فمینیستی در نظر گرفتهاند ...
بیشتر
بازتاب ایده و طرحهای فمینیستی در متون ادبیات داستانی موجب شد تا در برهههای مختلف، زنان تمایل زیادی به خلق متون زنمحورانه پیدا کنند. اکنون با نگاهی گذرا بر پژوهشهای پیشین در نقد رمان نفرین خاکستری (1381) اثر مهسا محبعلی، کاملاً مشخص میشود اکثر این پژوهشها در قالب مقاله و پایاننامه، این اثر را صرفاً متنی فمینیستی در نظر گرفتهاند و به تحلیل عناصر این رویکرد اکتفا کردهاند، درحالیکه نویسندگان در جستار پیش رو سعی کردهاند موضوع مغفول ماندۀ پژوهشهای دیگر منتقدان در خصوص نقد فمینیستی رمان نفرین خاکستری را با پرسشی جدی روبهرو سازند. میتوان مهمترین پیشفرض این جستار را برطرفساختن ابهام رویکردی نویسنده با توجه به تلاش آرمانگرایانهاش در نظر گرفت. بدین منظور نویسندگان این مقاله درصدد نقد و بررسی رویکرد انتقادی و اعتراضی مهسا محبعلی نسبت به فمینیسم رادیکال در قالب رمان نفرین خاکستری هستند. این مقاله پژوهشی است به روش تحلیل محتوای کیفی، که با استفاده از منابع اسنادی، کتابخانهای، مصاحبه و سایتهای معتبر بر مبنای استنباط نویسندگان از تحلیل دادههای تحقیق فراهم آمده است. مهمترین دستاورد این پژوهش استخراج و تحلیل درونمتنی مؤلفههایی در حیطۀ فمینیسم رادیکالی همچون: بکرزایی- خودباروری، مردستیزی و تحقق فردیت زن است که محبعلی با استفاده از این موارد در میانۀ داستان با تغییر عقیده بر این حقیقت تأکید میکند که آموزههای شالودهشکنانۀ فمینیسم رادیکال در کاهش نابرابریها و ظلمهای جنسیتی به توفیقهای قابلاعتنایی دست نیافته است و اینگونه مبانی نظری فمینیستهای رادیکال را زیر سؤال برده است.
صفیه مرادخانی؛ مریم طالبی
دوره 2، شماره 4 ، تیر 1389
چکیده
فمینیسم، واژه ای فرانسوی به معنی «طرفداری از حقوق زن» و «جنبش آزادی زنان» است که اگرچه با معنای کنونی، واژه ای نوین است، قدمتی به اندازه ی تاریخ دارد. نقد فمینیستی نیز بر آن است تا نقش زنان را در دو محور خالق اثر (زن در مقام نویسنده) و شخصیت خلق شده (چهره ی ارایه شده از زن در آثار نویسندگان)، بررسی کند. محور و گرایش اول با عنوان «نقد زنان» ...
بیشتر
فمینیسم، واژه ای فرانسوی به معنی «طرفداری از حقوق زن» و «جنبش آزادی زنان» است که اگرچه با معنای کنونی، واژه ای نوین است، قدمتی به اندازه ی تاریخ دارد. نقد فمینیستی نیز بر آن است تا نقش زنان را در دو محور خالق اثر (زن در مقام نویسنده) و شخصیت خلق شده (چهره ی ارایه شده از زن در آثار نویسندگان)، بررسی کند. محور و گرایش اول با عنوان «نقد زنان» و گرایش دوم با نام «جلوه های زن» مطرح شده است. در این مقاله به نقد فمینیستی و بررسی چهره ی زن مجموعه داستان «دخترخاله ونگوک» از فریده خرمی پرداخته می شود. در همین راستا، ابتدا خلاصه ای از داستان ها ذکر، آن گاه به نقد داستان ها از دو دیدگاه مذکور پرداخته شده است. ضمن نقد این مجموعه درمی یابیم که اثر مذکور گواه دغدغه ی زنانه ی نویسنده ی آن است. مضمون داستان ها، مسائل عاطفی ـ اجتماعی زنان در برابر مردان و جامعه است. محور موضوعات بدون هیچ تردیدی زن، مسائل زنان و محدودیت هایشان می باشد و اندیشه ی زن محور نویسنده سبب خلق و ظهور ایده های مردستیز گشته است.