مقاله پژوهشی
علیرضا حاتمی؛ سید مهدی شریفی؛ سمیه لبافی
چکیده
ظهور شبکههای اجتماعی باعث تغییراتی در ابعاد مختلف زندگی بشر شده و بازاریابی نیز یکی از حوزههایی است که تحت تاثیر قرار گرفته است. با پیدایش تاثیرگذارانی با قابلیت نفوذ و تاثیر روی دنبالکنندگان گسترده در شبکههای اجتماعی، علاقه برندها به بازاریابی تاثیرگذاران به سرعت در حال رشد است و امروزه برندها قسمت اعظمی از بودجههای تبلیغاتی ...
بیشتر
ظهور شبکههای اجتماعی باعث تغییراتی در ابعاد مختلف زندگی بشر شده و بازاریابی نیز یکی از حوزههایی است که تحت تاثیر قرار گرفته است. با پیدایش تاثیرگذارانی با قابلیت نفوذ و تاثیر روی دنبالکنندگان گسترده در شبکههای اجتماعی، علاقه برندها به بازاریابی تاثیرگذاران به سرعت در حال رشد است و امروزه برندها قسمت اعظمی از بودجههای تبلیغاتی خود را برای بازاریابی تاثیرگذاران هزینه میکنند. در پژوهش حاضر با بهرهگیری از مدل احتمال موشکافی اقناع و مفاهیمی چون تعامل فرا اجتماعی و بازاریابی شفاهی الکترونیک، بررسی تاثیر نشانههای اقناعی زنان تاثیرگذار بر روی قصد خرید دنبالکنندگان را به عنوان هدف پژوهش دنبال کردیم. مطالعه موردی این پژوهش، زنان تاثیرگذار زیبایی در اینستاگرام بود که به این منظور با شناسایی 4 تاثیرگذار مطرح زیبایی در میان کاربران ایرانی به بررسی صفحات این زنان تاثیرگذار در اینستاگرام پرداخته شده است. پژوهش حاضر از جنبه هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی بوده و روش آن از نوع پیمایشی و ابزارگردآوری دادهها نیز پرسشنامه آنلاین است. با روش نمونهگیری در دسترس 396 پرسشنامه جمعآوری گردید. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزارهای SPSS نسخه 3 و SmartPls نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد نشانههای اقناعی زنان تاثیرگذار که مربوط به «تخصص»، «قابلیت اطمینان» و «تجربه» با متغیر واسطه «اعتبار منبع» و نشانههای اقناعی مربوط به «خودافشاگری»، «جذابیت اجتماعی»، «نگرش همدلانه» با متغیر واسطه «تعامل فرا اجتماعی» بر روی «تبلیغات شفاهی الکترونیک» و در نهایت «قصد خرید دنبالکنندگان» تاثیر دارند و برخلاف انتظار محققان، «جذابیت فیزیکی زنان تاثیرگذار» تاثیری روی «تعامل فرا اجتماعی» و در نهایت تبلیغات شفاهی الکترونیک و قصد خرید دنبالکنندگان ندارد.
مقاله پژوهشی
هنر
معینه السادات حجازی؛ پریسا شاد قزوینی
چکیده
نقشمایههای ترکیبی انسان-پرنده مفاهیم گسترده و گاه متضادی در تمدن بشری دارند. در دوران اسلامی با وجود تحریم صورتگری، همچنان نقوش انسانی و حیوانی، دستمایۀ تزئینات آثار هنر اسلامی بوده و در آثاری چون انگشتری به صورتهای مختلف بهکار رفته است. انگشتر در فرهنگ اسلامی اعتباری خاص دارد و بازتابدهندۀ خصایص فرهنگی و باوری مستور در آن ...
بیشتر
نقشمایههای ترکیبی انسان-پرنده مفاهیم گسترده و گاه متضادی در تمدن بشری دارند. در دوران اسلامی با وجود تحریم صورتگری، همچنان نقوش انسانی و حیوانی، دستمایۀ تزئینات آثار هنر اسلامی بوده و در آثاری چون انگشتری به صورتهای مختلف بهکار رفته است. انگشتر در فرهنگ اسلامی اعتباری خاص دارد و بازتابدهندۀ خصایص فرهنگی و باوری مستور در آن است. در میان حکومتهای مسلمان در ایران، سلجوقیان از جمله اولین حکومتهایی هستند که با گستردگی جغرافیایی خود به شکوفایی فرهنگی رسیدند و در سپهر نشانهای آنان، نقشمایۀ پرنده با سر زن در انگشتریها هویتی قابلاعتنا داشت. این مقاله در ارتباطات درونفرهنگی سپهر نشانهای سلجوقیان، پدیداری نقشمایۀ پرنده با سر زن در انگشتری این دوره را مطالعه میکند و به این پرسش پاسخ میدهد که در بازنمود این نقشینه چه معنای باورمداری از منظر سپهر نشانهای مستتر است. در این مجال، از روش تحلیل نشانهشناسی فرهنگی مکتب تارتو با استفاده از نظریۀ سپهر نشانهای یوری لوتمان استفاده شده است. رهیافت بحث بدین معنا منتج شد که محیط چندفرهنگی تمدن سلجوقیان ایران در درون خود متشکل از سه سپهر نشانهای اسلامی، ترکی و ایرانی است. گفتوگوی درونفرهنگی موجب پدیداری نقشینۀ پرنده با سر زن با دو ترکیب بصری شد. نقوش همنشین با این نقشمایه به مفاهیم باروری، قدرت، رشد و نیکخواهی اشاره دارد که ارتباط اینگونه انگشتری را با خاستگاههای زنانه قوت میبخشد. ارتباطات درهمتنیدۀ اشتراکات فرهنگی مستتر در باورهای مذهبی اسلامی، تفکرات قومی ترکی و اندیشههای ایرانی موجب ایجاد هویتی یکپارچه در انگشترهای سلجوقیان ایران شده است.
مقاله پژوهشی
هنر
زهرا طاهری
چکیده
مقالۀ حاضر بهبررسی مفهوم «میل» و تأثیر آن بر بازتعریف ساختارهای فرهنگ جنسیتی حاکم میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و با بهرهگیری از نظریات منتقدانی نظیر دلوز و گاتاری در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه مفهوم «میل» زنانه مولد است و میتواند با رقمزدن نوعی «شدگی» گفتمان دوانگارهمحور ...
بیشتر
مقالۀ حاضر بهبررسی مفهوم «میل» و تأثیر آن بر بازتعریف ساختارهای فرهنگ جنسیتی حاکم میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و با بهرهگیری از نظریات منتقدانی نظیر دلوز و گاتاری در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه مفهوم «میل» زنانه مولد است و میتواند با رقمزدن نوعی «شدگی» گفتمان دوانگارهمحور جنسیتی را بهچالش کشد؟ بدین منظور نمایشنامۀ یرما یکی از سهگانۀ لورکا بررسی میشود. این پژوهش که با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است بهچگونگی تأثیر مفهوم «زنشدگی» در شکلگیری فرهنگی متفاوت از گفتمان جنسیتی و سلسلهمراتبی حاکم میپردازد. چنین استدلال میشود که لورکا با تمرکز بر «میل زنانه» و درهمشکستن مدل تکصدا، «پیشروندۀ» و «پارانوئیدیِ» روایت رئالیسمی ادیپمحور، بهنوعی «قلمروزدایی» دست میزند که سوژگی را منوط به تسلیم در برابر قدرت مردانه نمیداند. لورکا با تمرکز بر «میل شیزوئیدی»، نه تنها در راستای چالش دوانگارههای حاکم گام برمیدارد، بلکه با بازقلمروسازی «هویت زنانه» میکوشد هنجارهای درونیشده را به منزلۀ نوعی «برساخت» معرفی کند که اصل واقعیت زنانگی را پنهان کردهاند. از اینرو، میتوان گفت که از منظر لورکا ظهور فرهنگی پویا ماحصل تقابلی آگاهانه با گفتمان حاکم و هنجارهای زنانگی از پیش تعیینشده است که ناگزیر از رستاخیز میل شیزوئیدی، «زنشدگی» و مقابله با گفتمان پارانوئید ادیپمحور است.
مقاله پژوهشی
ارتباطات
علی باغدار دلگشا
چکیده
همزمان با انتشار مطبوعات زنان از سال 1289 شمسی، شرایطی فراهم شد تا زنان بتوانند علاوه بر نقد بیشتر ساختارهای اجتماعی از زبانِ جدید مانند شعر و داستان نیز برای طرح دیدگاههای خود استفاده نمایند. پژوهش پیشرو که به روش کیفی، با استفاده از فن تحلیل محتوا و با تأکید شاخص بر روی متون داستانیِ مندرج در مطبوعات زننگار منتشر شده در فاصلۀ ...
بیشتر
همزمان با انتشار مطبوعات زنان از سال 1289 شمسی، شرایطی فراهم شد تا زنان بتوانند علاوه بر نقد بیشتر ساختارهای اجتماعی از زبانِ جدید مانند شعر و داستان نیز برای طرح دیدگاههای خود استفاده نمایند. پژوهش پیشرو که به روش کیفی، با استفاده از فن تحلیل محتوا و با تأکید شاخص بر روی متون داستانیِ مندرج در مطبوعات زننگار منتشر شده در فاصلۀ سالهای 1289 (سال انتشار نخستین روزنامۀ زنان) تا سال 1311 (سال آخر انتشار جریدۀ عالم نسوان) گردآوری شده در تلاش است تا به این پرسش پاسخ دهد که زنان در مکتوبات داستانیِ خود به طرح چه موضوعاتی پرداختهاند؟ مهمترین خواستۀ آنان چه بوده و چه چیزی را به عنوان اصلیترین عامل انقیاد زنان معرفی کردهاند؟ برشماری کامل و غیرگزینشی جراید زننگار در دورۀ مورد بحث، شامل 167 شمارۀ نشریات زننگار برابر با 4401 (چهار هزار و چهارصد و یک) برگ مطبوعاتی نشان میدهد در 67 داستان زننویس منتشر شده در اوراق مطبوعاتیِ زنان در فاصلۀ سالهای 1289 تا سال 1311 شمسی، موضوع محوری این متون داستانی: حقوق زنان در امر ازدواج- زندگی و طلاق، نقد ازدواج اجباری، ازدواج زودهنگام (کودک همسری) و نقد تعدد زوجات میباشد. همچنین رفتار "مادران نادان" اصلیترین عامل تیرهبختی زنان معرفی شده است.
مقاله پژوهشی
تاریخی
مریم سعیدیان جزی؛ زهرا سادات کشاورز
چکیده
پژوهش حاضر به روش اسنادی و به شیوۀ توصیفی-تحلیلی، و به استناد دادههای تاریخی موجود درخصوص زنان در عصر صفویه، وضعیت آنان را براساس متغیرهای الگویی پیشنهادشده در نظریۀ کارکردگرایی ساختاری تالکوت پارسونز بازترسیم میکند تا مفروضاتی را آزمون کند. همچنین مقدماتی از تمرین تحلیلی یک امر تاریخی به استناد دادههای تاریخی و براساس مبانی ...
بیشتر
پژوهش حاضر به روش اسنادی و به شیوۀ توصیفی-تحلیلی، و به استناد دادههای تاریخی موجود درخصوص زنان در عصر صفویه، وضعیت آنان را براساس متغیرهای الگویی پیشنهادشده در نظریۀ کارکردگرایی ساختاری تالکوت پارسونز بازترسیم میکند تا مفروضاتی را آزمون کند. همچنین مقدماتی از تمرین تحلیلی یک امر تاریخی به استناد دادههای تاریخی و براساس مبانی نظری مشخص را به سنتی میانرشتهای بدل سازد که علم تاریخ را به سایر دپارتمانهای علوم اجتماعی متصل میکند. سؤال اصلی پژوهش آن است که زنان در عصر صفوی چگونه توانستهاند در سیستم اجتماعی عصر خود مؤثر باشند. فرضیۀ پژوهش آن است که زنان نقشی مؤثر در گذار جامعۀ وقت از وضعیت سنتی به پساسنتی داشتهاند و این نقش را با عبور از نقشهای انتسابی و عاطفی و عامگرا و کیفیتی، به نقشهای اکتسابی و فراعاطفی و خاصگرا و عملکردی، تا حدودی فراهم ساختند و به تبدیل جامعۀ عصر صفوی به یک جامعۀ شبهانتقالی و پویا کمک کردند. نتایج نشان میدهد این گذار مقدماتی سبب شده است که انتقال انرژی و اطلاعات از نظامها و خردهنظامها با نقشآفرینی زنان، بهجای آنکه صرفاً از طریق نقشهای انتسابی و خاصگرا و... صورت بگیرد، از طریق نقشهای اکتسابی و عامگرا و... نیز صورت بگیرد و مقدمات پیکرهبندی جدیدی از سایبرنتیک سیستم عصر صفوی ایجاد شود.
مقاله پژوهشی
ادبیات
مرضیه ایمانی؛ رضا پیشقدم؛ شیما ابراهیمی
چکیده
رابطۀ سالم مدرس و دانشجو میتواند فرصتی برای رشد فردی و تحصیلی فراهم کند. آنچه میان رابطۀ سالم و ناسالم تفاوت ایجاد میکند، استفاده از زبان و رفتاری نوازشی یا سرکوبگر است که به آن نوازه میگویند. به طور معمول، زبان نوازهها معیار و غیرادبی است که نوع ادبی آن، با این پیشفرض که با ترکیب ادبیات و نوازه میتوان فرصتی برای کاربرد ...
بیشتر
رابطۀ سالم مدرس و دانشجو میتواند فرصتی برای رشد فردی و تحصیلی فراهم کند. آنچه میان رابطۀ سالم و ناسالم تفاوت ایجاد میکند، استفاده از زبان و رفتاری نوازشی یا سرکوبگر است که به آن نوازه میگویند. به طور معمول، زبان نوازهها معیار و غیرادبی است که نوع ادبی آن، با این پیشفرض که با ترکیب ادبیات و نوازه میتوان فرصتی برای کاربرد خلاقانۀ زبان و پیوند زبان، فرهنگ و ادبیات فراهم کرد، مطرح شده است. بدینمنظور، مطالعۀ حاضر با هدف بررسی ترجیحات نوازهگیری دانشجویان به دریافت نوازۀ ادبی و غیرادبی، به روش کمی انجام شد. هدف از بررسی جنسیت، آگاهی از تفاوت و تمایل زنان و مردان به نوازۀ ادبی و غیرادبی است؛ زیرا آنان با وجود رشد در بستر زیستی و فرهنگی مشابه، ممکن است نگرش متفاوتی داشته باشند. حجم نمونه 411 دانشجو (133 مرد، 278 زن) در مقاطع و رشتههای تحصیلی گوناگون بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامۀ محقق ساختۀ نوازههای ادبی و غیرادبی است. نتایج نشان داد که زنان به نوازۀ غیرادبی و مردان به نوازۀ ادبی تمایل بیشتری دارند. علت انتخاب نوازههای ادبی توسط مردان و نوازههای غیرادبی توسط زنان را میتوان با ویژگیهای شخصیتی آنها، آداب گفتگو میان زنان و مردان، جایگاه اجتماعی آنها که منجر به انتخاب زبان نوازهها میشود و عدم وجود رابطهای صمیمی میان مدرس و دانشجوی غیرهمجنس و ویژگیهای متفاوت زبان ادبی و غیرادبی توجیه کرد.
مقاله پژوهشی
هنر
مرضیه جعفرپور؛ زهره طباطبایی جبلی
چکیده
آنچه در قاموس ما مرگ نام گرفته و به تلخی از آن یاد میکنیم، در نگاه انسان برزگر، پیوند درگذشتگان با زمین و انتظاری برای رستاخیز بود؛ همچون دانهای که به امید تجدید حیات در خاک دفن میکرد. شواهد برجای مانده از شیوههای سوگواری، گویا است که در این وادی، زنان نقش مهمتری ایفا میکردهاند؛ چنانکه نقش بهسزائی در آئینهای برزگری ...
بیشتر
آنچه در قاموس ما مرگ نام گرفته و به تلخی از آن یاد میکنیم، در نگاه انسان برزگر، پیوند درگذشتگان با زمین و انتظاری برای رستاخیز بود؛ همچون دانهای که به امید تجدید حیات در خاک دفن میکرد. شواهد برجای مانده از شیوههای سوگواری، گویا است که در این وادی، زنان نقش مهمتری ایفا میکردهاند؛ چنانکه نقش بهسزائی در آئینهای برزگری داشتهاند. بنابراین جستار حاضر، با هدف تبیین نقش زنان در آئینهای سوگواری و ارتباط آن با آئینهای کشاورزی، درصدد است به این پرسشها پاسخ دهد که چرا کنشگران آئینهای سوگ اغلب زنان هستند؟ و آیا ارتباطی بین آئینهای سوگواری و آئینهای کشاورزی وجود دارد؟ در همین راستا این پژوهش، هشت نگاره ایرانی با مضمون سوگ از دوره ایلخانی تا صفویه را به روشی تاریخی–تحلیلی با کاربست رویکرد آیکونوگرافی تحلیل کرد. نتایج نشان میدهد آئینهای سوگواری ذاتاً جهت فعالسازی قوای نباتات -که در قالب ایزدان گیاهی تجسد یافتهاند- صورت میپذیرفت. این پویه طی استحالهای کلی، از سوگواری برای خدای نباتی آغاز، سپس به سوگواری برای شخصیتهای اساطیری-حماسی و نهایتاً شخصیتهای تاریخی دگرسان شد. بر مبنای قرینهسازی سوگواری و کشاورزی، از آنجا که حضور زنان در زمینهای زراعی مبارک انگاشته میشد، حضور ایشان در سوگواریها توجیه میپذیرد.