ادبیات
احسان قبول؛ عبدالله رادمرد؛ زهرا شریعت پناه
دوره 10، شماره 4 ، دی 1397، ، صفحه 595-612
چکیده
متون ادبی و تاریخی را میتوان مهمترین ابزار شناخت سیمای زنان اقوام مختلف در ادوار گذشته دانست و یکی از کارکردهای دانش تصویرشناسی این است که میتواند تصاویر زنان را در این متون به صورت منظم و علمی طبقهبندی و تحلیل کند. از جمله متون ادبی که سیمای نسبتاً واقعی از زنان ارائه میکند سفرنامههاست و یکی از جامعترین این نوع ...
بیشتر
متون ادبی و تاریخی را میتوان مهمترین ابزار شناخت سیمای زنان اقوام مختلف در ادوار گذشته دانست و یکی از کارکردهای دانش تصویرشناسی این است که میتواند تصاویر زنان را در این متون به صورت منظم و علمی طبقهبندی و تحلیل کند. از جمله متون ادبی که سیمای نسبتاً واقعی از زنان ارائه میکند سفرنامههاست و یکی از جامعترین این نوع ادبی در قرن هشتم سفرنامة ابنبطوطه است. در این مقاله، برآنیم که انواع تصاویر زنان را در این سفرنامه شناسایی و طبقهبندی کنیم. بر این اساس، نخست تصویر زنان پنج قوم ترک، مغول، ایران، چین و هند از سه منظر اوصاف ظاهری و آداب پوشش، ازدواج و حضور در فعالیتهای اجتماعی دستهبندی و تحلیل شدهاند و پس از آن نگرش ارزشگذارانة ابنبطوطه به هر تصویر بررسی شده است. نتیجة این پژوهش ضمن معرفی تصاویری جدید از زنان اقوام مذکور در سفرنامة ابنبطوطه تأیید این فرضیه است که پیشفرضهای مذهبی ابنبطوطه در نگرش ارزشی وی نسبت به زنان اقوام مختلف تأثیرگذار بوده است که به ترتیب در اقوام ترک و مغول، ایران و هند و چین خود را نشان میدهد.
ادبیات
عزت ملاابراهیمی؛ سعید ولایتی؛ بایزید تاند؛ حامد جنادله
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1397، ، صفحه 133-151
چکیده
کهنالگوها بهمثابة مفاهیم مشترکی از گذشتههای دور در ضمیر ناخودآگاه بشر به جا مانده که این صور برای رسیدن به مرزهای خودآگاهی در خوابها و رؤیاها و نیز آثار ادبی جلوه میکند. یکی از کهنالگوهایی که یونگ آن را در شمار پرمعناترین تجلیات روانجمعی به شمار میآورد، کهنالگوی مادر مثالی است که با ماهیتی مثبت و منفی، گاه به ...
بیشتر
کهنالگوها بهمثابة مفاهیم مشترکی از گذشتههای دور در ضمیر ناخودآگاه بشر به جا مانده که این صور برای رسیدن به مرزهای خودآگاهی در خوابها و رؤیاها و نیز آثار ادبی جلوه میکند. یکی از کهنالگوهایی که یونگ آن را در شمار پرمعناترین تجلیات روانجمعی به شمار میآورد، کهنالگوی مادر مثالی است که با ماهیتی مثبت و منفی، گاه به شکل شخصیت مادر واقعی و گاه در قالب اشکال و نمادهایی که بر جنبۀ مادرانه دلالت دارند، در آثار ادبی تجلی مییابد. محمد قیسی شاعر معاصر فلسطینی است که در سرودههای خود به کهنالگوی مادر مثالی توجه وافر داشته و برای عمقبخشیدن به معانی شعر خود با الهام از متون دینی بر این کهنالگو جامهای نو پوشانده است. از دستاوردهای این پژوهش، که به روشی توصیفیـ تحلیلی تدوین شده است، چنین استنباط میشود که در شعر محمد قیسی کهنالگوی مادر مثالی نمادی برای وطن اشغالی است و به مفاهیمی چون امید، پایداری، خیزش، آزادی و منجی ملت فلسطین دلالت دارد.
ادبیات
عزت ملاابراهیمی؛ محیا ابیاری قمصری
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1395، ، صفحه 265-280
چکیده
تحلیل گفتمان، روشی است که در بستر اندیشههای پستمدرن بسط و گسترش یافته است. الگوی سهوجهی نورمن فرکلاف در تحلیل گفتمان یکی از چارچوبهای کاربردی است که شامل توصیف: بررسی زبانشناختی متن، تفسیر: بررسی متن در سطح گفتمانهای سازنده و مصرفکننده و تبیین: بررسی ارتباط گفتمانهای سازندۀ متن با شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم میشود. ...
بیشتر
تحلیل گفتمان، روشی است که در بستر اندیشههای پستمدرن بسط و گسترش یافته است. الگوی سهوجهی نورمن فرکلاف در تحلیل گفتمان یکی از چارچوبهای کاربردی است که شامل توصیف: بررسی زبانشناختی متن، تفسیر: بررسی متن در سطح گفتمانهای سازنده و مصرفکننده و تبیین: بررسی ارتباط گفتمانهای سازندۀ متن با شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم میشود. نگارندگان در این پژوهش، با استفاده از الگوی فرکلاف براساس رویکرد اجتماعی به تحلیل گفتمان انتقادی شعری زینب حبش پرداختهاند. همچنین، چگونگی پیوند آثار ادبی شاعر با شرایط مسلط بر جامعۀ اشغالی را واکاوی کرده و به بررسی تعامل زبانی او با اوضاع خفقانآور حاکم پرداختهاند. دستاورد این پژوهش، تبیین گفتمان اشعار مقاومت و اثبات تأثیرپذیری آن از شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعۀ فلسطین است. زینب حبش تلاش دارد با تولید گفتمان انتقادی در شعر مقاومت، صدای هموطنان خود در سرزمینهای اشغالی باشد و بستر تعامل و برخورد میان گفتمانهای سیاسی و اجتماعی موجود را برای ایجاد تغییر فراهم کند.
ادبیات
معصومه نعمتی قزوینی؛ نرگس انصاری
دوره 7، شماره 2 ، تیر 1394، ، صفحه 269-293
چکیده
امروزه، مسائل و معضلات مربوط به زنان، به دلیل جایگاه ویژه و محوری ایشان در خانواده و پرورش نسلهای آینده، به یکی از دغدغههای اصلی اندیشمندان و روشنفکران مبدل شده است. جلال آل احمد (1302ـ1348) و مصطفی لطفی منفلوطی (1876ـ1924)، دو تن از مصلحان اجتماعی و نویسندگان معاصر در عرصة ادبیات فارسی و عربی، نیز هریک بهمثابة شرایط جامعة خویش و دیدگاه ...
بیشتر
امروزه، مسائل و معضلات مربوط به زنان، به دلیل جایگاه ویژه و محوری ایشان در خانواده و پرورش نسلهای آینده، به یکی از دغدغههای اصلی اندیشمندان و روشنفکران مبدل شده است. جلال آل احمد (1302ـ1348) و مصطفی لطفی منفلوطی (1876ـ1924)، دو تن از مصلحان اجتماعی و نویسندگان معاصر در عرصة ادبیات فارسی و عربی، نیز هریک بهمثابة شرایط جامعة خویش و دیدگاه ویژهای که به مسائل اجتماعی و فرهنگی داشتهاند، به طرح مسئلة زنان پرداخته و ابعاد گوناگون آن را به نقد و نظر نشستهاند. نوشتار حاضر که با روش توصیفیـ تحلیلی به مقایسة آثار این دو نویسنده پرداخته، حاکی از وجود مشابهتهای بسیاری در نحوة نگرش ایشان به مسائل زنان است که در شش محور کلی غربزدگی، آزادی، نابرابریهای اجتماعی، حجاب، ازدواج و علمآموزی قابل بررسی بوده و در عین شباهت در مفاهیم، به فراخور شرایط، در سبکهای نوشتاری تقریباً متمایزی ارائه شده است.