هنر
سید جواد حسینی؛ حسن بشیر؛ مژگان عروجی
چکیده
خانوادهها به عنوان نهادهای اجتماعی مهم، نقش حیاتی در حمایت عاطفی و جسمی از اعضای خود دارند و مهارتهای زندگی را آموزش میدهند. تحولات سریع فناوریهای ارتباطی و رسانهها، این نهاد را تحت تأثیر قرار داده و باعث تغییرات عمدهای در آن شده است. این پژوهش با هدف طبقهبندی مسائل و ارائه پیشنهاد برای رفع نواقص پژوهشی یا سیاستگذاری ...
بیشتر
خانوادهها به عنوان نهادهای اجتماعی مهم، نقش حیاتی در حمایت عاطفی و جسمی از اعضای خود دارند و مهارتهای زندگی را آموزش میدهند. تحولات سریع فناوریهای ارتباطی و رسانهها، این نهاد را تحت تأثیر قرار داده و باعث تغییرات عمدهای در آن شده است. این پژوهش با هدف طبقهبندی مسائل و ارائه پیشنهاد برای رفع نواقص پژوهشی یا سیاستگذاری رسانهای انجام شده است. سؤال پژوهش این است که پژوهشهای انجام شده در حوزه خانواده و رسانههای مورد نظر چگونه طبقهبندی شدهاند و ذیل هر طبقه بندی چه موضوعاتی مورد بحث بوده است؟ چارچوب نظری این مقاله ﻧﻈﺮﯾﻪ وابستگی، نظریه ﻣﺎﻧﻮﺋﻞ کاستلز و نظریه کاشت بوده و برای تحلیل دادهها از روشهای فراتحلیل و تحلیلمضمون بهره گرفتهشده است. در این پژوهش، پس از بررسی 93 مقاله استخراج شده با موضوع رسانه و خانواده، و تحلیل آمار توصیفی و مضامین در حوزههای شبکههای اجتماعی، تلویزیون و سینما، نقاط قوت و ضعف تحقیقات مشخص شدند. نتایج به دست آمده مشخص میکنند که تأثیرات مدرنیته و رسانهها بر نهاد خانواده در ایران عمیق و چندوجهی بوده است. این تغییرات ارزشی شامل سنتزدایی، تضعیف روابط خویشاوندی، توانمندسازی زنان، افزایش اهمیت فردگرایی و تغییرات در سبکهای زندگی است. این تحولات نشاندهنده یک دوره گذار فرهنگی و اجتماعی بوده که نیازمند ضرورت توجه به سبک زندگی ایرانی اسلامی، هویت زن و مرد، تقویت انسجام و روابط خانواده، سواد رسانهای، و توجه به نقش و جایگاه کودکان و نوجوانان در خانواده است.
نجمه فانی؛ محمد حسین اسدی داوود آبادی؛ علی روشنایی
چکیده
بررسی تغییراتی که در ادراک و عملکرد نسلهای مختلف از زیبایی بدن رخ داده است بر این فرض استوار است که نسلهای مختلف با سپریکردن تحولات متفاوت اجتماعی، تجارب متفاوتی از منظر ارزشها، هنجارها و عملکرد زیبایی دارند. بر این مبنا، این پژوهش با هدف مطالعة تحولات عینی و ذهنی زیبایی بین سه نسل زنان در شهر اراک به انجام رسیده است. چارچوب ...
بیشتر
بررسی تغییراتی که در ادراک و عملکرد نسلهای مختلف از زیبایی بدن رخ داده است بر این فرض استوار است که نسلهای مختلف با سپریکردن تحولات متفاوت اجتماعی، تجارب متفاوتی از منظر ارزشها، هنجارها و عملکرد زیبایی دارند. بر این مبنا، این پژوهش با هدف مطالعة تحولات عینی و ذهنی زیبایی بین سه نسل زنان در شهر اراک به انجام رسیده است. چارچوب نظری پژوهش براساس تلفیق نظریههای بوردیو، گیدنز، اینگلهارت و فمنیسم تدوین شده است. روش پژوهش، پیمایش مقطعی و علّیـ تبیینی است. نمونه از بین سه نسل اخیر زنان شهر اراک (گروههای سنی بین 19ـ68) مطابق فرمول کوکران 383 نفر محاسبه شد؛ اما برای اطمینان از افت نمونه پرسشنامه بین 390 نفر توزیع شد. نتایج پژوهش شواهدی از «تمایز نسلی در عینیت و همگرایی نسلی در ذهنیت زیبایی» در اختیار ما قرار میدهد که براساس آن هرچند در نوع خودپندارة بدنی و میزان تمایل به زیباسازی بدن تفاوت معناداری بین نسلهای جوان، میانسال و مسن مشاهده نمیشود، در نمود و اقدام عملی برای زیباسازی بدن، که در قالب مدیریت بدن خود را نشان میدهد، بین نسلهای سهگانه تفاوت معناداری وجود دارد.
روناک دورخ؛ حامد نوری
چکیده
یکی از مسائل مطرحشده در حوزة جامعهشناسی بدن، که امروزه در میان دختران و زنان رواج فراوانی یافته، مدیریت بدن است که در آن افراد با تغییر ویژگیهای ظاهری بدن، خود را با دیگران مقایسه میکنند. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا توصیفیـ تحلیلی است. در این پژوهش از روش پیمایشی استفاده شد. ابزارهای پژوهش عبارتاند از: پرسشنامة ...
بیشتر
یکی از مسائل مطرحشده در حوزة جامعهشناسی بدن، که امروزه در میان دختران و زنان رواج فراوانی یافته، مدیریت بدن است که در آن افراد با تغییر ویژگیهای ظاهری بدن، خود را با دیگران مقایسه میکنند. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا توصیفیـ تحلیلی است. در این پژوهش از روش پیمایشی استفاده شد. ابزارهای پژوهش عبارتاند از: پرسشنامة سرمایة فرهنگی بوردیو و پرسشنامة محققساختة مقیاس مدیریت بدن زنان و مقایسة اجتماعی گیبونز و بونک. این پژوهش در سال 1398 انجام شده است و حجم نمونه را 382 نفر از زنان و دختران 20 تا 45 سالة شهر سنندج تشکیل دادهاند. روش نمونهگیری از نوع خوشهای چندمرحلهای بوده و برای تجزیه و تحلیل دادههای کمی از نرمافزارهای SPSS22 و LISREL استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که میان متغیرهای مدیریت بدن، سرمایة فرهنگی، رسانه، مقایسة اجتماعی متغیرهای ذکرشده رابطة معناداری وجود دارد. مدل جامعهشناختی مدیریت بدن در زنان براساس سرمایة فرهنگی و رسانه با میانجیگری مقایسة اجتماعی در شهر سنندج دارای برازش است. اثر پیشبینی مدیریت بدن براساس مقایسة اجتماعی در این پژوهش 48/0، اثر پیشبینی مدیریت بدن براساس سرمایة فرهنگی در این پژوهش 47/0 و اثر پیشبینی مدیریت بدن براساس رسانه در این پژوهش 46/0 است. در زنان شهر سنندج مقایسة اجتماعی منبعی ضروری از اطلاعات دربارة خود مدیریت بدن به شمار میآید و فرایندهای مقایسة اجتماعی شکاف میان مباحث مربوط به خود و مفهوم هویت فردی و میان گروهی را پر میکنند. با افزایش مصرف رسانههای خارجی، مدیریت بدن افزایش مییابد. درواقع، این یافته تلویحاً نشان میدهد که جامعة مورد نظر درمعرض منابع خارجی و نوظهور هویتساز قرار گرفتهاند و مخاطبان ساعتهای درخور توجهی را در شبانهروز از رسانههایی همچون ماهوارة ا اینترنت و فضای مجازی استفاده میکنند.
محمد عموزاده؛ نسیم اسفندیاری
چکیده
با دو سویه فرضکردن رابطة بین جامعه و رسانه میتوان تغییرات نحوة ارائة هویت زن در رسانة سینمای ایران را بررسی کرد، و از این راه شاید بتوان تحلیل قابل قبولی از روند تغییر اجتماعی در زمینة هویت زنانه بهدست داد. مقالة حاضر با استفاده از روش تحلیل محتوا در صدد است تأثیر متقابل جریانهای اجتماعی عمدة بعد از انقلاب اسلامی ایران و نحوة ...
بیشتر
با دو سویه فرضکردن رابطة بین جامعه و رسانه میتوان تغییرات نحوة ارائة هویت زن در رسانة سینمای ایران را بررسی کرد، و از این راه شاید بتوان تحلیل قابل قبولی از روند تغییر اجتماعی در زمینة هویت زنانه بهدست داد. مقالة حاضر با استفاده از روش تحلیل محتوا در صدد است تأثیر متقابل جریانهای اجتماعی عمدة بعد از انقلاب اسلامی ایران و نحوة بازتاب زنانگی در سینمای ایران بر یکدیگر را مورد تحلیل قرار داده و به این پرسش پاسخ گوید که آیا جریانهای مسلط سینمایی این مقطع از تاریخ، تأثیر قابل ملاحظهای بر نحوة هویت زن در فیلمهای سینمایی گذاشته است؟ بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که تغییرات اجتماعی با روند رو به رشدی در زمینة ارائة تصویر فرهنگی پیشرفتهتر از زنانگی در سینمای ایران همراه بوده است.
حلیمه عنایت؛ مریم حسینی؛ جواد عسکری چاوردی
دوره 3، شماره 2 ، دی 1390، ، صفحه 57-76
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تحلیل مضامین لالاییهای منطق? لامرد فارس از دیدگاه جامعهشناسی و ترسیم وضعیت زنان در خانواده و کشف کارکردهای لالایی در منطق? مذکور میباشد. این پژوهش به شیوه تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی انجام شده است. یافتههای پژوهش در دو بخش عرضه گردیده است. در بخش نخست به مفاهیم مرتبط با ساختار خانواده و کارکرد لالاییها ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر تحلیل مضامین لالاییهای منطق? لامرد فارس از دیدگاه جامعهشناسی و ترسیم وضعیت زنان در خانواده و کشف کارکردهای لالایی در منطق? مذکور میباشد. این پژوهش به شیوه تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی انجام شده است. یافتههای پژوهش در دو بخش عرضه گردیده است. در بخش نخست به مفاهیم مرتبط با ساختار خانواده و کارکرد لالاییها در روابط زن و شوهر و در بخش دوم به کارکرد لالاییها در روابط مادر و کودک پرداخته شده است. نتایج مطالعه، وضعیت زنان در جامع? مردسالار و سنتی را به تصویر میکشد و مدعی است که لالاییها در چنین شرایطی کارکردهای پنهانی برای زنان داشته است. اول، فضای اعتراض برای زنان ایجاد نموده است؛ دوم، شرایطی برای گفتوشنود و بیان خواستهها و به عبارت بهتر تسهیل روابط، مهیا ساخته است؛ سوم، فضایی برای تخلیه فشار ساختاری و روانی موجود فراهم آورده است. لذا باتوجه به نوع کارکردهای لالاییها برای زنان، در مجموع میتوان لالاییها را به مثابه رسانهای زنانه دانست.