سیده راضیه یاسینی
چکیده
رسانههای مکتوب، از جمله نشریات تخصصی هنری یا هنریـ ادبی، میتوانند از واقعیتهای اجتماعی تصویری برساخته را عرضه کنند که در فهم مخاطبان آنها از جامعه بسیار تأثیرگذار است، پژوهش در این مقاله با پرسش از اینکه؛ چه برساختی از زنان در نشریات تخصصی هنری یا هنریـ ادبی در دورۀ اصلاحات (1376ـ1384) صورت گرفته است، بر آن است تا رویکرد هریک ...
بیشتر
رسانههای مکتوب، از جمله نشریات تخصصی هنری یا هنریـ ادبی، میتوانند از واقعیتهای اجتماعی تصویری برساخته را عرضه کنند که در فهم مخاطبان آنها از جامعه بسیار تأثیرگذار است، پژوهش در این مقاله با پرسش از اینکه؛ چه برساختی از زنان در نشریات تخصصی هنری یا هنریـ ادبی در دورۀ اصلاحات (1376ـ1384) صورت گرفته است، بر آن است تا رویکرد هریک از نشریات مورد مطالعه را در پرداختن به زنان و مسائل آنان دریابد. بدین منظور با بهرهگیری از نظریۀ بازنمایی استوارت هال و با استفاده از تحلیل مضمون (تحلیل تماتیک)، 27 نشریۀ هنری یا هنریـ ادبی منتشره در دورۀ مزبور مطالعه شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که نشریات مورد نظر، در سه گروه، رویکردهای متفاوتی به موضوع داشتهاند؛ در یک دسته از نشریات، تصویر زن یا به غیبت رفته یا از آن احتراز شده است. در دستۀ دوم، تصویر زن در حاشیه قرار داده شده و در دستۀ سوم، بهطور برجستهای، برساخت گفتمانی از زن صورت گرفته است. تحلیل مضامین این نشریات نشان داد که تصویر بازنماییشده از زنان، بسته به رویکردهای گاه تجاری برخی نشریات، بهویژه نشریات سینمایی، الزاماً با هدف تقویت گفتمان اصلاحات برساخته نشده، اما متأثر از نگاه مشارکتجوی زنان در گفتمان اصلاحات بوده است.
فرهنگی
سیده راضیه یاسینی
چکیده
مقالة حاضر پوشاک سنتی زنان ایران را از منظری فرهنگی و جامعهشناختی تحلیل میکند. تمرکز پژوهش بر کارکردهای پوشاک سنتی زنان در مناطق کنارة دریای جنوب ایران است. چارچوب نظری استفادهشده بر نظریات کارکردگرایی و جامعهشناسی پوشاک استوار است. روش مطالعه در این مقاله کیفی است و اطلاعات مورد نیاز به دو روش کتابخانهای و مشاهدة میدانی ...
بیشتر
مقالة حاضر پوشاک سنتی زنان ایران را از منظری فرهنگی و جامعهشناختی تحلیل میکند. تمرکز پژوهش بر کارکردهای پوشاک سنتی زنان در مناطق کنارة دریای جنوب ایران است. چارچوب نظری استفادهشده بر نظریات کارکردگرایی و جامعهشناسی پوشاک استوار است. روش مطالعه در این مقاله کیفی است و اطلاعات مورد نیاز به دو روش کتابخانهای و مشاهدة میدانی انواع پوشاک سنتی زنان در مناطق بوشهر، هرمزگان و خوزستان گردآوری شده است. براساس این دادهها، تلاش شده جایگاه چهار عامل اساسی «جغرافیا، فرهنگ، دین و شغل» در پدیدارشدن انواع این پوشاک مطالعه و تأثیر آنها بر الگوهای ساختاری و تزئینات بصری پوشاک مذکور بیان شود. فرض بر آن است که عوامل مذکور بر نوع طراحی و تزئین پوشاک زنان کنارة دریای جنوب مؤثر بودهاند. نتایج نشان داده که مهمترین مؤلفة مؤثر بر فرم، طرح و بافت پوشاک زنان در مناطق کنارة دریای جنوب ایران، جغرافیای طبیعی و پس از آن، دین است. جغرافیای فرهنگی و شغل نیز پس از دو عامل نخست، به ترتیب واجد اهمیتاند.