تاریخی
محمدجواد نجفی؛ محمد حسین رجبی دوانی؛ محمد سپهری
چکیده
شناخت و بررسی مصادیق تاریخی از جایگاه و عملکرد زنان شاعر در دول صدر اسلام و مقایسه آن ها علاوه بر این که از نظر پژوهشی بدیع و نو است، در اینجا به عنوان مسئله اصلی مقاله مورد بحث قرار گرفته شده است. هدف پژوهش مشخص نمودن اهتمام رسول خدا (ص) به جایگاه زنان شاعر و قائل شدن به نقش آفرینی آنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی توسط آن حضرت و مقایسه ...
بیشتر
شناخت و بررسی مصادیق تاریخی از جایگاه و عملکرد زنان شاعر در دول صدر اسلام و مقایسه آن ها علاوه بر این که از نظر پژوهشی بدیع و نو است، در اینجا به عنوان مسئله اصلی مقاله مورد بحث قرار گرفته شده است. هدف پژوهش مشخص نمودن اهتمام رسول خدا (ص) به جایگاه زنان شاعر و قائل شدن به نقش آفرینی آنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی توسط آن حضرت و مقایسه تطبیقی عملکرد دولتهای موسوم به خلفای راشدین با سیره رسول اکرم (ص) در این مورد است. در این راستا سؤال پژوهش به این صورت طرح شده؛ که دولت های خلفای سهگانه و حضرت علی (ع) تا چه اندازه به جایگاه زنان شاعر مطابق عملکرد دولت نبوی (ص) اهتمام ورزیدند؟ روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی و شیوۀ گردآوری دادهها کتابخانهای و اسنادی است. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که بیشترین روایت ها از جایگاه و عملکرد تأثیرگذاری زنان شاعر حکومت اسلامی در صدر اسلام مربوط به دوران حکمرانی نبوی و علوی بوده است که این برگرفته از دو مکتب فکری و دو سبک مدیریتی مختلف در این خصوص است. اولی تلاش میکند جایگاه زنان شاعر مسلمان را بر اساس معیارهای دینی تنظیم و در نتیجه ارتقاء بخشد و دومی بر اساس نظریههای شخصی و سلایق فردی برگرفته از فضای محلی قبل از اسلام و منافع در پیش، این جایگاه را آنطور که خود میپسند؛ عمل مینماید.
ادبیات
محسن سیفی؛ سمانه دهقانی؛ علی نجفی ایوکی
چکیده
در نقد فمنیستی، مسأله زن و جایگاه او در جامعه مطرح میشود. رمان «التی تعد السلالم»، اثر هدی حمد نویسنده زن عمانی، رویکردی نقادانه نسبت به جایگاه زنان در جامعه دارد و دربردارندهی مفاهیمی چون اختلاف طبقاتی میان زنان، چالشهای فرهنگی آنان و سیطره نظام مردسالارانه است. پژوهش پیشرو در نظر دارد با رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی ...
بیشتر
در نقد فمنیستی، مسأله زن و جایگاه او در جامعه مطرح میشود. رمان «التی تعد السلالم»، اثر هدی حمد نویسنده زن عمانی، رویکردی نقادانه نسبت به جایگاه زنان در جامعه دارد و دربردارندهی مفاهیمی چون اختلاف طبقاتی میان زنان، چالشهای فرهنگی آنان و سیطره نظام مردسالارانه است. پژوهش پیشرو در نظر دارد با رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی رمان یادشده را در تطابق با رویکردهای چهارگانه نقد فمنیستی «الین شوالتر» شامل رویکردهای زیستشناختی، روانشناختی، زبانشناختی و فرهنگی مورد بررسی و تحلیل قرار دهد و در پی یافتن پاسخ این پرسش است که نویسنده چگونه مؤلفههای زنانه را در اثر خود بازتاب داده است. حمد در بعد زیستشناسی زنان به مسائلی چون زایمان، ختنه زنان و بارداری اشاره کرده است و در بعد روانی، مسائلی مانند وسواس فکری و عملی، خواب و دوگانگی رفتاری را مورد توجه قرار داده است. کاربرد ویژگیهای برجسته زبانی توسط نویسنده همچون واژگان و لهجه عامیانه عربی در انعکاس مسائل زنانه و مشکلات فرهنگی چون قاچاق زنان و آزار جسمی آنها، موجب خلق اثری تاثیرگذار و آگاهیبخش شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد، حمد با تکیه بر شگردهای زبان زنانه خود با توجه به مسائل اجتماعی و فرهنگی زنان در هویتبخشی به زنان موفق عمل کرده است و بسامد بالای مؤلفههای الگوی شوالتر، زنانه بودن اثر وی را اثبات میکند. نویسنده با زبان زنانۀ خود، دغدغههای مهم و عمیق پیرامون زنان را در قالب مسائل زیستی، روانی و فرهنگی مطرح کرده است.
ادبیات
شفیع الله سالک؛ مهسا رون
چکیده
رنگ، یکی از معیارهای سنجش شخصیت در روانشناسی جدید به شمار می رود؛ زیرا هر رنگی تأثیری خاص بر روان و جسم بیننده بر جای می گذارد و نمایانگر اوضاع و احوال روحی اوست. روانشناسی رنگ ماکس لوشر رویکردی است که انتخاب رنگ ها برمبنای آن به شناخت روان انسان ها کمک می کند. در این پژوهش شعر فروغ فرخزاد و خالده فروغ، از شاعران معاصر جریان رمانتیک ایران ...
بیشتر
رنگ، یکی از معیارهای سنجش شخصیت در روانشناسی جدید به شمار می رود؛ زیرا هر رنگی تأثیری خاص بر روان و جسم بیننده بر جای می گذارد و نمایانگر اوضاع و احوال روحی اوست. روانشناسی رنگ ماکس لوشر رویکردی است که انتخاب رنگ ها برمبنای آن به شناخت روان انسان ها کمک می کند. در این پژوهش شعر فروغ فرخزاد و خالده فروغ، از شاعران معاصر جریان رمانتیک ایران و افغانستان، براساس نظریه مذکور بررسی شده است. کیفیت و میزان کاربرد رنگ ها در اشعار آنها نشان می دهد که در شعر فروغ فرخزاد رنگ سیاه در انتخاب اول قرار دارد که بیانگر کشمکشهای درونی، ناخشنودی و انزجار او از محیط و بیان افسردگی و انزوای اوست. اما کاربرد پربسامد رنگ سبز در کنار سیاه حکایت از امیدواری او برای تغییر سرنوشت و تحول جامعه دارد. انتخاب نخست خالده فروغ اما رنگ سبز ـ نماد ایمان، آزادی و آرامش ـ است و سیاه در کنار آن بیانگر استبداد، خفقان و نابسامانی-های اجتماعی است. بررسی دفترهای اشعار این دو شاعر حاکی از آن است که اندک اندک طیف های آرام و امیدبخش جای رنگ های تیره را می گیرد و این بیانگر تمایل و امید آن ها به زندگی بهتر و علاقه به ایجاد تغییرات مناسب برای به تصویر کشیدن احساسات شان است.
ادبیات
زهرا محققیان
چکیده
بررسی ارتباط جنسیت و استعمار یکی از موضوعات مهم و قابل توجه در مطالعات انتقادی گفتمان استعمار است که شناخت کیفیت و چگونگی آن، علاوه بر آنکه میتواند به بسط مطالعات استعماری مدد رساند، به شناخت ابعاد گسترده موضوع جنسیت، بهویژه نقشهای مختلف زنان، در ضمن پدیدهای چون استعمار نیز کمک میکند. سارا میلز یکی از فمینیست های ادبی معاصر ...
بیشتر
بررسی ارتباط جنسیت و استعمار یکی از موضوعات مهم و قابل توجه در مطالعات انتقادی گفتمان استعمار است که شناخت کیفیت و چگونگی آن، علاوه بر آنکه میتواند به بسط مطالعات استعماری مدد رساند، به شناخت ابعاد گسترده موضوع جنسیت، بهویژه نقشهای مختلف زنان، در ضمن پدیدهای چون استعمار نیز کمک میکند. سارا میلز یکی از فمینیست های ادبی معاصر است که با نگاهی زنانه و منتقدانه نشان میدهد متون زننوشت برخلاف غفلت جریان استعمارپژوهی در بسط و توسعه استعمار نقش ایفا می کنند و میتوانند کنشگری فعالانه داشته باشند. با توجه به فقر ادبیات فارسی در این حوزه، نوشتار حاضر میکوشد نگاهی به نظریه میلز داشته و بعد از مروری بر دستاوردهای آن، با واکاوی یکی از نمونه های مورد تحلیل او زاویای مختلف این نظریه را بصورت عملی هم مورد توجه قرار دهد. در انتها نیز به برخی از زوایای قوت و ضعف این نظریه پرداخته میشود، آنهم با این امید که آغازگر بحثهای جدید در میان فارسیزبانان و فعالان حقوق زنان باشد. یافته های این تحقیق نشان میدهند میلز در حقیقت با استعمارزدایی از درون می کوشد گامی برای رهایی از استعمار بیرونی بردارد. بنابراین تلاش او بیش از آنکه در نقد زنان باشد، به عنوان یک فمینیست در جهت ارزش بخشیدن به متون زن نوشت و اثبات خلاقیت زنان در خلق آثار هنری است.
هنر
یعقوب آژند؛ شاهرخ امیریان دوست
چکیده
داستان بلند مار و مرد (57-1355) اثری از سیمین دانشور است که بر اساس روایتهای اسطورهای، متون مقدّس و روایتهای مذهبی به رشتهی تحریر درآمده است. مبنای نظری این نوشتار در مطالعه و بررسی سهم بینامتنی روایات مذکور در ساخت و پرداخت آن اثر ادبی، تعریف نظری لوران ژنی از مفهوم بینامتنیت در مقالهی "راهبرد اشکال" است که در ...
بیشتر
داستان بلند مار و مرد (57-1355) اثری از سیمین دانشور است که بر اساس روایتهای اسطورهای، متون مقدّس و روایتهای مذهبی به رشتهی تحریر درآمده است. مبنای نظری این نوشتار در مطالعه و بررسی سهم بینامتنی روایات مذکور در ساخت و پرداخت آن اثر ادبی، تعریف نظری لوران ژنی از مفهوم بینامتنیت در مقالهی "راهبرد اشکال" است که در آن، در تفاوت دریافت خود از بینامتنیت (معروف به بینامتنیت نرم) و بینامتنیت یولیا کریستوا (معروف به بینامتنیت سخت)، پیشنهاد میکند؛ زمانی باید از بینامتنیت سخن به میان آورد که بتوان عناصری فراتر از واحد لغوی از متن پیشین را در متن جدید بازیابی کرد. به عبارت دیگر ارتباط متنهای مورد نظر، فراتر از ارتباط واژگانی و روابط صوری است؛ ژنی، ارتباط بینامتنی دو متن بایکدیگر را نه با جمع مبهم و مرموز تأثیرات یکی بر دیگری، بلکه با میزان ارتباط درونی دو متن با یکدیگر و چگونگی نفوذ و تأثیرگذاری یکی بر دیگری مرتبط دانسته و بر دو نوع بینامتنیت "قوی" و"ضعیف" تأکید میکند. از نظر او، زمانی که دو متن، دست کم از دو جنبهی صوری و مضمونی باهم ارتباط داشته باشند، "بینامتنیت قوی" و زمانی که ارتباط متون بایکدیگر، در یکی از این دو سطح متوقف شود "بینامتنیت ضعیف"برقرار میشود. پژوهش حاضر از حیث نوع، مطالعه کیفی محسوب میشود. دادههای مطالعاتی جستار از منابع کتابخانهای مهیا شده است. پردازش تحلیل دادهها با روش توصیفی_تحلیلی انجام میشود. جستار در نتیجه با رابطهجویی کاربست شخصیت زن و بینامتنیت، متن مار و مرد را از دیدگاه خوانش مخاطب بارت، تبیین میکند.
هنر
طوبی مظفری نژاد؛ اسماعیل نجار
چکیده
پژوهش حاضر با استفاده از نظریات گایاتری چاکراوارتی اسپیواک در حوزه «مطالعات فرودستان» به بررسی تطبیقی دو نمونه از آثار ادبیات نمایشی معاصر، نه بخش از میل اثر هیدر رافو و مستانه، تاریخ فراموشان اثر نغمه ثمینی، خواهد پرداخت. اسپیواک معتقد است مطالعات تطبیقی غرب در حوزه ادبیات جهان، که امروزه عمدتا همگام با منطق جهانی سازی در ...
بیشتر
پژوهش حاضر با استفاده از نظریات گایاتری چاکراوارتی اسپیواک در حوزه «مطالعات فرودستان» به بررسی تطبیقی دو نمونه از آثار ادبیات نمایشی معاصر، نه بخش از میل اثر هیدر رافو و مستانه، تاریخ فراموشان اثر نغمه ثمینی، خواهد پرداخت. اسپیواک معتقد است مطالعات تطبیقی غرب در حوزه ادبیات جهان، که امروزه عمدتا همگام با منطق جهانی سازی در عصر سرمایه داری انجام میگیرد و تحت سلطه قدرتهای جهانی قرار دارد، پژواکی درست از تاریخ و تجربیات جهان شمول نیست و مختص به تفکرات غرب است. بالاخص هنگام پرداختن به سوژههای فرودست، به خصوص جنسیت زنانه، صرفا ظاهری از آن را در جهت اهداف خود ارائه میدهد و به یک سیاست آرمانی و ذاتگرایانه محدود میرسد. حال آنکه سوژه فرودست هنگامی که در مقام یک زن سخن میگوید و عمل میکند میداند که جنسیت در حال رشد و فراگیری، بهترین حالت ممکن برای اوست. در سایه این بازی بداقبال است که تاریخ فرودستی که مورد بی اعتنایی قرار گرفته است، باید توسط خود فرودستان و افراد در حاشیه آشکار گردد. در پژوهش پیش رو، با تمرکز بر دادههای نظری اسپیواک در مرگ یک رشته، «آیا فرودست میتواند سخن بگوید؟» و «بازاندیشی بر تطبیق گرایی»، نشان داده خواهد شد که فرودست میتواند از خلال ادبیات، خود و تجربیات نابش را بدون کمک، اصلاح و قدرتهای جهانی به بیان و نمایش درآورد.
هنر
مریم مونسی سرخه
چکیده
با ورود انسان به زندگی مدنی، توسعه فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و شکلگیری عقاید دینی، بدن، پوشاک و فرهنگها شکل گرفتند. مدیریت بدن و رابطه آن با قلمروهای اجتماعی و فرهنگی (جامعهشناسی بدن)، انسان را عامل جسممند تعریف میکند. به عبارتی، بودن در جهان و آگاهی انسان توسط بدن معین میشود. لباس یک تمهید دلالتگرایانه و متأثر از رخدادهای ...
بیشتر
با ورود انسان به زندگی مدنی، توسعه فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و شکلگیری عقاید دینی، بدن، پوشاک و فرهنگها شکل گرفتند. مدیریت بدن و رابطه آن با قلمروهای اجتماعی و فرهنگی (جامعهشناسی بدن)، انسان را عامل جسممند تعریف میکند. به عبارتی، بودن در جهان و آگاهی انسان توسط بدن معین میشود. لباس یک تمهید دلالتگرایانه و متأثر از رخدادهای اجتماعی است که روی بدن قرار میگیرد. با اجتماعی شدن انسان، بدن او به عنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی تعریف میشود و برخی کردارهای بدنی اهمیت مییابند. مدیریت بدن به معنای نظارت و دستکاری مستمر ویژگیهای ظاهری، رابطه مستقیمی با انتخاب نوع لباس دارد. سؤال: عوامل مؤثر بر انتخاب انواع لباس اجتماع بانوان، با رویکرد مدیریت بدن فوکو و گیدنز چیست؟ هدف پژوهش، شناخت عوامل انتخاب لباس اجتماع بانوان برای نمایشِ اندام مطابق با رویکرد مدیریت بدن است. روش پژوهش، تحلیلی، همبستگی و پیمایشی و جمعآوری اطلاعات، کتابخانهای و میدانی است. جامعه آماری بانوان 20 تا 30 ساله تهرانی و تعداد نمونه، 384 نفر میباشد که دادهها با پرسشنامۀ محققساخت به روش تصادفی ساده جمعآوری شد. یافتهها نشان داد که مدیریت بدن، در ساختارهای اجتماعی، متغیّر است. گاه انتخاب لباس اجتماع برای متناسبسازی با تفکر سایران در جامعه بوده و به عنوان ابزار قدرت است؛ گاه جهت دستیابی به پذیرشهای مثبت و همسو با فعالیتهای اجتماعی است.
هنر
الهه پنجه باشی؛ مطهره سیفی
چکیده
شاه طهماسب صفوی در نیمة دوم حکومتش راه افراطیگری را پیش گرفت؛ در این راستا زنان و به ویژه زنان درباری خانهنشین شدند. فالنامةطهماسبی (967_962 ه.ق) در همین دوره و به سفارش او نگاری شد. آروین پانوفسکی (1968_1892 م) از پژوهشگران تاریخ هنر است که رویکرد شمایلشناسی را روشمند کرد. او سه سطح معنایی برای خوانش اثر هنری قائل شد که در آن محقق به دنبال ...
بیشتر
شاه طهماسب صفوی در نیمة دوم حکومتش راه افراطیگری را پیش گرفت؛ در این راستا زنان و به ویژه زنان درباری خانهنشین شدند. فالنامةطهماسبی (967_962 ه.ق) در همین دوره و به سفارش او نگاری شد. آروین پانوفسکی (1968_1892 م) از پژوهشگران تاریخ هنر است که رویکرد شمایلشناسی را روشمند کرد. او سه سطح معنایی برای خوانش اثر هنری قائل شد که در آن محقق به دنبال ارزشهای نمادین یک جامعه است که هنرمند ناخودآگاه در اثرش بازتاب می دهد. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که با توجه به آرای اروین پانوفسکی چه باور نهادینهشدهای دربارة زن در نگارة اخراج آدم و حوا از بهشت در فالنامة طهماسبی بازتاب یافته است؟ هدف پژوهش ریشهیابی باورهای دورة شاهطهماسب دربارة جایگاه زن و بازتاب آن در نگارة اخراج آدم وحوا از بهشت در فالنامة طهماسبی است.
پژوهش به شیوة کیفی و تطبیقی–تحلیلی انجام می گیرد و هدف آن بنیادی است. روش جمعآوری مطالب به شیوة کتابخانه ای و با رویکرد شمایلشناسانه صورت گرفته است. نمونة آماری نگارة اخراج آدموحوا از بهشت در فالنامة طهماسبی است. نتیجهگیری: نگاره متأثر از قرآن است اما عناصری در نگاره (حالت سرزنشگر آدم نسبت به حوا، طاووس، مار_اژدها) هستند که در قرآن نیامده است، پس نگارگر از متون دیگری الهام گرفته است که برگرفته از منابع باستانی اند. به نظر میرسد ریشة محدودیتهای زنان در این دوره را میتوان باورهای افراطی دانست که از استحالههای کهنی چون جنگ دو جنسیت نرینه و مادینه، انجام گناه نخستین توسط حوا و سرزنش جنس زن میآید؛ بنابراین نگاره به منزلة سندی است که بازتاب دهندة این باورها نسبت به زن در جامعة مردسالار عصر شاهطهماسب است.
ادبیات
صیاد پناهی؛ حمید ولی زاده؛ مهین حاجی زاده
چکیده
امروزه ایدهها و انگارههای فمینیستی، ابزار مناسبی برای وارسی میزان تأثیر رویکرد فمینیستی در ساختاراثر ادبی است. در این میان، نظریه ابعاد چهارگانه «الینشوالتر» منتقد نامورآمریکایی سده بیستم، این فرصت را برای نقد نوشتار زنانه اثر فراهم میسازد و با اتکا بر آن میتوان جایگاه زنان را در آثار ادبی نویسندگان زن و مرد شناخت. ...
بیشتر
امروزه ایدهها و انگارههای فمینیستی، ابزار مناسبی برای وارسی میزان تأثیر رویکرد فمینیستی در ساختاراثر ادبی است. در این میان، نظریه ابعاد چهارگانه «الینشوالتر» منتقد نامورآمریکایی سده بیستم، این فرصت را برای نقد نوشتار زنانه اثر فراهم میسازد و با اتکا بر آن میتوان جایگاه زنان را در آثار ادبی نویسندگان زن و مرد شناخت. از اینرو پژوهش حاضر با رویکرد آمریکایی در ادبیات تطبیقی و روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر نظریه شوالتر سعی نموده تا رمان ذاکرة الجسد از احلام مستغانمی (الجزایری) و رمان هرس از نسیم مرعشی(ایرانی) را برای نقد نوشتار زنانه برگزیند و آن را بر پایه بعد زبانی از ابعاد چهارگانه الینشوالتر، مورد بحث قرار دهد تا میزان کاربرد مؤلفههای زبانی زنانه و تعلق هر کدام از آثار به سنتهای نوشتاری مشخص و شناخته گردد. مطابق با دستاوردهای تحقیق هر دو نویسنده در کاربرد مؤلفههای زبانی مطابق با قواعد نوشتار زنانه عمل کردهاند. و با اطمینان خاطر و با تکیه بر استقلال زنانه به نگارش اثر پرداخته و در نتیجه گفتمان زنانگی را تقویت نمودهاند. از جهت تفاوت، میزان کاربرد برخی از عناصر زنانه مانند پرداختن به رنگواژهها، جزئینگری در رمان مرعشی بیش از رمان مستغانمی است؛ زیرا با اینکه در رمان مستغانمی شخصیت اصلی زن است؛ اما شخصیتهای مرد داستان نیز حضور و نقش فعالی دارند لیکن رمان مرعشی رمان زنانه صرف است. در هر دو رمان نشانههای اندکی از تلاش زنان برای برون رفت از سنت فمنیسم و ورود به سنت مؤنث دیده میشود.
هنر
مریم نیکروش؛ عباس نامجو
چکیده
پپوشاک زنان در نقش پدیدهای اجتماعی پس از انقلاب، تغییرات فراوانی را سپری کرده و سبک خیابانی پوشش روزمره نیز تنوع یافت. باتوجه به آنکه تیپ هنری یکی از سبکهای خیابانی رایجِ پوشش دهههای اخیر و از خردهفرهنگهای تشکیلدهندة فرهنگ ایرانی است، پژوهش حاضر، با هدف شناخت تیپ هنری به گِرَوِشِ پوشاک دختران و زنان شهر تهران، صورت گرفته ...
بیشتر
پپوشاک زنان در نقش پدیدهای اجتماعی پس از انقلاب، تغییرات فراوانی را سپری کرده و سبک خیابانی پوشش روزمره نیز تنوع یافت. باتوجه به آنکه تیپ هنری یکی از سبکهای خیابانی رایجِ پوشش دهههای اخیر و از خردهفرهنگهای تشکیلدهندة فرهنگ ایرانی است، پژوهش حاضر، با هدف شناخت تیپ هنری به گِرَوِشِ پوشاک دختران و زنان شهر تهران، صورت گرفته و در صدد پاسخ به نسبت تیپ هنری به گِرَوِش پوشاک و عوامل اثرگذار درآناست. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و جامعه آماری شامل دختران و زنان 20 تا 40 سال پوشندة تیپ هنری است. حجم نمونه 123 نفر، از بین گروههای هنری و غیرِهنری انتخاب و ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامهی محقق ساخت بوده است.
براساس یافتهها، رشته تحصیلی و مشاغل هنری در گروش به تیپ هنری ارتباط دارد. بین تنوع و آزادی در طرح و رنگ، اکسسوریها، جذابیت، بهکارگیری و تلفیق نقوش سنتی، مدرن و دستدوز، خلاقیت و جسارت، ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین گسترش تبلیغات در شبکههای اجتماعی، افزایش دانشکدههای هنر، افزایش هنرمندان دانشگاهی و غیرِدانشگاهی، تأسیس فرهنگسراها، آموزشگاههای هنری، برگزاری جشنوارههای سینما، تئاتر و کنسرتهای موسیقی، بازاندیشی هویت زنان در جامعه ایران، ارتباط وجود دارد.
نتایج میگوید تیپ هنری در بین هنرمندان فراوانی بیشتری دارد. خاستگاه خانوادگی تأثیری در گِروش به این سبک ندارد. گِروش رشتهها و مشاغل غیرِهنری نشان داد که تیپ هنری بهعنوان یکی از سبکهای خردهفرهنگ خاص بر سایر افراد جامعه تأثیرگذار است. تیپ هنری بهدلیل تنوع و دارا بودن طیف وسیع طرح، رنگ، مدل بیشترین تأثیر را در گِرَوِش به تیپ هنری نشان داد.
هنر
سیده فرشته احسانی اسکوئی؛ جمالالدین مهدینژاد
چکیده
زنان بهواسطه حضور پررنگتر در خانه، بیشتر تحت تأثیر شرایط نامطلوب سکونتی قرار میگیرند؛ لذا توجه به سبک زندگی، نیازها و ترجیحات این افراد در طراحی مسکن ضرورت دارد. در این راستا با رویکرد اکتشافی از روش تحقیق کیفی و مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده برای جمعآوری اطلاعات مدنظر استفاده شد. نمونه موردبررسی، بیست زن بین 20 تا 40 ساله ...
بیشتر
زنان بهواسطه حضور پررنگتر در خانه، بیشتر تحت تأثیر شرایط نامطلوب سکونتی قرار میگیرند؛ لذا توجه به سبک زندگی، نیازها و ترجیحات این افراد در طراحی مسکن ضرورت دارد. در این راستا با رویکرد اکتشافی از روش تحقیق کیفی و مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده برای جمعآوری اطلاعات مدنظر استفاده شد. نمونه موردبررسی، بیست زن بین 20 تا 40 ساله ساکن استان تهران میباشند که بهصورت هدفمند انتخاب شدند. جهت تجزیهوتحلیل دادهها، متن مصاحبهها در نرمافزار MAX QDA، کدگذاری گردید و دیاگرامهای رفتارمحور و فضامحوری بر اساس بررسیهای میدانی از واحدهای مسکونی، ترسیم گردید. یافتهها نشان داد که شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی معاصر جامعه ایرانی، منجر به سبک خاصی از زندگی در این گروه اجتماعی شده است که بر خواستهها و ترجیحات این افراد در مورد مسکن خود، اثرگذار بوده است. به ترتیب مشخصههای ادراک محیطی«کارایی و عملکرد، زیبایی و نظم، محرمیت، انعطافپذیری و تنوعپذیری، تمیزی و بهداشت» و مشخصههای فیزیکی«تعداد و اندازه کمد و انباری، نور، مساحت و تناسبات اتاقها، پیکرهبندی فضایی، آلودگی صوتی، مبلمان داخل اتاق و نحوه چینش آنها، بافت و رنگ مصالح و متریال، دید و منظر پنجرهها و میزان اشرافیت به آن، شرایط تهویه، گرمایش و سرمایش، تعداد اتاقخواب، فرم و هندسه و عناصر سازهای» از مهمترین مؤلفههای طراحی اتاقهای واحدهای مسکونی آپارتمانی مبتنی بر دیدگاههای زنان جوان است. در نظرگیری فضای مناسب برای خواب، کار و تفریح، تأمین خلوت شخصی، توجه به سلایق فردی و حساسیتهای فرهنگی در طراحی اتاقها، ازجمله راهکارهای تطبیق مسکن با سبک زندگی این افراد است.
ادبیات
ایوب مرادی؛ منصوره شهریاری
چکیده
رویکرد شوالتر که به نقد وضعی یا سنت نوشتاری زنان مشهور است امکان بررسی نوشتار زنانه را از منظر تفاوتهای جنسیتی فراهم می آورد . شوالتر با بررسی زمینههای زیستی، زبانی، روانی و فرهنگی به تحلیل محتوا و ساختار نوشتار ادبی می پردازد. رمان «پیاده» ازجمله آثاری است که موضوع زن ایرانی و مشکلاتی که فرهنگ مردانه برای وی رقم زده را دستمایه ...
بیشتر
رویکرد شوالتر که به نقد وضعی یا سنت نوشتاری زنان مشهور است امکان بررسی نوشتار زنانه را از منظر تفاوتهای جنسیتی فراهم می آورد . شوالتر با بررسی زمینههای زیستی، زبانی، روانی و فرهنگی به تحلیل محتوا و ساختار نوشتار ادبی می پردازد. رمان «پیاده» ازجمله آثاری است که موضوع زن ایرانی و مشکلاتی که فرهنگ مردانه برای وی رقم زده را دستمایه داستانپردازی قرار داده است. قهرمان این داستان، زنی تنهاست که به دلیل تهمت ناروای همسرش از دیار خود رانده و آواره تهران میشود. در این رمان، شخصیتهای مرد در اتحادی نانوشته هریک بهنحوی در رقمخوردن عاقبت شوم قهرمان دست دارند و در نقطة مقابل شخصیتهای زن طی تلاشی بیثمر، هرکدام بهشکلی درصدد یاری قهرماناند. نویسنده با خلق مکانی خیالی به نام گوران، به بازنمایی ظلم تاریخی فرهنگ مردانه به زنان پرداخته و برای انجام این مهم از پرداخت دقیق خُلقیات روانی و ویژگیهای زیستی زنان بهره برده است. این پژوهش در پی آن است تا به شیوة توصیفی – تحلیلی ویژگیهای نوشتار زنانة ایرانی را در متن رمان پیاده براساس رویکردهای چهارگانة شوالتر بررسی نماید. نتایج نشان میدهد که مسائل مربوط به بارداری و زایمان از منظر زیستی، ارتباط با مردان، ویژگیهای مادرانه و ارتباط با زنان از نگاه روانی و توجه منتقدانه به تسلط تاریخی مردان بر زنان از منظر فرهنگی، تبلور خاصی در متن یافتهاند. در زمینة مسائل زبانی و ساختاری نیز انعکاس بالای واژگان خاص زنان، جملات کوتاه و مقطّع و جزئینگری در متن تشخصّ ویژهای دارند. مهمترین ویژگی سبکی متن نیز نوع خاصی از روایت بومی - ایرانی است که از تلفیق زاویه دید سومشخص و اولشخص با بهرهگیری از ظرفیت جملات عاطفی حاصل آمده است؛ ویژگیای که شباهت بالایی به شیوة داستانگویی در گعدههای زنان ایرانی دارد.
هنر
آمنه مافی تبار
چکیده
در طول تاریخ حکومت قاجاریان، افزونبر یک صد و بیست سال، دو دورة هنری قابل بازیابی است که اولی با عصر فتحعلیشاه و دومی با عهد ناصرالدینشاه شناخته میشود؛ پیشتر بررسی هنر دوران، بیشتر با نظر به نقاشیهای بزرگاندازه انجام شده است. هدف این مقاله، مقایسة شیوة بازنمایی زنان در شش مرقع قاجاری است که سه نسخه از آنها به دورة اول و ...
بیشتر
در طول تاریخ حکومت قاجاریان، افزونبر یک صد و بیست سال، دو دورة هنری قابل بازیابی است که اولی با عصر فتحعلیشاه و دومی با عهد ناصرالدینشاه شناخته میشود؛ پیشتر بررسی هنر دوران، بیشتر با نظر به نقاشیهای بزرگاندازه انجام شده است. هدف این مقاله، مقایسة شیوة بازنمایی زنان در شش مرقع قاجاری است که سه نسخه از آنها به دورة اول و سه نسخة دیگر به دورة دوم تعلق پیدا میکند. با این نگاه، پرسش آن است: چگونه میتوان با مقایسة شیوة آرایش، پوشش، زیورآلات و پیکربندی زنان در شش مرقع قاجاری؛ شباهتها و تفاوتهای مربوط به نمایش ایشان را در قالب سبکهای نقاشی قاجاری تبیین نمود؟ نتیجة این پژوهش تاریخی به شیوة تحلیلی – تطبیقی و با نمونهگیری هدفمند دوازده نگاره از شش نسخه مرقع قاجاری نشان داد: آرایش، پوشش زیورآلات و به همین نسبت بازنمایی زنان در هریک از تصاویر، وامدار سبک و شیوة هنری زمانه است. به همین جهت در دورة اول، جنبة تصنعی بیشتری دارد اما در دورة دوم، کیفیت طبیعتگرایانه به خود گرفته است چنانکه ایشان حتی در فضای بیرونی تصویر شده و نمود زنان کوچه و بازار در سنین سالخوردگی را به خود گرفتهاند. دربارة پیکربندی نیز هرچند اندازة اندام بانوان در دورة دوم حقیقیتر مینماید اما فضاسازی در هر دو دورة متقدم و متأخر، همچنان عدم توجه نقاش به محیط پیرامون را نشان میدهد و حداکثر به تجسم چند ترنج، فرش و مخده خلاصه میشود بهطوریکه همانند مرقعات تصویری دورة اول، مخاطب فضای نامشخصی از اندرون یا بیرون را متصور خواهد شد.
تاریخی
جواد نظری مقدم
چکیده
تغییر لباس و برداشتن حجاب از سر زنان ایرانی یکی از مهمترین و چالشبرانگیزترین اقدامات فرهنگی و اجتماعی در دوره پهلوی اول به شمار میرود که با هدف نوسازی جامعه ایرانی و تحقق الگوی توسعه غربی انجام گرفت. عدم تناسب قانون کشف حجاب با اقتضائات و ارزشهای ملی و دینی جامعه ایرانی و تحمیل آن از سوی دولت به مردم با هدف حذف حجاب، مخالفتهای ...
بیشتر
تغییر لباس و برداشتن حجاب از سر زنان ایرانی یکی از مهمترین و چالشبرانگیزترین اقدامات فرهنگی و اجتماعی در دوره پهلوی اول به شمار میرود که با هدف نوسازی جامعه ایرانی و تحقق الگوی توسعه غربی انجام گرفت. عدم تناسب قانون کشف حجاب با اقتضائات و ارزشهای ملی و دینی جامعه ایرانی و تحمیل آن از سوی دولت به مردم با هدف حذف حجاب، مخالفتهای گستردهای از گروههای مختلف اجتماعی را به دنبال داشت. مطالعه این بخش از تاریخ معاصر ایران تصویر روشنی از سیاستهای فرهنگی دوره پهلوی و چگونگی مواجهه جامعه ایرانی با آن را ارائه میکند. در این پژوهش تلاش شده است با اتخاذ رویکرد توصیفی تحلیلی و با استفاده از اسناد مربوط به دوره کشف حجاب در دوره پهلوی ، چگونگی مواجهه مردم گیلان با قانون کشف حجاب مورد بررسی قرار گیرد. یافتههای این پژوهش ضمن عدم تأیید نتایج پژوهشهای قبلی مبنی بر عدم مقاومت چشمگیر مردم گیلان در برابر قانون کشف حجاب نشان میدهد زمینه و بستر لازم جهت پذیرش بیحجابی در گیلان همچون دیگر مناطق ایران فراهم نبوده و مردم گیلان در برابر این اقدام ناهمساز با فرهنگ و هویت جامعه ایرانی از خود مقاومت نشان دادهاند.عدم تناسب قانون کشف حجاب با اقتضائات و ارزشهای ملی و دینی جامعه ایرانی و تحمیل آن از سوی دولت به مردم با هدف حذف حجاب، مخالفتهای گستردهای از گروههای مختلف اجتماعی را به دنبال داشت.
جامعه شناسی
حلیمه عنایت؛ مرضیه عسکری
چکیده
چکیده
آثار هنری بخشی اساسی از فرهنگ یک جامعه و منعکس کننده وضعیت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن جامعه هستند. پژوهش پیش رو، به تحلیل گفتمان انتقادی نمایشنامه خشکسالی و دروغ نوشته محمد یعقوبی میپردازد تا مطالعه کند که مفهوم جنسیت در این متن زبانی در قالب چه گفتمانهایی تولید یا بازتولید میشود. یعقوبی از نمایشنامهنویسانی ...
بیشتر
چکیده
آثار هنری بخشی اساسی از فرهنگ یک جامعه و منعکس کننده وضعیت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن جامعه هستند. پژوهش پیش رو، به تحلیل گفتمان انتقادی نمایشنامه خشکسالی و دروغ نوشته محمد یعقوبی میپردازد تا مطالعه کند که مفهوم جنسیت در این متن زبانی در قالب چه گفتمانهایی تولید یا بازتولید میشود. یعقوبی از نمایشنامهنویسانی است که در بیشتر آثارش، مضمون روابط میان زن و مرد در محیط خانواده و نقشهای جنسیتی، برجسته است. برای نیل به هدف پژوهش، نظریههای مربوط به جنسیت از بعد زیستشناختی، فرهنگی و گفتمانی مطرح شدهاند و در بخش روش تحقیق، رویکرد تاریخی-گفتمانی روث وداک که پسزمینههای تاریخی- اجتماعی متون را برای تحلیل در نظر میگیرد، انتخاب گردیده است. بهرهگیری از افق تاریخی- اجتماعی دهه هشتاد و تحلیل متن نمایشنامه با استفاده از استراتژیهای پنجگانه وداک و بررسی واژهها و مضامین کلیدی مندرج در آن، نشان میدهد که در نمایشنامه خشکسالی و دروغ، تعریف جنسیت و نقشهای جنسیتی در وضعیتی میان گفتمان سنتی رسمی مسلط و گفتمان مدرن (به عنوان گفتمان رقیب) که امکان بروز آن در دهه هشتاد فراهم شد، تولید میگردد. همچنین نویسنده متن به خوبی توانسته موقعیت جامعه در حال گذار به سمت مدرنیته ایران در دهه هشتاد و پیامدها و تحولات ایجاد شده به سبب آن در عرصه خصوصی خانواده و روابط زناشویی را در خصایص شخصیتهایش بازنمایی کند.
ادبیات
حمیده دهقانی؛ آرمان حیدری؛ رضا رضایی
چکیده
علیرغم اینکه تاکنون مطالعات زیادی پیرامون زنان و ابعاد زندگی آنان انجام گرفته است، مناسبات و تعاملات زنان، همان بُعد مهمِّ تجربهزیستۀ آنان است که همچنان در هالهای از ابهام، نوعی سردرگمی و بلاتکلیفی است. از آنجایی که پهنایِ گستردۀ رمانها این پتانسیل را دارند که خواننده را با شخصیتها، موقعیتها و مناسباتِ آنان همسان کنند؛ ...
بیشتر
علیرغم اینکه تاکنون مطالعات زیادی پیرامون زنان و ابعاد زندگی آنان انجام گرفته است، مناسبات و تعاملات زنان، همان بُعد مهمِّ تجربهزیستۀ آنان است که همچنان در هالهای از ابهام، نوعی سردرگمی و بلاتکلیفی است. از آنجایی که پهنایِ گستردۀ رمانها این پتانسیل را دارند که خواننده را با شخصیتها، موقعیتها و مناسباتِ آنان همسان کنند؛ یکی از خاستگاههای ِ مهمی هستند که میتوان نمود و نمادهایِ تعاملات و مناسبات زنان را در آنان جستوجو کرد. از اینرو مطالعۀ حاضر با منظری جامعهشناختی و با استفاده از رویکردِ نشانهشناسیِ اجتماعیِ کِرِس و وُنلیون، نحوۀ بازنماییِ تعاملات و مناسباتِ زنان را در رمانهایِ منتخبِ دورۀ پهلوی اول(سهگانۀ محمد حجازی) واکاوی میکند. تحلیل دادهها به شیوۀ تماتیک، واحد تحلیل "جمله" و تطبیق و بهرهگیری از پیشینۀ تحقیق، شیوۀ اعتباریابی پژوهش حاضر بوده است. برای تأیید تمها و مضمونها نیز مشورت با صاحبنظران در دستور کار بوده است. یافتههای پژوهش در سه بُعد فرانقش بازنموی، تعاملی و ترکیبی، گزارش شده که بر اساس آنها، زنان داستانهای حجازی حول دالِّ برتر "دین، سنت و مدرنیته"، در دستهبندیهای عمدتاً دوتایی قرار گرفتهاند. پیرو این امر، مناسبات و تعاملات زنان نیز در دستهبندیهایِ ضعیف/ قوی، رسمی/ غیررسمی، فعال/منفعل و فرادست و فرودست، قرار گرفته و زنان بر اساس موقعیتها و جایگاههایِ منتسببه، در هر کدام از این دستهبندیها قرار گرفتهاند. لذا نمیتوان و نباید یک الگویِ کلی ارتباطی برای همۀ زنانِ داستان ترسیم کرد.
هنر
فرهاد کاروان
چکیده
روند طراحی در معماری، یکی از برنامههای درسی رشتهی معماری است که در سطوح متفاوت آموزشی تدریس میشود. جهت برنامهریزی مطلوب آموزشی، شناسایی متغیرهای مرتبط با آن ضروری است. ازجمله متغیرهای مرتبط با روند و شیوهی طراحی، باورهای معرفتشناسی و بارشناختی فراگیران است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه باورهای معرفتشناختی علمی و بارشناختی ...
بیشتر
روند طراحی در معماری، یکی از برنامههای درسی رشتهی معماری است که در سطوح متفاوت آموزشی تدریس میشود. جهت برنامهریزی مطلوب آموزشی، شناسایی متغیرهای مرتبط با آن ضروری است. ازجمله متغیرهای مرتبط با روند و شیوهی طراحی، باورهای معرفتشناسی و بارشناختی فراگیران است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه باورهای معرفتشناختی علمی و بارشناختی با دستنگاره در روند طراحی دانشجویان معماری است. این پژوهش با رویکردی ترکیبی کمی (روش توصیفی-همبستگی) و کیفی (تحلیل نمونه دستنگارههای دانشجویان) انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر رشتهی معماری در دانشگاههای همدان است. نمونهی مورد نظر به تعداد 120 نفر به شیوهی دردسترس انتخاب شده است. از پرسشنامههای باور معرفتشناسی علمی، بارشناختی و مقیاس ارزیابی ایده در دستنگارهی طراحی استفاده شده است. دادههای پژوهش با روش آمارتوصیفی (میانگین، انحراف معیار و آمارههای کجی و کشیدگی توزیع متغیرها) و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با محاسبهی پیش فرضهای آن) تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که بین باورهای معرفتشناسی علمی و بارشناختی با ایده در روند طراحی دانشجویان معماری رابطه وجود دارد و چارچوبی را برای تشخیص و تشریح روابط نظری بین مؤلفههای باورهای معرفتشناختی علمی، بارشناختی و شاخصههای دستنگارهها فراهم کرده است. در نتیجه باور معرفتشناختی علمی و تعادل شناختی یا بارشناختی مطلوب تبیین و پیشبینی کننده خوبی برای سنجش ایده در دستنگاره دانشجو است.
فرهنگی
یحیی بوذری؛ مهدی یزدانی
چکیده
قاسم امین مصری از جمله روشنفکرانی بود که با دو اثر تألیفی خود منشأ تغییرات اجتماعی بسیاری در مصر و دیگر کشورهای اسلامی شد، نظرات او در ابتدای آثارش به صورت همدلانه با دیدگاههای اسلامی مطرح شد ولی در ادامه به نظرات شخصی خود رسید که هیچ نسبتی با اسلام ندارد، حجاب زنان شرقی را عامل پسرفت شرقیان میداند و معتقد است بیحجابی زنان غربی، ...
بیشتر
قاسم امین مصری از جمله روشنفکرانی بود که با دو اثر تألیفی خود منشأ تغییرات اجتماعی بسیاری در مصر و دیگر کشورهای اسلامی شد، نظرات او در ابتدای آثارش به صورت همدلانه با دیدگاههای اسلامی مطرح شد ولی در ادامه به نظرات شخصی خود رسید که هیچ نسبتی با اسلام ندارد، حجاب زنان شرقی را عامل پسرفت شرقیان میداند و معتقد است بیحجابی زنان غربی، عامل پیشرفت غربیان است، همچنین معتقد است حجاب عامل تحریک شهوت است، با الهامگرفتن از کمونیسم، برای زن، چهار دوره تاریخی قائل است تا به رهایی کامل برسد، حجاب را زندان زن میداند، معتقد است حجاب مخصوص زنان پیامبر است، اینها بخشی از اعتقادات وی درباره حجاب و زن است که در دو اثر معروفش ابراز کرده است، در این پژوهش تمامی دیدگاههای مذکور توسط آثار مرتضی مطهری مقابله و پاسخ داده شد است. تأثیرپذیری امین از مدرنیته غربی و جایگاهی که غربیان برای زن متصور بودند قابلانکار نیست، وی از دریچه توسعه جنسیتی با تأکید بر آموزش زنان استدلالهایش را مطرح میکند و تنها راه نجات و رهایی را درآمیختن با تمدن غرب میداند، در خلال بحثهایش، حجاب را از منظر فقهی نیز مورد بررسی قرار میدهد ولی در آخر به نظرات شخصی خود درباره حجاب میرسد و به دنبال رهایی کامل از حجاب است.
ادبیات
سمیه السادات طباطبائی
چکیده
در هزارویک شب فقط شهرزاد برای رهایی از چنگال مرگ قصهسرایی نمیکند که "کنیزک" نیز به ریسمان قصه چنگ میزند تا از کام مرگ برهد. او در رقابت با هفت وزیر قصههایی را در باب نیرنگبازی مردان حکایت می-کند که قصۀ «چشمۀ افسون» یکی از آنهاست. این قصه گرچه از زبان کنیزک و در دفاع از زنان گفـــته می-شود ولی در آن "زنبودن" بدترین ...
بیشتر
در هزارویک شب فقط شهرزاد برای رهایی از چنگال مرگ قصهسرایی نمیکند که "کنیزک" نیز به ریسمان قصه چنگ میزند تا از کام مرگ برهد. او در رقابت با هفت وزیر قصههایی را در باب نیرنگبازی مردان حکایت می-کند که قصۀ «چشمۀ افسون» یکی از آنهاست. این قصه گرچه از زبان کنیزک و در دفاع از زنان گفـــته می-شود ولی در آن "زنبودن" بدترین مصیبت خانومانبراندازی است که ممکن است گریبانگیر مردی شود. زینرو منتقدان فمینیست مصری در کتاب قالت الراویة؛ حکایات من وجهة نظر المرأة من وحی نصوص شعبیة عربیة [(زن)راوی گفت؛ قصههای زنانه با الهام از داستانهای عامۀ عربی] بر آن انگشت گذاشته و کوشیدهاند از دیدگاهی زنمحور به بازآفرینیاش دست زنند. «حکایت فَهد در دنیای زنان» و «چشمۀ زندگی» ثمر این تلاش است. برای خوانش این روایتهای زنانه از دو رویکرد بهره گرفتهایم: رویکرد ساختارگرای تزوتان تودوروف و دیگری تحلیل فمینیستی. این انتخاب دو دلیل دارد: نخست آنکه تحلیل زنانهگر نشان میدهد چرا قصۀ یادشده زنستیز است و به بازنویسی زنانه نیاز دارد. همچنین روشن میکند منتقدان فمینیست در روایتهای نوآفریدۀ خود چگونه از «چشمۀ افسون» سویههای زنستیزانه را زدودهاند. دوم آنکه در بررسی ساختاری روایت در پی پاسخ بدین پرسشیم که چنین قرائتی آیا میتواند در دریافت سویههای ضد زن یک متن یا فهم نگاه زنانه در متن دیگر گرهگشا باشد؟