حسین بستان (نجفی)
چکیده
هدف این مقاله آن است که تأثیر روحیة خداترسی بهعنوان یکی از مهمترین نشانههای معنویت دینی را در اصلاح جامعه بهویژه مناسبات جنسی و جنسیتی در خانواده و اجتماع نشان دهد و از این رهگذر، به ارائة راهکارهایی در جهت تقویت و گسترش این روحیه در سطح خانواده و اجتماع بهمنظور کاهش مشکلات و آسیبهای مربوط به روابط زن و مرد بپردازد. از نظر ...
بیشتر
هدف این مقاله آن است که تأثیر روحیة خداترسی بهعنوان یکی از مهمترین نشانههای معنویت دینی را در اصلاح جامعه بهویژه مناسبات جنسی و جنسیتی در خانواده و اجتماع نشان دهد و از این رهگذر، به ارائة راهکارهایی در جهت تقویت و گسترش این روحیه در سطح خانواده و اجتماع بهمنظور کاهش مشکلات و آسیبهای مربوط به روابط زن و مرد بپردازد. از نظر رویکرد میتوان نوعی روش سهجانبة مشتمل بر نگاههای دروندینی، جامعهشناختی و مهندسی اجتماعی را در مقاله مشاهده کرد. از نظر میزان اثربخشی نیز میتوان گفت هرچند خداترسی آموزهای آشناست و آثار مثبت اجتماعی، بهویژه جنبة بازدارندگی آن در برابر کجرویها قابل انکار نیست، اما یادآوری مجدد این فضیلتِ تقریباً فراموششده و بیان مشروحتر آثار اجتماعیاش، میتواند کمک مؤثری به ادبیات حوزة جامعهشناسی دین قلمداد گردد، ضمن آنکه تطبیق این بحث بر حوزههای جامعهشناسی خانواده و جنسیت میتواند کمک مهمی به پیشبرد ادبیات این دو حوزه تلقی شود.
فهیمه فرهمندپور؛ رضا فیروزی
چکیده
نقش مادرانه، مهمترین نقش زن در حیات فردی و اجتماعی انسانهاست. مادر، به صورت ارادی و یا غیر ارادی و از طریق عوامل مختلف در سرنوشت کودک نقشآفرینی میکند. برخی از این عوامل، تجربهپذیر و برخی تجربهناپذیرند. معرفتهای تجربهناپذیر، گاه، جز از طریق پیام وحیانی قابل وصول نیستند. این مقاله، با الهام از آموزههای دینی، بر آن است ...
بیشتر
نقش مادرانه، مهمترین نقش زن در حیات فردی و اجتماعی انسانهاست. مادر، به صورت ارادی و یا غیر ارادی و از طریق عوامل مختلف در سرنوشت کودک نقشآفرینی میکند. برخی از این عوامل، تجربهپذیر و برخی تجربهناپذیرند. معرفتهای تجربهناپذیر، گاه، جز از طریق پیام وحیانی قابل وصول نیستند. این مقاله، با الهام از آموزههای دینی، بر آن است تا نقش عوامل تجربهناپذیر را که از طریق مادر بر جنین تأثیر میگذارند، بررسی کند. آگاهی از این عوامل، حداقل در دو حوزه مؤثر میافتد: اول، نیاز به مکتب آسمانی در تبیین جایگاه حیاتی مادر و تأثیر او بر سلامت جسمی و روحی کودک قبل از تولد؛ دوم، آگاهی همه جانبه از عوامل مؤثر بر فرایند رشد، از انعقاد نطفه تا پایان عمر، فراتر از آن چه فیزیکالیستها بدان پای فشردهاند. این پژوهش، هم مقدمهای بر مباحث انسانشناسی دینی تلقّی میشود و هم بالاصاله بر تلقی روانشناسی رشد مبتنی بر آموزههای اسلامی از انسان مؤثر خواهد بود. رویآورد مقاله، درون دینی است و عوامل کجساز جنین از دیدگاه آموزههای اسلامی، بررسی و تحلیل شده است. بررسی متون اسلامی نشان میدهد، تأثیر سرنوشتساز مادر بر جنین، از لحظه انعقاد نطفه و ابتدای دوران بارداری با عوامل مادی و غیر مادی آغاز میشود و البتّه پس از تولد نیز ادامه مییابد؛ بنابراین، به لحاظ رعایت حقوق و حدود امانت الهی، هم به لحاظ بُعد مادی و هم به لحاظ بُعد معنوی و روحی کودک، تکالیفی بر والدین، بهویژه مادر، جعل میشود که، این مقاله، درصدد تبیین و تقریر آن است.
فریبا علاسوند
چکیده
عوامل متعددی که به توسعه فرهنگ و ساختارهای وابسته به فردگرایی، انسانمحوری و خویشتن-خواهی دامن زدهاند، سبکی یکسان از زندگی را برای بشر فراهم آوردهاند که به تدریج دینداران را در تضاد با پیرامونشان کشانده است. برای خروج از این وضعیت، لازم است اصول حاکم بر زندگی دین-دارانه، بازخوانی و ساختارسازی شوند؛ چه آن که نادیدهانگاری ...
بیشتر
عوامل متعددی که به توسعه فرهنگ و ساختارهای وابسته به فردگرایی، انسانمحوری و خویشتن-خواهی دامن زدهاند، سبکی یکسان از زندگی را برای بشر فراهم آوردهاند که به تدریج دینداران را در تضاد با پیرامونشان کشانده است. برای خروج از این وضعیت، لازم است اصول حاکم بر زندگی دین-دارانه، بازخوانی و ساختارسازی شوند؛ چه آن که نادیدهانگاری هر اصل، پیامدهای کمّی و کیفی قابل مشاهده دارد. در این نوشتار، ضمن تفکیک میان بررسی جامعهشناختی و گفتگوی دینی درباره سبک زندگی با نگاهی هنجارشناسانه به تبیین سه اصل محوری قناعت، پرهیز از مسیر لهوی در زندگی و باور به وجود مرزبندی میان حق و باطل پرداخته شده است. دستاورد نوشتار، ضمن ساختشکنی از موضوع «سبک زندگی»، این نکته را اثبات میکند که بدون حاکمیت اصول فوق، جهتدهی ساختارها بر اساس آنها و اصلاح ریختار ذهنی و تربیتی افراد و خانوادهها، ایجاد سبک زندگی دین-دارانه عملی نیست.
سهیلا صادقی فسایی؛ ایمان عرفان منش
چکیده
نهادهای اجتماعی جامعه ایران در سیر تحولات ناشی از مدرنیته بهطور کامل، یکسان و همزمان دچار تغییر نشدند. در این میان، سطوح خرد، میانه و کلان در ساختار خانواده بهگونهای ناهماهنگ نسبت به تغییرات جامعه، متأثر گردید. از این رو، امروزه شاهد برهمکنشی ناسازگار بین برخی از اجزای مرتبط با خانواده سنتی با پارهای از ارزشهای برخاسته ...
بیشتر
نهادهای اجتماعی جامعه ایران در سیر تحولات ناشی از مدرنیته بهطور کامل، یکسان و همزمان دچار تغییر نشدند. در این میان، سطوح خرد، میانه و کلان در ساختار خانواده بهگونهای ناهماهنگ نسبت به تغییرات جامعه، متأثر گردید. از این رو، امروزه شاهد برهمکنشی ناسازگار بین برخی از اجزای مرتبط با خانواده سنتی با پارهای از ارزشهای برخاسته از مدرنیته میباشیم. همچنین، بهدلیل عدم سنخیت برخی از تحولات خانواده با تغییرات فعلی جامعه، این امر به منشأیی برای بروز آسیبها و مسائل اجتماعی شده است. در چنین وضعیتی، نه میتوان خانوادهها را به نظام هنجاری سنتی خانواده ترغیب کرد و نه میتوان پذیرش نظام هنجاری مدرن را مطلوب دانست. آنچه در این مقاله در خلال طرح مناقشات نظری درباره وضعیت و چشمانداز خانواده پیشنهاد میشود، ضرورت شکلگیری الگویی از خانواده است که ضمن سازگاری با دو مؤلفه هویتی جامعه ایران؛ یعنی دین و فرهنگ ملّی، از توان جذب مؤلفههای جدید متناسب با تحولات اخیر نیز برخوردار باشد و بتواند با فراهم آوردن برخی قابلیتها، از مسائل اجتماعی در خانواده، پیشگیری نماید.
محمدتقی کرمیقهی؛ زینب زادسر
چکیده
در این مقاله بهوسیله «پرسشنامه» به بررسی موضوع سبک زندگی و عوامل مؤثر بر آن -نظیر دینداری افراد- پرداختهایم. جمعیت آماری، شامل زنان 20 سال به بالای ساکن تهران است و حجم نمونه بهوسیله نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، 361 نفرتعیین شد. اساس نظری تحقیق بر نظریه کنش وبر استوار است. بر اساس مدل گلاک و استارک، برای سنجش دینداری چهار ...
بیشتر
در این مقاله بهوسیله «پرسشنامه» به بررسی موضوع سبک زندگی و عوامل مؤثر بر آن -نظیر دینداری افراد- پرداختهایم. جمعیت آماری، شامل زنان 20 سال به بالای ساکن تهران است و حجم نمونه بهوسیله نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، 361 نفرتعیین شد. اساس نظری تحقیق بر نظریه کنش وبر استوار است. بر اساس مدل گلاک و استارک، برای سنجش دینداری چهار بعد، اعتقادی، عاطفی، پیامدی و مناسکی در نظر گرفته شد. همچنین سبک زندگی افراد با سه شاخص مدیریت بدن، روابط بین شخصی و هنجارهای مصرف سنجیده شد. تحلیل رگرسیون نشان داد از میان متغیرهای مستقل تحقیق -مانند دینداری و سن- که وجود رابطه آنها با متغیر وابسته در حد ضعیف تأیید شد، بیشترین میزان همبستگی میان دینداری و سبک زندگی (r=/162) وجود دارد. همچنین فرضیههای رابطه میان سبک زندگی زنان، مدیریت بدن، هنجارهای مصرف اثبات شد. مهمترین دستاورد پژوهش حاضر به ارتباط میان دینداری و سبک زندگی افراد مربوط می شود. با کمرنگ شدن اقتدار نهادهای سنتی دینی و رواج انتخابگری فردی در حوزه دین و ترکیبی شدن اصول فکری و عقیدتی، سخنگویان دین، دیگر تنها عامل اثرگذار بر واکنش افراد نسبت به مسائل مختلف اجتماعی، تصمیمگیریها و نظرات نیستند. برمبنای نتایج، بیشترین تبیینکنندگی دین، در حوزه هنجارهای مصرف (r = 247) بود که به نوبه خود رقم قابل توجهی نیست.
همچنین، میتوان نتیجه را بر مبنای ظهور انواع دینداری تبیین نمود، پیدایش اشکال بسیار متنوع و فردی دینداری از عرصههایی است که بیشکلی دوران مدرن را بازتاب میدهد.
عزت السادات میرخانی
چکیده
مسأله عدالت جنسیتی، اگرچه در نهادهای حقوقی و اجتماعی موضوعی وارداتی قلمداد میگردد و در عرصه تئوریک کراراً مورد توجه قرار گرفته است، لیکن در عرصههای عملیسازی آن، به سبب اختلاط در فرهنگها و عدم پالایش مبانی آن، با چالشهایی روبرو بوده که نیازمند تبیینی درست در عرصه گرایشها و نگرشهای متکی بر فرهنگ بومی و اسلامی است. بهویژه ...
بیشتر
مسأله عدالت جنسیتی، اگرچه در نهادهای حقوقی و اجتماعی موضوعی وارداتی قلمداد میگردد و در عرصه تئوریک کراراً مورد توجه قرار گرفته است، لیکن در عرصههای عملیسازی آن، به سبب اختلاط در فرهنگها و عدم پالایش مبانی آن، با چالشهایی روبرو بوده که نیازمند تبیینی درست در عرصه گرایشها و نگرشهای متکی بر فرهنگ بومی و اسلامی است. بهویژه آنکه استحکام نهاد خانواده از اساسیترین اهداف قانونگذار اسلامی است. در منش توحیدی، زوجیت، وحدت برخاسته از جذب و انجذابی حکیمانه است که تحقق عدالت در عین قوامیابی اصول ارزشی دیگری چون: کرامت انسانی، امنیت و سکونت، مودت و رحمت، احسان و مروت صورت میپذیرد. هدف از نگارش این مقاله، تبیین جایگاه محوری اصل عدالت در نظام قانونگذاری اسلامی و تأثیر آن بر عدالت جنسیتی در روابط انسانی اعضاء خانواده است که مستلزم بیان تفاوتهای بنیادین میان دو نظام فکری؛ خدا محور و انسان محور میباشد. به نظر میرسد عدالت جنسیتی از حکیمانهترین مختصات نظام قانونگذاری اسلام است که برخاسته از تناسب و تفاوتهای معنادار در نظام خلقت و قانون شریعت است و در مناسبات عاطفی، اخلاقی و اقتصادی خانواده از دقایق و لطایفی برخوردار است که در آن، اصل عدالت با تمامی ارزشهای انسانی درآمیخته و چتری از تسهیل، تکریم، تنظیم و تعدیل را در سایه اندیشه توحیدی فراهم ساخته و تضمینکننده مقاصد و اصول و قواعد شرعی است.
عبدالحسین کلانتری؛ فاطمه فقیه ایمانی
چکیده
مسأله برابری زن و مرد از موضوعاتی است که در دهههای اخیر، ذهن جامعه علمی را بسیار به خود مشغول کرده است؛ صاحبنظران متعددی در این حوزه به ایراد نظر پرداخته و در این راستا، متفکرین اسلامی در پی تبیین مسأله عدالت و برابری از منظر اسلام و نقد رویکردهای فمینیستی برآمدهاند. همچنین، پژوهشهای مختلفی نیز در این حوزه انجام شده است. در ...
بیشتر
مسأله برابری زن و مرد از موضوعاتی است که در دهههای اخیر، ذهن جامعه علمی را بسیار به خود مشغول کرده است؛ صاحبنظران متعددی در این حوزه به ایراد نظر پرداخته و در این راستا، متفکرین اسلامی در پی تبیین مسأله عدالت و برابری از منظر اسلام و نقد رویکردهای فمینیستی برآمدهاند. همچنین، پژوهشهای مختلفی نیز در این حوزه انجام شده است. در این مقاله، ضمن مروری کوتاه بر آراء مذکور با استفاده از مرور سیستماتیک، پژوهشهای صورت گرفته در حوزه برابری جنسیتی فراتحلیل گردید. بر این اساس، از میان پژوهشهای انجام شده، 20 مورد در بازه زمانی دهه 80 انتخاب و بررسی شد. نتایج این مرور نشان میدهد که در سطح پروبلماتیک و چرایی نابرابری، حدود 55 درصد سؤالات، جنبه اجتماعی داشتند؛ 24 درصد جنبه اقتصادی و تنها حدود 21 درصد به عوامل فرهنگی پرداختهاند. در سطح عوامل مؤثر بر نابرابری، از میان عوامل اجتماعی «کلیشه-های جنسیتی»، «نظام پدرسالاری» و «جامعهپذیری جنسیتی» با 7/17 درصد، از میان عوامل اقتصادی «اشتغال زنان» با 6/16 درصد و از میان عوامل زمینهای «قومیت» و «تحصیلات» با 7 درصد، بیشترین عوامل ذکر شده بودهاند. رویکرد اتخاذ شده در تمامی موارد، رویکرد تساویگرایانه به مقوله برابری و عدالت جنسیتی بوده است. در نتیجه به این نکته اشاره شده که پژوهشهای انجام شده، بهصورت فراگیری تلقی فمینیستی از برابری را مفروض گرفتهاند. جا دارد در پژوهش-های آینده، با رویکردهای بومی به مقوله عدالت جنسیتی، مؤلفههای اسلامی مبنای پژوهش قرار گیرد.