عبدالحمید پاپ زن؛ نشمیل افشارزاده
دوره 3، شماره 2 ، دی 1390، ، صفحه 39-56
چکیده
سیاه چادرهای عشایری نماد طراحی درون زا برای معیشتی پایدار و استفاده ای بهینه از ظرفیت های بوم آورد برای دستیبابی به اهداف الگوی زیستی کارآمد کوچندگی است. این معماری اصیل و این ابتکار قومی، به مثابه بخشی از میراث معنوی ایل ها و عشایر شایست? ثبت و نگاهداری است، اما متأسفانه این ساز? اصیل و دانش مرتبط با آن در معرض تهدید جدی است. پژوهش حاضر ...
بیشتر
سیاه چادرهای عشایری نماد طراحی درون زا برای معیشتی پایدار و استفاده ای بهینه از ظرفیت های بوم آورد برای دستیبابی به اهداف الگوی زیستی کارآمد کوچندگی است. این معماری اصیل و این ابتکار قومی، به مثابه بخشی از میراث معنوی ایل ها و عشایر شایست? ثبت و نگاهداری است، اما متأسفانه این ساز? اصیل و دانش مرتبط با آن در معرض تهدید جدی است. پژوهش حاضر که با هدف مستندسازی دانش بومی زنان عشایر کوچند? ایل کلهر در زمین? سکونت گاه های عشایری است در راستای ثبت و نگهداری این میراث، طی مطالعه ای که دارای رویکرد کیفی بود، با استفاده از تکنیک گروه های متمرکز و روش ارزیابی مشارکتی روستایی در فصل بهار در میان بند ایل مذکور، حوز? جغرافیایی شهرستان گیلان غرب در استان کرمانشاه، به اجرا درآمد. نتایج با استفاده از تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و بر اساس طبیعت تحقیق کیفی از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردید. یافتهها نشان می دهد سکونت گاه های عشایر به سیه مال و کولا قابل تقسیم اند که سیاه چادر خود دارای تقسیم بندی فضای داخلی به «لا ژنان» ، «دیواخان» و... است و فضای خارجی به «په چیه» و«کولانه» است که شرح آن به تفصیل در پی می آید.
سید میثم مطهری؛ مسعود دلخواه
چکیده
با آن که جایگاه زن در ادبیات نمایشی مقاومت، همواره از طرف پژوهشگران و نقادان این جریان تئاتر در کشور، مورد نقد واقع شده؛ اما تاکنون هیچ تغییری در رویکرد نویسندگان و یا سیاستگذاری مشخص صورت نگرفته است. گویی پژوهشگران و نویسندگان با وجود یافتن مشکل، در مرحله مقابله با آن و عوض کردن شرایط با سردرگمی مواجه شدهاند. علت اصلی، ناآگاهی ...
بیشتر
با آن که جایگاه زن در ادبیات نمایشی مقاومت، همواره از طرف پژوهشگران و نقادان این جریان تئاتر در کشور، مورد نقد واقع شده؛ اما تاکنون هیچ تغییری در رویکرد نویسندگان و یا سیاستگذاری مشخص صورت نگرفته است. گویی پژوهشگران و نویسندگان با وجود یافتن مشکل، در مرحله مقابله با آن و عوض کردن شرایط با سردرگمی مواجه شدهاند. علت اصلی، ناآگاهی از ماهیت جریان مردسالاری است که قوانین بیان نشده و غیر قابل تغییر را به صورت الواح دست نیافتنی بر ادبیات نمایشی دیکته می کند.
این مقاله در پی کشف قوانین مردسالاری حاکم بر جریان و اثبات آنها با هدف تبیین دقیق موضوع برای خروج از حصار تنیده شده موجود با تمرکز بر هفت اثر به نامهای آواز پر جبرئیل (تشکری، 1384)، آن سوی رؤیاهای من (آریان فر، 1384)، میهمان سرزمین -خواب (یثربی، 1379)، زوخ (اشرفنژاد، 1367)، تکرار (خانیان،1384)، آذر (پوررضائیان، 1387)، اهل اقاقیا (تشکری، 1384) است. خروج از حالت نانوشتگی و بیان روشن قوانین مذکور، در نقض آنها و عبور از وضعیت قبلی، نقش اساسی را ایفا مینماید. در این مقاله که در حیط? تحقیقات ساختارگرا قرار می گیرد با روش تطبیقی، از خلال بررسی تصویر زن در نمایشنامه های مقاومت، قوانین مردسالار و ضد زن آثار استخراج شده و موارد مشابه برای استدلال و اثبات به عنوان فاکت در ذیل هر قانون مرتب گردیده است. تدوین قوانین مردسالار حاکم بر جریان و همچنین ارائه روشهای اصلی و کاربردی برای نقض این قوانین، از نتایج مقاله است. این پژوهش می تواند در بیان وضعیت کنونی زن در ادبیات نمایشی به صورت روشن و به دور از هرگونه کلی گویی نقش مؤثری داشته باشد.
فریبا علاسوند
چکیده
عوامل متعددی که به توسعه فرهنگ و ساختارهای وابسته به فردگرایی، انسانمحوری و خویشتن-خواهی دامن زدهاند، سبکی یکسان از زندگی را برای بشر فراهم آوردهاند که به تدریج دینداران را در تضاد با پیرامونشان کشانده است. برای خروج از این وضعیت، لازم است اصول حاکم بر زندگی دین-دارانه، بازخوانی و ساختارسازی شوند؛ چه آن که نادیدهانگاری ...
بیشتر
عوامل متعددی که به توسعه فرهنگ و ساختارهای وابسته به فردگرایی، انسانمحوری و خویشتن-خواهی دامن زدهاند، سبکی یکسان از زندگی را برای بشر فراهم آوردهاند که به تدریج دینداران را در تضاد با پیرامونشان کشانده است. برای خروج از این وضعیت، لازم است اصول حاکم بر زندگی دین-دارانه، بازخوانی و ساختارسازی شوند؛ چه آن که نادیدهانگاری هر اصل، پیامدهای کمّی و کیفی قابل مشاهده دارد. در این نوشتار، ضمن تفکیک میان بررسی جامعهشناختی و گفتگوی دینی درباره سبک زندگی با نگاهی هنجارشناسانه به تبیین سه اصل محوری قناعت، پرهیز از مسیر لهوی در زندگی و باور به وجود مرزبندی میان حق و باطل پرداخته شده است. دستاورد نوشتار، ضمن ساختشکنی از موضوع «سبک زندگی»، این نکته را اثبات میکند که بدون حاکمیت اصول فوق، جهتدهی ساختارها بر اساس آنها و اصلاح ریختار ذهنی و تربیتی افراد و خانوادهها، ایجاد سبک زندگی دین-دارانه عملی نیست.
فرهنگی
محبوبه پاک نیا؛ نسیم جانفدا
چکیده
این مقاله، که برگرفته از یک پروژۀ پژوهشی است، نقطۀ عزیمت مطالعۀ خود را مبانی نقد ادبی زنمحور آنگلوـ امریکایی یا به عبارتی دیگر «نقد وضعی زنان» قرار داده است. مقاله درصدد است این پرسش را پاسخ گوید که بر مبنای طبقهبندی منتقد امریکایی، الین شوالتر، در ایران سنت نوشتاری زنان چگونه میتواند تفسیر شود؟ در این زمینه، رمانهای ...
بیشتر
این مقاله، که برگرفته از یک پروژۀ پژوهشی است، نقطۀ عزیمت مطالعۀ خود را مبانی نقد ادبی زنمحور آنگلوـ امریکایی یا به عبارتی دیگر «نقد وضعی زنان» قرار داده است. مقاله درصدد است این پرسش را پاسخ گوید که بر مبنای طبقهبندی منتقد امریکایی، الین شوالتر، در ایران سنت نوشتاری زنان چگونه میتواند تفسیر شود؟ در این زمینه، رمانهای دو نویسندۀ زن ایرانی (سیمین دانشور و زویا پیرزاد) را از دو نسل میکاویم. در این راه، از روش نقد ادبی تفسیری، به لحاظ هماهنگی با اصول نظری این پژوهش، یاری جستهایم. از همۀ مقدمات و لوازم تا بدانجا رسیدیم که سنت نوشتاری زنانه، براساس آن تعریفی که الین شوالتر از آن داشته، در ایران نیز با نوسانهای خاص خویش، پس از گذر از دوران تقلید، رهسپار عبور از سنت فمنیستی به سمت نوشتاری مؤنث است. مدعای این تفسیر، رمان چراغها را من خاموش میکنم از زویا پیرزاد است، اگرچه آن نیز، خود، بهمثابۀ سمبلی از سنت نوشتاری مؤنث، بینامتن، و چهبسا سرآغازی است برای نسلهای بعد و نویسندگان دیگر تا در ارتباط متقابل با این متون، خلاقیتها و سبکهای نوینی را در سنت نوشتاری زنانه در ایران بشارت دهند.
پریسا شادقزوینی
چکیده
منابع تصویری بهجای مانده از آثار هنری سدههای آغارین حکومت اسلامی یکی از مستندات معتبری است که میتوان با بررسی آن به هویت و جایگاه اجتماعی زنان در آن دوران دست یافت. نقوش پیکرههای زنان در دیوارنگارههای کاخهای امویان و عباسیان، اولین اطلاعات بصری مستدل در این خصوص را از دو قرن اولیة اسلام به ما ارائه میدهند. در سدههای بعدی ...
بیشتر
منابع تصویری بهجای مانده از آثار هنری سدههای آغارین حکومت اسلامی یکی از مستندات معتبری است که میتوان با بررسی آن به هویت و جایگاه اجتماعی زنان در آن دوران دست یافت. نقوش پیکرههای زنان در دیوارنگارههای کاخهای امویان و عباسیان، اولین اطلاعات بصری مستدل در این خصوص را از دو قرن اولیة اسلام به ما ارائه میدهند. در سدههای بعدی گسترة نقوش را علاوه بر دیوارنگارهها در نگارگری نسخ خطی و دیگر شاخههای هنری میتوان مشاهده کرد. از سدة ششم به بعد با استحکام باور اسلامی در میان سایر ملل شاهد حضور تصاویری هستیم که به وجوه مختلف شخصیت زن میپردازد؛ این پیکرهها گاه جنبة تزئینگرا، گاه نمادین و گاه اسطورهای پیدا کردهاند. در این دوران تصویر پیکر زنان اکثراً در کنار نقوش گل و گیاه، پرنــده و یا حیوانات دیگر ظاهر و برای بازیابی هویت و شخصیت زنان میتوان به پوشش و یا حالات پیکرهها تأکید کرد. در این مقاله علاوه بر معرفی جایگاه اجتماعی زنان، به این مهم پرداخته میشود که بعضی از این تصاویر جنبهای آرمانی دارد و برخی دیگر هویتی اساطیری به آنان میبخشد. این پیکرهها که با پوششها و آرایشهای متنوع به تصویر کشیده شدهاند، علاوه بر زیباشناسی دوران از باورها و تمایلات و موقعیتهای فردی آنان نیز سخن دارند. نکتة قابل توجه در تمایزات این تصاویر آن است که در بررسی تحلیلی آنان میتوان هویت اجتماعی زنان را بهعنوان مقدسه، حاکم، خنیاگر، مادر و یا همسر باز شناخت.
احمد محمدپور؛ جلیل کریمی؛ نشمیل معروفپور
چکیده
این مقاله با رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی و نگاه امیک به مطالع? چگونگی بازنمایی زن در ضربالمثلهای کُردی میپردازد. با در نظرگرفتن دانش عامیانه در فرآیند تولید معرفت، هدف تحقیق حاضر درک جایگاه زن در فرهنگ مردم کُرد با تکیه بر بخشی از ادبیات شفاهی یعنی ضربالمثلها است. جامع? آماری مطالعه، ضربالمثلهایکُردی با موضوعیت ...
بیشتر
این مقاله با رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی و نگاه امیک به مطالع? چگونگی بازنمایی زن در ضربالمثلهای کُردی میپردازد. با در نظرگرفتن دانش عامیانه در فرآیند تولید معرفت، هدف تحقیق حاضر درک جایگاه زن در فرهنگ مردم کُرد با تکیه بر بخشی از ادبیات شفاهی یعنی ضربالمثلها است. جامع? آماری مطالعه، ضربالمثلهایکُردی با موضوعیت زن در زبان کُردی با گویش سورانی ـ مُکریانی است. روششناسی مورد استفاده در این مطالعه روش کیفی است و از دو روش مطالع? اسنادی و مصاحبهی عمیق در گردآوری دادهها استفاده شده است. برای تفسیر و تحلیل دادهها، روش تحلیل موضوعی یا تماتیک بهکار رفته است.
یافتههای پژوهش نشان میدهند در فولکلور کُردی به صورت عام و ضربالمثلها به صورت خاص، نگاه به زن متنوع و نامتعین و گاه متناقض است. با تحلیل موضوعی دادهها هفت مقوله استخراج شدهاند که عبارتند از: زن به مثاب? سوژهای غیرعقلانی، برابر با مرد، فرودست، دیگری، امری قدسی، توانمند و شخصیتی معماگونه. این مقولهها در قالب یک الگوی موضوعی تحت عنوان "زن سوژهای نامتعین" در ادبیات شفاهی کُردی ترسیم و بحث شده است.
هنر
آزاده علی پور هریس؛ ابوالقاسم دادور
چکیده
عوامل مختلفی در دوران پهلوی بر حضور زنان تأثیرگذار بود. در ساختارهای جدید پس از مشروطه و همراه با مدرنیسم پهلوی، و نیز دیگر گفتمانها، دربار به دولت و رجال به مردم تبدیل شدند. در این دوران، زنان در رویکرد جنسیتی از یک طبقة در خود به یک طبقة برای خود تبدیل شدند. پیامد زمینههای اجتماعی سبب شد تا در دوران پهلوی دوم شاهد حضور فعالتر زنان ...
بیشتر
عوامل مختلفی در دوران پهلوی بر حضور زنان تأثیرگذار بود. در ساختارهای جدید پس از مشروطه و همراه با مدرنیسم پهلوی، و نیز دیگر گفتمانها، دربار به دولت و رجال به مردم تبدیل شدند. در این دوران، زنان در رویکرد جنسیتی از یک طبقة در خود به یک طبقة برای خود تبدیل شدند. پیامد زمینههای اجتماعی سبب شد تا در دوران پهلوی دوم شاهد حضور فعالتر زنان نسبت به گذشته در عرصة نقاشی باشیم؛ چنانکه تاریخ نگارخانههای تهران از 1328 تا 1357 مؤید این امر است. مقالة حاضر به بررسی زمینههایی میپردازد که این زنان را از حاشیه به متن کشاند و تلاشی است برای پاسخ به این پرسش که چه زمینههای اجتماعی جهت ارتقای حضور زنان نقاش دوران پهلوی مؤثر بوده است؟ در این پژوهش، گردآوری مطالب کتابخانهای و میدانی است و به روش تطبیقی توصیفیـ تحلیلی نگاشته شده و میتوان دریافت که حضور مردان حمایتکننده در خانواده، آموزش، طبقة اجتماعی، زندگی شهری، عمومیسازی فرهنگ به لطف رسانهها و نهادهای فرهنگی، حضور حقیقی و حقوقی ملکه، حمایتهای حاکمیت و سیاستهای فرهنگی، جنبشهای اجتماعی زنان و دگرگونی نقش زنان در قرن بیستم نقشی تعیینکننده در ارتقای جایگاه زنان نقاش این دوران داشته است.
جامعه شناسی
احسان آقابابایی؛ مهوش خادم الفقرایی
چکیده
روابط اعضای خانوادة ایرانی، متناسب با شرایط جدید، در سالهای کنونی تغییر کرده و در حال شکلپذیری به گونهای جدید است. سینمای ایران با خلق کلیشههایی از روابط، شخصیتها و موقعیتها، نقش مهمی در برساخت ذهنی انسان ایرانی به روابط خانوادگی دارد. در همین زمینه، این مقاله به دنبال توصیف بازنمایی روابط عمودی و افقی اعضای خانواده در فیلمها، ...
بیشتر
روابط اعضای خانوادة ایرانی، متناسب با شرایط جدید، در سالهای کنونی تغییر کرده و در حال شکلپذیری به گونهای جدید است. سینمای ایران با خلق کلیشههایی از روابط، شخصیتها و موقعیتها، نقش مهمی در برساخت ذهنی انسان ایرانی به روابط خانوادگی دارد. در همین زمینه، این مقاله به دنبال توصیف بازنمایی روابط عمودی و افقی اعضای خانواده در فیلمها، تفسیر کنشهای اعضای خانواده در موقعیتهای بحران و حل مسئله و تفسیر پیوند وضعیت خانواده در فیلمها با شرایط اجتماعی و سیاسی دهة هشتاد است. روش استفادهشده، تحلیل روایت است که با کمک نظریة چتمن سامان یافته و حجم نمونه متشکل از پنج فیلم شام آخر (1380)، تب (1382)، رؤیای خیس (1384)، کنعان (1386) و هفت دقیقه تا پاییز (1388) از دهة هشتاد است. نتایج حاکی از آن است که خانوادۀ بازنماییشده، خانوادهای بحرانزده است. کنشهای خشونتآمیز و رخداد طلاق، این بحران را نمایندگی میکنند و فاصلهگیری از نقشهای سنتی و فردگرایی دلایل این بحراناند. در این بین، سینمای ایران در موقعیتهای بحران به جای حل مسئلۀ مورد نظر، یا با بازگشت به سنتها به شکل موقت، آن را به تأخیر میاندازند یا با ایجاد ابهام در روابط و نقشها به تشدید بحران منجر میشود.
هنر
فاطمه شاهرودی
چکیده
پژوهش حاضر به تحلیل شخصیتهای زن فیلم دعوت (1387) به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا از دیدگاه جین شینودا بولن و نظریة کهنالگوهای زنانة او پرداخته است. فیلم دعوت از پنج اپیزود تشکیل شده؛ اما وجه مشترک همة آنها وجود زنی است که با مسئلة بارداری و کشمکش بر سر سقط آن مواجه میشود. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع توصیفیـ تحلیلی است و اطلاعات ...
بیشتر
پژوهش حاضر به تحلیل شخصیتهای زن فیلم دعوت (1387) به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا از دیدگاه جین شینودا بولن و نظریة کهنالگوهای زنانة او پرداخته است. فیلم دعوت از پنج اپیزود تشکیل شده؛ اما وجه مشترک همة آنها وجود زنی است که با مسئلة بارداری و کشمکش بر سر سقط آن مواجه میشود. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع توصیفیـ تحلیلی است و اطلاعات آن براساس روش کتابخانهای و روش میدانی مبتنی بر مشاهدة فیلم و بررسی گفتار و کنش شخصیتهای آن است. بولن در رویکرد خود با الهام از اساطیر یونان به هفت کهنالگو به نامهای هرا، دیمیتر، پرسفون، آتنا، آرتیمیس، هستیا و آفرودیت اشاره کرده که بر شماری از ویژگیهای زنان امروزی همچون تمایل به زناشویی، حس مادری، میل به معصومیت و مطیعبودن دخترانه یا تمایل به پیشرفت تأکید دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که در پنج اپیزود فیلم به ترتیب کهنالگوهای آتنا، پرسفون، دیمیتر، هرا و آتنا در شخصیت اصلی زن فیلم قابل تشخیص و تفسیر است. اما در انتهای هر داستان با غلبة کهنالگوی دیمیتر، زنان از سقط فرزند خود منصرف شدهاند که این امر در اپیزود آخر نمود بارزتری دارد.
هنر
مهین سهرابی؛ بهمن نامورمطلق؛ فاطمه مهرابی
چکیده
سراسطورههای مسلط بر فرهنگ و هنر هر جامعه شکلدهندة گفتوگوهایی هستند که به جریانهای فرهنگی و خلق هنری در آن جامعه جهت میدهند. در دورة قاجار، ورود و ترویج سراسطورة فرنگ در ایران باعث بهوجودآمدن تحولاتی شایستة توجه در حوزة فرهنگ و هنر شد. یکی از نمودهای پربسامد و تأثیرگذار چنین تحولی در تصویرگری و بهخصوص تصویرگری ...
بیشتر
سراسطورههای مسلط بر فرهنگ و هنر هر جامعه شکلدهندة گفتوگوهایی هستند که به جریانهای فرهنگی و خلق هنری در آن جامعه جهت میدهند. در دورة قاجار، ورود و ترویج سراسطورة فرنگ در ایران باعث بهوجودآمدن تحولاتی شایستة توجه در حوزة فرهنگ و هنر شد. یکی از نمودهای پربسامد و تأثیرگذار چنین تحولی در تصویرگری و بهخصوص تصویرگری زنان مفهوم «دیگری» این دوره بود. ازاینرو، این پژوهش با انتخاب «شخصیت شیرین»، که شخصیتی با ظرفیت بالا برای «دیگری»شدن و «فرنگی»شدن در آن دوره بود، به مطالعة گفتوگومندی (باختینی) سراسطورههای مسلط بر هنر دورة قاجار پرداخت. این مطالعه در پی پاسخ به این پرسش شکل گرفت که در یک جامعه، که در یک زمان تحت تأثیر چند سراسطورة مختلف است، نحوة تأثیرگذاری سراسطورهها بر شکلگیری و تحولات یک ایکون اسطورهای کلان چگونه است؟ بدین منظور، بررسی تصاویر موجود از صحنة «آبتنی شیرین»ـ بهمنزلة پیکرة مطالعاتیـ با روش تحلیلهای بینامتنی و بیناگفتمانی بدین نتیجه رسید که در دورة قاجار بین سه سراسطورة فرنگی، ایرانی و اسلامی گفتوگویی شکل گرفته که سراسطورة اسلامی در آن نقش میانجی دو سراسطورة دیگر و فراهمکنندة مقدمات گفتوگو را برعهده داشته، اما درنهایت، باگذشت زمان و قوتگرفتن این گفتوگو، سراسطورة اسلامی از آن خارج شده است.
غلامرضا جمشیدیها؛ سهیلا صادقی فسایی؛ منصوره لولاآور
چکیده
تحول خانواده در جهان معاصر از مباحث کانونی جامعهشناسی خانواده طی دهههای اخیر است. تأثیر مدرنیته، بهخصوص از بُعد فرهنگی آن، بر تحولات خانواده در غرب، که به شکلگیری و تکوین خانوادة مدرن و پستمدرن منجر گردیده است، موضوع تتبعات نظری و پژوهشهای تجربی فراوانی بوده است. این مقاله در پی آن است که این موضوع را در جامعة ایران ...
بیشتر
تحول خانواده در جهان معاصر از مباحث کانونی جامعهشناسی خانواده طی دهههای اخیر است. تأثیر مدرنیته، بهخصوص از بُعد فرهنگی آن، بر تحولات خانواده در غرب، که به شکلگیری و تکوین خانوادة مدرن و پستمدرن منجر گردیده است، موضوع تتبعات نظری و پژوهشهای تجربی فراوانی بوده است. این مقاله در پی آن است که این موضوع را در جامعة ایران از منظر کنشگران اجتماعی، بهویژه از دیدگاه جنسیتی، بررسی و مهمترین عوامل مؤثر بر این تحولات را شناسایی کرده و پیامدهای تأثیرات ناشی از آن را تحلیل نماید. این پژوهش به روش کیفی با نمونههای گزینشی و محدود در سطح شهر تهران انجام شده و جمعآوری دادهها با مصاحبههای عمیق صورت گرفته است. تحلیل یافتهها نشان میدهد، به لحاظ جنسیتی، تفاوتهای درخور ملاحظهای بین زنان و مردان در تعریف ویژگیهای خانوادة سنتی و مدرن، روایت آنان از دگرگونی ساختار و روابط خانوادگی در جریان تحول خانواده، نحوة مواجهه و میزان پذیرش این تغییرات، و شکلگیری گفتمانهای مختلف در این زمینه وجود دارد.
فرهنگی
سیده راضیه یاسینی
چکیده
مقالة حاضر پوشاک سنتی زنان ایران را از منظری فرهنگی و جامعهشناختی تحلیل میکند. تمرکز پژوهش بر کارکردهای پوشاک سنتی زنان در مناطق کنارة دریای جنوب ایران است. چارچوب نظری استفادهشده بر نظریات کارکردگرایی و جامعهشناسی پوشاک استوار است. روش مطالعه در این مقاله کیفی است و اطلاعات مورد نیاز به دو روش کتابخانهای و مشاهدة میدانی ...
بیشتر
مقالة حاضر پوشاک سنتی زنان ایران را از منظری فرهنگی و جامعهشناختی تحلیل میکند. تمرکز پژوهش بر کارکردهای پوشاک سنتی زنان در مناطق کنارة دریای جنوب ایران است. چارچوب نظری استفادهشده بر نظریات کارکردگرایی و جامعهشناسی پوشاک استوار است. روش مطالعه در این مقاله کیفی است و اطلاعات مورد نیاز به دو روش کتابخانهای و مشاهدة میدانی انواع پوشاک سنتی زنان در مناطق بوشهر، هرمزگان و خوزستان گردآوری شده است. براساس این دادهها، تلاش شده جایگاه چهار عامل اساسی «جغرافیا، فرهنگ، دین و شغل» در پدیدارشدن انواع این پوشاک مطالعه و تأثیر آنها بر الگوهای ساختاری و تزئینات بصری پوشاک مذکور بیان شود. فرض بر آن است که عوامل مذکور بر نوع طراحی و تزئین پوشاک زنان کنارة دریای جنوب مؤثر بودهاند. نتایج نشان داده که مهمترین مؤلفة مؤثر بر فرم، طرح و بافت پوشاک زنان در مناطق کنارة دریای جنوب ایران، جغرافیای طبیعی و پس از آن، دین است. جغرافیای فرهنگی و شغل نیز پس از دو عامل نخست، به ترتیب واجد اهمیتاند.
منصور طبیعی؛ رعنا محمدتقی نژاد اصفهانی
چکیده
هدف از این پژوهش تحلیل گفتمان انتقادی فرودستی زنان از خلال تحلیل چهار فیلم سینمایی عروس آتش، کاغذ بیخط، خانة پدری و ناهید است. چارچوب نظری استفادهشده نظریة خودمداری قاضیمرادی است که با روش تحلیلگفتمان انتقادی فرکلاف انجام شده است. تحلیلگفتمان انتقادی با پیوند میان ساختارهای گفتمانی و بافتهای اجتماعی میتواند ...
بیشتر
هدف از این پژوهش تحلیل گفتمان انتقادی فرودستی زنان از خلال تحلیل چهار فیلم سینمایی عروس آتش، کاغذ بیخط، خانة پدری و ناهید است. چارچوب نظری استفادهشده نظریة خودمداری قاضیمرادی است که با روش تحلیلگفتمان انتقادی فرکلاف انجام شده است. تحلیلگفتمان انتقادی با پیوند میان ساختارهای گفتمانی و بافتهای اجتماعی میتواند به درک ما برای فهم مسائلی که وجود دارد کمک کند. از جمله نظمهای گفتمانی مسلط، گفتمان پدرسالاری است که روابط بین دو جنس را از موضع قدرت واسازی میکند؛ همچنین، گفتمانِ سنت و تجدد که باعث میشود سوژهها به بازتعریف هویت خویش دست بزنند. این روش شامل سه مرحلة توصیف، تفسیر و تبیین است. برای این منظور، در مرحلة توصیف، به ویژگیهای صوری متن (تحلیل دیالوگها و سکانسها) توجه شده است. در مرحلة دوم، که مرحلة تفسیر است، به بیناگفتمانیت (پرکتیس گفتمانی) پرداخته شده است؛ و در مرحلة آخر تأثیر متقابل ساختارهای کلان اجتماعی بر متن با تکیه بر نظریة خودمداری بررسی شده است. نتایج حاکی از آن است که چگونه از گذار دو فضای گفتمانی سنت و تجدد، نظم گفتمان جنسیتی و روابط قدرت نهفته در این سلسلهمراتب، باعث فرودستی زنان و سپس مقاومت آنها در برابر فرادستی مردان شده است. زنانگیهای مدرن و سنتی نهتنها در تقابل باهم قرار میگیرند، بلکه از سویی دیگر، دال زنانه در مقابل سوژههای مرد سنتی و مدرن نیز بازنمایی میشود.
مهناز شایسته فر؛ محمد خزایی؛ شهین عبدالکریمی
چکیده
عوامل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و مذهبی دوران صفوی بر حضور زنان در جامعه تأثیرگذار بود. در ساختارهای جدید، نقش زنان براساس جایگاه اجتماعی آنها شکل میگرفت. همچنین، با برپایی آرامش، کودکان در جوار مادرانشان، از امنیت و آموزش و پرورش بهتری برخوردار شدند. این عوامل نگارگران را به ترسیم بیشتر تصویر زنان و کودکان در نگارههایشان ترغیب ...
بیشتر
عوامل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و مذهبی دوران صفوی بر حضور زنان در جامعه تأثیرگذار بود. در ساختارهای جدید، نقش زنان براساس جایگاه اجتماعی آنها شکل میگرفت. همچنین، با برپایی آرامش، کودکان در جوار مادرانشان، از امنیت و آموزش و پرورش بهتری برخوردار شدند. این عوامل نگارگران را به ترسیم بیشتر تصویر زنان و کودکان در نگارههایشان ترغیب کرد. هدف مقالۀ حاضر شناخت جایگاه اجتماعی زن و کودک در دورة شاه طهماسب، براساس نگارههای شاهنامۀ طهماسبی و هفتاورنگ جامی (نفیسترین نُسخِ نگارگری دورة مذکور)، است و پرداختن به آن، با توجه به اینکه در این زمینه پژوهشی انجام نشده، لازم بوده و تلاشی است برای پاسخ به این پرسش که ویژگیهای بصری ترسیم نقش زنان و کودکان در نگارههای این دو نسخه کدام است و آیا این ویژگیها نشاندهندة جایگاه طبقات مختلف اجتماعی آنان است؟ در این پژوهش، که گردآوری مطالب کتابخانهای است و به روش تطبیقی توصیفیـ تحلیلی نگاشته شده، از هر نسخه پنج نگاره در موضوعات متفاوت، که نمایانگر نقش زن و کودک در دربارها و سایر طبقات اجتماعی هستند، مورد بررسی و تطبیق قرار گرفته و میتوان دریافت که تصویر زن و کودک در نگارههای نسخة درباری شاه طهماسبی بازگوکنندة محدودیتهای زندگی زنان دربار و اشراف است، اما در نسخة هفتاورنگ جامی زنان و کودکان سایر طبقات اجتماعی در محیطهای شهری و روستایی آزادانهتر در فعالیتهای اجتماعی حضور دارند.
نفیسه ایمانی؛ امیلیا نرسیسیانس
چکیده
این مقاله تحقیقی انسان شناختی است که تأثیر میزان تأکید بر تفکیک جنسیتی در فضاهای خصوصی و عمومی بر کیفیت روابط دوستانة بین جنسیتی نوجوانان را مطالعه میکند. برای ارزیابی اینکه اهداف سیاستگذاران در تفکیک جنسیتی فضا چگونه در کنش ها و نگرش های جنسیتی کاربران تأثیرگذار بوده است، از مشارکت دو گروه دختران با سبک زندگی متفاوت به ...
بیشتر
این مقاله تحقیقی انسان شناختی است که تأثیر میزان تأکید بر تفکیک جنسیتی در فضاهای خصوصی و عمومی بر کیفیت روابط دوستانة بین جنسیتی نوجوانان را مطالعه میکند. برای ارزیابی اینکه اهداف سیاستگذاران در تفکیک جنسیتی فضا چگونه در کنش ها و نگرش های جنسیتی کاربران تأثیرگذار بوده است، از مشارکت دو گروه دختران با سبک زندگی متفاوت به لحاظ میزان التزام به تفکیک های جنسیتی (سبک زندگی منعطف و غیرمنعطف) بهره گرفتهایم. نظریة لوفور با تأکید بر فضا به عنوان تولید اجتماعی و تمایز بین کردار فضایی، بازنمایی فضایی و فضاهای بازنمایی مورد استفاده قرار گرفته است. روش تحقیق مردم نگاری و مقایسهای با تأکید بر فنون مشاهدة مشارکتی و مصاحبة مردم نگارانه بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که عدم انعطاف در تفکیک جنسیتی، کنجکاوی ها و جهتگیری های جنسی را با پنهان کاری و تصمیمات دارای خطرپذیری بیشتر همراه می کند.
تاریخی
فاطمه سمیعی؛ حسن زندیه
چکیده
با تشکیل سلسله پهلوی، آموزش نوین زنان ایران از ضرورتهای پروژهی نوسازی ایران تعریف شده بود. در نتیجه، آموزش زنان در فضای گفتمانی نوسازی و نوگرایی که حکومت پهلوی خود را منادی آن میدانست، قرار گرفت. با از میان رفتن انسداد سیاسی پس از خروج رضاشاه از ایران، آموزش نوین زنان دچار آشفتگی رویکردی و گفتمانی شد. با قدرتگیری گفتمانهای ...
بیشتر
با تشکیل سلسله پهلوی، آموزش نوین زنان ایران از ضرورتهای پروژهی نوسازی ایران تعریف شده بود. در نتیجه، آموزش زنان در فضای گفتمانی نوسازی و نوگرایی که حکومت پهلوی خود را منادی آن میدانست، قرار گرفت. با از میان رفتن انسداد سیاسی پس از خروج رضاشاه از ایران، آموزش نوین زنان دچار آشفتگی رویکردی و گفتمانی شد. با قدرتگیری گفتمانهای رقیب حکومت و امکان کنشگری آنها در عرصه قدرت، فضای گفتمانی مسلط بر نظام آموزشی زنان، یکپارچگی و انسجام خود را از دست داد و دال مرکزی نوگرایی که پیشتر در عصر رضاشاه، طرحها و برنامههای آموزشی زنان را حول خود شکل داده بود، از میان رفت؛ این مسئله منجر به شکلگیری، الگوی «زن مسلمان» در کنار «زن مدرن» شد. از طرفی، این برههی تاریخی، از حیث مسئلهی آموزش زنان، دورهی تکوین اولیهی سیاستها و برنامههای آموزشی است که نهایتاً منجر به انقلاب آموزشی در 1345 ش شد. این پژوهش با استفاده از مفهوم سنتی پیوستگاری در تاریخ و روش توصیفی ـ تحلیلی در پی بررسی رویکردها، طرحها و آهنگ تغییرات برنامههای آموزشی دختران در کتابهای درسی دبیرستان، برای تشریح چگونگی هویتیابی زنان، نقش و جایگاه آنان در فرایند مدرنیزاسیون ایران است.
ادبیات
سیدحسن روحانی سراجی؛ حسین خسروی
چکیده
براساس نظریههای یونگ، «ناخودآگاه جمعی» ذخیرهای است ارزشمند و برجایمانده از نخستین نیاکان بشر که نزد همۀ اقوام ملل و مذاهب مشترک است و مضامینی هماهنگ دارد. ناخودآگاه جمعی مهمترین و تأثیرگذارترین محتویاتی را شامل میشود که شخص در زندگی خود با آنها مواجه میشود. یکی از محتویات برجسته و تأثیرگذار ناخودآگاه جمعی «کهننمونة ...
بیشتر
براساس نظریههای یونگ، «ناخودآگاه جمعی» ذخیرهای است ارزشمند و برجایمانده از نخستین نیاکان بشر که نزد همۀ اقوام ملل و مذاهب مشترک است و مضامینی هماهنگ دارد. ناخودآگاه جمعی مهمترین و تأثیرگذارترین محتویاتی را شامل میشود که شخص در زندگی خود با آنها مواجه میشود. یکی از محتویات برجسته و تأثیرگذار ناخودآگاه جمعی «کهننمونة مادرمثالی» است که در صورتهای واقعی مجازی و با ماهیتی مثبت و منفی نمایان میشود. در پژوهش حاضر، ضمن اشاره به چیستیِ نقد کهننمونهای، کهننمونة مادرمثالی تشریح و در ادامه مظاهر مجازی آن مانند: اشیا، حیوانات و طبیعت و همچنین نمودهای مثبت و منفی آن در کتاب فرهنگ مردم کرمان بررسی میشود. پس از بررسی شواهد استخراجشده و فراوانی کاربرد هریک از مظاهر، مشخص شد که افسانههای کرمان از نظر مظاهر مجازی و نمودهای مثبت و منفی کهننمونههای مادرمثالی غنی است و با نظریههای یونگ مطابقت دارد.
رقیه وهابی دریاکناری؛ مریم حسینی
چکیده
بهرام بیضایی به گذشتۀ پرافتخار ایران توجهی ویژه دارد. او یکی از مشخصههای عصر زرین، یعنی «مادرسالاری»، را برمیگزیند و آن را در بعضی از آثار نمایشیاش به تصویر میکشد. هدف پژوهش حاضر، مطرحکردنِ پیوند قهرمانان زن، با ایزدبانوانِ باستانی ایران در آثار بهرام بیضایی است و نیز بررسی و تحلیل این مؤلفه، روی چند اثر نمایشی وی. ...
بیشتر
بهرام بیضایی به گذشتۀ پرافتخار ایران توجهی ویژه دارد. او یکی از مشخصههای عصر زرین، یعنی «مادرسالاری»، را برمیگزیند و آن را در بعضی از آثار نمایشیاش به تصویر میکشد. هدف پژوهش حاضر، مطرحکردنِ پیوند قهرمانان زن، با ایزدبانوانِ باستانی ایران در آثار بهرام بیضایی است و نیز بررسی و تحلیل این مؤلفه، روی چند اثر نمایشی وی. آثاری که در این جستار بررسی میشوند، عبارتاند از: فیلمنامهها و نمایشنامههای ایستگاه سلجوق، پردهی نئی، پردهخانه، شب هزار و یکم(1)، شب هزار و یکم(3) و فتحنامۀ کلات. در این پژوهش، نخست به روش توصیفیـ تحلیلی، شیوههای روایی بیضایی در پیوند قهرمانان زن با ایزدبانوان مشخص و تبیین میشوند. سپس، آثار نمایشی وی با توجه به این مؤلفه، بررسی و تحلیل میشوند. برآیند مقاله حاکی از آن است که: بیضایی قهرمانان زنِ روایتهایش را با ایزدبانوانی که مظهرِ «مهر»، «زایش»، «عشق»، «شجاعت» و از همه مهمتر «خردمندی» هستند، پیوند میزند. با توجه به آثاری که تحلیل شد، مؤلفۀ «خردمندی» بیشترین حضور را در پرداختِ شخصیتهای زن این نویسنده دارد. برخلاف تصور رایج، ایزدبانوی خردمندی، که یکی از مصادیقش، ایزدبانویِ «چیستا» است، بیشتر مورد توجه بیضایی بوده تا ایزدبانویِ «آناهیتا».
اسفندیار غفاری نسب؛ فاطمه رفاهت
چکیده
آثار هنری در هر جامعه مجموعه اطلاعاتی از وضعیت اجتماعی بهدست میدهد که میتوان با رمزگشایی و درک آن به ویژگیهای جامعة معاصر دست یافت. آثار موسیقی نیز بهمنزلة نوعی هنر و رکن مهمی از نظام فرهنگی، از طریق ارائه و نمایش مفهوم زن، نقش درخور توجهی در بازتاب مناسبات جنسیتی جوامع دارد. موسیقی سنتی ایران بهمنزلة هنری که در فضای فرهنگیـ ...
بیشتر
آثار هنری در هر جامعه مجموعه اطلاعاتی از وضعیت اجتماعی بهدست میدهد که میتوان با رمزگشایی و درک آن به ویژگیهای جامعة معاصر دست یافت. آثار موسیقی نیز بهمنزلة نوعی هنر و رکن مهمی از نظام فرهنگی، از طریق ارائه و نمایش مفهوم زن، نقش درخور توجهی در بازتاب مناسبات جنسیتی جوامع دارد. موسیقی سنتی ایران بهمنزلة هنری که در فضای فرهنگیـ اجتماعی ایران تولید شده است میتواند در شناخت شاخصههای فرهنگی جامعة ایران مؤثر باشد. پژوهش حاضر با موضوع بازنمایی زن در موسیقی سنتی دهة 1360 در ایران، به دنبال کشف چگونگی بازنمایی و تصویر زن در اشعار خواندهشده در این آثار است. این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است و با استفاده از نظام مقولهبندی استقرایی به تحلیل محتوای 53 شعر از 43 آلبوم منتشرشده در دهة 1360 پرداخته است. حاصل این تحلیل با دوازده مفهوم، ذیل سه عنوان زن بهمثابة ابژة عشق سالم، زن بهمثابة ابژهای اجتماعی و زن بهمثابة ابژة عشق رمانتیک و اروتیک و مقولة مرکزی زن بهمثابة ابژة عشق کامل مقولهبندی شده است. تحلیل محتوای اشعار حاکی از حضور حداقلی زنان در عرصة عمومی و اجتماعی است و دیدی منفی در قالب کدهای فرهنگی به آنان وجود دارد. بااینحال، زن در عرصة خصوصی در قالب رابطهای عاشقانه و بهعنوان ابژة عشق مرد جایگاه برجستهای دارد و عشق سالم با ویژگی تقارن و پیششرط برابری به وی ابراز شده است.
سیدهاشم حسینی
چکیده
پیکرکهای گلی و سفالین زنان جزء نخستین آثار هنری بشر در اعصار پیش از تاریخ محسوب میشوند که ساخت آنها با تغییراتی خاص تا دوران اسلامی نیز تداوم یافته است. پیکرکهای سفالی مزبور، که گونههای مختلفی از تکنیکهای ساخت و تزیین هنر سفالگری اسلامی را دربرمیگیرند، اغلب در شهرها و مراکز مهم سفالگری ایران ساخته شدهاند. از ...
بیشتر
پیکرکهای گلی و سفالین زنان جزء نخستین آثار هنری بشر در اعصار پیش از تاریخ محسوب میشوند که ساخت آنها با تغییراتی خاص تا دوران اسلامی نیز تداوم یافته است. پیکرکهای سفالی مزبور، که گونههای مختلفی از تکنیکهای ساخت و تزیین هنر سفالگری اسلامی را دربرمیگیرند، اغلب در شهرها و مراکز مهم سفالگری ایران ساخته شدهاند. از مهمترین ادوار ساخت این پیکرکها میتوان به ادوار سلجوقی و ایلخانی مقارن با قرون پنجم تا نهم هجری اشاره کرد که با توجه به منع ساخت پیکرک و مجسمه در دوران اسلامی، دلایل و انگیزهها و نیز منابع الهامبخشِ ساخت این پیکرکها در دورههای مزبور جای تأمل دارد. موضوع پژوهش کنونی بررسی و تحلیل تعدادی این پیکرکها در کلیة ابعادِ تکنیکی و مفهومی است. هدف اصلی مقاله، بررسی و شناخت مهمترین ویژگیهای پیکرکهای سفالین مزبور به همراه طبقهبندی آنهاست. روش پژوهش انتخابی، با توجه به نوع موضوع و هدف، تلفیقی از روشهای توصیفی، تاریخی، و مقایسهای است. در همین زمینه، ده عدد از نمونههای شاخصِ پیکرکهای سفالین زنان در ادوار سلجوقی و ایلخانی، فارغ از تعلق به سبک یا گونهای خاص، از بین آثار موجود در موزههای مختلف داخلی و خارجی انتخاب و از منظرِ شیوة ساخت، تزیین، کاربرد، فرم، اهداف ساخت، منابع الهامبخش، و... بررسی، طبقهبندی، و تحلیل شده است. بنابر یافتههای پژوهش، پیکرکهای سفالی زنان در ادوار مزبور، بهخصوص دورة سلجوقی، تحتتأثیر عوامل مختلفی ساخته شدهاند که از جملة آنها میتوان به تأثیر سنتهای هنری پیش از اسلام، تأثیر نظام قبیلهای، تأثیر برخی از شخصیتهای زن ادبیات ایران، به علاوة تأثیر صور فلکی با نماد مؤنث اشاره کرد. همچنین توجه به نقشها و کارکردهای زنان به جای تمرکز بر ویژگیهای جنسیتی آنها، از مهمترین تفاوتهای پیکرکهای مزبور با نمونههای پیش از تاریخی است.
فرهنگی
احمد محمدپور؛ مهدی رضایی؛ گلاله برنا
چکیده
این مقاله به بررسی کیفی تغییرات سبک زندگی در کردستان ایرانـ شهر مریوانـ و پیوند آن با صورتبندی هویتی در میان زنان آن شهر میپردازد. مناطق مرزی شهرستان مریوان به دلیل موقعیت جغرافیایی و سیاسیـ اقتصادی خاص درگیر رشد اقتصادی فزاینده و بحرانهای فرهنگی خاص ناشی از آن شده است؛ بهگونهای که شکل جدیدی از سبک زندگی و صورتبندی ...
بیشتر
این مقاله به بررسی کیفی تغییرات سبک زندگی در کردستان ایرانـ شهر مریوانـ و پیوند آن با صورتبندی هویتی در میان زنان آن شهر میپردازد. مناطق مرزی شهرستان مریوان به دلیل موقعیت جغرافیایی و سیاسیـ اقتصادی خاص درگیر رشد اقتصادی فزاینده و بحرانهای فرهنگی خاص ناشی از آن شده است؛ بهگونهای که شکل جدیدی از سبک زندگی و صورتبندی هویتی در این شهر آغاز شده و پیوسته در حال گسترش است. مطالعة حاضر درصدد است به منابع، مجاری، فرایند، و پیامدهای تغییرات در سبک زندگی و شکلبندی هویتی جدید در میان زنان این شهر بپردازد. روششناسی این مطالعه کیفی است و در آن از روش اتنوگرافی و نظریة زمینهای برای گردآوری و تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شده است. با 53 نفر از زنان و دختران این شهر مصاحبههای عمیقی انجام شده است. نمونهگیری با روش هدفمندِ اکتشافی و زنجیرهای انجام گرفته است. یافتههای تحقیق حکایت از گسترش فزایندۀ تغییرات در ابعاد گوناگون سبک زندگی و هویتی مشارکتکنندهها دارد که در اکثر موارد با ساختار فرهنگی عام و سنتی و ارزشها و هنجارهای شهر مریوان در تضادی بنیادین و همهجانبه است. براساس روش نظریة زمینهای با تحلیل دادههای متنی مصاحبهها و برخی یافتههای مشاهدهای، مجموعهای از مقولات بهمنزلۀ شرایط بسترساز تغییرات سبک زندگی، تعاملات شکلگرفته در این بستر و پیامدهای ناشی از آنها استخراج شدهاند که درنهایت به یک مقولة هسته با عنوان هویت تنشزا ختم شده است.
هنر
صدرالدین طاهری
چکیده
تأثیرگذارترین دیدگاه در زمینة فمنیسم سیاه، که جنسیتگرایی و نژادپرستی را همپیوند میداند، نظریة نقطة اشتراک است. اقلیت دوچندان به شهروندانی گفته میشود که قربانی کاستیهای برآمده از نقطة اشتراکاند. آثار تحلیلشده در این مقاله به برشی چهارساله از فعالیت هنری لورنا سیمپسون، یکی از روایتگران مهم هنری اقلیت دوچندان، ...
بیشتر
تأثیرگذارترین دیدگاه در زمینة فمنیسم سیاه، که جنسیتگرایی و نژادپرستی را همپیوند میداند، نظریة نقطة اشتراک است. اقلیت دوچندان به شهروندانی گفته میشود که قربانی کاستیهای برآمده از نقطة اشتراکاند. آثار تحلیلشده در این مقاله به برشی چهارساله از فعالیت هنری لورنا سیمپسون، یکی از روایتگران مهم هنری اقلیت دوچندان، تعلق دارند. این پژوهش یک موردکاوی نشانهشناختی با رویکرد تحلیلیـ تفسیری و با هدف توسعهای است که دادههای کیفی آن بهشیوة اسنادی دادهاندوزی شدهاند. نظام/ رمزگان در این نوشتار هنر فمنیستی است و گفتاری که درون این نظام شکل گرفته سبک شخصی سیمپسون. بافت در این مقاله جریان فمنیسم سیاه است و آثار سیمپسون متنهایی آفریدهشده درون این بافت. در آثار سیمپسون رمزگانهای زبانی و تصویری همنشینی دارند. مهمترین نشانه در آثار او شخصیتهای بیچهرهایاند که نمایندة همة زنان رنگینپوست بهشمار میروند. سیمپسون حمله به جنسیت و نژاد را همبسته با یکدیگر میداند و گستاخی بخشی از جامعه در تعیین هویت برای دیگران را نمایش مینهد و همزمان ریشههای نیاکانی شهروندان رنگینپوست را بدانها یادآوری میکند. سیمپسون تلاش دارد تصویر کلیشهای برساختهشده از بانوی رنگینپوست درون نظم نمادین بصری جامعهاش را نشانهشکنی و سپس این نشانه را بازتعریف کند و بدان معنا و کارکردی تازه ببخشد.
هنر
مهدی حمزهنژاد؛ سولماز آقائی
چکیده
از آنجا که زنان نیمی از پیکرۀ جامعۀ اسلامی را تشکیل میدهند، پرداختن به حضور آنان در عرصههای عبادیـ سیاسی بسیار مهم است. اهمیت این موضوع با پیروزی انقلاب اسلامی و تأکیدات امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای بیش از گذشته به چشم میآید. از بخشهای مهم حضور عبادیـ سیاسی زنان، مساجد و مصلاهای کشور است. بررسیهای ...
بیشتر
از آنجا که زنان نیمی از پیکرۀ جامعۀ اسلامی را تشکیل میدهند، پرداختن به حضور آنان در عرصههای عبادیـ سیاسی بسیار مهم است. اهمیت این موضوع با پیروزی انقلاب اسلامی و تأکیدات امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای بیش از گذشته به چشم میآید. از بخشهای مهم حضور عبادیـ سیاسی زنان، مساجد و مصلاهای کشور است. بررسیهای انجامگرفته نشان میدهد امروزه الگوی نوظهوری از شبستانهای زنانه در مصلاها شکل گرفته است؛ الگویی که قدری با الگوهای اولیۀ مساجد و مصلاها متفاوت است. هدف از این پژوهش بررسی گونهشناسی مساجد و مصلاهای تاریخی و معاصر، سنجش میزان انطباق آنها با ارزشهای اسلامی و ارائۀ الگوی سازگارتر با مبانی نظری اسلامی و انقلابی است؛ تا بتوان راهکارهایی برای طراحیهای آتی شبستانهای زنانه ارائه کرد. روش تحقیق در ابتدا برای تنظیم مبانی نظری، استدلال منطقی، برای بررسی نمونههای تاریخی، تاریخپژوهشی و برای استنتاجهای نهایی، استدلال منطقی است. براساس نتایج بهدستآمده، در مساجد اولیه فضای شبستان زنانه ساده بوده و در بیشتر موارد فقط با حائلی از شبستان اصلی جدا میشد. در سیر تاریخی، تفکیک فضایی بیشتر شده و این تفکیک به حاشیهایشدن فضای زنانه و تجملیترشدن فضای مردانه انجامید. امروزه، سه الگوی کلی در بخش زنانۀ مصلا قابل تشخیص است. از میان این الگوها، شبستان زنانه به صورت بالکنی Uشکل شیوع بیشتری دارد. پژوهش پیش رو، با بررسی مزایا و معایب الگوی رایج معاصر، درصدد ارائۀ راهکارهای معمارانه برای ارتقای کیفی آن است.
تاریخی
سیده فهیمه ابراهیمی
چکیده
زیست جهان انسان بخارائی قرن 19 و 20 مبتنی بر زمینهها و بافتار فرهنگی و تاریخی است که طی قرون متمادی و مبتنی بر تصادمات زیستی او ساخت نهایی خود را یافته است. آنچه در این زیست، بیش از دیگر جوامع خاورمیانهای هم عصر خود توجه پژوهشگر را جلب میکند، ابهام تصویر ظاهری و کنش فردی و اجتماعی بانوان آن در جریان مطالعة متون تاریخی است. البته مذکر ...
بیشتر
زیست جهان انسان بخارائی قرن 19 و 20 مبتنی بر زمینهها و بافتار فرهنگی و تاریخی است که طی قرون متمادی و مبتنی بر تصادمات زیستی او ساخت نهایی خود را یافته است. آنچه در این زیست، بیش از دیگر جوامع خاورمیانهای هم عصر خود توجه پژوهشگر را جلب میکند، ابهام تصویر ظاهری و کنش فردی و اجتماعی بانوان آن در جریان مطالعة متون تاریخی است. البته مذکر بودن تاریخ و فرهنگ و ادبیات در جهان ایرانی سخن تازهای نیست، اما حقیقت این است که رویکرد فوق در عصر تجدد در بسیاری از سرزمینهای اسلامی از جمله ایران به چالش کشیده شده است. گویی امارت بخارا در این میان یک مثال نقض است، زیرا به جای تحول در زیست جهان بانوان، با تداوم همان انگارة مبهم در آن مواجهیم؛ در نوشتار حاضر با تمرکز بر دایره المعارف یادداشت ها (که اثر یکی از روشنفکران سدة نوزده و بیست بخاراست) و اندک یافته های پراکندة موجود در منابع این سرزمین، ابهام پژوهش را در قالب دو سوال اصلی این گونه طراحی نمودیم که: « شئون زیستی زنان بخارائی این زمان چه ویژگیهایی داشته و دیگر اینکه چرا در تحولات سالهای تجددخواهی تحرکی از جانب آنها دیده نمیشود؟» مدعای ما این است که « زنان بخارائی در نقطة کانونی نظام زیستی سنتی (خانواده) در کنار مختصات پوششی، آموزشی و طبقاتی خود، چالش حداقلی را با اجتماع داشتهاند، و در جریان رشد جریان های تجدّدخواهی به دلیل بستر متفاوت اجتماعشان تحول معناداری را تجربه نمیکنند».
فاطمه شه کلاهی؛ رضا افهمی؛ حسن بلخاری؛ مهدی کشاورز افشار
چکیده
دوره صفویه در اوایل قرن یازدهم هـ.ق یکی از نقاط عطف تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران است. در حوزه اجتماعی، شهر اصفهان و دربار محل عرضه باز و عمومی برخی از موقعیتهای منافی عفت، مانند لذت جنسی زنانه بود؛ و در حوزه هنر نیز شاهد رواج تصاویر تنکامه از جنس زن با مضامین نامتعارف جنسی و اعمال و رفتار زنانه مرتبط با آن هستیم که تا پیش از آن بدین ...
بیشتر
دوره صفویه در اوایل قرن یازدهم هـ.ق یکی از نقاط عطف تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران است. در حوزه اجتماعی، شهر اصفهان و دربار محل عرضه باز و عمومی برخی از موقعیتهای منافی عفت، مانند لذت جنسی زنانه بود؛ و در حوزه هنر نیز شاهد رواج تصاویر تنکامه از جنس زن با مضامین نامتعارف جنسی و اعمال و رفتار زنانه مرتبط با آن هستیم که تا پیش از آن بدین گستردگی در سنت نقاشی ایران رایج نبود.در این مطالعه سعی بر این است تا براساس نظریه بازتاب، علت رواج چنین تصاویری از زنان در مکتب نقاشی اصفهانِ عصر صفوی شناسایی شود؛و هدف از آن ریشهیابی رواج این پدیده در نقاشی مکتب اصفهان است. فرض این مطالعه این است که شرایط اجتماعی برآمده از سیاستورزی شاهان صفوی در شهر اصفهان، در رواج اینگونه تصاویر دخیل بودهاست. این پژوهش بهروش توصیفی-تحلیلی انجامشده و روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای و مطالعه اسناد تصویری(نقاشیها)است. نمونههای تحقیق بهطور هدفمند از بین نقاشیهای این دوره که دربردارنده مضامین و اعمال جنسیِ زنانه هستند،انتخاب شدهاست.این مطالعه نشانمیدهد که شرایط انضمامی و عرفی شده موقعیت جنسی زنانه در بستر اجتماعی اصفهانِ عصر صفوی در رواج چنین تصاویری در هنر آن دوره مؤثر بودهاست.رواج هنر تنکامه را باید ناشی از رویکردهای شاهمحور حکومت صفوی دانست و دربار بهدلیل منفعتطلبیهای اقتصادی، سیاسی-نظامی و شخصی شاه، برخی از رفتارهای خلاف عرف را در جامعه ترویج داد.این تنکامگی رایج در جامعه بهصورت امری عادی در نقاشیها بروز یافت و این مؤلفه در ویژگیهای مضمونی،تجسمی و نقشی که زنان در نگارهها دارند، قابلملاحظه است.