روانشناسی
قدرت الله علیرضایی؛ غلامرضا سالمیان؛ فاطمه کلاهچیان
چکیده
یونگ روانپزشک سوئیسی، در روانشناسی تحلیلی خود کهنالگوهای بسیاری را مطرح کردهاست که میتوانند معیارها و ملاکهای مفیدی در سنجش، بررسی و تحلیل آثار ادبی در نقد روانشناختی باشند. یکی از مهمترین و حیاتیترین این کهنالگوها، کهنالگوی «مادرمثالی» است که تصویری ذهنی و جهانشمول در شخصیّت و فردیّت بشر است و به دو صورت ...
بیشتر
یونگ روانپزشک سوئیسی، در روانشناسی تحلیلی خود کهنالگوهای بسیاری را مطرح کردهاست که میتوانند معیارها و ملاکهای مفیدی در سنجش، بررسی و تحلیل آثار ادبی در نقد روانشناختی باشند. یکی از مهمترین و حیاتیترین این کهنالگوها، کهنالگوی «مادرمثالی» است که تصویری ذهنی و جهانشمول در شخصیّت و فردیّت بشر است و به دو صورت مثبت و منفی جلوه میکند. سیمین بهبهانی از جمله شاعران معاصر ادبیّات فارسی است که نمودهای مادرمثالی در اشعار او بازتاب داشتهاست. پژوهش حاضر که به روش تحلیلی- توصیفی انجام گرفتهاست، به دنبال کشف نمودهای کهنالگویی مادرمثالی در مفاهیم و سازههای شعری سیمین بهبهانی و شناسایی نمودهای مثبت و منفی آن با نگرش نقد اسطورهای- روانشناختی است. نتایج پژوهش نشان از بازتاب 60 درصدی نمود مثبت و 40 درصدی نمود منفی مادرمثالی در شعر سیمین دارد؛ در شکل مثبت به ترتیب بسامد، همذاتپنداری با گیاهان، مادرزمینی، زایش و پرورش، شوق و شفقّت و فصل بهار بیشترین نمود را دارند و در بُعد منفی بیشترین بسامد مربوط به فصلهای منفی، مرگاندیشی، شب، مرداب و زمین سترون است. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
مهدی حامدسقایان؛ مینو صحاف مقدم
چکیده
کهن الگو بازتاب مفاهیم و تعابیر جهانشمول از یک موضوع واحد در ناخودآگاه جمعی است. یکی از مهمترین مفاهیم آن کهن الگوی مادر است که به لحاظ تنوع در معنا و فرم در افسانهها و داستانهای کهن حضور گستردهای داشته است. در این پژوهش بازتاب کهن الگوی مادر بر اساس نظریات کارل گوستاو یونگ در تصویرِ شخصیت زن در نمایشنامه ی «اسبهای آسمان ...
بیشتر
کهن الگو بازتاب مفاهیم و تعابیر جهانشمول از یک موضوع واحد در ناخودآگاه جمعی است. یکی از مهمترین مفاهیم آن کهن الگوی مادر است که به لحاظ تنوع در معنا و فرم در افسانهها و داستانهای کهن حضور گستردهای داشته است. در این پژوهش بازتاب کهن الگوی مادر بر اساس نظریات کارل گوستاو یونگ در تصویرِ شخصیت زن در نمایشنامه ی «اسبهای آسمان خاکستر میبارند» اثرِ نغمه ثمینی مورد مطالعه قرار گرفته است. پژوهشهای پیشین تاکنون در زمینه ی بررسی کهن الگوی مادر در آثار ادبی مانند شعر و داستان بوده است. در این پژوهش که به روش تحلیلی ـ توصیفی و با استناد به منابع کتابخانهای و اینترنتی صورت پذیرفته به این پرسشِ اساسی پرداخته می شود که: مؤلفه های کهن الگوی مادر در نمایشنامه ی «اسبهای آسمان خاکستر میبارند» چگونه بازتاب یافته است؟ از اینرو فرضیه ی مقاله نشان می دهد که کهن الگوی مادر در عناصری همچون شخصیت پردازی، رویدادها و نمادهای نمایشنامه بازتاب دارد. در نتیجه گیریِ مقاله تأکید می شود که کهن الگوی مادر در وجه حقیقی شامل: آفرینندگی، حمایتگری، پاکی، الوهیت، امیدبخشی، رهایی، بازتاب زندگی در ضمیر ناخودآگاه(تردید، عقده مادری، درد، رنج، تنهایی) و در صور مجازی در عناصر طبیعی شامل: تأثیر زندگی گذشته در ضمیر ناخودآگاه به شکل نمادینِ زهدان مادر، تولدی دوباره، نگهبانی و امنیت بخشی است.
محبوبه شعبانی جفرودی؛ سیده مامک صلواتیان؛ علیرضا نیکویی؛ سامره اسدی مجره
چکیده
کهنالگو در روان جمعی انسان برانگیزانندة اعمال انواع کنش در ذهن معنوی اوست و از آنجا که جوهرة هنر، ذهن و روان آدمی است، مقالة حاضر ارتباط میان روانکاوی و معماری را جستوجو میکند. کارل گوستاو یونگ، مبدع نظریة روانشناسی تحلیلی و باسط تئوری کهنالگوها، معماری را چونان روان انسان میداند. بهطوریکه موقن است ابداً پدیدهای ...
بیشتر
کهنالگو در روان جمعی انسان برانگیزانندة اعمال انواع کنش در ذهن معنوی اوست و از آنجا که جوهرة هنر، ذهن و روان آدمی است، مقالة حاضر ارتباط میان روانکاوی و معماری را جستوجو میکند. کارل گوستاو یونگ، مبدع نظریة روانشناسی تحلیلی و باسط تئوری کهنالگوها، معماری را چونان روان انسان میداند. بهطوریکه موقن است ابداً پدیدهای دستساز بشر موجود نیست که نخست به صورت پندار و خیال در روان نبوده باشد. شمار کهنالگوها بهعنوان موضوع اصلی بحث بسیار است. این تحقیق با محوریت قرار دادن دو کهنالگوی آنیما و آنیموس، نخست در پی یافتن و گردآوری نمادهای این کهنالگوها در اندیشهها، آیینها و باورهای قومی و سپس ایجاد تناظر در نمادهای برخی از مهمترین اجزای خانههای سنتی فلات مرکزی ایران شامل دستگاه ورودی، حیاط، ایوان، حوضخانه، اتاق، بادگیر، سرداب و سایر است. مقالة پیش رو با رویکرد تحلیل محتوا در پارادایم کیفی بهروش استقرایی و قیاسی انجام پذیرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهند میان نمادهای کهنالگوهای آنیما و آنیموس و مضامین معنوی نهفته در اجزای خانههای سنتی تناظر برقرار است و همانگونه که روان انسان کامل سرشتی دووجهی دارد، تعادل میان هردو نمودهای روانزنانه و روانمردانه در کلیت والای معماری سنتی خانه نیز دیده میشود.
ادبیات
رضا ستاری؛ مرضیه حقیقی؛ معصومه محمودی
چکیده
مادرمثالی یکی از کهنالگوهای مهم نظریۀ روانشناختی یونگ است که به شکل شخصیت مادر واقعی، یا در قالب نمادهایی که بر جنبۀ مادرانه دلالت دارند، در آثار ادبی تجلی مییابد. حماسه اثری است برآمده از جامعۀ مردسالار که قدرتنماییهای مردانه در آن بیش از نقشورزی زنان به چشم میآید. اما آثار حماسی زیرساختی اسطورهای دارند و ...
بیشتر
مادرمثالی یکی از کهنالگوهای مهم نظریۀ روانشناختی یونگ است که به شکل شخصیت مادر واقعی، یا در قالب نمادهایی که بر جنبۀ مادرانه دلالت دارند، در آثار ادبی تجلی مییابد. حماسه اثری است برآمده از جامعۀ مردسالار که قدرتنماییهای مردانه در آن بیش از نقشورزی زنان به چشم میآید. اما آثار حماسی زیرساختی اسطورهای دارند و بازتابندۀ بسیاری از اساطیر و نمادهایی هستند که بهطور ناخودآگاه ظهور یافتهاند. از آنجا که حیات بشری، پیش از وقوف حماسه، یک دورۀ زنسروری را با تقدس بزرگمادران ازلی گذرانده، ناخودآگاه بشری از نمادهایی انباشته است که بر عنصر مادینۀ هستی دلالت دارند. با توجه به این انگاره، تاکنون پژوهشی در زمینۀ نمودهای کهنالگوی «مادرمثالی» در حماسههای ملی انجام نشده است. این پژوهش در پی پاسخگویی به این پرسش بوده که نیروی بزرگمادران ازلی در قالب چه نمادهایی در متون حماسی تجلی یافته و این نمادها چه نقشی در زندگی قهرمانان حماسه برعهده دارند؟ دستاورد پژوهش حاکی از آن است که گرچه در آثار حماسی زنان عموماً نقشی تعیینکننده ندارند، خلأ حضور زنان و مادران در آثار حماسی بهطور ناخودآگاه و در قالب نمادهایی همانند آب، چشمه، باد، گیاه، کوه، غار، آتش و... پرشده که در رسیدن قهرمانان به فردیت نقش دارند.
ادبیات
سیدحسن روحانی سراجی؛ حسین خسروی
چکیده
براساس نظریههای یونگ، «ناخودآگاه جمعی» ذخیرهای است ارزشمند و برجایمانده از نخستین نیاکان بشر که نزد همۀ اقوام ملل و مذاهب مشترک است و مضامینی هماهنگ دارد. ناخودآگاه جمعی مهمترین و تأثیرگذارترین محتویاتی را شامل میشود که شخص در زندگی خود با آنها مواجه میشود. یکی از محتویات برجسته و تأثیرگذار ناخودآگاه جمعی «کهننمونة ...
بیشتر
براساس نظریههای یونگ، «ناخودآگاه جمعی» ذخیرهای است ارزشمند و برجایمانده از نخستین نیاکان بشر که نزد همۀ اقوام ملل و مذاهب مشترک است و مضامینی هماهنگ دارد. ناخودآگاه جمعی مهمترین و تأثیرگذارترین محتویاتی را شامل میشود که شخص در زندگی خود با آنها مواجه میشود. یکی از محتویات برجسته و تأثیرگذار ناخودآگاه جمعی «کهننمونة مادرمثالی» است که در صورتهای واقعی مجازی و با ماهیتی مثبت و منفی نمایان میشود. در پژوهش حاضر، ضمن اشاره به چیستیِ نقد کهننمونهای، کهننمونة مادرمثالی تشریح و در ادامه مظاهر مجازی آن مانند: اشیا، حیوانات و طبیعت و همچنین نمودهای مثبت و منفی آن در کتاب فرهنگ مردم کرمان بررسی میشود. پس از بررسی شواهد استخراجشده و فراوانی کاربرد هریک از مظاهر، مشخص شد که افسانههای کرمان از نظر مظاهر مجازی و نمودهای مثبت و منفی کهننمونههای مادرمثالی غنی است و با نظریههای یونگ مطابقت دارد.
مهدی حامدسقایان؛ منصوره صدیف
چکیده
در این پژوهش، که به روش توصیفیـ تحلیلی انجام شده است، با بهرهگیری از رویکردی اسطورهایـ روانشناختی، با بررسی شخصیتِ قهرمانان زنِ پنج نمایشنامة نمونه، به این مسئلة اساسی خواهیم پرداخت که تصویر زنان در ادبیات نمایشی دفاع مقدس تا چه میزان با مبانیِ ارزشی دفاع مقدس همخوانی دارد و در این آثار در ترسیم چهرة زنی راستین، که ...
بیشتر
در این پژوهش، که به روش توصیفیـ تحلیلی انجام شده است، با بهرهگیری از رویکردی اسطورهایـ روانشناختی، با بررسی شخصیتِ قهرمانان زنِ پنج نمایشنامة نمونه، به این مسئلة اساسی خواهیم پرداخت که تصویر زنان در ادبیات نمایشی دفاع مقدس تا چه میزان با مبانیِ ارزشی دفاع مقدس همخوانی دارد و در این آثار در ترسیم چهرة زنی راستین، که درگیر جنگی ناخواسته است، تا چه حد مسیری همپای ارزشهای فرهنگ دفاع مقدس پیموده شده است؟
در این مقاله، از ویژگیهای «کهنالگوی زنطبیعی»، که برگرفته از دیدگاههای کارل گوستاو یونگ است، بهره گرفتهایم؛ کهنالگویی که در بررسیهای ادبی و هنری کشورمان کمتر بدان توجه شده است.
در بخش نخستِ مقاله، به بررسی ویژگیهای روانشناسانه و اسطورهشناسانة کهنالگوی زنطبیعی پرداخته و تأثیرات فرهنگی و سایر عوامل را بر آن بررسی کردهایم. در بخشهای دیگر، ضمن برشمردن خصایص زنطبیعی، به تطبیق این ویژگیها با تصویر زن در نمایشنامههای نمونة دفاع مقدس پرداختهایم.
در نتیجة مقاله آمده است که در ادبیات نمایشی دفاع مقدس نبودِ خلاقیت، سرزِندگی، و شادی و نشاط در زندگی قهرمانانِ زن به امری معمول تبدیل شده است. شناخت هرچه بهتر کهنالگوی زنطبیعی میتواند زمینهای را فراهم آورد که با حفظ ارزشها بتوان آثاری آفرید که زن با طبیعت راستین خود به تصویر درآید.
هدف از این پژوهش، ارزشگذاریِ «ادبیات نمایشی دفاع مقدس» از طریق دیدگاههای یونگ نیست، بلکه این مطالعه به دنبال آن است تا نشان دهد که خواه پژوهش براساس نظریات یونگ باشد و خواه هر روانشناس و فیلسوف دیگر، چگونه میتواند به شناخت بیشتر از شخصیت زن در این آثار بینجامد؛ شناختی که میتواند ما را از هرگونه بیراهه، که با مبانی ارزشی منافات دارد، دور کند و در ترسیم چهرهای راستین از زنان غیور کشورمان یاریمان دهد.