مقاله پژوهشی
هنر
طوبی مظفری نژاد؛ اسماعیل نجار
چکیده
پژوهش حاضر با استفاده از نظریات گایاتری چاکراوارتی اسپیواک در حوزه «مطالعات فرودستان» به بررسی تطبیقی دو نمونه از آثار ادبیات نمایشی معاصر، نه بخش از میل اثر هیدر رافو و مستانه، تاریخ فراموشان اثر نغمه ثمینی، خواهد پرداخت. اسپیواک معتقد است مطالعات تطبیقی غرب در حوزه ادبیات جهان، که امروزه عمدتا همگام با منطق جهانی سازی در ...
بیشتر
پژوهش حاضر با استفاده از نظریات گایاتری چاکراوارتی اسپیواک در حوزه «مطالعات فرودستان» به بررسی تطبیقی دو نمونه از آثار ادبیات نمایشی معاصر، نه بخش از میل اثر هیدر رافو و مستانه، تاریخ فراموشان اثر نغمه ثمینی، خواهد پرداخت. اسپیواک معتقد است مطالعات تطبیقی غرب در حوزه ادبیات جهان، که امروزه عمدتا همگام با منطق جهانی سازی در عصر سرمایه داری انجام میگیرد و تحت سلطه قدرتهای جهانی قرار دارد، پژواکی درست از تاریخ و تجربیات جهان شمول نیست و مختص به تفکرات غرب است. بالاخص هنگام پرداختن به سوژههای فرودست، به خصوص جنسیت زنانه، صرفا ظاهری از آن را در جهت اهداف خود ارائه میدهد و به یک سیاست آرمانی و ذاتگرایانه محدود میرسد. حال آنکه سوژه فرودست هنگامی که در مقام یک زن سخن میگوید و عمل میکند میداند که جنسیت در حال رشد و فراگیری، بهترین حالت ممکن برای اوست. در سایه این بازی بداقبال است که تاریخ فرودستی که مورد بی اعتنایی قرار گرفته است، باید توسط خود فرودستان و افراد در حاشیه آشکار گردد. در پژوهش پیش رو، با تمرکز بر دادههای نظری اسپیواک در مرگ یک رشته، «آیا فرودست میتواند سخن بگوید؟» و «بازاندیشی بر تطبیق گرایی»، نشان داده خواهد شد که فرودست میتواند از خلال ادبیات، خود و تجربیات نابش را بدون کمک، اصلاح و قدرتهای جهانی به بیان و نمایش درآورد.
مقاله پژوهشی
هنر
افروز خالقی؛ مرتضی لک؛ هدا شبرنگ
چکیده
این مقاله سعی در بررسی نسخههایی مصور از آثار شکسپیر داشته که تصاویرشان از گراوور فلز به چاپ رسیده بودند تا تعیینکنندهترین عواملی که بر نحوه درک شخصیتهای زن در نمایشنامه تأثیر میگذارند را بیابد و به این سوال پاسخ دهد که «شاخصهی تصویرسازی ویکتوریایی زنان در ویراستهای شکسپیر چه بوده است؟». از آنجایی که انواع پیشرفتهی ...
بیشتر
این مقاله سعی در بررسی نسخههایی مصور از آثار شکسپیر داشته که تصاویرشان از گراوور فلز به چاپ رسیده بودند تا تعیینکنندهترین عواملی که بر نحوه درک شخصیتهای زن در نمایشنامه تأثیر میگذارند را بیابد و به این سوال پاسخ دهد که «شاخصهی تصویرسازی ویکتوریایی زنان در ویراستهای شکسپیر چه بوده است؟». از آنجایی که انواع پیشرفتهی گراوور همچون گراوور فولاد، گراوور طرح کلی، گراوور نقطهچینی، داگوئروتایپ و فتوگراوور از تکنیکهای اصلی بازتولید تصاویر در دوره ویکتوریا به شمار میرفتند، نشان دادن زنان شکسپیر به عنوان پیرامتنهای زیباشناختی نسخههای چاپ شدهی قرن نوزدهم، انتخابی هنری بود که لایهای از جذابیت غیر متنی را به نمایشنامهها اضافه کرده و کیفیت خوانش و درک هرمنوتیکی مخاطب از کاراکترها را بهبود می بخشید. به دیگر سخن، هنرمندان با به تصویر کشیدن قهرمانان زن شکسپیر به شیوههای بصری جذاب، به دنبال تأکید بر زیبایی، قدرت و پیچیدگی آنها بودند. لذا تصاویر در این نسخهها به خوانندگان امکان تفسیر غنیتری از کاراکترها ارائه داده و به طور بالقوه بر درکشان از شخصیتهای نمایشنامه تأثیر میگذاشتند. همچنین در این عصر، تصاویر از تاکید بر ارتباط مفهومی و معناشناختی تصاویر زنان با متن که در قرن هجده رایج بود، به صرفا بازنمایی زیبایی زنان رسید. شایان ذکر است که برای توصیف کامل این روند، بر نظریات ویلیام جان توماس میچل در مورد اهمیت نمایش بصری متنهای ادبی تکیه خواهد شد.
مقاله پژوهشی
ادبیات
نرجس قابلی؛ علیرضا اسدی؛ سید علی اصغر سلطانی
چکیده
رمان به مثابة محصول فرهنگی، نمایندۀ جامعهای با گفتمانهای گوناگون است. هرکدام از این گفتمانها با پیکربندیهای خاص خود، مدام در تلاش برای یافتن مطلوب خود هستند تا معانی خود را هژمونیک کنند. پژوهش حاضر، تلاشی جهت واکاوی نشانه شناسی گفتمانی جنسیت با تاکید بر نظریۀ لاکلائو و موفه در دو رمان « این خیابان سرعت گیر ندارد» و « ...
بیشتر
رمان به مثابة محصول فرهنگی، نمایندۀ جامعهای با گفتمانهای گوناگون است. هرکدام از این گفتمانها با پیکربندیهای خاص خود، مدام در تلاش برای یافتن مطلوب خود هستند تا معانی خود را هژمونیک کنند. پژوهش حاضر، تلاشی جهت واکاوی نشانه شناسی گفتمانی جنسیت با تاکید بر نظریۀ لاکلائو و موفه در دو رمان « این خیابان سرعت گیر ندارد» و « رهش» است. بر این اساس، مسالۀ اصلی در پژوهش حاضر این است که «جنسیت» در این رمانها چگونه بازنمایی شدهاست. همچنین تفکرات جنسیتی چگونه از طریق ذهنیت نویسنده در نگارش رمان بازتاب یافتهاند و نویسنده چه دیدگاهی نسبت به آنها دارد. پژوهش پیش رو از لحاظ روششناسی پژوهشی توصیفی و کیفی محسوب میشود که گردآوری دادههای آن به روش کتابخانهای انجام میگیرد. طبق این روش، تحلیل رمان شامل سه سطح است : تحلیل متنی، تحلیل بینامتنی و تحلیل بافتی. تحلیل متنی به نشانه شناسی شخصیّتهای رمان و پیداکردن نظمهای گفتمانی رمان اختصاص دارد؛ در تحلیل بینامتنی، هر رمان با رمانهای هم دوره مقایسه میشود و در تحلیل بافتی، رابطه رمان با فضای اجتماعی کلان تری بررسی میگردد. در نهایت تحلیل گزارهها مشخص گردید که اصلی ترین دغدغه و درون مایه رمانها؛ جدال آشکار بین سنت و مدرنیته در برساخت اجتماعی جنسیت نهفته است که به صورت ضمنی در لایههای درونی متن و بازتاب واژگانی گنجانده شده و شخصیت اصلی رمانها در تمامی مراحل در جدال بین دو برساخت زیستی جنسیت و برساخت اجتماعی آن قرار دارند.
مقاله پژوهشی
هنر
مریم مونسی سرخه
چکیده
مدیریت بدن و رابطه آن با قلمروهای اجتماعی و فرهنگی (جامعهشناسی بدن)، انسان را عامل جسممند تعریف میکند. به عبارتی، بودن در جهان و آگاهی انسان توسط بدن معین میشود. لباس یک تمهید دلالت گرایانه و متأثر از رخدادهای اجتماعی است که بر روی بدن قرار میگیرد. با اجتماعی شدن انسان، بدن او به عنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی تعریف میشود ...
بیشتر
مدیریت بدن و رابطه آن با قلمروهای اجتماعی و فرهنگی (جامعهشناسی بدن)، انسان را عامل جسممند تعریف میکند. به عبارتی، بودن در جهان و آگاهی انسان توسط بدن معین میشود. لباس یک تمهید دلالت گرایانه و متأثر از رخدادهای اجتماعی است که بر روی بدن قرار میگیرد. با اجتماعی شدن انسان، بدن او به عنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی تعریف میشود و برخی کردارهای بدنی اهمیت مییابند. مدیریت بدن فرد به معنای نظارت و دستکاری مستمر ویژگیهای ظاهری، رابطه مستقیمی با انتخاب نوع لباس دارد. سؤال: عوامل مؤثر بر انتخاب انواع لباس اجتماع بانوان، با رویکرد مدیریت بدن فوکو و گیدنز چیست؟ هدف پژوهش حاضر، شناخت عوامل انتخاب لباس اجتماع بانوان برای نمایشِ اندام مطابق با رویکرد مدیریت بدن است. روش پژوهش، تحلیلی، همبستگی و پیمایشی و جمعآوری اطلاعات، کتابخانهای و میدانی است. جامعه آماری بانوان 20 تا 30 ساله در شهر تهران و تعداد نمونه، 384 نفر می باشد که داده ها با پرسشنامۀ محققساخت به روش تصادفی ساده جمع آوری شد. یافتهها نشان داد که مدیریت بدن، در ساختارهای اجتماعی، متغیّر است. گاه انتخاب لباس اجتماع برای متناسب سازی با تفکر سایران در جامعه بوده و به عنوان ابزار قدرت است؛ گاه جهت دستیابی به پذیرش های مثبت و همسو با فعالیت های اجتماعی است.
مقاله پژوهشی
هنر
غفران بریمو؛ عفت السادات افضل طوسی
چکیده
تصویرسازی جلد کتابهای کودکان بهعنوان یک رسانه، نقش مهمی در انتقال مفاهیم فرهنگی ایفا میکند؛ تصاویری که میتوانند هویت فرهنگی کودک را بهصورت غیرمستقیم تقویت کنند.پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که هویت فرهنگی دختران و زنان در تصویرسازی جلد داستانهای کودکان کشورهای عربی چگونه نمایش داده شده است. به این ترتیب با هدف شناخت ...
بیشتر
تصویرسازی جلد کتابهای کودکان بهعنوان یک رسانه، نقش مهمی در انتقال مفاهیم فرهنگی ایفا میکند؛ تصاویری که میتوانند هویت فرهنگی کودک را بهصورت غیرمستقیم تقویت کنند.پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که هویت فرهنگی دختران و زنان در تصویرسازی جلد داستانهای کودکان کشورهای عربی چگونه نمایش داده شده است. به این ترتیب با هدف شناخت هویت فرهنگی بهویژه هویت عربی دختران و زنان عربزبان به بررسی جامعه آماری پرداخته شد. در این راستا 249 جلد کتاب داستانی از شش کشور عربی شامل مصر، عراق، لبنان، سوریه، عربستان سعودی و امارات متحدۀ عربی برای گروه سنی ب مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش، تحلیلی-تطبیقی است.نتایج نشان داد غنیترین کشور در زمینۀ نمادهای تصویری فرهنگی امارات متحدۀ عربی و ضعیفترین کشور در این زمینه سوریه است. چهرۀ دختران و زنان عرب در بیشتر تصاویر به چشم میخورد. همچنین نخل بهعنوان نمادی از جغرافیای طبیعی بهویژه در انتشارات عراق، نماد مهمی از هویت عربی است. تزئینات نیز نقش مهمی در نمایش هویت اسلامی این کشورها داشتهاند. زنان سالمند در طرح جلد اغلب انواع داستان محجبه هستند و حجاب یکی از بارزترین نمادهای تصویری است، اما این نماد در کشورهای لبنان و سوریه، در تمام گروههای سنی کمرنگ است. بهنظر میرسد میتوان به این نتیجۀ کلی دست یافت که هویت دختران و زنان روی جلد کتابهای کودک کشورهای عربی جامعۀ آماری پژوهش حاضر آمیزهای از نمادهای هویت عربی و اسلامی است. اما بیش از همه بر نمادهای جغرافیایی و طبیعی تأکید شده است.
مقاله پژوهشی
روانشناسی
قدرت الله علیرضایی؛ غلامرضا سالمیان؛ فاطمه کلاهچیان
چکیده
یونگ روانپزشک سوئیسی، در روانشناسی تحلیلی خود کهنالگوهای بسیاری را مطرح کردهاست که میتوانند معیارها و ملاکهای مفیدی در سنجش، بررسی و تحلیل آثار ادبی در نقد روانشناختی باشند. یکی از مهمترین و حیاتیترین این کهنالگوها، کهنالگوی «مادرمثالی» است که تصویری ذهنی و جهانشمول در شخصیّت و فردیّت بشر است و به دو صورت ...
بیشتر
یونگ روانپزشک سوئیسی، در روانشناسی تحلیلی خود کهنالگوهای بسیاری را مطرح کردهاست که میتوانند معیارها و ملاکهای مفیدی در سنجش، بررسی و تحلیل آثار ادبی در نقد روانشناختی باشند. یکی از مهمترین و حیاتیترین این کهنالگوها، کهنالگوی «مادرمثالی» است که تصویری ذهنی و جهانشمول در شخصیّت و فردیّت بشر است و به دو صورت مثبت و منفی جلوه میکند. سیمین بهبهانی از جمله شاعران معاصر ادبیّات فارسی است که نمودهای مادرمثالی در اشعار او بازتاب داشتهاست. پژوهش حاضر که به روش تحلیلی- توصیفی انجام گرفتهاست، به دنبال کشف نمودهای کهنالگویی مادرمثالی در مفاهیم و سازههای شعری سیمین بهبهانی و شناسایی نمودهای مثبت و منفی آن با نگرش نقد اسطورهای- روانشناختی است. نتایج پژوهش نشان از بازتاب 60 درصدی نمود مثبت و 40 درصدی نمود منفی مادرمثالی در شعر سیمین دارد؛ در شکل مثبت به ترتیب بسامد، همذاتپنداری با گیاهان، مادرزمینی، زایش و پرورش، شوق و شفقّت و فصل بهار بیشترین نمود را دارند و در بُعد منفی بیشترین بسامد مربوط به فصلهای منفی، مرگاندیشی، شب، مرداب و زمین سترون است. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .