مقاله پژوهشی
مقاله پژوهشی
هنر
الهه شهراد؛ رضا افهمی؛ روح اله باقرزاده
چکیده
رنگ زبانی خاموش، اما قدرتمند است. با توجه به اهمیت نقش رنگ در برقراری ارتباط و جلبتوجه افراد، شناسایی ترجیح رنگی زنان و عوامل مؤثر بر آن میتواند ابزاری کارآمد در بسیاری از حوزههای جهان مدرن مانند ارتباطات، تجارت و تولید کالا و محتوا ایجاد نماید. این مقاله با هدف شناسایی تأثیر عامل گشودگی به تجربه (بهعنوان یکی از ابعاد شخصیت) ...
بیشتر
رنگ زبانی خاموش، اما قدرتمند است. با توجه به اهمیت نقش رنگ در برقراری ارتباط و جلبتوجه افراد، شناسایی ترجیح رنگی زنان و عوامل مؤثر بر آن میتواند ابزاری کارآمد در بسیاری از حوزههای جهان مدرن مانند ارتباطات، تجارت و تولید کالا و محتوا ایجاد نماید. این مقاله با هدف شناسایی تأثیر عامل گشودگی به تجربه (بهعنوان یکی از ابعاد شخصیت) بر تغییرات ترجیح رنگی زنان انجام یافته است. بهمنظور جمعآوری دادههای پژوهش از پرسشنامه جمعیت شناختی، ترجیح رنگی و آزمون دهگویهای شخصیت (TIPI) استفاده شده است. نمونه آماری شامل ۲۱۳ نفر از زنان ساکن تهران است که بهصورت تصادفی انتخاب شدند. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از روش واریانس یکطرفه در ارتباط با میزان ترجیح رنگی نشان میدهد که زنان با سطوح مختلف گشودگی به تجربه در ارتباط با میزان ترجیح رنگهای بنفش، قرمز و نارنجی دارای ترجیحات متفاوتی هستند به این صورت که با بالا رفتن سطح گشودگی به تجربه امتیاز به رنگهای قرمز و نارنجی افزایش و به رنگ بنفش کاهش مییابد. همچنین، تحلیل دادهها در بخش ترجیح رنگ منتخب بیانگر آن است که زنان با سطوح گشودگی به تجربه بالا رنگ قرمز را بهعنوان رنگ ترجیحی خود انتخاب مینمایند. تفسیر نتایج در ارتباط با رنگ تنفری حاکی از آن است که زنانی که از رنگ آبی و سفید متنفر هستند، دارای سطح گشودگی به تجربه پایینتری میباشند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره در ارتباط با ترجیح رنگهای گرم، سرد و خنثی نشان میدهد زنان با سطوح گشودگی به تجربه مختلف در ارتباط با رنگهای گرم و خنثی دارای ترجیحات متفاوتی هستند.براساس نمودار با بالارفتن سطح گشودگی به تجربه میانگین امتیاز به رنگهای گرم افزایش و به رنگهای خنثی کاهش مییابد. در نهایت نتایج لزوم توجه به عاملیت گشودگی به تجربه در پیشبینی ترجیحات رنگی را مورد تایید قرار میدهد .. یافتههای پژوهش حاضر میتواند در بسیاری از حوزه های کاربردی مانند روانشناسی، بازاریابی، ارتباطات، تبلیغات و طراحی مد مورداستفاده قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
تاریخی
فاطمه سمیعی؛ حسن زندیه
چکیده
با تشکیل سلسله پهلوی، آموزش نوین زنان ایران از ضرورتهای پروژهی نوسازی ایران تعریف شده بود. در نتیجه، آموزش زنان در فضای گفتمانی نوسازی و نوگرایی که حکومت پهلوی خود را منادی آن میدانست، قرار گرفت. با از میان رفتن انسداد سیاسی پس از خروج رضاشاه از ایران، آموزش نوین زنان دچار آشفتگی رویکردی و گفتمانی شد. با قدرتگیری گفتمانهای ...
بیشتر
با تشکیل سلسله پهلوی، آموزش نوین زنان ایران از ضرورتهای پروژهی نوسازی ایران تعریف شده بود. در نتیجه، آموزش زنان در فضای گفتمانی نوسازی و نوگرایی که حکومت پهلوی خود را منادی آن میدانست، قرار گرفت. با از میان رفتن انسداد سیاسی پس از خروج رضاشاه از ایران، آموزش نوین زنان دچار آشفتگی رویکردی و گفتمانی شد. با قدرتگیری گفتمانهای رقیب حکومت و امکان کنشگری آنها در عرصه قدرت، فضای گفتمانی مسلط بر نظام آموزشی زنان، یکپارچگی و انسجام خود را از دست داد و دال مرکزی نوگرایی که پیشتر در عصر رضاشاه، طرحها و برنامههای آموزشی زنان را حول خود شکل داده بود، از میان رفت؛ این مسئله منجر به شکلگیری، الگوی «زن مسلمان» در کنار «زن مدرن» شد. از طرفی، این برههی تاریخی، از حیث مسئلهی آموزش زنان، دورهی تکوین اولیهی سیاستها و برنامههای آموزشی است که نهایتاً منجر به انقلاب آموزشی در 1345 ش شد. این پژوهش با استفاده از مفهوم سنتی پیوستگاری در تاریخ و روش توصیفی ـ تحلیلی در پی بررسی رویکردها، طرحها و آهنگ تغییرات برنامههای آموزشی دختران در کتابهای درسی دبیرستان، برای تشریح چگونگی هویتیابی زنان، نقش و جایگاه آنان در فرایند مدرنیزاسیون ایران است.
مقاله پژوهشی
جامعه شناسی
حیران پورنجف؛ منصور حقیقتیان؛ اسماعیل جهانبخش
چکیده
در دنیای امروز رشد شگفتانگیز و خارج از حد تصور رسانهها، آنها را به ابزاری قدرتمند تبدیل ساخته است که نهتنها وظیفهی اطلاعرسانی نهفته در ماهیت خود را به خوبی انجام میدهند؛ بلکه پا را فراتر نهاده و به همه زوایای زندگی انسان وارد شده و تحت تأثیر خود قرار دادهاند. گوناگونی نقشهای اجتماعی زنان و مردان،بازگوکننده این واقعیت ...
بیشتر
در دنیای امروز رشد شگفتانگیز و خارج از حد تصور رسانهها، آنها را به ابزاری قدرتمند تبدیل ساخته است که نهتنها وظیفهی اطلاعرسانی نهفته در ماهیت خود را به خوبی انجام میدهند؛ بلکه پا را فراتر نهاده و به همه زوایای زندگی انسان وارد شده و تحت تأثیر خود قرار دادهاند. گوناگونی نقشهای اجتماعی زنان و مردان،بازگوکننده این واقعیت است که مفاهیم زنانگی و مردانگی (جنسیت) به شدت تحت تأثیر عوامل اجتماعی قرار دارند. زنان و مردان هریک بهگونهای در رسانهها بازتاب داده میشوند. تصویر زنان در رسانههای جمعی دارای وجههای ایدئولوژیک برای تداوم مناسبات مردسالارانه بوده است. در برابر سوژگی زن در گفتمان مردسالار؛ استراتژی مبارزه برای ساختارشکنی و در هم شکستن قالبهای کلیشهای، در مدرنیته متأخر جریان یافته است. هدف پژوهش حاضر تحلیل گفتمان سوژگی زن ایرانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام میباشد. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است. تکنیک مورد استفاده تحلیل گفتمان انتقادی و مشخصاً رویکرد تحلیل گفتمان فرکلاف میباشد. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش، صفحات مرتبط با طبقهی نظری گفتمانهای سوژگی در شبکهی اجتماعی اینستاگرام کاربران ایرانی میباشد که با ملاحظات نظری و تحلیل محتوای کیفی انتخاب شده است. مقولههای نهایی بهدستآمده در پژوهش شامل زن شیء واره، تجلیل نارسیسم، نظام طبقاتی جنسیتی، اهمیت زدایی از نقش، طبیعی شدگی مراتب بالاسری، سلب حقوق، دیگری سازی مضاعف میباشد که منطبق با گفتمان سوژگی زنان میباشد.
مقاله پژوهشی
هنر
فاطمه سمیع پور؛ مصطفی پورعلی؛ مرضیه کاظم زاده
چکیده
رفتارهای قلمروی یکی از رفتارهای مهم و تأثیرگذار در ارتباط با محیط و استفاده از آن محسوب میشوند. لذا تطابق این رفتارها با فضا میتواند به افزایش کیفیت محیط و استفاده بهتر از آن منجر شود. پژوهش حاضر در راستای مطالعه رفتار قلمروی زنان در فضاهای عمومی، در پی شناسایی مفهومی با عنوان «قلمروهای شبهخصوصی» و دستیابی به ویژگیهای ...
بیشتر
رفتارهای قلمروی یکی از رفتارهای مهم و تأثیرگذار در ارتباط با محیط و استفاده از آن محسوب میشوند. لذا تطابق این رفتارها با فضا میتواند به افزایش کیفیت محیط و استفاده بهتر از آن منجر شود. پژوهش حاضر در راستای مطالعه رفتار قلمروی زنان در فضاهای عمومی، در پی شناسایی مفهومی با عنوان «قلمروهای شبهخصوصی» و دستیابی به ویژگیهای آن است که مطابق با پیشفرض پژوهش، سازگار با رفتار قلمروی زنان بوده و با ترجیحات فضایی آنان در عرصههای عمومی همراستاست. پس از مطالعات کتابخانهای و تبیین ادبیات تحقیق، از مطالعات میدانی به روش کیفی و ابزار مصاحبه و گفتوگوهای زمینهای برای رسیدن به اهداف تحقیق استفاده شدهاست. در واقع بهمنظور تبیین مفهوم قلمرو شبهخصوصی و شاخصهای آن، نظرات زنان با ویژگیهای مختلف در ارتباط با ترجیحات فضایی و رفتار قلمروی آنان در فضاهای عمومی جمعآوری شده و تحلیل کیفی یافتهها به صورت کدگذاری و در بستر نرمافزار Atlas.ti8 انجام گرفتهاست. بر این اساس، با شناخت رفتار قلمروی زنان، مفهوم «قلمرو شبهخصوصی» به صورت قلمرویی نه کاملاً خصوصی و نه عمومی تعریف شدهاست، که ضمن قرارگیری در یک عرصه عمومی، با داشتن ویژگیهایی نزدیک به قلمروهای خصوصی و شباهت بیشتر به آنان، عمومیت کمتری را دارد. این قلمروها ویژگیهایی دارند از قبیل خلوت و دنج بودن نسبی، جداسازی نسبی فضا با حد و مرزهای بصری و غیربصری، کاهش میزان دسترسی به فضا نسبت به قلمرو عمومی و غیره که در تطابق با رفتار قلمروی زنان در فضاهای عمومی است و شرایط مورد نیاز برای حضورشان را در فضا فراهم میکند.
مقاله پژوهشی
جامعه شناسی
فارس باقری
چکیده
سینمای مسعود کیمیایی به دلیل رویکردِ قهرمانپرورِ مردانۀ آن، زنان را به مثابۀ جنسیتی واژگون به تصویر کشیده است. این مقاله بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا شخصیت زنان در آثار کیمیایی خالی از هرگونه وجه زنانه، و برعکس، دارای وجهی مردانه و ثانویه هستند. در چند دهۀ اخیر، مقوله جنسیت در مرکزیت مطالعات جنسیتی در جامعه، فرهنگ و هنر ...
بیشتر
سینمای مسعود کیمیایی به دلیل رویکردِ قهرمانپرورِ مردانۀ آن، زنان را به مثابۀ جنسیتی واژگون به تصویر کشیده است. این مقاله بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا شخصیت زنان در آثار کیمیایی خالی از هرگونه وجه زنانه، و برعکس، دارای وجهی مردانه و ثانویه هستند. در چند دهۀ اخیر، مقوله جنسیت در مرکزیت مطالعات جنسیتی در جامعه، فرهنگ و هنر قرار گرفته است. در این مطالعات، جنسیت، پدیدهای ساختاری و اجتماعی است که در طول زمان، در جامعه برساخته میشود. به عبارت دیگر، زنبودگی و مردبودگی، پدیدههایی برساختۀ تربیتِ تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. در آثار کیمیایی زنان به تبعِ مرد، نقشهای واحد و یکسانی و نوعی دارند و بیشتر به مثابۀ ابزاری برای تقویت جایگاه اجتماعی و سیاسی و ... قهرمانِ مرد مبدل شدهاند.نتایج بهدستآمده در این مقاله نشان از آن دارد که رویکرد کیمیایی نسبت به زنان، از منظر جنسیت شکلی از واژگونیِ جنسیت است. زنان در این فیلمها، به تبعِ مرد، نقشهای واحد و یکسانی و نوعی دارند و بیشتر به مثابه ابزاری برای تقویت جایگاه اجتماعی و سیاسی و... قهرمانِ مرد مبدل شدهاند. این مقاله، به روش کیفی و به صورت توصیفی- تحلیلی و به یاری از منابع کتابخانهای و مشاهدۀ فیلم، انجام گرفته است، با تشریح مقوله جنسیت و نظریۀ جامعهشناسیِ جنسیت، رویکرد شخصیتپردازیِ زنان در سینمای کیمیایی را مورد واکاوی قرار میدهد.
مقاله پژوهشی
باستان شناسی
مطهره ذاکری؛ مریم محمدی؛ نفیسه اثنی عشری
چکیده
همجواری سیاسی و جغرافیایی دو استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان در ایجاد اشتراکات فرهنگی آنها موثر میباشد، از جمله این اشتراکات، شباهتهای موجود بین نقوش سفالینههای کلپورگان با نقوش لباس بانوان میناب است که خود مستلزم بررسی و پژوهشی مستقل است، لذا محور اصلی این پژوهش، بررسی پیش متنها و نیز وجوه اشتراک و افتراق نقوش به کار رفته ...
بیشتر
همجواری سیاسی و جغرافیایی دو استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان در ایجاد اشتراکات فرهنگی آنها موثر میباشد، از جمله این اشتراکات، شباهتهای موجود بین نقوش سفالینههای کلپورگان با نقوش لباس بانوان میناب است که خود مستلزم بررسی و پژوهشی مستقل است، لذا محور اصلی این پژوهش، بررسی پیش متنها و نیز وجوه اشتراک و افتراق نقوش به کار رفته در دو صنعت هنری مذکور میباشد. پرسشهای این مقاله عبارت است از اینکه پیشمتن نقوش لباس بانوان میناب و سفال کلپورگان چیست و نقاط تشابه و تمایز بین آنها چه میباشد؟ این تحقیق از نوع کیفی، به روش توصیفی - تحلیلی و دارای مبانی نظری مبتنی بر رویکرد بینامتنیت است. اطلاعات آن بر پایه مطالعات کتابخانهای و مشاهدات میدانی گردآوری شده است. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که کاربرد پیشمتنهای مشترک چون طبیعت، باورهای قومی و ذوق بانوان در ایجاد اشتراکاتی بین نقوش سفال کلپورگان و نقوش لباس بانوان میناب، نقشی کلیدی بر عهده داشته، این وجوه مشترک هم در کاربرد فنون بصری چون تکرار، تقارن و تعادل مشهود است و هم در ساختار طراحی نقوش که مشتمل بر سه نوع گیاهی، حیوانی و هندسی است، به ویژه کاربرد وسیع نقوش هندسی که در سفالینهها عمدتاً در قالب اشکال دایره و لوزی جلوهگر شده و در نقوش لباس بانوان در شکل مثلث دیده میشود. وجود این مشترکات در کنار اندک تمایزها منجر به پیدایش وجوه مشترک در فرهنگ و هنرهای دیگر مناطق مذکور شده و بالطبع در تقویت ارزشهای فرهنگی آنها موثر بوده است.
مقاله پژوهشی
هنر
صالحه خدادادی؛ محسن بدره؛ فاطمه باجلانی
چکیده
این مقاله به مقایسه دو روایت عهد عتیق و قرآن از وسوسه آدم و ایوب (ع) از سوی همسرانشان و بازنمایی آن در هنرهای تجسمی مسیحی و اسلامی میپردازد. مقایسه نحوه فریب و وسوسه دو پیامبر یادشده توسط همسرانشان در منابع دست اول، یعنی عدم صبر بر حرمت تناول میوه ممنوعه توسط حوا و نیز عدم صبر بر ابتلائات الهی توسط رحمه و بازتاب آن در هنرهای تجسمی دو ...
بیشتر
این مقاله به مقایسه دو روایت عهد عتیق و قرآن از وسوسه آدم و ایوب (ع) از سوی همسرانشان و بازنمایی آن در هنرهای تجسمی مسیحی و اسلامی میپردازد. مقایسه نحوه فریب و وسوسه دو پیامبر یادشده توسط همسرانشان در منابع دست اول، یعنی عدم صبر بر حرمت تناول میوه ممنوعه توسط حوا و نیز عدم صبر بر ابتلائات الهی توسط رحمه و بازتاب آن در هنرهای تجسمی دو فرهنگ مسیحی و اسلامی از اهداف این پژوهش است. این مطالعه، تطبیقی است و گردآوری دادهها با کاوش در اسناد و آثار کتابخانهای و گنجینههای هنری صورت گرفته است. گرچه در متن قرآن کریم، نه تنها تقصیر وسوسه آدم و ایوب به گردن همسرانشان نیست، بلکه تعابیر بسیار روشنی وجود دارد که به صراحت تمام این اتهام را رد مینماید اما از سویی دیگر، برخی از داستانهای عهدینی در داستان حوا و همسر ایوب بعضا در منابع حدیثی و تفسیری اسلامی نیز دیده می شوند. اما مساله بازنمایی وسوسه آدم توسط حوا و شماتت ایوب توسط همسرش رحمه در هنر مسیحی به وضوح و با بسامد قابل توجهی مشهود است ولی در نقاشی های اسلامی مساله اینگونه نیست؛ در باب وسوسه آدم از سوی حوا و پیامدهای آن مانند اخراج شان از بهشت، نقاشی های اسلامی صراحت کمتری در مقصر دانستن حوا دارند و بعضا شانیت برابری با آدم به او بخشیده اند و در نگاره های مربوط به داستان ایوب نیز اثری حاکی از وسوسه این پیامبر از سوی زنش و یا شماتت شدن از سوی او یافت نشد.