محبوبه شعبانی جفرودی؛ سیده مامک صلواتیان؛ علیرضا نیکویی؛ سامره اسدی مجره
چکیده
کهنالگو در روان جمعی انسان برانگیزانندة اعمال انواع کنش در ذهن معنوی اوست و از آنجا که جوهرة هنر، ذهن و روان آدمی است، مقالة حاضر ارتباط میان روانکاوی و معماری را جستوجو میکند. کارل گوستاو یونگ، مبدع نظریة روانشناسی تحلیلی و باسط تئوری کهنالگوها، معماری را چونان روان انسان میداند. بهطوریکه موقن است ابداً پدیدهای ...
بیشتر
کهنالگو در روان جمعی انسان برانگیزانندة اعمال انواع کنش در ذهن معنوی اوست و از آنجا که جوهرة هنر، ذهن و روان آدمی است، مقالة حاضر ارتباط میان روانکاوی و معماری را جستوجو میکند. کارل گوستاو یونگ، مبدع نظریة روانشناسی تحلیلی و باسط تئوری کهنالگوها، معماری را چونان روان انسان میداند. بهطوریکه موقن است ابداً پدیدهای دستساز بشر موجود نیست که نخست به صورت پندار و خیال در روان نبوده باشد. شمار کهنالگوها بهعنوان موضوع اصلی بحث بسیار است. این تحقیق با محوریت قرار دادن دو کهنالگوی آنیما و آنیموس، نخست در پی یافتن و گردآوری نمادهای این کهنالگوها در اندیشهها، آیینها و باورهای قومی و سپس ایجاد تناظر در نمادهای برخی از مهمترین اجزای خانههای سنتی فلات مرکزی ایران شامل دستگاه ورودی، حیاط، ایوان، حوضخانه، اتاق، بادگیر، سرداب و سایر است. مقالة پیش رو با رویکرد تحلیل محتوا در پارادایم کیفی بهروش استقرایی و قیاسی انجام پذیرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهند میان نمادهای کهنالگوهای آنیما و آنیموس و مضامین معنوی نهفته در اجزای خانههای سنتی تناظر برقرار است و همانگونه که روان انسان کامل سرشتی دووجهی دارد، تعادل میان هردو نمودهای روانزنانه و روانمردانه در کلیت والای معماری سنتی خانه نیز دیده میشود.
هنر
بهروز محمودی بختیاری؛ فاطمه اشکانی؛ مهسا معنوی
چکیده
کارل گوستاو یونگ روان ناخودآگاه انسان را متشکل از دو قطب متقابل مؤنث و مذکر آنیما و آنیموس میداند. کهنالگوی آنیما نیمة زنانه در روان مرد و آنیموس نیمة مردانه در روان زن است. برقراری هماهنگی و اتحاد میان این دو نیمه از روان، حفظ تعادل در روان انسان را سبب میشود و استیلای هریک از این قطبهای متقابل در فرد، سلسلهای از خصلتها ...
بیشتر
کارل گوستاو یونگ روان ناخودآگاه انسان را متشکل از دو قطب متقابل مؤنث و مذکر آنیما و آنیموس میداند. کهنالگوی آنیما نیمة زنانه در روان مرد و آنیموس نیمة مردانه در روان زن است. برقراری هماهنگی و اتحاد میان این دو نیمه از روان، حفظ تعادل در روان انسان را سبب میشود و استیلای هریک از این قطبهای متقابل در فرد، سلسلهای از خصلتها و ویژگیها را پدید میآورد که از منظر اجتماعی و فرهنگی قابل مطالعه و بررسی است. مقالۀ حاضر، با رویکرد اسطورهشناختی، به چگونگی تجلییافتن کهنالگوی آنیموس در دو اثر نمایشی پردهخانه و ندبه از بهرام بیضایی میپردازد. بیضایی در این دو اثر، شخصیتهای زنی را به تصویر میکشد که بنا به موقعیت اجتماعیشان، آنیموس یا قطب مذکر پویا و فعال دارند. مطالعۀ خاستگاه و بازتاب اجتماعی و فرهنگیِ چیرگی آنیموس در شخصیتهای زن این آثار، تأثیرپذیری کنشهای روانی فرد از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی و همچنین ارتباط تنگاتنگ و متقابل میان این دو ساختار را آشکار میکند.
ادبیات
رضا ستاری؛ حسین حسن پور آلاشتی؛ مرضیه حقیقی
چکیده
بانوگشسبنامه یکی از منظومههای حماسی ملی است که به تقلید از شاهنامة فردوسی در شرح زندگی و دلاوریهای بانوگشسب، دختر رستم، به نظم درآمده است. این منظومه، تنها اثر حماسی در ادب فارسی است که محور داستان آن یک قهرمان زن است. بیشتر پژوهشگرانی که این منظومه را بررسی کردهاند، بر چگونگی حضور بانوگشسب در متون حماسی و شرح پهلوانیهایش ...
بیشتر
بانوگشسبنامه یکی از منظومههای حماسی ملی است که به تقلید از شاهنامة فردوسی در شرح زندگی و دلاوریهای بانوگشسب، دختر رستم، به نظم درآمده است. این منظومه، تنها اثر حماسی در ادب فارسی است که محور داستان آن یک قهرمان زن است. بیشتر پژوهشگرانی که این منظومه را بررسی کردهاند، بر چگونگی حضور بانوگشسب در متون حماسی و شرح پهلوانیهایش تأکید کرده و گاه جنگاوریهای او را به تأثیرات بهجامانده از دورة زنسروری و تسلط ایزدبانوان جنگاور اساطیری مربوط دانسته و به زمینههای روانشناختی کردارهای این پهلوانِ زن کمتر توجه نشان دادهاند. آنچه در این پژوهش بررسی میشود، زمینههای اسطورهای و روانشناختی شخصیت و اعمال دلاورانة بانوگشسب در منظومة حماسی بانوگشسبنامه است. دستاورد پژوهش حاکی از آن است که با وجود مشاهدة نشانههایی از زنسروری و زنسالاری در منظومه، این نشانهها در برابر تسلط فرهنگ پدرسالار رنگ باخته و پدرسالاری جایگزین مادرسالاری شده است. در بخش دوم این مقاله، این نکته، از دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ، تحلیل شده است. بنابر این دیدگاه، رفتار جنگاورانه و مردانة بانوگشسب را نهتنها نمیتوان نشانة زنسالاری دانست، بلکه باید آن را به تأثیرات القایی کهنالگوی آنیموس (روانمردانة درون زن) نسبت داد که به واسطة زندگی بانوگشسب در جمع پهلوانان برتر حماسه و متأثر از رفتارهای مردانه در او نهادینه شده است.
صغری سلمانی نژادمهرآبادی؛ عبدالرضا سیف؛ نسرین موسی وند
چکیده
آنیما و آنیموس دو کهن الگوی بسیار مشهور در ادبیات فارسی هستند که ابتدا توسط روان شناسانی چون یونگ مطرح شدند. این تصویر بارها توسط پژوهشگران در اشعار شاعران مختلف نمود یافته است. کهن الگوی آنیما نیم? زنانه در وجود مردان و آنیموس نیم? مردانه در وجود زنان است. این کهن الگو تحت تأثیر حضور مادر و پدر در وجود هر شخص شکل می گیرد و تحت شرایط اجتماع ...
بیشتر
آنیما و آنیموس دو کهن الگوی بسیار مشهور در ادبیات فارسی هستند که ابتدا توسط روان شناسانی چون یونگ مطرح شدند. این تصویر بارها توسط پژوهشگران در اشعار شاعران مختلف نمود یافته است. کهن الگوی آنیما نیم? زنانه در وجود مردان و آنیموس نیم? مردانه در وجود زنان است. این کهن الگو تحت تأثیر حضور مادر و پدر در وجود هر شخص شکل می گیرد و تحت شرایط اجتماع و زندگی هر شخص می تواند دچار تغییر و تحول شود. یگانگی با این کهن الگو سبب نوعی تکامل خواهد شد. صفارزاده ناخودآگاه این تصویرها را در اشکال مختلف در اشعار خود بروز داده است. شکل گیری اولیه این تصویر در خانواده کاملاً مثبت است؛ اما در برخی شرایط نمود منفی این کهن الگو نیز دریافت می شود