فاطمه گلابی؛ توکل آقایاری هیر؛ مریم آسیابانیان بارنجی
چکیده
این پژوهش به بررسی برخی عوامل مؤثر بر ایدئالهای فرزندآوری زنان متأهل شهر تبریز پرداخته است. در این زمینه، از نظریات مختلفی استفاده شده است که از منظر اقتصادی، اجتماعی، جمعیتشناختی و فرهنگی به بحث باروری و فرزندآوری پرداختهاند. روش تحقیق، پیمایشی است و جامعة آماری کلیة زنان متأهل 15ـ49 سالة شهر تبریزند. از طریق فرمول کوکران، حجم ...
بیشتر
این پژوهش به بررسی برخی عوامل مؤثر بر ایدئالهای فرزندآوری زنان متأهل شهر تبریز پرداخته است. در این زمینه، از نظریات مختلفی استفاده شده است که از منظر اقتصادی، اجتماعی، جمعیتشناختی و فرهنگی به بحث باروری و فرزندآوری پرداختهاند. روش تحقیق، پیمایشی است و جامعة آماری کلیة زنان متأهل 15ـ49 سالة شهر تبریزند. از طریق فرمول کوکران، حجم نمونه برابر 446 بهدست آمده است. شیوة نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای است. این مطالعه در مقایسة نسلی دو گروه سنی 15ـ34 و 35ـ49 ساله را با یکدیگر بررسی و مقایسه کرده است. طبق یافتههای تحقیق حاضر، در هر دو نسل از زنان متأهل 15ـ34 و 35ـ49 ساله هزینة فرزندان رابطة منفی و معنادار با ایدئالهای فرزندآوری زنان داشته است. در نسل جوانتر (15ـ34 سال)، بین سن ازدواج و با ایدئالهای فرزندآوری رابطة معکوس و معنادار وجود دارد، ولی این رابطه در نسل 35ـ49 سال معنادار نبوده است. همچنین در هر دو نسل، رابطة بین پایگاه اجتماعی و اقتصادی زنان و ایدئالهای فرزندآوری معنادار نبوده است. براساس نتایج رگرسیون چندمتغیره، برای دو نسل از زنان، متغیر هزینة فرزندان بر ایدئالهای باروری نسل زنان متأهل 15ـ34 ساله تأثیر بیشتری داشته است. با توجه به نتایج بهدستآمده میتوان گفت: «هزینة فرزندآوری» به یکی از دغدغههای مهم خانوادهها در جامعة امروزی تبدیل شده است. بالارفتن سن ازدواج و افزایش دغدغههای معیشتی و تربیتی خانوادهها میتواند بر تعیین بعد خانواده و آیندة جمعیت کشور تأثیر بگذارد.
علیرضا حاتمی؛ سید مهدی شریفی؛ سمیه لبافی
چکیده
ظهور شبکههای اجتماعی باعث تغییراتی در ابعاد مختلف زندگی بشر شده و بازاریابی نیز یکی از حوزههایی است که تحت تاثیر قرار گرفته است. با پیدایش تاثیرگذارانی با قابلیت نفوذ و تاثیر روی دنبالکنندگان گسترده در شبکههای اجتماعی، علاقه برندها به بازاریابی تاثیرگذاران به سرعت در حال رشد است و امروزه برندها قسمت اعظمی از بودجههای تبلیغاتی ...
بیشتر
ظهور شبکههای اجتماعی باعث تغییراتی در ابعاد مختلف زندگی بشر شده و بازاریابی نیز یکی از حوزههایی است که تحت تاثیر قرار گرفته است. با پیدایش تاثیرگذارانی با قابلیت نفوذ و تاثیر روی دنبالکنندگان گسترده در شبکههای اجتماعی، علاقه برندها به بازاریابی تاثیرگذاران به سرعت در حال رشد است و امروزه برندها قسمت اعظمی از بودجههای تبلیغاتی خود را برای بازاریابی تاثیرگذاران هزینه میکنند. در پژوهش حاضر با بهرهگیری از مدل احتمال موشکافی اقناع و مفاهیمی چون تعامل فرا اجتماعی و بازاریابی شفاهی الکترونیک، بررسی تاثیر نشانههای اقناعی زنان تاثیرگذار بر روی قصد خرید دنبالکنندگان را به عنوان هدف پژوهش دنبال کردیم. مطالعه موردی این پژوهش، زنان تاثیرگذار زیبایی در اینستاگرام بود که به این منظور با شناسایی 4 تاثیرگذار مطرح زیبایی در میان کاربران ایرانی به بررسی صفحات این زنان تاثیرگذار در اینستاگرام پرداخته شده است. پژوهش حاضر از جنبه هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی بوده و روش آن از نوع پیمایشی و ابزارگردآوری دادهها نیز پرسشنامه آنلاین است. با روش نمونهگیری در دسترس 396 پرسشنامه جمعآوری گردید. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزارهای SPSS نسخه 3 و SmartPls نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد نشانههای اقناعی زنان تاثیرگذار که مربوط به «تخصص»، «قابلیت اطمینان» و «تجربه» با متغیر واسطه «اعتبار منبع» و نشانههای اقناعی مربوط به «خودافشاگری»، «جذابیت اجتماعی»، «نگرش همدلانه» با متغیر واسطه «تعامل فرا اجتماعی» بر روی «تبلیغات شفاهی الکترونیک» و در نهایت «قصد خرید دنبالکنندگان» تاثیر دارند و برخلاف انتظار محققان، «جذابیت فیزیکی زنان تاثیرگذار» تاثیری روی «تعامل فرا اجتماعی» و در نهایت تبلیغات شفاهی الکترونیک و قصد خرید دنبالکنندگان ندارد.
هنر
معینه السادات حجازی؛ پریسا شاد قزوینی
چکیده
نقشمایههای ترکیبی انسان-پرنده مفاهیم گسترده و گاه متضادی در تمدن بشری دارند. در دوران اسلامی با وجود تحریم صورتگری، همچنان نقوش انسانی و حیوانی، دستمایۀ تزئینات آثار هنر اسلامی بوده و در آثاری چون انگشتری به صورتهای مختلف بهکار رفته است. انگشتر در فرهنگ اسلامی اعتباری خاص دارد و بازتابدهندۀ خصایص فرهنگی و باوری مستور در آن ...
بیشتر
نقشمایههای ترکیبی انسان-پرنده مفاهیم گسترده و گاه متضادی در تمدن بشری دارند. در دوران اسلامی با وجود تحریم صورتگری، همچنان نقوش انسانی و حیوانی، دستمایۀ تزئینات آثار هنر اسلامی بوده و در آثاری چون انگشتری به صورتهای مختلف بهکار رفته است. انگشتر در فرهنگ اسلامی اعتباری خاص دارد و بازتابدهندۀ خصایص فرهنگی و باوری مستور در آن است. در میان حکومتهای مسلمان در ایران، سلجوقیان از جمله اولین حکومتهایی هستند که با گستردگی جغرافیایی خود به شکوفایی فرهنگی رسیدند و در سپهر نشانهای آنان، نقشمایۀ پرنده با سر زن در انگشتریها هویتی قابلاعتنا داشت. این مقاله در ارتباطات درونفرهنگی سپهر نشانهای سلجوقیان، پدیداری نقشمایۀ پرنده با سر زن در انگشتری این دوره را مطالعه میکند و به این پرسش پاسخ میدهد که در بازنمود این نقشینه چه معنای باورمداری از منظر سپهر نشانهای مستتر است. در این مجال، از روش تحلیل نشانهشناسی فرهنگی مکتب تارتو با استفاده از نظریۀ سپهر نشانهای یوری لوتمان استفاده شده است. رهیافت بحث بدین معنا منتج شد که محیط چندفرهنگی تمدن سلجوقیان ایران در درون خود متشکل از سه سپهر نشانهای اسلامی، ترکی و ایرانی است. گفتوگوی درونفرهنگی موجب پدیداری نقشینۀ پرنده با سر زن با دو ترکیب بصری شد. نقوش همنشین با این نقشمایه به مفاهیم باروری، قدرت، رشد و نیکخواهی اشاره دارد که ارتباط اینگونه انگشتری را با خاستگاههای زنانه قوت میبخشد. ارتباطات درهمتنیدۀ اشتراکات فرهنگی مستتر در باورهای مذهبی اسلامی، تفکرات قومی ترکی و اندیشههای ایرانی موجب ایجاد هویتی یکپارچه در انگشترهای سلجوقیان ایران شده است.
هنر
زهرا طاهری
چکیده
مقالۀ حاضر بهبررسی مفهوم «میل» و تأثیر آن بر بازتعریف ساختارهای فرهنگ جنسیتی حاکم میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و با بهرهگیری از نظریات منتقدانی نظیر دلوز و گاتاری در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه مفهوم «میل» زنانه مولد است و میتواند با رقمزدن نوعی «شدگی» گفتمان دوانگارهمحور ...
بیشتر
مقالۀ حاضر بهبررسی مفهوم «میل» و تأثیر آن بر بازتعریف ساختارهای فرهنگ جنسیتی حاکم میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و با بهرهگیری از نظریات منتقدانی نظیر دلوز و گاتاری در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه مفهوم «میل» زنانه مولد است و میتواند با رقمزدن نوعی «شدگی» گفتمان دوانگارهمحور جنسیتی را بهچالش کشد؟ بدین منظور نمایشنامۀ یرما یکی از سهگانۀ لورکا بررسی میشود. این پژوهش که با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است بهچگونگی تأثیر مفهوم «زنشدگی» در شکلگیری فرهنگی متفاوت از گفتمان جنسیتی و سلسلهمراتبی حاکم میپردازد. چنین استدلال میشود که لورکا با تمرکز بر «میل زنانه» و درهمشکستن مدل تکصدا، «پیشروندۀ» و «پارانوئیدیِ» روایت رئالیسمی ادیپمحور، بهنوعی «قلمروزدایی» دست میزند که سوژگی را منوط به تسلیم در برابر قدرت مردانه نمیداند. لورکا با تمرکز بر «میل شیزوئیدی»، نه تنها در راستای چالش دوانگارههای حاکم گام برمیدارد، بلکه با بازقلمروسازی «هویت زنانه» میکوشد هنجارهای درونیشده را به منزلۀ نوعی «برساخت» معرفی کند که اصل واقعیت زنانگی را پنهان کردهاند. از اینرو، میتوان گفت که از منظر لورکا ظهور فرهنگی پویا ماحصل تقابلی آگاهانه با گفتمان حاکم و هنجارهای زنانگی از پیش تعیینشده است که ناگزیر از رستاخیز میل شیزوئیدی، «زنشدگی» و مقابله با گفتمان پارانوئید ادیپمحور است.
ارتباطات
علی باغدار دلگشا
چکیده
همزمان با انتشار مطبوعات زنان از سال 1289 شمسی، شرایطی فراهم شد تا زنان بتوانند علاوه بر نقد بیشتر ساختارهای اجتماعی از زبانِ جدید مانند شعر و داستان نیز برای طرح دیدگاههای خود استفاده نمایند. پژوهش پیشرو که به روش کیفی، با استفاده از فن تحلیل محتوا و با تأکید شاخص بر روی متون داستانیِ مندرج در مطبوعات زننگار منتشر شده در فاصلۀ ...
بیشتر
همزمان با انتشار مطبوعات زنان از سال 1289 شمسی، شرایطی فراهم شد تا زنان بتوانند علاوه بر نقد بیشتر ساختارهای اجتماعی از زبانِ جدید مانند شعر و داستان نیز برای طرح دیدگاههای خود استفاده نمایند. پژوهش پیشرو که به روش کیفی، با استفاده از فن تحلیل محتوا و با تأکید شاخص بر روی متون داستانیِ مندرج در مطبوعات زننگار منتشر شده در فاصلۀ سالهای 1289 (سال انتشار نخستین روزنامۀ زنان) تا سال 1311 (سال آخر انتشار جریدۀ عالم نسوان) گردآوری شده در تلاش است تا به این پرسش پاسخ دهد که زنان در مکتوبات داستانیِ خود به طرح چه موضوعاتی پرداختهاند؟ مهمترین خواستۀ آنان چه بوده و چه چیزی را به عنوان اصلیترین عامل انقیاد زنان معرفی کردهاند؟ برشماری کامل و غیرگزینشی جراید زننگار در دورۀ مورد بحث، شامل 167 شمارۀ نشریات زننگار برابر با 4401 (چهار هزار و چهارصد و یک) برگ مطبوعاتی نشان میدهد در 67 داستان زننویس منتشر شده در اوراق مطبوعاتیِ زنان در فاصلۀ سالهای 1289 تا سال 1311 شمسی، موضوع محوری این متون داستانی: حقوق زنان در امر ازدواج- زندگی و طلاق، نقد ازدواج اجباری، ازدواج زودهنگام (کودک همسری) و نقد تعدد زوجات میباشد. همچنین رفتار "مادران نادان" اصلیترین عامل تیرهبختی زنان معرفی شده است.
هنر
الاء بصل؛ ابوالقاسم دادور؛ فاطمه کاتب؛ مریم مونسی سرخه
چکیده
اساطیر رومی به دلیل تجسم خدایان در قالب پیکرههایی انسانی با تواناییهای ماوراءطبیعی، دارای جایگاهی مقدس و جاودانه بودهاند و از ارزش هنری و تاریخی برخوردارند. اسطورهها شامل خدایان، نیمهخدایان و صحنههای حماسی و نمادین، در نقاشیهای دیواری رومی سوریه تصویر شدهاند. این نقاشیها به نمایش رسوم و اصول اخلاقی میپردازند و نحوۀ ...
بیشتر
اساطیر رومی به دلیل تجسم خدایان در قالب پیکرههایی انسانی با تواناییهای ماوراءطبیعی، دارای جایگاهی مقدس و جاودانه بودهاند و از ارزش هنری و تاریخی برخوردارند. اسطورهها شامل خدایان، نیمهخدایان و صحنههای حماسی و نمادین، در نقاشیهای دیواری رومی سوریه تصویر شدهاند. این نقاشیها به نمایش رسوم و اصول اخلاقی میپردازند و نحوۀ پیروی از مذهب و ارزش کارکردی و درونی جامعه را بیان میکنند. پوشش زن، بهعنوان مؤلفهای نشانگر تمدن، در بخش مهمی از جامعۀ سوری روم تجسم یافته است. هدف، شناسایی مضامین اسطورهای در نقوش انسانی و شناخت معانی آنهاست. در این راستا فرمهای ظاهری پوشش زن در پنج نقاشی دیواری بررسی و سپس با پوشش زن سوری در دورۀ روم تطبیق داده میشود که با مؤلفههای نیاز و نهاد مالینوفسکی تحلیل میشود. پرسش آنست که از منظر کارکردگرایی، وجوه اشتراک و افتراق پوشاک در نقاشیهای دیواری و زنان سوریۀ دورۀ روم با تأکید بر عناصر اسطورهای مالینوفسکی چیست؟ نتایج نشان داد که نوع پوشش زنان و رنگهای بهکاررفته در نقاشیها و لباس زنان سوریۀ دورۀ روم، علاوهبر پاسخگویی به نیاز به پوشش، در جهت پاسخگویی به نیازهای فرهنگی و انسجام روحی ازقبیل اخلاقمداری، باورهای اجتماعی و دینمداری نیز برآمده است. در جامعۀ سوریۀ دورۀ روم، نهادها در خدمت برآوردهکردن نیازهای زنان بودند و نقش مثبتی در بقای کلی جامعه داشتند. روش پژوهش، تطبیق تاریخی- تحلیلی و شیوۀ گردآوری اطلاعات، اسنادی است.
تاریخی
مریم سعیدیان جزی؛ زهرا سادات کشاورز
چکیده
پژوهش حاضر به روش اسنادی و به شیوۀ توصیفی-تحلیلی، و به استناد دادههای تاریخی موجود درخصوص زنان در عصر صفویه، وضعیت آنان را براساس متغیرهای الگویی پیشنهادشده در نظریۀ کارکردگرایی ساختاری تالکوت پارسونز بازترسیم میکند تا مفروضاتی را آزمون کند. همچنین مقدماتی از تمرین تحلیلی یک امر تاریخی به استناد دادههای تاریخی و براساس مبانی ...
بیشتر
پژوهش حاضر به روش اسنادی و به شیوۀ توصیفی-تحلیلی، و به استناد دادههای تاریخی موجود درخصوص زنان در عصر صفویه، وضعیت آنان را براساس متغیرهای الگویی پیشنهادشده در نظریۀ کارکردگرایی ساختاری تالکوت پارسونز بازترسیم میکند تا مفروضاتی را آزمون کند. همچنین مقدماتی از تمرین تحلیلی یک امر تاریخی به استناد دادههای تاریخی و براساس مبانی نظری مشخص را به سنتی میانرشتهای بدل سازد که علم تاریخ را به سایر دپارتمانهای علوم اجتماعی متصل میکند. سؤال اصلی پژوهش آن است که زنان در عصر صفوی چگونه توانستهاند در سیستم اجتماعی عصر خود مؤثر باشند. فرضیۀ پژوهش آن است که زنان نقشی مؤثر در گذار جامعۀ وقت از وضعیت سنتی به پساسنتی داشتهاند و این نقش را با عبور از نقشهای انتسابی و عاطفی و عامگرا و کیفیتی، به نقشهای اکتسابی و فراعاطفی و خاصگرا و عملکردی، تا حدودی فراهم ساختند و به تبدیل جامعۀ عصر صفوی به یک جامعۀ شبهانتقالی و پویا کمک کردند. نتایج نشان میدهد این گذار مقدماتی سبب شده است که انتقال انرژی و اطلاعات از نظامها و خردهنظامها با نقشآفرینی زنان، بهجای آنکه صرفاً از طریق نقشهای انتسابی و خاصگرا و... صورت بگیرد، از طریق نقشهای اکتسابی و عامگرا و... نیز صورت بگیرد و مقدمات پیکرهبندی جدیدی از سایبرنتیک سیستم عصر صفوی ایجاد شود.
ادبیات
مرضیه ایمانی؛ رضا پیشقدم؛ شیما ابراهیمی
چکیده
رابطۀ سالم مدرس و دانشجو میتواند فرصتی برای رشد فردی و تحصیلی فراهم کند. آنچه میان رابطۀ سالم و ناسالم تفاوت ایجاد میکند، استفاده از زبان و رفتاری نوازشی یا سرکوبگر است که به آن نوازه میگویند. به طور معمول، زبان نوازهها معیار و غیرادبی است که نوع ادبی آن، با این پیشفرض که با ترکیب ادبیات و نوازه میتوان فرصتی برای کاربرد ...
بیشتر
رابطۀ سالم مدرس و دانشجو میتواند فرصتی برای رشد فردی و تحصیلی فراهم کند. آنچه میان رابطۀ سالم و ناسالم تفاوت ایجاد میکند، استفاده از زبان و رفتاری نوازشی یا سرکوبگر است که به آن نوازه میگویند. به طور معمول، زبان نوازهها معیار و غیرادبی است که نوع ادبی آن، با این پیشفرض که با ترکیب ادبیات و نوازه میتوان فرصتی برای کاربرد خلاقانۀ زبان و پیوند زبان، فرهنگ و ادبیات فراهم کرد، مطرح شده است. بدینمنظور، مطالعۀ حاضر با هدف بررسی ترجیحات نوازهگیری دانشجویان به دریافت نوازۀ ادبی و غیرادبی، به روش کمی انجام شد. هدف از بررسی جنسیت، آگاهی از تفاوت و تمایل زنان و مردان به نوازۀ ادبی و غیرادبی است؛ زیرا آنان با وجود رشد در بستر زیستی و فرهنگی مشابه، ممکن است نگرش متفاوتی داشته باشند. حجم نمونه 411 دانشجو (133 مرد، 278 زن) در مقاطع و رشتههای تحصیلی گوناگون بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامۀ محقق ساختۀ نوازههای ادبی و غیرادبی است. نتایج نشان داد که زنان به نوازۀ غیرادبی و مردان به نوازۀ ادبی تمایل بیشتری دارند. علت انتخاب نوازههای ادبی توسط مردان و نوازههای غیرادبی توسط زنان را میتوان با ویژگیهای شخصیتی آنها، آداب گفتگو میان زنان و مردان، جایگاه اجتماعی آنها که منجر به انتخاب زبان نوازهها میشود و عدم وجود رابطهای صمیمی میان مدرس و دانشجوی غیرهمجنس و ویژگیهای متفاوت زبان ادبی و غیرادبی توجیه کرد.
ادبیات
نادیا احمدی نیک؛ غلامرضا پیروز
چکیده
بازتاب ایده و طرحهای فمینیستی در متون ادبیات داستانی موجب شد تا در برهههای مختلف، زنان تمایل زیادی به خلق متون زنمحورانه پیدا کنند. اکنون با نگاهی گذرا بر پژوهشهای پیشین در نقد رمان نفرین خاکستری (1381) اثر مهسا محبعلی، کاملاً مشخص میشود اکثر این پژوهشها در قالب مقاله و پایاننامه، این اثر را صرفاً متنی فمینیستی در نظر گرفتهاند ...
بیشتر
بازتاب ایده و طرحهای فمینیستی در متون ادبیات داستانی موجب شد تا در برهههای مختلف، زنان تمایل زیادی به خلق متون زنمحورانه پیدا کنند. اکنون با نگاهی گذرا بر پژوهشهای پیشین در نقد رمان نفرین خاکستری (1381) اثر مهسا محبعلی، کاملاً مشخص میشود اکثر این پژوهشها در قالب مقاله و پایاننامه، این اثر را صرفاً متنی فمینیستی در نظر گرفتهاند و به تحلیل عناصر این رویکرد اکتفا کردهاند، درحالیکه نویسندگان در جستار پیش رو سعی کردهاند موضوع مغفول ماندۀ پژوهشهای دیگر منتقدان در خصوص نقد فمینیستی رمان نفرین خاکستری را با پرسشی جدی روبهرو سازند. میتوان مهمترین پیشفرض این جستار را برطرفساختن ابهام رویکردی نویسنده با توجه به تلاش آرمانگرایانهاش در نظر گرفت. بدین منظور نویسندگان این مقاله درصدد نقد و بررسی رویکرد انتقادی و اعتراضی مهسا محبعلی نسبت به فمینیسم رادیکال در قالب رمان نفرین خاکستری هستند. این مقاله پژوهشی است به روش تحلیل محتوای کیفی، که با استفاده از منابع اسنادی، کتابخانهای، مصاحبه و سایتهای معتبر بر مبنای استنباط نویسندگان از تحلیل دادههای تحقیق فراهم آمده است. مهمترین دستاورد این پژوهش استخراج و تحلیل درونمتنی مؤلفههایی در حیطۀ فمینیسم رادیکالی همچون: بکرزایی- خودباروری، مردستیزی و تحقق فردیت زن است که محبعلی با استفاده از این موارد در میانۀ داستان با تغییر عقیده بر این حقیقت تأکید میکند که آموزههای شالودهشکنانۀ فمینیسم رادیکال در کاهش نابرابریها و ظلمهای جنسیتی به توفیقهای قابلاعتنایی دست نیافته است و اینگونه مبانی نظری فمینیستهای رادیکال را زیر سؤال برده است.
هنر
ثریا رادامین؛ منظر محمدی؛ فریده حاجیانی
چکیده
جین شینودا بولن (پیرو مکتب یونگ) با توجه به اسطورههای یونانی، هفت کهنالگو (آتنا، آرتمیس، هستیا، دیمیتر، پرسفون، هرا و آفرودیت) را در ناخودآگاه انسان متمایز کرد و به زنان امروزی تعمیم داد؛ چنانچه این کهنالگوها از حالت تعادل خارج شوند برخی ویژگیهای شخصیتی به سایه فرو میروند؛ جهت تعادل کهنالگوها علاوه بر روشهای روانکاوی میتوان ...
بیشتر
جین شینودا بولن (پیرو مکتب یونگ) با توجه به اسطورههای یونانی، هفت کهنالگو (آتنا، آرتمیس، هستیا، دیمیتر، پرسفون، هرا و آفرودیت) را در ناخودآگاه انسان متمایز کرد و به زنان امروزی تعمیم داد؛ چنانچه این کهنالگوها از حالت تعادل خارج شوند برخی ویژگیهای شخصیتی به سایه فرو میروند؛ جهت تعادل کهنالگوها علاوه بر روشهای روانکاوی میتوان از تغییر سبک پوشش بهعنوان یک راه بهبود تکمیلی استفاده کرد. پرسش این است که چگونه میتوان بر اساس دیدگاه کهنالگویی جین شینودا بولن، لباس اجتماعی را که در جهت رفع سایههای شخصیتی (بانوان) مؤثر باشد طراحی کرد؟ در این زمینه میتوان با شناخت سایههای شخصیتی، نقاط ضعف و قوت آنها، و با توجه به تأثیری که پوشش بر روان دارد، اقدام به طراحی سبک پوششی کرد که در جهت تکمیل درمان ثمربخش باشد. پژوهش حاضر از نوع کیفی و کمی است و ابزار مورد استفاده در جمعآوری دادهها پرسشنامه بوده است. جامعۀ آماری 254 نفر از بانوان 45-20 ساله شهر تهران است که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی انجام شده است. طبق آمارگیری انجام شده، حدود 40 درصد از بانوان تهرانی دارای سایة شخصیتی هستند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS در قالب آمار توصیفی به صورت فراوانی و درصد انجام شد. نتایج حاکی از آن است که چنانچه بتوان از طرح، نقش، فرم، رنگ، طراحی و... که شخص را درگیر ارتباط با خود کند در سبک پوششی استفاده کرد، میتوان از آن بهعنوان یک راه حل در کنار راه حلهای روانکاوانة دیگر بهره برد.
هنر
مرضیه جعفرپور؛ زهره طباطبایی جبلی
چکیده
آنچه در قاموس ما مرگ نام گرفته و به تلخی از آن یاد میکنیم، در نگاه انسان برزگر، پیوند درگذشتگان با زمین و انتظاری برای رستاخیز بود؛ همچون دانهای که به امید تجدید حیات در خاک دفن میکرد. شواهد برجای مانده از شیوههای سوگواری، گویا است که در این وادی، زنان نقش مهمتری ایفا میکردهاند؛ چنانکه نقش بهسزائی در آئینهای برزگری ...
بیشتر
آنچه در قاموس ما مرگ نام گرفته و به تلخی از آن یاد میکنیم، در نگاه انسان برزگر، پیوند درگذشتگان با زمین و انتظاری برای رستاخیز بود؛ همچون دانهای که به امید تجدید حیات در خاک دفن میکرد. شواهد برجای مانده از شیوههای سوگواری، گویا است که در این وادی، زنان نقش مهمتری ایفا میکردهاند؛ چنانکه نقش بهسزائی در آئینهای برزگری داشتهاند. بنابراین جستار حاضر، با هدف تبیین نقش زنان در آئینهای سوگواری و ارتباط آن با آئینهای کشاورزی، درصدد است به این پرسشها پاسخ دهد که چرا کنشگران آئینهای سوگ اغلب زنان هستند؟ و آیا ارتباطی بین آئینهای سوگواری و آئینهای کشاورزی وجود دارد؟ در همین راستا این پژوهش، هشت نگاره ایرانی با مضمون سوگ از دوره ایلخانی تا صفویه را به روشی تاریخی–تحلیلی با کاربست رویکرد آیکونوگرافی تحلیل کرد. نتایج نشان میدهد آئینهای سوگواری ذاتاً جهت فعالسازی قوای نباتات -که در قالب ایزدان گیاهی تجسد یافتهاند- صورت میپذیرفت. این پویه طی استحالهای کلی، از سوگواری برای خدای نباتی آغاز، سپس به سوگواری برای شخصیتهای اساطیری-حماسی و نهایتاً شخصیتهای تاریخی دگرسان شد. بر مبنای قرینهسازی سوگواری و کشاورزی، از آنجا که حضور زنان در زمینهای زراعی مبارک انگاشته میشد، حضور ایشان در سوگواریها توجیه میپذیرد.
جامعه شناسی
سمیه عرب خراسانی؛ طاهره ملکی
چکیده
در راستای شناخت مؤلفههای مردانگی مردان ایرانی و به عنوان حوزهای از مطالعات مردان، میتوان به فرهنگ شفاهی و ضربالمثلها پرداخت. مطالعات مردان یکی از حوزههای نوظهور مطالعات جامعهشناسی و جنسیت است که در جهت شناخت بیشتر مردان و بررسی رفتار، انتظارات، انتسابات و هویت ذاتی مردانه گام مؤثری برداشته است. بررسی ضربالمثلها از ...
بیشتر
در راستای شناخت مؤلفههای مردانگی مردان ایرانی و به عنوان حوزهای از مطالعات مردان، میتوان به فرهنگ شفاهی و ضربالمثلها پرداخت. مطالعات مردان یکی از حوزههای نوظهور مطالعات جامعهشناسی و جنسیت است که در جهت شناخت بیشتر مردان و بررسی رفتار، انتظارات، انتسابات و هویت ذاتی مردانه گام مؤثری برداشته است. بررسی ضربالمثلها از آن جهت اهمیت دارد که پل ارتباطی میان محقق و فرهنگ عامه و شناخت هرچه بیشتر عقاید اعضای یک جامعه است. این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوای انجام شده است. در این پژوهش 803 ضربالمثل با کلیدواژههای مرد، شوهر،دایی، عمو، پدر،پسر و داماد انتخاب و بررسی شدند. تحلیل محتوای ضربالمثلها به تعداد هفتاد و هشت زیر مؤلفه از ده مؤلفهی کلی منجر و در نهایت با محوریت مؤلفهی کلی «مردانگی به مثابه امر متناقض» به سرانجام رسید. امر متناقض مردانگی خصوصیاتی دارد که ازجمله آن میتوان به آغاز آن از وضعیتی غیر روشن اشاره داشت. ناروشنی و ابهام مردانگی به آن معناست که مشخص نیست از چه زمانی مردان به این صفات متصف شدهاند و آیا زمانی بوده است که مردان رفتار مردانگی متفاوتی با زنان داشته باشند؟ وجه دوم مردانگی به عنوان امر متناقض تقابل و تخالف با زنان است. این مهم از آن جهت محل بررسی است که به چه دلیل و در چه فرایندی متفاوت بودن به معنای متغایر و متعابد بودن فهم و در نهایت آنچه تفاوت تبدیل به تقابل میان و برای آن شواهد متعددی نیز ارائه شده است.
ادبیات
خلیل بیگزاده؛ نازنین نامداری
چکیده
هوّیت فرآیند پاسخگویی آگاهانه فرد یا قوم یا ملت به «چیستی و کیستی» خود است و شناخت ارزشهای هوّیت تاریخی یک قوم یا ملت در تحقق اهداف مهمّ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنها کارگشاست. تصویرشناسی فرهنگی دانشی است که فرهنگ جوامع بشری و ویژگیهای آن را از رهگذر آثار ادبی و هنری بررسی میکند و موضوع آن بیشتر بررسی بازتاب ذهنیّت ...
بیشتر
هوّیت فرآیند پاسخگویی آگاهانه فرد یا قوم یا ملت به «چیستی و کیستی» خود است و شناخت ارزشهای هوّیت تاریخی یک قوم یا ملت در تحقق اهداف مهمّ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنها کارگشاست. تصویرشناسی فرهنگی دانشی است که فرهنگ جوامع بشری و ویژگیهای آن را از رهگذر آثار ادبی و هنری بررسی میکند و موضوع آن بیشتر بررسی بازتاب ذهنیّت یا استدلال یک فرد یا گروه یا ملت و تصویر آنها در سفرنامههاست. سیاحان مستشرق سیمای زنان ایرانی را در سفرنامههای خود آوردهاند، چنانکه جهانگردانی مانند تاورنیه و سانسون جایگاه، نقش و هویّت زنان ایرانی عصر صفوی را در سفرنامة خود توصیف و گاهی بر پایة کلیشههای ذهنی قضاوت کردهاند. این پژوهش با هدف تبیین جایگاه، نقش و هویّت زنان ایرانی عصر صفوی در سفرنامههای تاورنیه و سانسون بر پایة انگارۀ تصویرشناسی فرهنگی به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و نگاه واقعی و کلیشههای ذهنی آنها را به زنان ایرانی عصر صفوی بررسی کردهاست. دستاورد پژوهش حاکی است که زنان ایرانی در کانون نگاه واقعی و کلیشهای سفرنامهنویسان دورۀ صفوی بودهاند، چنانکه زیبایی، ازدواج، باروری و پسرآوری، بالاترین خواستۀ جامعة مردسالار این دوره از زنان بودهاست. البتّه چگونگی برخورد جامعۀ مردسالار با زنان افزون بر زیبایی، ازدواج، پذیرش چندهمسری و پسرآوری، متفاوت بودهاست، چنانکه زنان درباری منفعل نیستند، بلکه همواره برای کسب مهارت و حضور در عرصههای اجتماعی تلاش کرده و مهارتهایی مانند شکار، تیراندازی، اسبسواری، گلدوزی و ... کسب کردهاند و سفرنامهنویسان این عدم انفعال را در کلیشههای ذهنی به زنان عامه نیز نسبت دادهاند.
ادبیات
کوثر احسن مقدم؛ عبدالله رادمرد؛ مریم صالحی نیا
چکیده
استعاره بهمثابه زبانی نمادین و غیرمستقیم، حامل معناهای افزوده و پنهان است. ردّپای استعارهها و کلیشههای جنسیتی را در روایتهای تفسیری نیز میتوان پیگرفت. در این پژوهش داستانهای تفسیری سه تفسیر فارسی روض الجنان، جلاء الاذهان و منهج الصادقین، مبنای کار قرار گرفتهاند. در این مقاله ابتدا روایتهایی را که از استعارههای ...
بیشتر
استعاره بهمثابه زبانی نمادین و غیرمستقیم، حامل معناهای افزوده و پنهان است. ردّپای استعارهها و کلیشههای جنسیتی را در روایتهای تفسیری نیز میتوان پیگرفت. در این پژوهش داستانهای تفسیری سه تفسیر فارسی روض الجنان، جلاء الاذهان و منهج الصادقین، مبنای کار قرار گرفتهاند. در این مقاله ابتدا روایتهایی را که از استعارههای جنسیتی استفاده کردهاند یا مضمون آنها، یادآور استعارههای جنسیتی است، انتخاب شده است و سپس با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، بار ارزشی این استعارهها و ارتباط آنها با کلیشههای جنسیتی بررسی شده است. استعارههایی نظیر «عروس قرآن»؛ «امرأة کاعب»؛ «فراش»؛ «بیوت»؛ «عتبه» و «دنیا» نمونههایی از استعارههای جنسیتی در این روایتهاست که برخی بار ارزشی مثبت و برخی بار منفی دارند. مهمترین نتایج این تحقیق عبارتند از اینکه اغلب استعارههای منفی دربارۀ زن حول نقش زن بهمثابه همسر یا شریک جنسی و با تأکید بر بعد جسمانی وی شکل گرفته است. این استعارهها متأثر از کلیشههای جنسیتی رایجی است که بار منفی دارند. در نقطۀ مقابل، بیشتر استعارههای مثبت حول نقش مادری و صفاتی نظیر مهربانی، خلق، اصل و ابتدا در نقش مادری شکل گرفتهاند. همچنین این پژوهش نشان میدهد پیکر زن در دو وجه «پیکر بهشتی» و «پیکر دوزخی» نمود یافته است که پیکر بهشتی زن، نماد التذاذ کامل و بهرهمندی است و پیکر دوزخی زن، نماد فریبندگی، گناه، تمثل شیطان و زناکاری است. علیرغم تلاش شریعت در تقبیح نگرشهای زنستیزانه، رواج استعارههای جنسیتی دربارۀ زنان در دورههای تاریخی مختلف، در میان مفسران تفاوت چشمگیری نداشته است.
روانشناسی
قدرت الله علیرضایی؛ غلامرضا سالمیان؛ فاطمه کلاهچیان
چکیده
یونگ روانپزشک سوئیسی، در روانشناسی تحلیلی خود کهنالگوهای بسیاری را مطرح کردهاست که میتوانند معیارها و ملاکهای مفیدی در سنجش، بررسی و تحلیل آثار ادبی در نقد روانشناختی باشند. یکی از مهمترین و حیاتیترین این کهنالگوها، کهنالگوی «مادرمثالی» است که تصویری ذهنی و جهانشمول در شخصیّت و فردیّت بشر است و به دو صورت ...
بیشتر
یونگ روانپزشک سوئیسی، در روانشناسی تحلیلی خود کهنالگوهای بسیاری را مطرح کردهاست که میتوانند معیارها و ملاکهای مفیدی در سنجش، بررسی و تحلیل آثار ادبی در نقد روانشناختی باشند. یکی از مهمترین و حیاتیترین این کهنالگوها، کهنالگوی «مادرمثالی» است که تصویری ذهنی و جهانشمول در شخصیّت و فردیّت بشر است و به دو صورت مثبت و منفی جلوه میکند. سیمین بهبهانی از جمله شاعران معاصر ادبیّات فارسی است که نمودهای مادرمثالی در اشعار او بازتاب داشتهاست. پژوهش حاضر که به روش تحلیلی- توصیفی انجام گرفتهاست، به دنبال کشف نمودهای کهنالگویی مادرمثالی در مفاهیم و سازههای شعری سیمین بهبهانی و شناسایی نمودهای مثبت و منفی آن با نگرش نقد اسطورهای- روانشناختی است. نتایج پژوهش نشان از بازتاب 60 درصدی نمود مثبت و 40 درصدی نمود منفی مادرمثالی در شعر سیمین دارد؛ در شکل مثبت به ترتیب بسامد، همذاتپنداری با گیاهان، مادرزمینی، زایش و پرورش، شوق و شفقّت و فصل بهار بیشترین نمود را دارند و در بُعد منفی بیشترین بسامد مربوط به فصلهای منفی، مرگاندیشی، شب، مرداب و زمین سترون است. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
جامعه شناسی
فاطمه یمینی؛ طلیعه خادمیان؛ حسین دهقان
چکیده
ناسزاگویی به عنوان بارزترین ویژگی موسیقی عامه پسند رپ، شاخصهای زبانی اجتماعی را در ادبیات افراد جامعه تغییر میدهد. هدف این پژوهش کشف و بررسی دلالت های ذهنی و معنایی دختران هوادار تتلو از گوش دادن به آهنگ های ناسزاگوی اوست که با روش کیفی و تکنیک نظریهی زمینهای و استفاده از مصاحبه های عمیق نیمه ساخت یافته با تعداد25 نفر از تتلیتی ...
بیشتر
ناسزاگویی به عنوان بارزترین ویژگی موسیقی عامه پسند رپ، شاخصهای زبانی اجتماعی را در ادبیات افراد جامعه تغییر میدهد. هدف این پژوهش کشف و بررسی دلالت های ذهنی و معنایی دختران هوادار تتلو از گوش دادن به آهنگ های ناسزاگوی اوست که با روش کیفی و تکنیک نظریهی زمینهای و استفاده از مصاحبه های عمیق نیمه ساخت یافته با تعداد25 نفر از تتلیتی ها انجام گرفته است. نمونهها بر اساس نمونه گیری هدفمند گلوله برفی انتخاب شدند. مصاحبهها با رسیدن به اشباع نظری متوقف گردید.مدل پارادایمی حاصل از تفسیر نظرات دختران هوادار نشان می دهد که (مقبولیت آهنگ های ناسزاگو) در ارتباط با مجموعه ای از شرایط علی(بستر اجتماعی فرهنگی- موقعیتهای خاص- همذات پنداری- جذابیت تجربه زیسته هنرمند- مجوز نگرفتن و طرد شدن از جامعه- پیشینه خانوادگی خواننده)، شرایط زمینهای( فقر- بیکاری- انزوا- نداشتن سرگرمی)، شرایط مداخله گر(سلطه صنعت موسیقی- گروه همسالان) معنا می یابد. دختران با بهره گیری از استراتژیهای(عادی بودن ناسزا در سبک رپ - دلنشین بودن ناسزا ) ناسزاگویی در موسیقی خیابانی را توجیه میکنند که از جمله پیامدهای آن ( تخلیه انرژی- ایجاد گفتمان ناسزاگویی در ادبیات جامعه- عادی شدن ناسزاگویی به اطرافیان- تشدید ناسزاگویی در آهنگ های جدید - گرایش به نیهیلیسم )می باشد. هواداران، خود و خواننده را طرد شده از جامعه و قربانی ظلم و تبعیض احساس می کنند و به دلیل اینکه در برابر تبعیضها، فاقد قدرت عمل هستند، به افراد درمانده و ضعیفی میمانند که صرفاً با استفاده از ناسزا، قادر به ابراز خشمشان هستند.
هنر
ثمره رضائی؛ عطیه یوزباشی
چکیده
سقانفارها بناهایی مربوط به دورهی قاجاراند که برخاسته از معماری بومی و آیینی مازندران هستند. در نقوش تصویری دیوارنگارههای سقانفار کیجاتکیه بابل، مضامین تصویری با محوریت زن به وفور دیده میشود. این پژوهش با هدف شناخت مضامین تصویری دیوارنگارههای سقانفار کیجا تکیه بابل و علل اهمیت نقشمایه زن و تحلیل بار معنایی این نقوش بر اساس ...
بیشتر
سقانفارها بناهایی مربوط به دورهی قاجاراند که برخاسته از معماری بومی و آیینی مازندران هستند. در نقوش تصویری دیوارنگارههای سقانفار کیجاتکیه بابل، مضامین تصویری با محوریت زن به وفور دیده میشود. این پژوهش با هدف شناخت مضامین تصویری دیوارنگارههای سقانفار کیجا تکیه بابل و علل اهمیت نقشمایه زن و تحلیل بار معنایی این نقوش بر اساس رویکرد شمایلشناسی صورت گرفته است. سؤالات پژوهش: 1- چه مضامینی در دیوارنگارههای سقانفار کیجاتکیه بابل قابل مشاهده شده است؟ 2- دلایل ظهور و وفور نقشمایه زنانه در دیوارنگارههای سقانفار کیجاتکیه بابل چیست؟ 3- بار معنایی لایههای نقشمایه زن در سقانفار کیجاتکیه بابل بر اساس رویکرد شمایلشناسی چیست؟
این پژوهش از نظر هدف بنیادی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است. از هر تقسیمبندی نقوش سقانفارها به شیوهی غیرتصادفی (حماسی، ماورایی، نمادین و فعالیت روزمره) یک تصویر شاخص با رویکرد شمایلشناسی تشریح شده است. مسألهی باز تعریف نقش زن در جامعه، خانواده و عرصهی هنر در دوران قاجار اوج گرفت. از سویی دیگر، تأثیر منطقهی جغرافیایی و شیوهی امرار معاش مفهوم جنسیت را در مناطق شمالی ایران متحول نمود. در ظهور نقشمایه زنان، عوامل تاریخی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حائز اهمیت میباشند. همزمانی برههی تاریخی بنای تکیه با دورهی قاجار، تغییرات بنیادین در روابط اجتماعی، سبک پوشش، جایگاه سیاسی و تعدد تصاویر زنان در دوره قاجار گویای پیوند مستقیم این نقوش با تحولات سیاسی-اجتماعی حاکم بر جامعهی زمان خود است و تأثیرپذیری هنرمندان بومی در انعکاس از شرایط سیاسی و اجتماعی را در یک بافت تاریخی خاص روایت میکند.
ادبیات
عزت ملاابراهیمی؛ ستاره نوبخت؛ محمد رضا کوهی
چکیده
پیر بوردیو، مردمشناس معاصر فرانسوی است که به قابلیتهای ادبیات و ترسیم اوضاع اجتماعی توجه ویژهای دارد. از نظر او قدرت یافتن یک فرد در میدانهای مختلف و میزان سهیم شدن او در مدیریت میدان قدرت به یک سرمایۀ خاص بستگی ندارد، بلکه به حجم و ترکیبی از انواع سرمایهها وابسته است. از آنجا که جامعهشناسی انتقادی بوردیو، افزون بر بُعد عینی ...
بیشتر
پیر بوردیو، مردمشناس معاصر فرانسوی است که به قابلیتهای ادبیات و ترسیم اوضاع اجتماعی توجه ویژهای دارد. از نظر او قدرت یافتن یک فرد در میدانهای مختلف و میزان سهیم شدن او در مدیریت میدان قدرت به یک سرمایۀ خاص بستگی ندارد، بلکه به حجم و ترکیبی از انواع سرمایهها وابسته است. از آنجا که جامعهشناسی انتقادی بوردیو، افزون بر بُعد عینی و ساختاری، بُعد ذهنی حیات اجتماعی را نیز مورد توجه قرار میدهد، میتواند ظرفیت لازم برای بازشناسی انواع سرمایههای اجتماعی در رمان کرنفال المدینه را در اختیار نویسندگان قرار دهد تا مخاطبان خود را به درک شرایط جامعه فلسطین رهنمون سازند. از این رو آنان در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریۀ پیر بوردیو، به ارزیابی این رمان پرداخته و آن را در چهار سطح سرمایه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نمادین مورد واکاوی قرار دادهاند. یافتههای تحقیق نشان میدهد که سرمایه اجتماعی مردم فلسطین، به شدت رنگ باخته و سبب ایجاد محدودیتها و کاستیهایی در سرمایههای اقتصادی و فرهنگی آنها شده است. اما حضور پررنگ عشق در انواع خانوادگی و ملی، به عنوان سرمایه نمادین بارزی در داستان محسوب میشود. مبارزه با اشغالگری و امیدواری برای رفع محدودیتهای ریشهای نیز، عامل نجاتدهنده و امیدبخشی دیگری در این داستان است. در حقیقت سرمایه نمادین را میتوان اهرم موثری برای مواجهه با مشکلات فردی و اجتماعی شخصیتهای داستان و به طور کل مردم فلسطین، در شرایط سخت و آشفته اجتماعی به شمار آورد.
ارتباطات
آیلین دائمی؛ مریم عباچی؛ سید علی میر ابراهیمی
چکیده
سینما بهمثابه عنصری فرهنگی و بهعنوان یکی از عرصههای بازنمایی مسائل اجتماعی، نقش مؤثری در افزایش سطح آگاهی جامعه و در پی آن کاهش سوءگیری شناختی در این قلمرو دارد. یکی از این بازنماییها، خشونت علیه زنان و در پی آن بزهدیدگی این قشر آسیبپذیر است. تحقیق حاضر با هدف بررسی جرمشناختی بازنمایی بزهدیدگی زنان در آثار سینمایی، به ...
بیشتر
سینما بهمثابه عنصری فرهنگی و بهعنوان یکی از عرصههای بازنمایی مسائل اجتماعی، نقش مؤثری در افزایش سطح آگاهی جامعه و در پی آن کاهش سوءگیری شناختی در این قلمرو دارد. یکی از این بازنماییها، خشونت علیه زنان و در پی آن بزهدیدگی این قشر آسیبپذیر است. تحقیق حاضر با هدف بررسی جرمشناختی بازنمایی بزهدیدگی زنان در آثار سینمایی، به مطالعه موردی فیلم سینمایی رگ خواب با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد جهتدار پرداخته است. یافتههای تحقیق بیانگر این امر میباشند که شخصیت اصلی فیلم، مینا، بهعنوان بزهدیده ایدهآل ناشی از ساختارهای اجتماعی و با انتخاب سبک زندگی ریسکپذیر موجب شتابدهندگی در بزهدیدگی خود شده که در نبود حمایتهای اجتماعی و قانونی، بزهدیدگی مکرر و ثانویه او را بههمراه داشته که بازنمایی گوشهای از واقعیت است. همچنین، از آنجایی که واقعیت اجتماع در قلمرو بزهدیدگی زنان بهمراتب جدیتراز بازنمایی آن در آثار سینمایی است و عدم توجه به این مقوله میتواند تأثیرات جبرانناپذیری بر پیکره جامعه بر جای گذارد، بهعنوان نتیجه این تحقیق، به ضرورت ساخت آثاری سینمایی بدون سانسورهای فرهنگی برای حساسسازی، آگاهیبخشی و ایمنسازی افراد در جامعه بهعنوان مخاطبان عام و جهت پیشگیری از بزهدیدگی اولیه و مکرر آنان و همچنین در راستای اثرگذاری بر سیاستگذاریها و قانونگذاریهای هدفمند و حمایتی، بهویژه در زمینه رفع تبعیض علیه زنان و دسترسی قربانیان در هر شکل و قالبی به نظام عدالت کیفری با تمرکز بر مخاطبان خاص و در راستای پیشگیری از بزه-دیدگی ثانویه، در جهت اهداف جرمشناسی کاربردی و مهار خشونت علیه زنان در جامعه، تأکید شدهاست.
هنر
مینا محمدی وکیل؛ نیلوفر شفیعی
چکیده
یکی از عمده شاخصههای شناختی انسان، خصوصاً در عصر مدرن و پس از آن، مسئلة هویت جنسیتی است که از طریق آن مرز میان خود و دیگری قابل ادراک شده و قلمرو تعریف و تحدید ماهوی شخص معین میگردد. بازتاب این مسئله در آثار هنرمندان معاصر، به ویژه هنرمندان زن مسلمان، به عنوان یک دغدغه جدی قابل مطالعه و تحلیل است. پژوهش حاضر با مبنا قرار دادن آثار ...
بیشتر
یکی از عمده شاخصههای شناختی انسان، خصوصاً در عصر مدرن و پس از آن، مسئلة هویت جنسیتی است که از طریق آن مرز میان خود و دیگری قابل ادراک شده و قلمرو تعریف و تحدید ماهوی شخص معین میگردد. بازتاب این مسئله در آثار هنرمندان معاصر، به ویژه هنرمندان زن مسلمان، به عنوان یک دغدغه جدی قابل مطالعه و تحلیل است. پژوهش حاضر با مبنا قرار دادن آثار سه هنرمند زن معاصر در جهان اسلام، یعنی مونا حاتوم (هنرمند فلسطینی تبار، متولد 1952) ، للا السعیدی (هنرمند مراکشی، متولد 1956) و بشری المتوکل (هنرمند یمنی، متولد 1969)، در صدد پاسخ به این پرسش است که کدام عوامل باعث بازتاب هویت جنسیتی در آثار این سه هنرمند شده و هر کدام، چگونه آن را در آثار خود انعکاس دادهاند؟ در پژوهش حاضر، روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات از طریق اسناد کتابخانهای صورت گرفته است. شیوهی تجزیه و تحلیل، به صورت کیفی و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده، از روش استقرایی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که بحث هویت جنسیتی زنان، وضعیت افراط گراییهای مذهبی در کنار هویتهای قومی و دلالتهای زبانی، محور اصلی آثار مورد مطالعه را تشکیل می-دهند. سیالیت هویت، نمایش روابط خلاقانه و دگرگون شده زنان گاه در قیاس با مردان و گاه به صورت مستقل، نمودی از دغدغههای هویت جنسیتی نزد این هنرمندان است. و آنان از طریق عکاسی، ویدئو و بهرهگیری از عنصر نوشتار این عوامل را در آثار خود انعکاس دادهاند.
جامعه شناسی
معصومه تقی زادگان
چکیده
هدف این مقاله پرداختن به آثار هنرمندان معاصر زن ایرانی است که با الهام از دوختن و بافتن، در جستجوی زبان زنانه هستند. آنگونه که لوس ایریگاری شرح میدهد، زبان زنانه برای بیان تجربههای زنان و درک و دریافت زنان است. در این مقاله این پرسش دنبال شده است که هنرمندان زن هنرهای تجسمی، چگونه و با چه شیوه هایی بافتن و دوختن را به راهی برای جستجوی ...
بیشتر
هدف این مقاله پرداختن به آثار هنرمندان معاصر زن ایرانی است که با الهام از دوختن و بافتن، در جستجوی زبان زنانه هستند. آنگونه که لوس ایریگاری شرح میدهد، زبان زنانه برای بیان تجربههای زنان و درک و دریافت زنان است. در این مقاله این پرسش دنبال شده است که هنرمندان زن هنرهای تجسمی، چگونه و با چه شیوه هایی بافتن و دوختن را به راهی برای جستجوی زبان هویت زنانه تبدیل کردهاند؟
برای پاسخ به این پرسش با ترکیب روشهای «تحلیل روند» و «تحلیل رویداد»، پنج نمایشگاه هنری «تجلی احساس» (1371 تا 1388)، «سو+زن» (1395)، «زنان میسازند» (1398)، «نخش» (1398) و «پرسبوک» (دوره 1398 تا 1400) مطالعه و تحلیل شد. نتایج نشان دهنده تغییرات تجربه هنرمندان زن معاصر ایران طی دهه 1370 تا 1400 در استفاده از دوختن و بافتن است. دوختن و بافتن در آثار برخی نقاشان زن ایران نماد زنانگی مطلوب بوده است، به ویژه در رویداد هنری مخصوص زنان با عنوان «تجلی احساس» طی دهه 1370 که هنرمندان، دوختن و بافتن را به عنوان زنانگی مادرانه و مهارت زن در چارچوب کار خانگی و گاه سنتی و روستایی تصویر کردند؛ اما در پی تغییرات اجتماعی- فرهنگی دهه 1380 در رویدادهای هنری همچون نمایشگاه «سو+زن» و «زنان میسازند» و «پرسبوک» شاهد به کارگیری دوختن و بافتن همچون کنشی انتقادی و زبانی برای بازاندیشی هویتی زنان توسط هنرمندان زن در دهه 1380 و 1390 هستیم.
ادبیات
چیمن محمدی بایتمبر؛ محمدنبی احمدی
چکیده
انتقاد به جایگاه زنان در جامعه لیبی یکی از مشخصههای رمان «نانی روی میز دایی میلاد »، رمان برگزیده بوکر عربی 2022 و نوشته محمّد النعاس نویسنده معاصر لیبیایی است. این رمان دربرگیرنده شخصیتهای زن و بیان شرایط و عقاید و افکار آنها در جامعهای با فرهنگ مردسالاری و نگاه جنسیتی به زن است و با توصیفات تلخی از زنان داستان و سرنوشت آنان، ...
بیشتر
انتقاد به جایگاه زنان در جامعه لیبی یکی از مشخصههای رمان «نانی روی میز دایی میلاد »، رمان برگزیده بوکر عربی 2022 و نوشته محمّد النعاس نویسنده معاصر لیبیایی است. این رمان دربرگیرنده شخصیتهای زن و بیان شرایط و عقاید و افکار آنها در جامعهای با فرهنگ مردسالاری و نگاه جنسیتی به زن است و با توصیفات تلخی از زنان داستان و سرنوشت آنان، ریشه درماندگیهایشان را حاکمیت مردسالاری میداند که مانع از بروز استعدادهای آنها میشود. به دلیل بازتاب دیدگاه انتقادی محمّد النعاس در بستر رمان مذکور و تطابق با دیدگاه زیباییشناسی انتقادی مکتب فرانکفورت نسبت به اینکه هنر و ادبیات باید با رویکرد سلبی و مخالف خوان به مبارزه با شرایط موجود برای رسیدن به شرایط مطلوب برآیند، بر آن شدیم تا رمان مذکور را بر اساس این نظریه با رویکرد تحقیق کیفی و با روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار دهیم. مقاله حاضر کوششی جهت تحلیل و بررسی این دیدگاه انتقادی است. یافتههای پژوهش بیانگر انطباق دیدگاه محمّد النعاس با رویکرد انتقادی مکتب فرانکفورت است و نشان میدهد وی با هدف آگاه کردن جامعه و بهبود جایگاه زنان، با دیدگاه مخالف خوان و سلبی به انتقاد از وضعیت آنان در جامعه پرداخته است. او با ایجاد تقابل میان زنان سنتی و مدرن به انتقاد از نظام مردسالاری حاکم و ستمهایی که بر زنان روا داشته شده، میپردازد و با کمک گرفتن از شخصیتهای مرد علیه نظام مردسالاری، سعی در آگاه کردن زنان و مردان جامعهاش نسب به جایگاه زن و نقش او در خانواده و اجتماع دارد.
ادبیات
نرجس قابلی؛ علیرضا اسدی؛ سید علی اصغر سلطانی
چکیده
رمان به مثابة محصول فرهنگی، نمایندۀ جامعهای با گفتمانهای گوناگون است. هرکدام از این گفتمانها با پیکربندیهای خاص خود، مدام در تلاش برای یافتن مطلوب خود هستند تا معانی خود را هژمونیک کنند. پژوهش حاضر، تلاشی جهت واکاوی نشانه شناسی گفتمانی جنسیت با تاکید بر نظریۀ لاکلائو و موفه در دو رمان « این خیابان سرعت گیر ندارد» و « ...
بیشتر
رمان به مثابة محصول فرهنگی، نمایندۀ جامعهای با گفتمانهای گوناگون است. هرکدام از این گفتمانها با پیکربندیهای خاص خود، مدام در تلاش برای یافتن مطلوب خود هستند تا معانی خود را هژمونیک کنند. پژوهش حاضر، تلاشی جهت واکاوی نشانه شناسی گفتمانی جنسیت با تاکید بر نظریۀ لاکلائو و موفه در دو رمان « این خیابان سرعت گیر ندارد» و « رهش» است. بر این اساس، مسالۀ اصلی در پژوهش حاضر این است که «جنسیت» در این رمانها چگونه بازنمایی شدهاست. همچنین تفکرات جنسیتی چگونه از طریق ذهنیت نویسنده در نگارش رمان بازتاب یافتهاند و نویسنده چه دیدگاهی نسبت به آنها دارد. پژوهش پیش رو از لحاظ روششناسی پژوهشی توصیفی و کیفی محسوب میشود که گردآوری دادههای آن به روش کتابخانهای انجام میگیرد. طبق این روش، تحلیل رمان شامل سه سطح است : تحلیل متنی، تحلیل بینامتنی و تحلیل بافتی. تحلیل متنی به نشانه شناسی شخصیّتهای رمان و پیداکردن نظمهای گفتمانی رمان اختصاص دارد؛ در تحلیل بینامتنی، هر رمان با رمانهای هم دوره مقایسه میشود و در تحلیل بافتی، رابطه رمان با فضای اجتماعی کلان تری بررسی میگردد. در نهایت تحلیل گزارهها مشخص گردید که اصلی ترین دغدغه و درون مایه رمانها؛ جدال آشکار بین سنت و مدرنیته در برساخت اجتماعی جنسیت نهفته است که به صورت ضمنی در لایههای درونی متن و بازتاب واژگانی گنجانده شده و شخصیت اصلی رمانها در تمامی مراحل در جدال بین دو برساخت زیستی جنسیت و برساخت اجتماعی آن قرار دارند.
تاریخی
شهرام غلامی
چکیده
زنان در دوره مدرن به عنوان بخشی از ابزار تبلیغات احزاب و جریانهای سیاسی قرار گرفتند. در برنامه حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان و فاشیسم ایتالیا زنان به عنوان ابزاری برای فرزند آوری و در نتیجه افزایش توان سیاسی- نظامی کشور مورد توجه قرار گرفتند. همزمان با این رویدادها در اروپا، در برخی از نشریات ایران مانند هفتهنامه «نامه ایران ...
بیشتر
زنان در دوره مدرن به عنوان بخشی از ابزار تبلیغات احزاب و جریانهای سیاسی قرار گرفتند. در برنامه حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان و فاشیسم ایتالیا زنان به عنوان ابزاری برای فرزند آوری و در نتیجه افزایش توان سیاسی- نظامی کشور مورد توجه قرار گرفتند. همزمان با این رویدادها در اروپا، در برخی از نشریات ایران مانند هفتهنامه «نامه ایران باستان» بهرهگیری از زنان به عنوان ابزار تجدد و عاملی برای فرزندآوری و در نتیجه ایجاد حکومت نیرومند مرکزی مورد توجه قرار گرفت. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که جایگاه و وظایف اجتماعی زنان در این نشریه چه بود و دیدگاهها و برنامه آلمان نازی چگونه در آن بازتاب پیدا کرده است؟ این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و بر مبنانی تحلیل محتوای هفته نامه در طی 4 سال است. دستاورد پژوهش نشانگر آن است که این نشریه هر چند نگاهی متجددانه به زنان در جامعه دارد اما در رویکردی آلمانگرایانه و جانبداری آشکار از فاشیسم، میکوشد تا زنان را به عنوان ابزاری مؤثر برای فرزندآوری و افزایش جمعیت، و در نتیجه احیای شکوه باستانی ایران به کار گیرد. برخلاف برداشت سنتی که از زن با عنوان حقارتآمیز «ضعیفه» یاد میشود و شأنی برای او در عرصه کار و فعالیت سیاسی- اجتماعی قائل نیست، در این برداشت زن متجدد از لحاظ «آفرینش ملت»، موجودی نیمهخدایی است که ضمن برداشتن حجاب و ورود به عرصه فعالیت اجتماعی و ورزش، میبایست به مهمترین وظیفه خود یعنی فرزندآوری و تربیت آن برای برساخت دولت- ملت و «فضای حیاتی» اقدام نماید.
هنر
غفران بریمو؛ عفت السادات افضل طوسی
چکیده
تصویرسازی جلد کتابهای کودکان بهعنوان یک رسانه، نقش مهمی در انتقال مفاهیم فرهنگی ایفا میکند. تصاویری که میتوانند هویت فرهنگی کودک را بهصورت غیرمستقیم تقویت کنند.
پژوهش حاضر در پی پاسخ این سؤال است که هویت فرهنگی دختران و زنان در تصویرسازی جلد داستانهای کودکان کشورهای عربی چگونه نمایش داده شده است؟ لذا با هدف شناخت هویت فرهنگی ...
بیشتر
تصویرسازی جلد کتابهای کودکان بهعنوان یک رسانه، نقش مهمی در انتقال مفاهیم فرهنگی ایفا میکند. تصاویری که میتوانند هویت فرهنگی کودک را بهصورت غیرمستقیم تقویت کنند.
پژوهش حاضر در پی پاسخ این سؤال است که هویت فرهنگی دختران و زنان در تصویرسازی جلد داستانهای کودکان کشورهای عربی چگونه نمایش داده شده است؟ لذا با هدف شناخت هویت فرهنگی بهویژه هویت عربی دختران وزنان عرب زبان به بررسی جامعه آماری پرداخته است. در این راستا 249 جلد کتاب داستانی از شش کشور عربی شامل مصر، عراق، لبنان، سوریه، عربستان سعودی و امارات متحدۀ عربی، برای گروه سنی (ب) مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش، تحلیلی- تطبیقی است .
نتایج نشان داد که غنیترین کشور در زمینۀ نمادهای تصویری فرهنگی امارات متحدۀ عربی و ضعیفترین کشور در این زمینه سوریه است. چهره دختران و زنان عرب در بیشتر تصاویر به چشم میخورد. همچنین نخل بهعنوان نمادی از جغرافیای طبیعی بهویژه در انتشارات عراق نماد مهمی از هویت عربی است. تزیینات نیز نقش مهمی در نمایش هویت اسلامی این کشورها داشتهاند. زنان پیر در طرح جلد اغلب انواع داستان محجبه هستند و حجاب یکی از بارزترین نمادهای تصویری است؛ اما این نماد در کشورهای لبنان و سوریه، در تمام گروههای سنی کمرنگ است. به نظر میرسد میتوان به این نتیجه کلی دست یافت که؛ هویت دختران و زنان بر جلد کتابهای کودک کشورهای عربی جامعه آماری پژوهش حاضر آمیزهایی از نمادهای هویت عربی و اسلامی است؛ اما بیش از همه بر نمادهای جغرافیایی و طبیعی تاکید شده است.