مقاله پژوهشی
اعظم راودراد؛ زهرا مجدی زاده
چکیده
نحوة بازنمایی زنان شاغل در رسانهها از عوامل فرهنگی اجتماعی تأثیرگذار بر رد یا تأیید کلیشههای جنسیتی سنتی مربوط به زنان و اشتغال آنها به شمار میرود و میتواند در تغییر باورهای فرهنگی مربوط به اشتغال زنان مؤثر واقع شود. هدف این مقاله، مطالعة بازنمایی زنان شاغل در سینمای ایران پس از انقلاب است. در بخش نظری تحقیق، از نظریة ...
بیشتر
نحوة بازنمایی زنان شاغل در رسانهها از عوامل فرهنگی اجتماعی تأثیرگذار بر رد یا تأیید کلیشههای جنسیتی سنتی مربوط به زنان و اشتغال آنها به شمار میرود و میتواند در تغییر باورهای فرهنگی مربوط به اشتغال زنان مؤثر واقع شود. هدف این مقاله، مطالعة بازنمایی زنان شاغل در سینمای ایران پس از انقلاب است. در بخش نظری تحقیق، از نظریة بازنمایی هال استفاده شده است. روش تحقیق نیز برمبنای الگوی نشانهشناسی جان فیسک بوده است. نتایج حاصل از مطالعة بازنمایی زنان شاغل در سینمای ایران نشان میدهد که زنان شاغل مدرن، برخلاف کلیشة زن سنتی، دارای قدرت، توانمندی و استقلال بیشتری در زندگی خود بوده و تابع مردان نیستند. در بیشتر آثار ساختهشده با محوریت زنان شاغل، سعی شده است ضمن نقد ایدئولوژی مردسالاری، از برابریطلبی و شایستهسالاری در اشتغال دفاع شود. بهرغم تلاش برای دوری از نگاه مردسالارانه، شاهد طبیعیسازی نقش خانهداری برای زنان هستیم.
مقاله پژوهشی
سیده راضیه یاسینی
چکیده
رسانههای مکتوب، از جمله نشریات تخصصی هنری یا هنریـ ادبی، میتوانند از واقعیتهای اجتماعی تصویری برساخته را عرضه کنند که در فهم مخاطبان آنها از جامعه بسیار تأثیرگذار است، پژوهش در این مقاله با پرسش از اینکه؛ چه برساختی از زنان در نشریات تخصصی هنری یا هنریـ ادبی در دورۀ اصلاحات (1376ـ1384) صورت گرفته است، بر آن است تا رویکرد هریک ...
بیشتر
رسانههای مکتوب، از جمله نشریات تخصصی هنری یا هنریـ ادبی، میتوانند از واقعیتهای اجتماعی تصویری برساخته را عرضه کنند که در فهم مخاطبان آنها از جامعه بسیار تأثیرگذار است، پژوهش در این مقاله با پرسش از اینکه؛ چه برساختی از زنان در نشریات تخصصی هنری یا هنریـ ادبی در دورۀ اصلاحات (1376ـ1384) صورت گرفته است، بر آن است تا رویکرد هریک از نشریات مورد مطالعه را در پرداختن به زنان و مسائل آنان دریابد. بدین منظور با بهرهگیری از نظریۀ بازنمایی استوارت هال و با استفاده از تحلیل مضمون (تحلیل تماتیک)، 27 نشریۀ هنری یا هنریـ ادبی منتشره در دورۀ مزبور مطالعه شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که نشریات مورد نظر، در سه گروه، رویکردهای متفاوتی به موضوع داشتهاند؛ در یک دسته از نشریات، تصویر زن یا به غیبت رفته یا از آن احتراز شده است. در دستۀ دوم، تصویر زن در حاشیه قرار داده شده و در دستۀ سوم، بهطور برجستهای، برساخت گفتمانی از زن صورت گرفته است. تحلیل مضامین این نشریات نشان داد که تصویر بازنماییشده از زنان، بسته به رویکردهای گاه تجاری برخی نشریات، بهویژه نشریات سینمایی، الزاماً با هدف تقویت گفتمان اصلاحات برساخته نشده، اما متأثر از نگاه مشارکتجوی زنان در گفتمان اصلاحات بوده است.
مقاله پژوهشی
زهرا اردکانی فرد؛ سید نورالدین رضوی زاده
چکیده
اینفلوئنسرها از طریق پستهای خود در شبکههای اجتماعی رهبران افکار آنلاینی هستند که بر رفتار و روند تصمیمگیری تودهها تأثیر میگذارند. در حال حاضر، بسیاری از اینفلوئنسرهای اینستاگرامی را زنان تشکیل میدهند. تصویری که آنها از زندگیشان بهعنوان زن ارائه میکنند تصویری تأثیرگذار دربارة زنبودگی و زنانگی است. این تحقیق ...
بیشتر
اینفلوئنسرها از طریق پستهای خود در شبکههای اجتماعی رهبران افکار آنلاینی هستند که بر رفتار و روند تصمیمگیری تودهها تأثیر میگذارند. در حال حاضر، بسیاری از اینفلوئنسرهای اینستاگرامی را زنان تشکیل میدهند. تصویری که آنها از زندگیشان بهعنوان زن ارائه میکنند تصویری تأثیرگذار دربارة زنبودگی و زنانگی است. این تحقیق به دنبال بررسی و تحلیل زنانگی نمایش داده شده در اینستاگرام است. برای این منظور، صفحات چهار نفر از زنان اینفلوئنسر ایرانی بهعنوان نمونه انتخاب شده و پستهای این صفحات با استفادة نشانهشناسی اجتماعی تصویر کرس و ون لیوون تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که چهار نوع بازنمایی زنانگی در این صفحات دیده میشود که «زنانگی بدنمند مدرن»، «زنانگی سنتی با فرمی نو»، «ضد زنانگی مسلط» و «زنانگی در خدمت فضای عمومی» نامگذاری شده است. این انواع در عین تفاوتهای روشنی که با یکدیگر دارند دارای اشتراکاتی نیز هستند. آنها به دو مقولة «بدن زنانه» و «نقشهای زنانه» توجه دارند. بدن زنانه و نقشهای زنانه تحتتأثیر دو فرایند تجاریشدن و اجتماعیشدن قرار میگیرند که یکی تحتتأثیر گفتمان سرمایهداری حاکم بر شبکة اینستاگرام و دیگری متأثر از گفتمان فمنیستی است. همچنین، در همة انواع زنانگیهای نمایشدادهشده، گفتمان دینی یا کاملاً طرد میشود یا نادیده گرفته میشود.
مقاله پژوهشی
محمدرضا مریدی؛ سهیلا عبادی فر
چکیده
هنرمندان زنِ برخاسته از جوامع مسلمان و جغرافیای خاورمیانه با کلیشههای بصری از «زنبودن»، «مسلمانبودن» و «خاورمیانهایبودن» مواجهاند. نمایشگاهها و رویدادهای هنری از آثاری استقبال میکنند که به بازتولید کلیشههای بازشرقیسازی و نوشرقیگرایی تصویری میپردازند. پس از حادثة یازده سپتامبر 2001، ...
بیشتر
هنرمندان زنِ برخاسته از جوامع مسلمان و جغرافیای خاورمیانه با کلیشههای بصری از «زنبودن»، «مسلمانبودن» و «خاورمیانهایبودن» مواجهاند. نمایشگاهها و رویدادهای هنری از آثاری استقبال میکنند که به بازتولید کلیشههای بازشرقیسازی و نوشرقیگرایی تصویری میپردازند. پس از حادثة یازده سپتامبر 2001، تعداد نمایشگاههای هنری با محوریت زنان خاورمیانه افزایش یافت. این فرصتی برای زنان هنرمند بود تا مسائلشان را در کانون توجه رسانههای جهان قرار دهند؛ اما از سوی دیگر آنها با انتظارات و کلیشههای پنهانی مواجه شدند که رویدادهای هنری غرب تمایل دارند تجربههای هنری آنها را جهت دهند و با کلیشههای غرب همسو کنند. در مقالة حاضر با درپیشگرفتن رویکرد و روششناسی «مطالعات رویداد» بهمرور برخی از رویدادهای مهم هنر خاورمیانه میپردازیم و بر دو نمایشگاه «شکستن حجاب» (2002، یونان) و «زنان روایتگر» (2013، امریکا) تمرکز خواهیم کرد که با هدف بازاندیشی در کلیشههای فرهنگی و رد مفهوم ناتوانی زنان خاورمیانه برپا شدند. نتایج پژوهش نشان داد آثار زنان هنرمند خاورمیانه در طیفی دوقطبی قرار میگیرند؛ تصویر زنان رنجور از جنگ و زیبایی پسراندهشدة سرزمینهای شرق و مظلومیتی ترحمبرانگیز از زنان تا تصویر زنان مقاوم و قدرتمند. در این دو سر طیف از زنان منفعل و قربانی تا آشوبگران و ستیزهجویان در برابر سنتها، آثار متنوعی قرار دارند که مضامین زیادی را دربرمیگیرند. هنرمندان زن در جستوجوی راهی هستند که هم محدودیتهای فرهنگ مردسالار را نقد کنند و هم بر انتظارات تقلیلگرایانه و اگزوتیک از هنر زنان غلبه یابند. این راه دشوار باید در برابر انتظارات بازار هنر و انتظارات سیاسی از نمایشگاههای هنری قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
عفت السادات افضل طوسی؛ مهدیس مهاجری
چکیده
مهاجرت مسئلهای فرهنگی است که تداعیگر مفاهیمی مانند هویت، ازخودبیگانگی، غربت و نوستالژی است. مهاجرت بر اندیشه و آثار هنرمندان تأثیر مستقیم میگذارد. آثار هنرمندان مهاجر به واسطة بیان مضامین ویژه در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. در این میان، هنرمندان مهاجر کشورهای اسلامی نیز توانستهاند با نمایش آثار خود ابعاد ...
بیشتر
مهاجرت مسئلهای فرهنگی است که تداعیگر مفاهیمی مانند هویت، ازخودبیگانگی، غربت و نوستالژی است. مهاجرت بر اندیشه و آثار هنرمندان تأثیر مستقیم میگذارد. آثار هنرمندان مهاجر به واسطة بیان مضامین ویژه در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. در این میان، هنرمندان مهاجر کشورهای اسلامی نیز توانستهاند با نمایش آثار خود ابعاد گوناگون هنر مهاجران را به تصویر بکشند. یکی از جنبههای فرهنگ که در جریان مهاجرت دچار تحول میشود، زبان و به دنبال آن خط است. خط بخشی مهم از آثار هنرمندان کشورهای اسلامی است و وابستگی آن به زبان کارکردهای مختلفی را برای آن به وجود آورده است. در میان هنرمندان مهاجر، زنان هنرمند نیز خط را بهعنوان عنصر مهم کار خود برگزیدهاند. پرسش اصلی تحقیق این است که نقش خط در آثار هنرمندان زن مهاجر چیست و به چه دلیل از خط و نوشتار در آثار خود بهره بردهاند؟ این نوشتار که با روش توصیفیـ تحلیلی و اطلاعات گردآوریشدة کتابخانهای انجام شده است، براساس دیدگاه باختین به تحلیل آثار مورد نظر میپردازد. میخاییل باختین از اندیشمندان قرن بیستم است که در حوزة انسانشناسی نظریة «دیگری» و «دیگربودگی» را مطرح کرده است. او باور دارد انسان همواره به انسان دیگر نیازمند است و از دریچة انسان دیگر به خود نگاه میکند و یکی از عومل تأثیرگذار در شکلگیری و شناخت موقعیت انسان، دیگری است. با مطالعة آثار هنرمندان زن مهاجر از کشورهای ایران، عراق، فلسطین، الجزایر، مراکش و مصر آثاری از لالا الصعیدی از مراکش، شیرین نشاط از ایران و هیف کهرمان از عراق انتخاب شده است. نتایج بررسی نشان میدهد این زنان مهاجر خط را برای بیان هویت و دیگربودگیشان به کار برده و در موقعیت دیگری دست به خلق اثر زدهاند و برآناند تا هویت و دیگربودگیشان را نمایش دهند.
مقاله پژوهشی
مینا بیگوند؛ عباس کاظمی؛ حسین بصیریان جهرمی
چکیده
هدف از انجام این پژوهش دستیابی به چهرهی ترسیم شده از مادری، بواسطه نقشی است که توسط سوپرمامها در اینستاگرام اجرا شده و همچنین مطالعه سبک و ابعاد زندگی آنها از دیگر اهداف این پژوهش بوده است. برای رسیدن به این اهداف از روش مردمنگاری شبکهایی (نتنوگرافی) استفاده کردهایم.نتایج بدستآمده از تحلیل تماتیک، شامل 6 تم اصلی «نمایش ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش دستیابی به چهرهی ترسیم شده از مادری، بواسطه نقشی است که توسط سوپرمامها در اینستاگرام اجرا شده و همچنین مطالعه سبک و ابعاد زندگی آنها از دیگر اهداف این پژوهش بوده است. برای رسیدن به این اهداف از روش مردمنگاری شبکهایی (نتنوگرافی) استفاده کردهایم.نتایج بدستآمده از تحلیل تماتیک، شامل 6 تم اصلی «نمایش مادرانگی کامل»، «زیباییشناختی کردن مادری»، «بازتولید الگوهای سنتی مادرانگی »، «نمایش من ایدهآل»، «سبکمند کردن زندگی روزمره»، «نمایش خانواده خوشبخت و برخورداری از روابط مطلوب» است. سوپرمامها از طریق زیباییشناختی کردن مادری سعی در بازشکل دادن به مادری به عنوان الگویی مطلوب را دارند. تصویر ایدهآل و دلفریب مادرانگی که با ظرافت تمام توسط سوپرمامها در اینستاگرام به نمایش گذاشته میشود اگرچه ممکن است برای دیگر مادران دستنیافتنی باشد، با این حال چهره تازهای از مادرانگی را ایجاد کرده است. درصورتیکه ضرورتا مادرانگی سنتی را به چالش نمیکشند بلکه این تصویر تداوم الگوی مادرانگی سنتی اما در لباس جدید است. اگرچه مادرانگی همچنان با فداکاری و مهر منسوب به آن معنا می شود و به لحاظ معنایی تفاوت چندانی با دهههای پیش از خود نمیکند، با این حال مادران اینستاگرامی در تعریف هویت مادری و فردی خود و همچنین راه و روش والدگری و فرزندپروری به شیوهی متفاوت ایفای نقش کردهاند.
مقاله پژوهشی
مریم السادات سیاهپوش؛ طاهره حاج ابرهیمی؛ لیلا هوشنگی
چکیده
در مطالعات معاصر، در بحث از نقش زنان در جوامع دینی و تأثیر دین بر چگونگی حضور اجتماعی زنان، دیدگاههای مختلفی را میتوان سراغ گرفت. برخی پژوهشگرانْ دین را بهمنزلة ابزاری جهت سرکوبی زنان دانستهاند و در مقابل برخی دیگر با لحاظ جمعیت درخور توجه زنان مؤمن، دین را به نوعی عامل احیای جایگاه زنان به شمار آوردهاند. در رویکرد فمنیستی، ...
بیشتر
در مطالعات معاصر، در بحث از نقش زنان در جوامع دینی و تأثیر دین بر چگونگی حضور اجتماعی زنان، دیدگاههای مختلفی را میتوان سراغ گرفت. برخی پژوهشگرانْ دین را بهمنزلة ابزاری جهت سرکوبی زنان دانستهاند و در مقابل برخی دیگر با لحاظ جمعیت درخور توجه زنان مؤمن، دین را به نوعی عامل احیای جایگاه زنان به شمار آوردهاند. در رویکرد فمنیستی، با بهکارگیری روشهای مطالعاتی نوین به بازخوانی، فهم و تحلیل متون مقدس دینی، بهویژه متون مسیحی، پرداخته شده تا تأثیر دین بر جایگاه زنان در پرتو نگاهی نو واکاوی شود. در این پژوهش، کوشش شده نخست به بحث دربارة نقش رسولانهای پرداخته شود که زنان همراه با عیسی مسیح در عهد جدید برعهده داشتهاند. سپس بر آنیم با بررسی گزارش اناجیل چهارگانه دربارة مریم اهل بیتعنیا و مریم مجدلیه، که در سفرها با عیسی همراهی میکردند و در عرصههای دینی مختلف، چه عملی و چه نظری، در فعالیتهای گوناگون اجتماعی نقش پویایی برعهده داشتهاند، در مقام الگویی برای حضور زنان مؤمن به یافتههای مبتنی بر رویکرد زنانهنگر دست یابیم. همچنین، در این پژوهش کوشش میشود که به شیوة توصیفیـ تحلیلی به بررسی مؤلفههای ایمان زنانه پرداخته شود.