مقاله پژوهشی
آیگین مردانی؛ صدرالدین طاهری
چکیده
بومیسرودهها به سبب بیرون ماندن از دایرة ادبیات فاخر و رسمی کمتر در حوزة مطالعات ادبی مورد پژوهش نظاممند قرار میگیرند. همچنین زنان اغلب بهعنوان آفرینشگران اثر ادبی نادیده انگاشته شدهاند و این کاستی جستوجوی فردیت زن در چارچوب گفتمانهای ادبی را دشوار کرده است. بدینسبب، به سهم زنان در شکلدهی به مجموعه ادبیات ...
بیشتر
بومیسرودهها به سبب بیرون ماندن از دایرة ادبیات فاخر و رسمی کمتر در حوزة مطالعات ادبی مورد پژوهش نظاممند قرار میگیرند. همچنین زنان اغلب بهعنوان آفرینشگران اثر ادبی نادیده انگاشته شدهاند و این کاستی جستوجوی فردیت زن در چارچوب گفتمانهای ادبی را دشوار کرده است. بدینسبب، به سهم زنان در شکلدهی به مجموعه ادبیات کرمانجی نیز تاکنون پرداخته نشده است. این نوشتار یک موردکاوی در حوزة نقد ادبی فمنیستی، با رویکرد تحلیلیـ تفسیری و با هدف توسعهای است که تلاش دارد با کشف نشانههای نوشتار زنانه در سهخشتیهای کرمانجی، بسامد صدای زنان را در این آثار آشکار کند. در جستوجوی این نشانهها، نگارندگان هزار و 386 سهخشتی را بررسی کردند که از این شمار، 269 سروده (یکچهارم از اشعار دارای شناسة جنسیتی) را میتوان بارور از نشانههای بیان زنانه دانست. سهخشتیهای سرودهشده از سوی زنان، از دید موضوع در پنج گروه قابل بخشبندیاند: عشق و دلدادگی؛ ازدواج؛ مهاجرت، کوچ و جنگ؛ نقشپذیری اجتماعی؛ و اندرز، نفرین، معرفی خود و...؛ شناسههای بیان زنانه در این ترانهها را میتوان در دو گروه شناسههای صریح و شناسههای ضمنی بخشبندی کرد که هریک به چهار شیوة متفاوت به کار رفتهاند. در این سرودهها روح زن کرمانج بدون پرده و نقاب آشکار میشود و با شنونده به گفتوگو درمیآید. او دیگر زنی نیست که نویسندگان مرد گاه ستودنی همچون یک معشوق یا مادر و گاه نفرتبار همچون یک وسوسهگر یا ساحره برای ما وصف کرده باشند. به یاری نوشتار زنانه، او جهان پیرامون را با همة رخدادها و پدیدههای شگفتآورش از دریچة چشم خود برای خوانشگرانش ترسیم میکند.
مقاله پژوهشی
ساناز خانبانزاده؛ مریم ارمغان؛ جمال الدین سهیلی
چکیده
فعالیت حرفهای زنان در ایران قبل از قاجار چندان مرسوم نبوده است، ولی از نیمههای دورة قاجار فرصت برای حضور زنان در جامعه فراهم شد. با توجه به اینکه حضور زنان معمار در معماری معاصر ایران اغلب نادیده مانده، هدفِ این پژوهش معرفی زنان معمار در دورة پهلوی و بررسی اثرگذاری آنها در حوزههای معماری است. پرسش اصلی پژوهش این است که عملکرد ...
بیشتر
فعالیت حرفهای زنان در ایران قبل از قاجار چندان مرسوم نبوده است، ولی از نیمههای دورة قاجار فرصت برای حضور زنان در جامعه فراهم شد. با توجه به اینکه حضور زنان معمار در معماری معاصر ایران اغلب نادیده مانده، هدفِ این پژوهش معرفی زنان معمار در دورة پهلوی و بررسی اثرگذاری آنها در حوزههای معماری است. پرسش اصلی پژوهش این است که عملکرد زنان معمار در دورة پهلوی در کدام حوزههای معماری صورت گرفته و تأثیرگذاری آنها چگونه بوده است. فرض بر آن است که فعالیت زنان در حوزة حرفهای اثرگذاری بیشتری داشته است. به این منظور، مقاله از نوع کیفی، روش پژوهش تاریخیـ تفسیری و تاریخ شفاهی و شیوة گردآوری دادهها، اسنادی و کتابخانهای و مصاحبه با پیشکسوتان معماری است. در این زمینه، عملکرد زنان معمار متغیر مستقل و میزان فعالیت و آثار و دستاوردهایشان در حوزههای معماری متغیر وابسته است. نتایج بیانگر آن است که همزمانی تحصیل در دانشگاه و کار در دفاتر معماری و توسعة ساختوساز در کشور علتی بوده که زنان معمار بتوانند در حوزة حرفهای بیشتر از آکادمیک فعالیت داشته باشند، ولی، با وجود این، آنها در حوزة آکادمیک تأثیرگذار و در حوزة حرفهای تأثیرپذیر بودند.
مقاله پژوهشی
سهیلا صادقی فسایی؛ ابوالفضل اقبالی
چکیده
عرصة سیاستگذاریِ امر جنسی در ایران محل مناقشة نظری دو رویکرد عمده است. مقالة حاضر درصدد ارائة یک صورتبندی گفتمانی از مناقشات نظری این دو رویکرد در جامعة ایرانی است. در این پژوهش، از روش تحلیل گفتمانی فرکلاف و لاکلا و موف به صورت ترکیبی بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که رویکرد اول با ابتنا بر مبانی دینی، ایدة تربیت ...
بیشتر
عرصة سیاستگذاریِ امر جنسی در ایران محل مناقشة نظری دو رویکرد عمده است. مقالة حاضر درصدد ارائة یک صورتبندی گفتمانی از مناقشات نظری این دو رویکرد در جامعة ایرانی است. در این پژوهش، از روش تحلیل گفتمانی فرکلاف و لاکلا و موف به صورت ترکیبی بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که رویکرد اول با ابتنا بر مبانی دینی، ایدة تربیت جنسی با محوریت اخلاق جنسی را پیگیری میکند و مفاهیمی چون هویت جنسی، ازدواج آسان و بهنگام، حجاب و خویشتنداری و... را در زیست جنسی جامعة ایرانی برساخت و امر جنسی را در شبکهای از عناصر زیستی و فرهنگی مطالعه میکند که در آن گاهی مواجهه با امر جنسی نهتنها زدودن ابهام، بلکه حتی افزودن بر آن نیز هست. رویکرد دوم نیز با ابتنا بر ادبیات لیبرالیستیِ جامعة بینالمللی بر ضرورت آموزش جنسی با محوریت دانش و آگاهی جنسی تأکید دارد و دالها و مفاهیمی چون تمایز همجنسگرایی و همجنسبازی، احترام به حقوق اقلیتهای جنسی، تمایز جنس و جنسیت، نفی ازدواج کودکان و... را برساخت میکند. مهمترین استراتژی این گفتمان در مواجهه با امر جنسی، صراحت و ابهامزدایی از امر جنسی است. عرصة عمومیِ متأخرِ مناقشاتِ این دو رویکرد، سند 2030 سازمان ملل بود.
مقاله پژوهشی
روناک دورخ؛ حامد نوری
چکیده
یکی از مسائل مطرحشده در حوزة جامعهشناسی بدن، که امروزه در میان دختران و زنان رواج فراوانی یافته، مدیریت بدن است که در آن افراد با تغییر ویژگیهای ظاهری بدن، خود را با دیگران مقایسه میکنند. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا توصیفیـ تحلیلی است. در این پژوهش از روش پیمایشی استفاده شد. ابزارهای پژوهش عبارتاند از: پرسشنامة ...
بیشتر
یکی از مسائل مطرحشده در حوزة جامعهشناسی بدن، که امروزه در میان دختران و زنان رواج فراوانی یافته، مدیریت بدن است که در آن افراد با تغییر ویژگیهای ظاهری بدن، خود را با دیگران مقایسه میکنند. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا توصیفیـ تحلیلی است. در این پژوهش از روش پیمایشی استفاده شد. ابزارهای پژوهش عبارتاند از: پرسشنامة سرمایة فرهنگی بوردیو و پرسشنامة محققساختة مقیاس مدیریت بدن زنان و مقایسة اجتماعی گیبونز و بونک. این پژوهش در سال 1398 انجام شده است و حجم نمونه را 382 نفر از زنان و دختران 20 تا 45 سالة شهر سنندج تشکیل دادهاند. روش نمونهگیری از نوع خوشهای چندمرحلهای بوده و برای تجزیه و تحلیل دادههای کمی از نرمافزارهای SPSS22 و LISREL استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که میان متغیرهای مدیریت بدن، سرمایة فرهنگی، رسانه، مقایسة اجتماعی متغیرهای ذکرشده رابطة معناداری وجود دارد. مدل جامعهشناختی مدیریت بدن در زنان براساس سرمایة فرهنگی و رسانه با میانجیگری مقایسة اجتماعی در شهر سنندج دارای برازش است. اثر پیشبینی مدیریت بدن براساس مقایسة اجتماعی در این پژوهش 48/0، اثر پیشبینی مدیریت بدن براساس سرمایة فرهنگی در این پژوهش 47/0 و اثر پیشبینی مدیریت بدن براساس رسانه در این پژوهش 46/0 است. در زنان شهر سنندج مقایسة اجتماعی منبعی ضروری از اطلاعات دربارة خود مدیریت بدن به شمار میآید و فرایندهای مقایسة اجتماعی شکاف میان مباحث مربوط به خود و مفهوم هویت فردی و میان گروهی را پر میکنند. با افزایش مصرف رسانههای خارجی، مدیریت بدن افزایش مییابد. درواقع، این یافته تلویحاً نشان میدهد که جامعة مورد نظر درمعرض منابع خارجی و نوظهور هویتساز قرار گرفتهاند و مخاطبان ساعتهای درخور توجهی را در شبانهروز از رسانههایی همچون ماهوارة ا اینترنت و فضای مجازی استفاده میکنند.
مقاله پژوهشی
رضا پیشقدم؛ علی درخشان؛ اعظم جنتی عطایی
چکیده
پژوهش پیشرو بر آن است تا در بستر الگوی هایمز [39] به بررسی زباهنگ «مردسالاری» و «زنسالاری» در فیلمهای ایرانی بپردازد. این پژوهش از نوع کیفی و توصیفی بوده و درحقیقت انتخاب زباهنگها با هدف بررسی تفکرات و تغییر نگرش و دیدگاه فرهنگی جامعۀ ایرانی در دو دهۀ 1360 و 1390 است. در همین زمینه، 100 فیلم ایرانی که از نوع خانوادگی و ...
بیشتر
پژوهش پیشرو بر آن است تا در بستر الگوی هایمز [39] به بررسی زباهنگ «مردسالاری» و «زنسالاری» در فیلمهای ایرانی بپردازد. این پژوهش از نوع کیفی و توصیفی بوده و درحقیقت انتخاب زباهنگها با هدف بررسی تفکرات و تغییر نگرش و دیدگاه فرهنگی جامعۀ ایرانی در دو دهۀ 1360 و 1390 است. در همین زمینه، 100 فیلم ایرانی که از نوع خانوادگی و اجتماعی و شامل 50 فیلم دهۀ 1360 و 50 فیلم دهۀ 1390 هستند از نظر گفتمانی و چگونگی بهکاربردن گفتوگوهای نشاندهندۀ زباهنگ «مردسالاری» و «زنسالاری» بررسی شدند. حدود 500 پارهگفتار از فیلمهای سینمایی ایرانی دهۀ 1360 و 500 پارهگفتار از فیلمهای سینمایی دهۀ 1390 یادداشت و واکاوی شدند. مشخص شد که بیشترین بسامد زباهنگ مردسالاری در فیلمهای ایرانی دهۀ 1390 به موارد تهدید، بزرگبینی، عصبانیت، دستور، متلکگویی، امرونهی، نیشوکنایه، پرخاش و تحقیر اختصاص یافته است و بیشترین بسامد زباهنگ «زنسالاری» در فیلمهای ایرانی دهۀ 1390 شامل تعیین تکلیف کردن، غر زدن، تحقیرکردن، کنایهزدن، جلب توجه کردن، عصبانیت، شکایت و بزرگبینی است. به نظر میرسد با توجه به تغییر و تحولات فرهنگی و اجتماعی جامعۀ ایرانی در گذر زمان و پیشرفت چشمگیر فناوری در سراسر دنیا و تأثیر مستقیمی که این پیشرفت بر فرهنگ و نگرش جامعۀ ایرانی داشته است، طرز تفکر و نگرش جامعه دستخوش تغییراتی شده و دیدگاه افراد جامعه از تفکرات مردسالار به تفکرات زنسالار تغییر یافته است. درواقع، همانگونه که انتظار میرفت، میتوان دهۀ 1360 را مصداق بارز تفکر مردسالارانه و دهۀ 1390 را مصداق بارز تفکر زنسالارانه برشمرد. در پایان، مجموعهای از کاربردهای این زباهنگ، با عنوان هنجارهای گفتمان، بررسی و مشخص شدند.
مقاله پژوهشی
محمد حسن صادقی مقدم؛ امین امیرحسینی
چکیده
اهمیت تشکیل خانواده و بقای آن در دین اسلام به حدی است که گسستن این پیمان، حتی در شرایطی که با درخواست طرفین هم باشد، نزد پیامبر اسلام(ص) مغبوضترین اعمال است. درعینحال، از آنجا که اصل در اسلام دوام و بقای نکاح است؛ فرصتی برای بازگشت به خانواده با سازوکاری آسان با عنوان عدة طلاق رجعی بنا نهاده که طرفین بهراحتی این نهاد مقدس را از نو ...
بیشتر
اهمیت تشکیل خانواده و بقای آن در دین اسلام به حدی است که گسستن این پیمان، حتی در شرایطی که با درخواست طرفین هم باشد، نزد پیامبر اسلام(ص) مغبوضترین اعمال است. درعینحال، از آنجا که اصل در اسلام دوام و بقای نکاح است؛ فرصتی برای بازگشت به خانواده با سازوکاری آسان با عنوان عدة طلاق رجعی بنا نهاده که طرفین بهراحتی این نهاد مقدس را از نو به پا دارند. با وجود این، انواعی از طلاق وجود دارد که با عنوان طلاق بائن پیمان زناشویی پایان مییابد و فقط با عقد جدید ازدواج ممکن میشود. در طلاق خلع با کراهت زن و طلاق مبارات با کراهت از طرفین و در هر دو صورت با پرداخت مالی از طرف زن به شوهر، طلاقی بائن، یعنی غیرقابل رجوع واقع، میشود. طلاق به عوض نیز حتی در صورت عدم کراهت از طرف زوجه یا زوجین و با پرداخت مالی از طرف زن به شوهر یا ابراء ذمة شوهر به نفقة گذشته یا مهریه یا سایر دِینهای احتمالی منظور است. بررسی و تحلیل ماهیت حقوقی و آثار اجتماعی و فرهنگی این نوع طلاق سؤال این تحقیق است. درحقیقت، تسهیل در جدایی زوجین با پرداخت عوض و درعینحال تراضی طرفین به گسستن پیمان زناشویی، بدون وجود کراهتی از سوی طرفین، تأثیراتی در حوزة ازدیاد طلاق ایجاد میکند و به همین دلیل ضرورت توجه به آثار فرهنگی و اجتماعی آن را اجتنابناپذیر میکند.
مقاله پژوهشی
فرح انگیز صبوحی ثانی؛ یاسین صدقی؛ مهدی رازانی
چکیده
زیورآلات فلزی سنتی و بومی بانوان در سیستان و بلوچستان از آثار زینتی مهم بوده که تا چند دهه پیش استفاده میشده است. این آثار که در طرحها و مدلهای گوناگون ساخته میشده از شاخصترین دستساختههای هنری جنوبشرق است که امروزه رو به فراموشی رفته و به مطالعه و تحقیق در این زمینه نیاز دارد. به همین منظور، در این مقاله سعی شده ...
بیشتر
زیورآلات فلزی سنتی و بومی بانوان در سیستان و بلوچستان از آثار زینتی مهم بوده که تا چند دهه پیش استفاده میشده است. این آثار که در طرحها و مدلهای گوناگون ساخته میشده از شاخصترین دستساختههای هنری جنوبشرق است که امروزه رو به فراموشی رفته و به مطالعه و تحقیق در این زمینه نیاز دارد. به همین منظور، در این مقاله سعی شده است با مطالعة زیورآلات سنتی بانوان بلوچ به بررسی روشهای ساخت، ساختار و چیستی مواد مورد استفادة آنها پرداخته شود. ازاینرو، در مطالعة حاضر 9 نمونه از زیورآلات مرسوم زنان بلوچی مورد آزمایش و بررسی قرار گرفتهاند و روی آنها آزمایشهایی همچون متالوگرافی (OM)، رادیوگرافی، سیتیاسکن (CT-Scan)، آنالیز پراش پرتوی ایکس (XRD) و آنالیز فلورسانس اشعة ایکس (XRF) انجام گرفته است. بررسیها و آزمایشهای ساختارشناسی زیورآلات فلزی نشان داد پایة فلزی اصلی آثار تماماً از آلیاژ نقرهـ مس است و با ساختار یوتکتیک و با روشهای ریختهگری ساخته شدهاند. بهطوریکه آزمایشهای عنصری و ترکیبی دو عنصر نقره و مس را به ترتیب با بیشترین میزان در ترکیب نوع آلیاژ شناسایی کرده است. همچنین، نوع اتصالات، لحیمکاری و مغز فلزی زیورآلات توسط بررسیهای رادیوگرافی و سیتیاسکن بررسی شده است.