هنر
مریم انصاری یکتا؛ رضوان احمدی پیام
چکیده
الگوی تصویرشدة پوشش زنان در دورة تیموری و صفوی از دیدگاه هنرمند آن زمان در تصاویر برجایمانده از شاهنامة بایسنقری و شاهطهماسبی انعکاس یافته است. مطالعة منابع مکتوب تاریخی و مقایسة تطبیقی نگارههای دو شاهنامة یادشده، نوشتاری به شیوة تحلیلیـ تطبیقی را ارائه میدهد که در مسیر خویش به ابهامات زیر پاسخ میگوید؛ پوشش زنان ...
بیشتر
الگوی تصویرشدة پوشش زنان در دورة تیموری و صفوی از دیدگاه هنرمند آن زمان در تصاویر برجایمانده از شاهنامة بایسنقری و شاهطهماسبی انعکاس یافته است. مطالعة منابع مکتوب تاریخی و مقایسة تطبیقی نگارههای دو شاهنامة یادشده، نوشتاری به شیوة تحلیلیـ تطبیقی را ارائه میدهد که در مسیر خویش به ابهامات زیر پاسخ میگوید؛ پوشش زنان تصویرشده در دو شاهنامة یادشده از چه وجوهی قابلیت انطباق دارند؟ تزیین در پوشاک زنان عهد تیموری و صفوی چه کارکردی داشته است؟ ساختار پوشاک زنان دورة تیموری و صفوی در قالب سه لایة اصلی سرپوش، تنپوش و پایپوش است؛ بهطورکلی کیفیت پوشاک زنان افته در نگارههای هر دو شاهنامه سه مقولة تزیین، شاخصهایی جهت تعیین جایگاه اجتماعی زنان و لزوم حجاب را برمیتاباندکه در آثار هر دوره، به فراخور اصول حاکم بر جامعه و سلیقة هنرمند نگارگر، لحاظ شده است. وجه اشتراکی که در هر دو عصر تاریخی بهچشم میخورد، جایگاه والایی است که برای زنان از هر طبقة اجتماعی در نگارهها بهواسطة حفظ وقار و مقام شامخ زنان جامعه در آنها لحاظ شده است.
جامعه شناسی
بهراد رضوی الهاشم؛ آرین قلی پور
چکیده
مقالۀ حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که: فرایند نهادگرایی هنجاری چگونه میتواند به ارائۀ الگوی حکمرانی مطلوب نمایندگی کمک کند؟ هدف این است که تعیین شود چگونه میتوان نهاد مجلس شورای اسلامی را با ارزشها و هنجارهای اجتماعی پیوند داد. روش مقاله، توصیفیـ تحلیلی است. آمارهای موجود با تحلیل کیفی و تحلیل ثانویه بررسی شده است. جامعۀ ...
بیشتر
مقالۀ حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که: فرایند نهادگرایی هنجاری چگونه میتواند به ارائۀ الگوی حکمرانی مطلوب نمایندگی کمک کند؟ هدف این است که تعیین شود چگونه میتوان نهاد مجلس شورای اسلامی را با ارزشها و هنجارهای اجتماعی پیوند داد. روش مقاله، توصیفیـ تحلیلی است. آمارهای موجود با تحلیل کیفی و تحلیل ثانویه بررسی شده است. جامعۀ آماری؛ نمایندگان زن ادوار مجلس شورای اسلامی بوده و دادههای استفادهشده از گزارشهای توسعۀ انسانی سازمان ملل، مجلس شورای اسلامی، سایر متون مرتبط جمعآوری و تجزیه و تحلیل شده است. تاکنون 10 دورۀ انتخابات مجلس در ایران برگزار شده که دورۀ دهم با 96/7 درصد بیشترین آمار حضور زنان در پارلمان را داشته است. نتایج نشان داد وجود محدودیتهای مدیریتی، اجتماعی و فرهنگی مانع تأثیرگذاری زنان در مجلس بوده است. رشد روزافزون سطح کیفی زنان ایجاب میکند که برای اثربخشبودن در صحنههای اجتماعی توانمند شوند. حکمرانی مطلوب زنان در پارلمان میتواند با توانمندی در ارائۀ طرحهای توسعهای و سطوح مختلف دولتی، خصوصی و مدنی تسهیل شود. لازم است نمایندگان به منظور اثرگذاری بیشتر بر مدیریت فرهنگیـ اجتماعی جامعه در کمیسیونها، فراکسیونها، هیئتها و مجامع تخصصی، فعالانه مشارکت کنند.
جامعه شناسی
وریا شیخ ذکریایی؛ امید محمدی؛ صلاح الدین کریمی؛ ایوب نافعی
چکیده
موضوع این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت سیاسی زنان شهرستان سنندج در گروه سنی 20 تا 40 سال در سال 1394 است. مشارکت سیاسی بهمنزلۀ یکی از شاخصهای عمدۀ توسعه تلقی میشود. اگر توسعۀ سیاسی را به معنای «گسترش مشارکت و رقابت گروههای اجتماعی در زندگی سیاسی» در نظر بگیریم، بیشک یکی از پیشنیازهای آن مشارکت سیاسی خواهد بود. اهمیت ...
بیشتر
موضوع این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت سیاسی زنان شهرستان سنندج در گروه سنی 20 تا 40 سال در سال 1394 است. مشارکت سیاسی بهمنزلۀ یکی از شاخصهای عمدۀ توسعه تلقی میشود. اگر توسعۀ سیاسی را به معنای «گسترش مشارکت و رقابت گروههای اجتماعی در زندگی سیاسی» در نظر بگیریم، بیشک یکی از پیشنیازهای آن مشارکت سیاسی خواهد بود. اهمیت حضور زنان در عرصههای سیاسی برای به ثمر رسیدن توسعۀ همهجانبه مورد تأکید سیاستگذاران است. ازاینرو، بررسی عواملی که میتواند بر مشارکت سیاسی زنان مؤثر باشد ضروری مینماید تا بتوان بر تکیه بر آنها میزان و سطح مشارکت سیاسی زنان را ارتقا بخشید و به اهداف توسعهای دست یافت. حجم نمونۀ این تحقیق گروه سنی 20 تا 40 سال شهرستان سنندج بالغ بر 384 نفر است. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه است. با استفاده از نرمافزار Spss به آزمون فرضیات پرداختیم. نتایج یافتهها حاکی از این است که بین اعتماد سیاسی، آگاهی سیاسی، تمایل خانواده، سازمانهای داوطلبانه و مشارکت سیاسی رابطۀ معناداری وجود دارد. بدین ترتیب، افزایش آگاهی مردم و درگیرکردن آنها در سرنوشت خود از طریق سازمانهای مردمنهاد باعث افزایش مشارکت آنها و درنتیجه افزایش اعتماد سیاسیشان خواهد شد.
دوره 7، شماره 1 ، فروردین 1394، ، صفحه 1-8
دوره 7، شماره 2 ، تیر 1394، ، صفحه 1-8
دوره 7، شماره 3 ، مهر 1394، ، صفحه 1-8
دوره 7، شماره 4 ، دی 1394، ، صفحه 1-8
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 1-8
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1395، ، صفحه 1-8
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1395، ، صفحه 1-8
دوره 8، شماره 4 ، دی 1395، ، صفحه 1-8
محمد حسین ناصربخت؛ شقایق سادات شمسی
چکیده
هر نویسندهای برای اینکه بتواند شخصیتی منطقی و درعینحال جذاب خلق کند، روشهای گوناگونی بهکار میبندد؛ اما تأثیرگذارترین عامل در شخصیتپردازی همواره زندگی روزمرۀ خودِ نویسنده است. شخصیتهای ساختهشده توسط نویسندگان غالباً بازنمودهایی از افرادی هستند که نویسنده در زندگی روزمره با آنها در ارتباط بوده است. ازاینرو ...
بیشتر
هر نویسندهای برای اینکه بتواند شخصیتی منطقی و درعینحال جذاب خلق کند، روشهای گوناگونی بهکار میبندد؛ اما تأثیرگذارترین عامل در شخصیتپردازی همواره زندگی روزمرۀ خودِ نویسنده است. شخصیتهای ساختهشده توسط نویسندگان غالباً بازنمودهایی از افرادی هستند که نویسنده در زندگی روزمره با آنها در ارتباط بوده است. ازاینرو همواره میتوان با شناخت شخصیتهای خیالی نویسندگان در زمانهای مختلف، دربارۀ مردم آن زمانه اطلاعات مفیدی کسب کرد. به همین جهت بررسی شخصیتپردازی شخصیتهای داستانی و نمایشی در آثار نویسندگان، در دورههای زمانی مختلف، اهمیت بسیاری دارد. در این پژوهش ضمن بررسی شخصیتپردازی و رابطۀ آن با کنشهای شخصیت، بهسراغ دو نمایشنامۀ «خواب در فنجان خالی» و «خانه» رفته و شخصیت های زن در این دو نمایشنامه را موردتحلیل قرار دادیم؛ همچنین این نکته موردبررسی قرار گرفت که چه عواملی در شخصیتسازی زنان نمایشنامههای نغمه ثمینی تأثیرگذار بوده و هریک از شخصیتها، با توجه به پیشینه و ارزشهایشان، به چه واکنشهای دربرابر خانه (نظام حاکم مردسالار) دست میزنند؛ سرانجام این نتیجه حاصل گردید که ارزشهای زنان در جامعۀ معاصر، بر شخصیتپردازی شکلگرفته در آثار نمایشی، ازجمله آثار نغمه ثمینی، تأثیرگذار بودهاند.
مریم مقیمی؛ هادی خانیکی؛ سید علی اصغر سلطانی
چکیده
نفرتپراکنی بیان تنفر به فرد یا گروهی از افراد، بهعلّت ویژگیهای مشترک یا تعلق به گروهی خاص است. با گسترش شبکههای اجتماعی و اشاعۀ خشونت و تبعیض در دنیای مجازی، بستری فراهم شده که در آن گفتمانهای نفرتآمیز زنان علیه یکدیگر منجر به ایجاد بازنمایی جدیدی از زنان شده است. ازاینرو باتوجه به اینکه نفرتپراکنی میتواند ...
بیشتر
نفرتپراکنی بیان تنفر به فرد یا گروهی از افراد، بهعلّت ویژگیهای مشترک یا تعلق به گروهی خاص است. با گسترش شبکههای اجتماعی و اشاعۀ خشونت و تبعیض در دنیای مجازی، بستری فراهم شده که در آن گفتمانهای نفرتآمیز زنان علیه یکدیگر منجر به ایجاد بازنمایی جدیدی از زنان شده است. ازاینرو باتوجه به اینکه نفرتپراکنی میتواند تبدیل به جریان شده و پیامدهای اجتماعی زیادی بهدنبال داشته باشد، این مقاله قصد دارد به واکاوای مؤلّفههای اصلی نفرتپراکنی در پستهای کاربران زن ایرانی در اینستاگرام بپردازد. بر این اساس با رجوع به آرای گلیردونه، سنتز نظری تولید معنای نفرتآمیز در فضای مجازی ارائه و با رهیافت تحلیل گفتمانی تئون ای. وندایک، صفحات بیست کاربر زن فعّال در حوزۀ زنان تحلیل شد. با توجه به رهیافت تحلیل گفتمانی، فرم کارویژهای برای ثبت و استخراج اطلاعات از متن خبرهای منتخب درنظر گرفته شد. نتایج نشان از وجود چهار مؤلّفۀ نفرتپراکنی ساختاری زنان علیه زنان دارد. کاربران از یکسو آگاهانه و تحتتأثیر آموزههای فمنیستی به نفی ارزشها و ایدئولوژی گفتمان مسلّط پرداخته، ازسوی دیگر با هجمۀ زنان سنّتی به بازتولید گفتمان مسلّط میپردازند. پستهای منتشرشده به نفی باورهای موجود و شکلگیری مقاومتی منتهی به برابری جنسی پرداختهاند. تولید خشونت نمادین توسط زنان نویسنده و زنان پسردوست بهصورت ناآگاهانه، از تقابلهای مشهود در پستهای کاربران بوده که منجر به همدستی ضمنی آنها در بازتولید نگاه فرودستی به زنان است.
امین مختاری؛ مجید سرسنگی
چکیده
«کهنالگوها» از عناصر مهم روانشناختی بوده و در جریان نقد ادبی معاصر، «نقد کهنالگویی» همواره بهعنوان یکی از گونههای مهم نقد ادبی موردتوجه بوده است. بحث کهنالگوها برپایۀ اندیشۀ کارل گوستاو یونگ، نظریهپرداز حوزۀ علوم روانشناختی، تکوین یافته است. در این نظریه، عناصر ساختاری اسطوره، که در روان ناخودآگاه جمعی ...
بیشتر
«کهنالگوها» از عناصر مهم روانشناختی بوده و در جریان نقد ادبی معاصر، «نقد کهنالگویی» همواره بهعنوان یکی از گونههای مهم نقد ادبی موردتوجه بوده است. بحث کهنالگوها برپایۀ اندیشۀ کارل گوستاو یونگ، نظریهپرداز حوزۀ علوم روانشناختی، تکوین یافته است. در این نظریه، عناصر ساختاری اسطوره، که در روان ناخودآگاه جمعی حضور دارند، مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد. از منظر یونگ، نوعی تجربۀ همگانی در این عناصر وجود دارد که در شکلهای متفاوت و در همۀ نسلها تکرار میشود. شینودا بولن، روانشناس و نظریهپرداز معاصر، نیز با تکمیل نظریات یونگ و تشریح دقیق نمود آن در افراد و زندگی روزمره، به شناخت هرچه بیشتر کهنالگوها کمک شایانی کرده است. در این پژوهش با استفاده از معیارهای اسطورهشناختی و روانشناسی در نظریات شینودا بولن، دو شخصیت نمایشی مشهور «زن»، یعنی «جولیا» از نمایشنامۀ دوشیزه جولیا اثر آگوست استریندبرگ و «انسیه» از نمایشنامۀ در مه بخوان اثر اکبر رادی دستمایۀ مطالعهای تطبیقی قرار گرفتهاند. این دو شخصیت علیرغم اینکه در دو زمان و قلمرو جغرافیایی و فرهنگی متفاوت خلق شدهاند، از منظر دیدگاههای شینودا بولن دارای مشابهتهای قابلتوجهی هستند. این مطالعه همچنین نشانگر این حقیقت است که استناد به عناصر اسطورهشناختی و روانشناختی در خلق شخصیتهای نمایشی میتواند به تولید الگویی مشابه در فرایند این آفرینش منجر شود؛ الگویی که مرزهای زمانی و مکانی را درنوردیده و بیش از هر عنصر دیگر بر کهنالگوهای بشر تکیه میکند. الگوهایی که میتواند در تعیین مسیر زندگی و تصمیمات شخصیتها نقشی جدی ایفا کند.
نسرین محمدپور؛ مسعود تقی آبادی؛ وحید شالچی
چکیده
این پژوهش درصدد بررسی برساخت سوژۀ زن سرپرست خانوار در سینمای بعد انقلاب است تا با استفاده از تفسیر فوکو و آلتوسر از سوژگی، بدین سؤال پاسخ دهد که سوژۀ زن سرپرست خانوار در این آثار سینمایی به چه صورتی برساخت و بازنمایی شده است؟ پژوهش با روش نشانهشناسی و بهرهگیری از الگوی فیسک و بارت و تلفیق آن با رویکرد سلبی و کاودری صورت گرفته ...
بیشتر
این پژوهش درصدد بررسی برساخت سوژۀ زن سرپرست خانوار در سینمای بعد انقلاب است تا با استفاده از تفسیر فوکو و آلتوسر از سوژگی، بدین سؤال پاسخ دهد که سوژۀ زن سرپرست خانوار در این آثار سینمایی به چه صورتی برساخت و بازنمایی شده است؟ پژوهش با روش نشانهشناسی و بهرهگیری از الگوی فیسک و بارت و تلفیق آن با رویکرد سلبی و کاودری صورت گرفته که با نمونهگیری هدفمند، سه فیلم «روسری آبی، کافهترانزیت، و دهلیز» از دهۀ 70، 80 و 90 برای تحلیل برگزیده شده است. نتایج نشان میدهد که قدرت در این فیلمها بر قداست خانواده و لزوم مدیریت زن در آن پرداخته و گفتمان خانهدار بودن زن را بازتولید کرده است. ازسوی دیگر شاهد برساخت زن وفادار در قبال تعهد به همسر یا خانواده و عهدهدار نقشهای مردانه هستیم. زنانگی مطلوبی که در فیلمها بهتصویر کشیده است، شامل 1) برساخت زنِ خانهدار، وفادار، سرپرست خانوار و حامی شوهر؛ 2) زن ِسرپرست خانوار و متعهد به خانواده و شاغل؛ 3) زن ِسرپرست خانوار، عفیف و عشقورز است. معانی فرهنگی فیلمها عبارتند از: طبقۀ اجتماعی پایین زنهای سرپرست خانوار؛ در معرض قضاوت قرار داشتن زنهای سرپرست خانوار جوان؛ مشکلات معیشتی و اقتصادی آنان؛ نگاه برساختشدۀ مردم به آنها؛ ایفای نقشهای چندگانه و مادرانگی قوی؛ تفاوتهای فرهنگی و ارزشی اقوام مختلف؛ ازخودگذشتگی و فداکار بودن و ترسیم سنتهای قدیمی بیوهگی زنان. همچنین تمامی زنان سرپرست خانوار سعی در تغییر و شروع دوباره دارند، اما در مواجهه با جامعه، سنتها، کلیشههای جنسیتی و برتراندیشی مردانه، فرصت توانمندسازی را از آنها میگیرد.
کویستان شهابی؛ جمال محمدی
چکیده
هدف این نوشتار تحلیل نشانهشناختیِ بازنماییِ زنانگی در نقاشیهای زنان کُرد است. میدان مطالعه، نقاشانِ زن در شهر سنندج در دو دهۀ اخیر است که دو تن از و پرکارترینِ آنها، به شیوۀ نمونهگیری هدفمند، انتخاب شدهاند. تحلیل تابلوهای نگین وکیلی و اکرم کریمی، بر اساس مدل نشانهشناسیِ اجتماعی کرس و لیون، در سطوح سهگانۀ معانی بازنمودی ...
بیشتر
هدف این نوشتار تحلیل نشانهشناختیِ بازنماییِ زنانگی در نقاشیهای زنان کُرد است. میدان مطالعه، نقاشانِ زن در شهر سنندج در دو دهۀ اخیر است که دو تن از و پرکارترینِ آنها، به شیوۀ نمونهگیری هدفمند، انتخاب شدهاند. تحلیل تابلوهای نگین وکیلی و اکرم کریمی، بر اساس مدل نشانهشناسیِ اجتماعی کرس و لیون، در سطوح سهگانۀ معانی بازنمودی و تعاملی و ترکیبی، بیانگر آن است که دو نقاش، بهرغم اشتراک در مضمون و سبک بازنمایی، به دو نقطۀ متفاوت میرسند: زنانگیِ بازنموده در نقاشیهای وکیلی نوعی جنسیتگرایی بازاندیشانه است، اما در آثار کریمی نوعی جنسیتگرایی منفعلانه. در تابلوهای وکیلی چون الگوی پیوندِ عناصر، روایتی است، راه برای بازاندیشی در هویت زنانه باز میشود، اما در تابلوهای کریمی عناصرِ تصویر بر اساس الگویی مفهومی به هم پیوند خوردهاند و لذا ناخواسته نوعی جنسیتگرایی منفعلانه بازتولید میشود. وکیلی سوژه را در فضایی طبیعی و باز که یادآور جایگاه زن در تفکر اسطورهای است نمایش میدهد، اما کریمی سوژه را در فضای خانه که تداعیگر جایگاه او در جوامع سنتی است بازنمایی میکند. تابلوهای وکیلی مخاطب را فرامیخوانند تا به نقش عوامل بیرونی در شکلبخشیدن به هویت و سرنوشت زنان توجه کند، اما تابلوهای کریمی مخاطب را به همدلی و همذاتپنداری با زنی که محور اصلی زندگی خانوادگی است فرا میخوانند. سوژۀ بازنموده در آثار هر دو نقاش در متن عناصر نسبتاً مقدسِ جوامعِ سنتی (طبیعت و خانواده) به نمایش درمیآید، اما اولی ما را به تأمل انتقادی در آن وضعیت وادار میکند، و دومی ناخواسته ما را در نوستالژی آن وضعیت فرو میبرد.
فرامرز خجسته؛ حسین پولادیان؛ زهرا انصاری
چکیده
در قصههای کوتاه عیاری فارسی، زنان نقش و حضوری برجسته، زنده، محوری و اثرگذار دارند که به انحاء و اشکال گوناگون در این متون انعکاس یافته است. گفتمان عیاری در تاریخ ایران، همواره در تقابل با نظم مسلط موجود شکل گرفته و درپی حقطلبی، برابریخواهی، رفع خودکامگی، تبعیض و ستم بوده است. زنان عیار در قصههای عیاری، نمایندة همین ...
بیشتر
در قصههای کوتاه عیاری فارسی، زنان نقش و حضوری برجسته، زنده، محوری و اثرگذار دارند که به انحاء و اشکال گوناگون در این متون انعکاس یافته است. گفتمان عیاری در تاریخ ایران، همواره در تقابل با نظم مسلط موجود شکل گرفته و درپی حقطلبی، برابریخواهی، رفع خودکامگی، تبعیض و ستم بوده است. زنان عیار در قصههای عیاری، نمایندة همین گفتماناند و بهنوعی خردهفرهنگ عیاری را در تقابل با نظام مردسرور ظالمانه و بیاخلاق نمایندگی میکنند. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است. در ابتدا قصههای عیاری زنانه گردآوری، سپس شیوة چارهاندیشیهای زنان دربرابر انواع ظلم و استبداد مردان، بهویژه در موضوع تبعیض جنسیتی، احصاء، تحلیل و تبیین شدهاند. براساس یافتههای پژوهش، بیشترین بسامد این چارهاندیشیها به تحقیر، فریب دادن، مبدلپوشی، استفاده از داروی بیهوشی و فرار مخفیانه اختصاص دارد. غالب مکرهایی که زنان بهکار میگیرند از نوع واکنشی هستند؛ یعنی در حکم پاسخهایی ازسوی زنان هستند که دربرابر تنوعطلبی جنسی مردان، بیعدالتی، نابرابری، ستم، زورگویی، خودکامگی، و اعمال قدرت جامعة مردسالار بهکار گرفته میشوند. در این بافت است که زنان مجال «مردانگی» مییابند.
حسن زندیه؛ وزیر منبری؛ محمدرضا زاده صفری
چکیده
طی سدهها و هزارههای متمادی، اصحاب قدرت از ازدواج سیاسی بهعنوان راهکاری برای دستیابی به اهداف موردنظر خود استفاده کردهاند. مهمترین کارکردهای ازدواج سیاسی، پایان دادن به جنگها و منازعات، انعقاد پیمان اتحاد میان دو نیروی سیاسی، تثبیت جانشینی در میان خاندانها، بهره بردن از توانایی نظامی طرفین درجهت حفظ منافع و مواردی ...
بیشتر
طی سدهها و هزارههای متمادی، اصحاب قدرت از ازدواج سیاسی بهعنوان راهکاری برای دستیابی به اهداف موردنظر خود استفاده کردهاند. مهمترین کارکردهای ازدواج سیاسی، پایان دادن به جنگها و منازعات، انعقاد پیمان اتحاد میان دو نیروی سیاسی، تثبیت جانشینی در میان خاندانها، بهره بردن از توانایی نظامی طرفین درجهت حفظ منافع و مواردی از این قبیل بوده است. خاندانِ اردلان، در نواحی غربی ایران، بهکرّات از این راهکار درجهت پیشبرد اهداف خود استفاده نمود، که نقطۀ اوج آن به سدۀ سیزدهم قمری بازمیگردد. در این سده حاکمان اردلان، با خاندان قدرتمندِ قاجار و خاندان محلیِ «وزیری» پیمان ازدواج منعقد کردند. مقالۀ پیش رو برآن است که به تأثیرات ازدواجهای سیاسی بر تحولات تاریخ اردلان در گسترۀ زمانی مذکور بپردازد. سؤال مقالۀ پیش رو عبارت است از اینکه ازدواجهای سیاسی درنهایت چه تأثیری بر تحولات تاریخ سیاسی اردلانها داشته است؟ بهنظر میرسد راهکار ازدواج سیاسی برای خاندان اردلان بهصورت دوپهلو عمل نموده است؛ بهگونهای که در کوتاهمدت، منافع موردنظر این خاندان را در سطوح گوناگون تأمین نمود، اما در درازمدت به یکی از مهمترین عوامل اضمحلال و سقوط نهایی این حکومت در کردستان تبدیل شد.
مهدی اکبری گلزار؛ قاسم زائری
چکیده
تصویر زنان در سینمای ایران همواره در ژانرهای متنوعی بازنمایی شده است. از گفتمانهای فمنیستی که به دنبال به تصویر کشیدن تبعیضهای موجود به زنان در هر دوره است گرفته تا ژانرهایی که به نقش زنان در سالهای جنگ و پس از آن اشاره دارند، هریک به نحوی به این موضوع پرداختهاند. در این میان، اما پرداخت به زنان در یک ایدئولوژی خاص دینی کمتر ...
بیشتر
تصویر زنان در سینمای ایران همواره در ژانرهای متنوعی بازنمایی شده است. از گفتمانهای فمنیستی که به دنبال به تصویر کشیدن تبعیضهای موجود به زنان در هر دوره است گرفته تا ژانرهایی که به نقش زنان در سالهای جنگ و پس از آن اشاره دارند، هریک به نحوی به این موضوع پرداختهاند. در این میان، اما پرداخت به زنان در یک ایدئولوژی خاص دینی کمتر صورت گرفته است. فیلم شبی که ماه کامل شد از معدود فیلمهایی است که به بازنمایی تصویر زن در یک ایدئولوژی دینی (گروهک طالبان) در قالب یک روایت عاشقانه پرداخته است. به همین منظور، در این مقاله با ترکیب روش تحلیل نشانهشناختی و تحلیل روایت بارت به دنبال تبیین و بازنمایی تصویر زن در این فیلم خواهیم بود. نتایج تحلیل گویای آناند که کارگردان اثر با روایت دراماتیک یک عضو ارشد گروهک طالبان در پی نشاندادن تأثیر ایدئولوژیک تفکری است که در آن هیچ مانعی نمیتواند جلودار دستیابی به هدف مقدس و والای اعضای گروه طالبان بشود. این تصویر از ایدئولوژی طالبان روایت میشود که انسانِ دینی حتی باید برای رسیدن به اهداف، از زن (معشوقه) و فرزند خویش نیز گذر کند و دلمشغولیهای آنها نباید او را از پرداختن به مأموریتهایی بازدارد که گروه طالبان برای آنها در نظر گرفته است. درنتیجه، تصویر زن در این گروهک موجودی بیارزش در مقابل ارزشها و اهداف گروه طالبان و حتی مانعی اضافی برای دستیابی به آنها تلقی میشود.
پریسا شاد قزوینی؛ معینه السادات حجازی
چکیده
پوشش و زیورآلات سهمی بسزا در شکلگیری هویتجمعی اقوام دارند و چگونگی آراستگی بدن به نوعی بیانگر ساختار زندگی و فرهنگ یک قوم محسوب میشود. زینت همواره بخشی مهم از سنت زندگی افراد، بهخصوص زنان، را شکل میدهد. در این زمینه، اقوام ترکمن، که از خردهفرهنگهای تمدن اسلامی به حساب میآیند و در بخشی از آسیای مرکزی و ایران ...
بیشتر
پوشش و زیورآلات سهمی بسزا در شکلگیری هویتجمعی اقوام دارند و چگونگی آراستگی بدن به نوعی بیانگر ساختار زندگی و فرهنگ یک قوم محسوب میشود. زینت همواره بخشی مهم از سنت زندگی افراد، بهخصوص زنان، را شکل میدهد. در این زمینه، اقوام ترکمن، که از خردهفرهنگهای تمدن اسلامی به حساب میآیند و در بخشی از آسیای مرکزی و ایران زندگی میکنند، به طوایف مختلف تقسیم میشوند که یکی از آن طوایف ایل تکه است. زیورآلات طوایف ترکمن ویژگیهای هویتیِ خاصی دارند که ضمن حفظ هویت جمعی قوم ترکمن، هویت ایل خود را نیز متمایز میکند. زنان قوم تکه، زیوری به نام تومار دارند که بهعنوان قاب محافظ کاغذ دعا زینت زنان ایل است. این مقاله در نظر دارد به مطالعة نشانههای هویتی، باوری و آیینی «زیورِتومار» بپردازد. اینکه چه لایههای نشانهشناسانهای در طراحی این زیور (تومار زنان ایل تکه) به کار رفته است؟ و تومار غیر از کاربردهای اولیه (قاب دعا و پوشش تزئینی)، چه دلالتهای معنایی دیگری در گفتمان معناشناختی قوم ترکمن دارد؟ از پرسشهای اساسی این نوشتار است. در مقالة حاضر، نشانههای بصری در هفت نمونه تومار بهطور کیفی مورد خوانش نشانهشناسانه قرار گرفته است و دادهها از میان اسناد مکتوب، شفاهی و میدانی گردآوری شدهاند. شیوة بررسی توصیفیـ تحلیلی با رویکرد نشانهشناسی لایهای است. در تجزیة نشانهشناسانة زیور تومار به شش لایة ادارکی، این نتیجه حاصل آمد که توصیف، تحلیل و تفسیر نشانهها کاربرد مشخص اولیة آن را معنادار میکند و دلالتهای معنایی نشانهها به مفاهیم عمیق در باورهای قومی، مذهبی شمنی و اسلامی اشاره دارد.
الهه پنجه باشی؛ آنیتا صانعی
چکیده
نقاشی قهوهخانهای سبکی از نقاشی است که از سوی نقاشان مکتبندیده آغاز شد. از ویژگیهای شاخص هنرهای نقاشی قهوهخانهای حضور زنان در این تصاویر است که کمتر به آن پرداخته شده است. زنان در این نقاشی جایگاه کمتری داشته و تاکنون مورد پژوهش قرار نگرفتهاند. هدف از این پژوهش مطالعه ویژگی نقش زنان و حضور آنان در نقاشیهای قهوهخانهای ...
بیشتر
نقاشی قهوهخانهای سبکی از نقاشی است که از سوی نقاشان مکتبندیده آغاز شد. از ویژگیهای شاخص هنرهای نقاشی قهوهخانهای حضور زنان در این تصاویر است که کمتر به آن پرداخته شده است. زنان در این نقاشی جایگاه کمتری داشته و تاکنون مورد پژوهش قرار نگرفتهاند. هدف از این پژوهش مطالعه ویژگی نقش زنان و حضور آنان در نقاشیهای قهوهخانهای در آثار حسین قوللرآقاسی است. در این زمینه، پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤالات است: ویژگیهای بصری زنان در این تصاویر چگونه است ؟ روش این تحقیق از نوع تحلیلی بوده و روش جمعآوری اطلاعات از نوع کتابخانهای است. نتایج یافتهها حاکی از آن است که زنان بهمثابة عنصری پویا در نقاشیهای قوللرآقاسی حضور داشته و با پوشش اسلامیـ ایرانی در ترکیببندی آثار از جایگاه والایی برخوردار بودهاند. در آثار قوللرآقاسی، زن بیشتر در گونههای حماسی مورد توجه قرار گرفته است. زنان در آثار او به شکل پهلوانی و مردانه و با حفظ هویت زنانه به تصویر کشیده شدهاند. زنان در داستانهای شاهنامه کمتر نقشهای اصلی را برعهده دارند و بیشتر نقش مکمل مردان را ایفا میکنند، اما این بدینمعنا نیست که آنها هیچگاه تأثیری اساسی بر روند داستانها نمیگذارند. درواقع، آنها در تکمیل قهرمانپروری نقش مردان به کار رفتهاند. مهمترین ویژگیهای این زنان خردمندی، فرزانگی و حکمت است. در این مقاله، نتیجه گرفته میشود که قوللرآقاسی با استفاده از نشانههای تصویری برای اثرگذاری بیشتر بر مخاطب در آثاری که شخصیت اصلی آن را زنان تشکیل دادهاند تلاش کرده است با استفاده از این نشانهها نگاه گفتمانی متفاوتی را در معنای تصویری آثار خود در نقش این زنان به تصور بکشد.
پیام زین العابدینی؛ سارا باجقلی؛ احمد الستی
چکیده
شانتال آکرمن در فیلمهایش مسائل فمنیسم را مطرح میکند و تناقضات مستتر در همزیستی عمومی را به نمایش میگذارد. شخصیتهای فیلمهایش نقشهای سنتی را به چالش میکشند و از این طریق هنجارهای مربوط به زنان را که در اجتماع پذیرفته شدهاند مورد پرسش قرار میدهند. تحقیق حاضر سعی در شناسایی و معرفی سینمای زنانه این فیلمساز ...
بیشتر
شانتال آکرمن در فیلمهایش مسائل فمنیسم را مطرح میکند و تناقضات مستتر در همزیستی عمومی را به نمایش میگذارد. شخصیتهای فیلمهایش نقشهای سنتی را به چالش میکشند و از این طریق هنجارهای مربوط به زنان را که در اجتماع پذیرفته شدهاند مورد پرسش قرار میدهند. تحقیق حاضر سعی در شناسایی و معرفی سینمای زنانه این فیلمساز دارد. مسئلة اصلی پژوهش کاوش و واکاوی عناصر فمنیستی در سینمای شانتال آکرمن است. روش تحقیق کیفی و رویکرد آن توصیفی و اسنادی است و براساس اطلاعات برگرفتهشده از منابع مکتوب کتابخانهای اعم از کتابها، مقالهها و آثار صوتی و تصویری است. ازاینرو، پس از شناسایی مؤلفههای اصلی این نوع فیلمسازی، سه فیلم از آکرمن با نامهای ژاندیلمان، شمارة ۲۳ اسکلة تجارت، ۱۰۸۰ بروکسل، شهرم را منفجر کن و من تو او او، که به صورت انتخاب هدفمند از موارد مطلوب گزینش شده، برمبنای مبانی نظری بحث و تحلیل شده است. نتیجة حاصله نشان از آن دارد که آثار آکرمن سعی در نمایش و ایجاد گفتمان تصویری ساده اما صادق از شخصیت و زندگی زنانهای دارد که در روزمرگی دچار فراموشی و بیتوجهی شده است.
حبیب شهبازی شیران؛ سید مهدی حسینی نیا؛ اسماعیل معروفی اقدم؛ زهرا نصراللهی
چکیده
در زمان حکومت تیموریان، هنر نقاشی به چنان درجهای از تکوین و تکامل رسید که الگویی برای کل مکاتب آیندة نقاشی ایران شد. با توجه به رویکرد حکمرانان تیموری، شاهد بلوغ و کمال موسیقی در این دوره هستیم که با مطالعه در نگارههای موجود، میتوان به نکات بسیار پراهمیت و مطرح حیات موسیقیایی، از جمله جلوت و ملازمت زنان نوازنده و سازها و ابداعات ...
بیشتر
در زمان حکومت تیموریان، هنر نقاشی به چنان درجهای از تکوین و تکامل رسید که الگویی برای کل مکاتب آیندة نقاشی ایران شد. با توجه به رویکرد حکمرانان تیموری، شاهد بلوغ و کمال موسیقی در این دوره هستیم که با مطالعه در نگارههای موجود، میتوان به نکات بسیار پراهمیت و مطرح حیات موسیقیایی، از جمله جلوت و ملازمت زنان نوازنده و سازها و ابداعات این هنر، در این دوره پی برد. در تاریخ ایران پس از اسلام، عصر صفوی هم به لحاظ دگرگونیهای مهم سیاسیـ فرهنگی و اجتماعی نقطة عطفی محسوب میشود و نگارگری صفویه نیز، مانند سایر شاخههای هنری، از این قاعدۀ مستثنا نبوده است. نوشتۀ حاضر بر آن است تا با رویکرد تطبیقی و به روش توصیفیـ تحلیلی و تاریخی و با استناد به منابع کتابخانهای و اسناد موزهایِ برجایمانده از روزگار تیموریان و صفویان، هویت و جایگاه اجتماعی زنان نوازنده را به صورت تطبیقی بررسی و تبیین کند. سؤال اصلی این پژوهش بدین صورت مطرح میشود؛ نگاه دو سلسله به زنان نوازنده در آثار هنری چگونه تببین یافته است؟ مطالعات صورتگرفته نشان میدهد که بهرغم شباهت نقشهای این دو دوره با یکدیگر، معالوصف در عصر صفوی بزرگداری و احترام به مقام زن و نوازنده نسبت به دورۀ تیموریان بیشتر بوده است. در عصر تیموری، زنان نوازنده در مجالس آرام و بدون هیاهو همراه با پادشاه و معمولاً در ردة پایین مجلس به نمایش درآمدهاند. در اوایل دورة صفویه، زنان همراه مردان درباری و نزدیک شخص شاه و در اواخر این دوره نیز در صحنههای شلوغ به تصویر کشیده شدهاند؛ درحالیکه به جای نوازندگی بیشتر به رقص میپردازند و جایگاهشان تنزلی مقطعی به خود دیده است.
نجمه فانی؛ محمد حسین اسدی داوود آبادی؛ علی روشنایی
چکیده
بررسی تغییراتی که در ادراک و عملکرد نسلهای مختلف از زیبایی بدن رخ داده است بر این فرض استوار است که نسلهای مختلف با سپریکردن تحولات متفاوت اجتماعی، تجارب متفاوتی از منظر ارزشها، هنجارها و عملکرد زیبایی دارند. بر این مبنا، این پژوهش با هدف مطالعة تحولات عینی و ذهنی زیبایی بین سه نسل زنان در شهر اراک به انجام رسیده است. چارچوب ...
بیشتر
بررسی تغییراتی که در ادراک و عملکرد نسلهای مختلف از زیبایی بدن رخ داده است بر این فرض استوار است که نسلهای مختلف با سپریکردن تحولات متفاوت اجتماعی، تجارب متفاوتی از منظر ارزشها، هنجارها و عملکرد زیبایی دارند. بر این مبنا، این پژوهش با هدف مطالعة تحولات عینی و ذهنی زیبایی بین سه نسل زنان در شهر اراک به انجام رسیده است. چارچوب نظری پژوهش براساس تلفیق نظریههای بوردیو، گیدنز، اینگلهارت و فمنیسم تدوین شده است. روش پژوهش، پیمایش مقطعی و علّیـ تبیینی است. نمونه از بین سه نسل اخیر زنان شهر اراک (گروههای سنی بین 19ـ68) مطابق فرمول کوکران 383 نفر محاسبه شد؛ اما برای اطمینان از افت نمونه پرسشنامه بین 390 نفر توزیع شد. نتایج پژوهش شواهدی از «تمایز نسلی در عینیت و همگرایی نسلی در ذهنیت زیبایی» در اختیار ما قرار میدهد که براساس آن هرچند در نوع خودپندارة بدنی و میزان تمایل به زیباسازی بدن تفاوت معناداری بین نسلهای جوان، میانسال و مسن مشاهده نمیشود، در نمود و اقدام عملی برای زیباسازی بدن، که در قالب مدیریت بدن خود را نشان میدهد، بین نسلهای سهگانه تفاوت معناداری وجود دارد.